فقيه بزرگ، عارف نامدار، فيلسوف بزرگوار، ملا احمد نراقى در كتاب شريف طاقديس نقل مىكند:
موسى به جانب كوه طور مىرفت، در ميان راه گبرى پير را كه آلوده به كفر و گمراهى بود ديد، گبر به موسى گفت: مقصدت كجاست، از اين راه به كدام كوى و برزن مىروى، با ...
اين فقير در ايام ولادت امام عصر (عج) براى تبليغ به بندرعباس، مركز استان هرمزگان رفته بودم، شب جمعهى آخر مجلس بناى قرائت دعاى كميل بود.
من دعاى كميل را از حفظ در تاريكى مطلق مىخوانم و از اين نظر شركت كنندگان حالى خاص دارند.
لحظاتى قبل از شروع كميل، ...
يكى از مريدان مرحوم علامه محمد تقى مجلسى به ايشان عرضه داشت:
همسايهاى دارم آلوده به گناه، اغلب شبها با نوچههايش مجلس لهو و لعب دارد و به شدت مزاحم من و همسايههاى ديگر است، مردى است قلدر و داش مسلك، و من از امر به معروف و نهى از منكر نسبت به او ...
صاحب كتاب ابواب الجنان، و همچنين واعظ سبزوارى در كتاب جامع النورين، (ص 317) و آيت اللَّه نهاوندى در خزينة الجواهر (ص 291) نقل مىكند: هارون را پسرى بود به زيور صلاح آراسته، و گوهر پاكش از صلب آن ناپاك چون مرواريد، از آب تلخ و شور برخاسته، فيض مجالست ...
تائب، اهل بهشت است
معاوية بن وهب مىگويد: با جمعى به سوى مكّه حركت كرديم، پيرمردى در كاروان بود، در عبادت سخت كوش ولى به صورتى كه ما اعتقاد به ولايت اهل بيت داشتيم و اميرالمؤمنين را جانشين بلافصل پيامبر مىدانستيم اعتقاد نداشت، به همين ...
معاوية بن وهب مىگويد: با جمعى به سوى مكّه حركت كرديم، پيرمردى در كاروان بود، در عبادت سخت كوش ولى به صورتى كه ما اعتقاد به ولايت اهل بيت داشتيم و اميرالمؤمنين را جانشين بلافصل پيامبر مىدانستيم اعتقاد نداشت، به همين خاطر مطابق مذهب خلفاى ...
زمانى كه جنگ خندق به پايان رسيد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به مدينه مراجعت كرد. هنگام ظهر امين وحى نازل شد و فرمان جنگ با يهوديان پيمان شكن بنى قريظه را از جانب حضرت حق اعلام كرد، همان وقت رسول اسلام مسلح شد و به مسلمانان دستور دادند: بايد ...
راوى اين داستان عجيب مىگويد: در شهر بصره وارد بازار آهنگران شدم، آهنگرى را ديدم آهن تفتيده را با دست روى سندان گذاشته و شاگردانش با پتك بر آن آهن مىكوبند.
به تعجّب آمدم كه چگونه آهن تفتيده دست او را صدمه نمىزند؟ از آهنگر سبب اين معنا را ...
سعيد بن جبير و گروهى از مفسّرين، داستان قوم يونس را بدين گونه روايت كردهاند: قوم يونس مردمى بودند كه در منطقهى نينوا در اراضى موصل زندگى مىكردند. آنان از قبول دعوت يونس امتناع داشتند، سى و سه سال مردم را به خداپرستى و دست برداشتن از گناه دعوت ...
شيخ صدوق از حضرت صادق عليه السلام روايت مىكند: تعدادى اسير به محضر مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آوردند، به كشتن همهى آنان فرمان داد مگر به يك نفر از آنان.
مرد اسير گفت: چرا از ميان همهى اسيران حكم رهايى مرا دادى؟ فرمودند:
جبرييل از ...
عبد اللَّه بن حمّاد از على بن ابى حمزه نقل مىكند كه مرا دوستى بود از نويسندگان امور ادارى بنى اميه، به من گفت: از حضرت صادق عليه السلام اجازه بگير تا من خدمت آن بزرگوار برسم، از حضرت اجازه گرفتم، حضرت اجازه دادند، وقتى بر حضرت وارد شد سلام كرد و ...
توبهى دو برادر در آخرين ساعات عاشورا
توبه در اسلام اعادهى حيثيث از گنهكار پشيمان نزد خداست، اعادهى حيثيتى كه به وسيلهى خود او انجام مىشود، و ديگران دخالتى ندارند، و اين راه هميشه براى او باز است؛ چون مكتب الهى مكتب اميد است، سرچشمهى ...
توبه در اسلام اعادهى حيثيث از گنهكار پشيمان نزد خداست، اعادهى حيثيتى كه به وسيلهى خود او انجام مىشود، و ديگران دخالتى ندارند، و اين راه هميشه براى او باز است؛ چون مكتب الهى مكتب اميد است، سرچشمهى مهر است و كانون رحمت، و حسين آيينهى تمام ...
اصمعى مىگويد: در بصره به سر مىبردم، نماز جمعه را خوانده و از شهر بيرون رفتم، مرد عربى را ديدم بر شترى نشسته و نيزهاى در دست دارد، چون مرا ديد گفت: از كجايى و از كدام قبيلهاى؟ گفتم: از طايفهى اصمع، گفت: تو آنى كه معروف به اصمعى هستى؟ گفتم: آرى، ...
گروهى راهزن در بيابان دنبال مسافر مىگشتند تا او را غارت كنند، ناگهان مسافرى ديدند، به جانب او تاختند و گفتند: هرچه دارى به ما بده، گفت: تمام دارايى من هشتاد دينار است كه چهل دينار آن را بدهكارم، با بقيهى آن هم بايد تأمين معيشت كنم تا به وطن ...
در سفر سومى كه فرزندان يعقوب به محضر يوسف آمدند عرضه داشتند: اى سالار بزرگ! قحطى سرتاسر ديار ما را فرا گرفته و تنگى معيشت خاندان ما را در زير فشار خرد كرده، توانايى از دست ما رفته، پشيزى ناچيز از سرمايه همراه آوردهايم كه با گندمى كه مىخواهيم ...
از حضرت سجاد عليه السلام روايت شده: مردى خاندان خود را به كشتى سوار كرد و به دريا اندر شد، كشتى آنها شكست و از سرنشينان كشتى جز همسر آن مرد نجات نيافت. او بر تخته پارهاى از كشتى برنشست و موجش به يكى از جزيرهها برد، در آن جزيره مردى راهزن بود كه ...
در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، در شهر مدينه مردى بود با چهرهاى آراسته و ظاهرى پاك و پاكيزه، آنچنان كه گويى در ميان اهل ايمان انسانى نخبه و برجسته است.
او در بعضى از شبها به دور از چشم مردمان به دزدى مىرفت و به خانههاى اهل مدينه ...
بشر مردى بود خوشگذران و اهل لهو و لعب، اغلب اوقات در خانهى خود مجلس آوازه خوانى و بزم گناه داشت، روزى امام موسى بن جعفر عليه السلام از كنار خانهى او عبور كردند، در حالى كه صداى آوازه خوانان و مطربان بلند بود. امام به خدمتكارى كه كنار درِ خانه ...
در زمان يكى از اولياى حق، مردى بود كه عمرش را به بطالت وهوسرانى ولهو و لعب گذرانده بود و براى آخرت آنچنان كه بايد، اندوختهاى آماده نكرده بود.
خوبان و نيكان، پاكان و صالحان از او دورى جستند، در حلقهى نيك نامان راه نداشت، نزديك مرگ پروندهى خود ...