روايت شده : مردى در حالى كه گرسنه بود به ريگ زارى عبور كرد . پيش خود گفت :اگر اين رملها طعام بود ، همه را بين مردم قسمت مىكردم . خداوند به پيامبر زمان وحى كرد : به آن مرد بگو صدقه تو و شكر نيّت پاكت را قبول كردم و ثواب اطعام طعام اگر به مانند اين ...
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمودند : كسى كه براى خدا بوى خوش استعمال كند ، قيامت مىآيد در حالى كه بويش از مشك پاكيزهتر است و هركس نيّتش در استعمال بوى خوش غير خدا باشد ، قيامت بويش از بوى مردار بدتر ...
پيامبر عزيز صلىاللهعليهوآله فرمود : عبد ، اعمال نيكويى به جا مىآورد و ملائكه آن اعمال را در دفتر مهر شدهاى به حضرت حق ارائه مىدهند ، خطاب مىرسد : اين دفتر را بيندازيد ؛ زيرا صاحبش در اعمالى كه داشته به جلب رضايت من و رسيدن به قرب من كار ...
در كتب تاريخ و اخبار آوردهاند :در عهد قديم بازرگانى بود بسيار متموّل و صاحب ثروت و اكثر اوقاتش مستغرق جمع مال و در فكر به دست آوردن ثروت بود . بعد از انقضاى مدّت اجلش روزى ملك موت به در خانه خواجه آمد و درب خانه را كوفت ، غلامان در گشودند . شخص مهيبى ...
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود : قومى وارد قيامت مىشوند كه حسنات آنها مانند كوههاى تهامه است ، ولى آنان را به آتش مىبرند . عرض كردند : در پرونده آنان نماز هست ؟فرمود : آرى . گفتند : روزه دارند ؟ فرمود : آرى ؛ حتّى در پرونده خود نماز شب هم ...
مىگويند : حجّاج بن يوسف ثقفى كه در پليدى و خباثت نظير نداشت به كوفه آمد و آنجا را از طرف عبدالملك مقرّ حكومت خود قرار داد ، به او گفتند : در اين شهر ، افرادى مستجاب الدعوه هستند . گفت : همه آنها را كنار سفره من حاضر كنيد ، همه را آوردند . به آنان گفت : ...
قرآن مجيد در سوره مباركه كهف داستان غرور مرد ناسپاس و بىخبرى را به خاطر مال در برابر مردى مؤمن و فقير براى عبرت امّت بدينگونه نقل مىكند :اى رسول ما ! داستان دو مرد مؤمن و ناسپاس را براى امّت مثل بزن كه ما به يكى از آنها دو باغ انگور داديم و ...
فقيه بزرگ شيعه ، حاج سيد حسين كوهكمرهاى ـ كه شخصيّت علمى فوقالعادهاى بود و بدون شك پس از فقيه كمنظير ، مرحوم صاحب « جواهر » ، لياقت رهبرى و مرجعيّت شيعه برازنده او بود ـ مىگويد :به ديدن يكى از علما رفته بودم ، مىخواستم پس از زيارت آن عالم ...
حاج ميرزا محمّدحسين يزدى كه در سال 1307 از دنيا رفت و در قسمت غربى قبرستان حافظيّه شيراز دفن شد ، از علما و دانشمندان بزرگ شيعه و از زهّاد و عبّاد عالىقدر عصر خود بود .او انسان خود ساختهاى بود ، چهره پاك اعمال او نشان مىداد كه انگار هوى و هوس در او ...
كسى نيست كه بنىاميه را از پليدترين چهرههاى ننگين بشرى نداند ؛ كسى نيست كه از جنايات و مظالم اين وحشيان خطرناك خبر نداشته باشد ؛ كسى نيست كه نداند ، بنىاميه مسير قسمت مهمّى از تاريخ حيات بشر را از پاكى به ناپاكى منحرف كردند ؛ كسى نيست كه نداند ، ...
به موازات رشد عقلى انسان ، علم در همه جوانبش در حال پيشرفت بود ، عقلا و دانشمندان ، براى كشف حقايق به تكاپو افتاده بودند ؛ اروپا طبق نظريه محقّقين خود آنها با اثرگيرى از علوم اسلامى ، در راه تحقيق مسائل علمى افتاده بود ، ولى پيشرفت دانش به صلاح ...
بانيانِ جنگهاى صليبى وقتى در موضوع جنگهاى صليبى ، با كمال دقّت و بىطرفى ، به بررسى مىپردازيم ، مىبينيم جنگهاى صليبى كه محصولى جز ريخته شدن خون ميليونها بىگناه و خرابى هزاران مسكن و مأوا و به غارت رفتن اموال ميليونها مظلوم و سوختن و ...
صاحب « راز آفرينش انسان » در مقاله نهم از كتاب خود مىگويد : جاى شگفتى است كه در ميان اين همه انواع مختلف حيوانى كه بر روى كره ارض ظاهر شدهاند ، اعم از آنها كه فعلاً وجود دارند ، يا آنها كه منقرض گرديده و نابود شدهاند غير از شعور حيوانى ...
در تفسير عرفانى «روح البيان» آمده است :مردى دچار پا درد سخت شد ، طبيب گفت : اگر پايش را قطع نكنند ، براى او خطر جانى دارد ، مريض رضايت به قطع پا داد ، ولى به طبيب گفت : وقتى آماده قطع كردن شدى ، من ذكرى را شروع مىكنم از مرتبه سه به بعد مشغول قطع كردن شو . ...
نوشتهاند : در بنىاسرائيل زنى زناكار بود ، كه هركس با ديدن جمال او ، به گناه آلوده مىشد ! درب خانهاش به روى همه باز بود ، در اطاقى نزديك در ، مشرف به بيرون نشسته بود و از اين طريق مردان و جوانان را به دام مىكشيد ، هركس به نزد او مىآمد ، بايد ده ...
شيخ كلينى از امام صادق عليهالسلام نقل مىكند :در زمان بنىاسرائيل مردى داراى منصب قضاوت بود ، قاضى را برادرى بود شايسته و صالح و او داراى زنى بود متديّن كه بعضى از انبياى بنىاسرائيل از نوادهها و نتيجههاى او بودند !امير بنىاسرائيل جهت انجام ...
ابو هاشم قرشى مىگويد :زنى از يمن به منطقه ما آمد و بر ديار ما وارد شد . او را سريّه مىگفتند ، به وقت شب از او ناله و زارى مىشنيدم ، به خدمتكار خانه گفتم : در احوال اين زن دقت كن ببين چه مىكند ؟او را ديد چشم از آسمان برنمىدارد و همانگونه كه به سوى ...
عبداللّه بن حسن مىگويد :كنيزى رومى داشتم كه از حالات او تعجّب مىكردم ، بعضى از شبها نزديك من مىخوابيد ، چون بيدار مىشدم او را نمىيافتم ، به دنبالش مىگشتم ، مىديدم در جايى از خانه سر به سجده گذاشته و مىگويد : به محبّتى كه بر من دارى مرا ...
يحيى بن بسطام مىگويد :شاهد مجلس شعوانه ـ آن زنى كه به حقيقت توبه كرده بود ـ بودم ، گريه و نالهاش شنيده مىشد ، به دوستم گفتم : او را تنها ببينم و بگويم : به خود رحم كن و اين قدر نفس را آزار مده ! گفت : اين تو و اينهم اين زن عابده . به نزد او آمديم ، من ...
مىگويند : زنى كور همه شب تا وقت سحر براى عبادت بيدار بود . چون سحر مىرسيد ، با صدايى حزين مىگفت : الهى ! بندگانت شب را گذراندند و به رحمت و فضل و مغفرتت سبقت گرفتند ، تو را به تو مىخوانم نه به غير تو ، مرا در گروه سبقت گيرندگان به رحمتت قرار ده ، ...