حسابرسى اعمال همراه با محبت
اصلاً همه چيزش عاشقانه است، قيامتش هم كه اين قدر مردم وحشت دارند، آنجا هم عاشقانه است. اين مردنى كه همه از آن مىترسند، مردن و برزخش هم عاشقانه است.
مگر كسى در قيامت پروندهاش را بخواند و ببندد و زير بغلش بگذارد و ...
اصلاً همه چيزش عاشقانه است، قيامتش هم كه اين قدر مردم وحشت دارند، آنجا هم عاشقانه است. اين مردنى كه همه از آن مىترسند، مردن و برزخش هم عاشقانه است.
مگر كسى در قيامت پروندهاش را بخواند و ببندد و زير بغلش بگذارد و بگويد: مىايستم و نمىروم، آن ...
اين كارت دعوت تو چيست؟ دعوت به چيست؟ مىگويد: بندگان من! سه تا برنامه در اين كارت دعوت من تجلى كرده است: اول: شما را به خدا باورى دعوت مىكنم؛ اول بياييد من را باور كنيد.
مولا جان! كسى كه اول راهش است، امشب تازه آمده و مىخواهد دعوت تو را اجابت كند، ...
دوم: شما را به خداخواهى دعوت مىكنم. حالا كه من را باور كردى، بيا بنشين در حق من و صفات من و كارهايى كه براى تو كردم، فكر كن. براى اين كه راهت را نزديك كنم، فقط از روزى كه نطفهات را از صُلب پدر در رحم آوردم، فكر كن كه آن نه ماه براى تو چكار كردم؟ فكر ...
بعد هم تنها بودى، زن به تو دادم، بچه دار شدى، روزىات را زياد كردم. از همه اينها گذشته، دلت را به خودم مايل كردم، محبت پيغمبر، زهرا، على، حسين و ائمه عليهمالسلام را به تو دادم.
بعد از خدا باورى، خداخواه شو، يكپارچه و با تمام وجودت اعلام كن كه من ...
سوم: تو را دعوت مىكنم به خدا گويى:
« ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ »
بنده من! حالا كه من را باور كردى و من را مىخواهى، حالا بلند شو و در مردم بگرد، افراد قهر را با من آشتى بده، من اين قدر اين كار را دوست ...
در روايت دارد كه ملائكه از دست گنهكاران خسته مىشوند و به پروردگار عرض مىكنند: خيمه آنها را بكن، رگشان را قطع كن، نابودشان كن.
خيلى آرام به ملائكه مىگويد: منتظر آشتى آنها هستم. ملائكه من! آنها به غفلت درها را بستهاند، من كه در توبه را نبستهام، ...
فرمود: من هميشه منتظرت هستم تا برگردى و آشتى كنى، حتى تا زمانى كه در بستر مرگ افتادهاى و نفس تو تا سينهات رسيده است. گاهى هم يك داد با محبت بر سرت مىكشم:
« أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوآاْ أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ »
بنده ...
اما آنهايى كه جوابش را ندادند؛
« وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُواْ لَهُ أُوْلَئِكَ لَهُمْ سُوآءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَيهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهَادُ »
آنهايى كه حاضر نشدند دعوت من را جواب بدهند قيامت حساب بدى دارند، و جايگاهشان هم جهنم است، ...
« و شكر الكثير »
اگر بندهات زيادتر عبادت كند، مىگويى: بنده من! من شكر تو را بجا مىآورم. خدا اين را مىگويد. اين مسائل عاشقانه است كه گاهى افراد كنارش از شوق سكته كردند و مردند.
امام صادق عليهالسلام دارد مىگويد: از آنهايى كه خيلى برايت كار ...
اين جمله را من وصل به يك روايت بكنم؛ پيغمبر صلىاللهعليهوآله با چند نفر از مدينه به بيابان آمدند در بيابان به اينها فرمودند: چه مىبينيد؟ گفتند: ما هيچ چيزى نمىبينيم.
فرمود: يك شتر سوارى از دور دارد مىآيد، شش شبانه روز است كه آب و نان گيرش ...
و از داخل بهشت هم اجازه به آنها داده مىشود كه با اهل جهنم، با زندانىها صحبت كنند، سؤال مىكنند:
« مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ »
علت اين كه شما به جهنم آمديد چه بوده است؟
آنها هم جواب مىدهند:
« قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَ لَمْ نَكُ ...
حالا به ماه رمضان، به محرم و صفر، به سحر و نيمه شبى برخورد مىكنند، يك يا الله گفتن، پشيمان شدن، باعث مىشود زندانى كه براى خودشان ساختند، ويران شود. چون قصد زندانسازى هم نداشتند؛ آن وقتى كه گناه مىكرده، غفلت در كار بوده، يا ياد حضرت حق و عالم به ...
براى چه؟ « لِمَا يُحْيِيكُمْ »
از اين امر عاشقانه استفاده مىشود كه بنده من! من فقط تو را دعوت كردهام، مىخواهم با جواب دادن تو به دعوت من و پيغمبرم كه يك دعوت حق است، حيات عقلى به تو بدهم. مىخواهم عقل تو را تغذيه كنم، مىخواهم سلولهاى مغزى تو ...
منظور من از دعوت تو اين است كه من به تو يك حيات همه جانبه بدهم؛ حيات علمى، قلبى، عقلى، نفسى و جسمى. و مىخواهم در دستگاه خودم بيايى، چه بسا كه شربت شهادت هم به تو بدهم:
« بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ »
هم نصيبت كنم.
تو بيا، دعوت من را ...
دوست نزديكتر از من به من است
وين عجبتر كه من از وى دورم
« وَاعْلَمُوآاْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِه وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ »
اين قلب تو نيست كه تو را نگهداشته است، اين من هستم كه از قلبت به تو ...
به چه كسى بگويم؟ كجا بگويم؟ اين درد را با كدام دكتر در ميان بگذارم؟
او پيش من است، اما او را نمىبينم. در درون من است، صدايش را نمىشنوم، عنايت و كرامتش را غفلت دارم. لمسش نمىكنم. اين درد را به كه بگويم؟ خيلى از دكترها هم كه به جاى اين كه علاجم كنند، ...
به چه كسى بگويم؟ اگر به چنين حالى رسيدى كه به چه كسى بگويم، او جواب داده كه به خودم بگو. كجا گفته است؟ من هر وقت اين آيه را روى پرده كعبه ديدم، همين طورى نشستهام و اين آيه را نگاه كرده و گريه كردم. وصل به خانه خودش هم هست. روبروى حجر اسماعيل، زير ...
« وَاعْلَمُوآاْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِه وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ »
همه شما پيش خودم در روز قيامت جمع مىشويد، آن وقت با شما حرف مىزنم و مىگويم: بندگان من! من خداى ظالمى نيستم، اعمالتان را مىخواهم جزا بدهم، ...