فضیل گرچه در ابتداى کار راهزن بود و همراه با نوچه هاى خود ، راه را بر کاروانها و قافله هاى تجارتى مى بست و اموال آنان را به غارت مى برد ، ولى داراى مروت و همتى بلند بود ، اگر در قافله ها زنى وجود داشت ، کالاى او را نمى برد و کسى که سرمایه اش اندک بود ، از ...
مىگويند: زنى كور همه شب تا وقت سحر براى عبادت بيدار بود. چون سحر مىرسيد، با صدايى حزين مىگفت: الهى! بندگانت شب را گذراندند و به رحمت و فضل و مغفرتت سبقت گرفتند، تو را به تو مىخوانم نه به غير تو، مرا در گروه سبقت گيرندگان به رحمتت قرار ده، مقامم ...
از ابوالقاسم قشيرى نقل شده:
در باديه زنى را تنها ديدم. گفتم: كيستى؟ جواب داد:
[وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ].
بنابراين از آنان روى بگردان و سلام جدايى [را به آنان] بگو، پس [سرانجام شقاوت بار خود و نتيجه كفر و عنادشان را] خواهند دانست.
از ...
علاء مىگويد: يا اميرالمؤمنين! از دست برادرم عاصم بن زياد به تو شكايت مىكنم. اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمود: عاصم چه كرده است؟ عرض كرد: عبايى پوشيده و از دنيا كناره گرفته است. فرمود: او را نزد من بياوريد، هنگامى كه عاصم به نزد اميرالمؤمنين ...
سليمان نبى- كه خداوند بزرگ در قرآن مجيد در سوره نمل از حشمت و جلالش خبر مىدهد- سراسر زندگى پر فيضش براى هر انسانى بهترين درس است.
اما با همه بزرگى و عظمتش با دست خود گندم يا جو مىكوبيد و از آن نان به دست آورده و مىخورد و هرگز علاقه نداشت از ...
عبدالواحد بن زيد مىگويد:
به محل عبادت عابدى از وارستگان سرزمين چين گذر كردم صدا زدم: اى راهب! جواب نداد، دو مرتبه صدا كردم پاسخ نداد. بار سوّم صدا زدم. سر بيرون كرد و گفت: من راهب نيستم، راهب كسى است كه از خدا بترسد و كبرياييش را تعظيم كند؛ بر بلايش ...
جنيد بغدادى، مريدى داشت كه او را از همه عزيزتر مىداشت. ديگران را غيرت آمد.
شيخ به فراست بدانست، گفت: ادب و فهم او از همه زيادت است، ما را نظر بر آن است، امتحان كنيم تا شما را معلوم شود.
فرمود: تا بيست مرغ آوريد و گفت: هر مريدى يكى را برداريد و جايى ...
در احوالات ابراهيم ادهم نوشتهاند كه او پادشاه بلخ و انسان بدكار و ستمكارى بود، اما يكى از زُهّاد و عُبّاد و عرفاى بزرگ شد كه كارنامه درخشانى هم دارد و كلماتى از او به جا مانده كه در كتابهاى مختلف نقل شدهاند.
آوردهاند كه روزى روى تخت سلطنت ...
مومنان به فضل و رحمت خداوند مفرح می شوند
او از شیعیان پاک دل و از دوستان ابو الاسود دوئلى و در قبیله خود از بزرگان بوده و مورد سلام حضرت مهدى ( عج ) در قائمیّات است .ماریّه سعدیّه دختر سعد ، در شهر بصره از شیعیانى بود که در تشیّع سخت و استوار بود . ...
از ابن عباس پرسيدند:
بهترين روزها و بهترين ماهها و بهترين اعمال كدام است؟ پاسخ داد: بهترين روزها روز جمعه و بهترين ماهها ماه رمضان، وبهترين اعمال نمازهاى پنجگانه است آن هم به وقت.
چون اين مسائل به اميرالمؤمنين عليه السلام رسيد فرمود: اگر از ...
در اخبار داود آمده است:
خدا به او فرمود:
به آنان كه روى به عشق من دارند بگو:
با برداشته شدن حجاب بين من و شما و اين كه مىتوانيد مرا با چشم دل ببينيد جدايى خلق از شما به شما ضررى نمىرساند
و با سايه انداختن دينم بر سر شما، روىگردانى دنيا ...
او انسانى والا و موجودى الهى و وجودى ملكوتى و مجسّمه اعتقاد و اخلاق و عمل صالح بود و آنچه اميرالمؤمنين عليهالسلام در كرامت و بزرگوارى آن جناب فرموده درباره كمتر كسى گفته شده است .به هنگامى كه در اوج قدرت واقتدار و عظمت بود و فرماندهى لشگر عراق را ...
امام صادق عليه السلام فرمود:روزه، فقط روزه از خوردن و آشاميدن نيست، براى روزه شرط هست كه بايد آن را حفظ كنى تا روزهات روزه تمام و كاملى شود و آن شرط سكوت وجود توست، نشنيدى مريم بنت عمران گفت: نذر كردم روزه باشم و با انسانى امروز سخن نگويم. يعنى در ...
ابن سيرين مىگويد: در بازار به شغل بزازى اشتغال داشتم، زنى زيبا براى خريد به مغازهام آمد، در حالى كه نمىدانستم به خاطر جوانى و زيباييم عاشق من است، مقدارى پارچه از من خريد و در ميان بغچه پيچيد، ناگهان گفت: اى مرد بزاز! فراموش كردهام پول همراه ...
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
شخصى به تنگدستى مبتلا شد، هر چه فعاليت كرد، موفق به اصلاح معاش مادى خود به نحوى كه مىخواست نشد، شيطان او را وسوسه كرد تا پايه گذار دينى شود و از اين راه به نان و نوايى برسد.
دينى را از پيش خود اختراع كرد و مردم ...
از سرودهاى در كتاب مقاتلالطالبين كه دربار حضرت علىاكبر عليه السلام است، برمىآيد كه از زمانى كه على اكبر عليه السلام به دنيا آمد تا روز شهادتش در عاشورا، هر چند سال كه داشت، هجده سال و يا بيست و پنج سال، براى اين كه در شهادت سن مطرح نيست، در ...
قطب راوندى و ديگران از حماد بن حبيب كوفى روايت كردهاند كه گفت:
سالى آهنگ حج كردم، همين كه از منزل «زباله» حركت كرديم بادى سياه و تاريك وزيدن گرفت به طورى كه اهل قافله را از هم متفرق كرد، من در آن بيابان متحير و سرگردان ماندم، بالاخره خود را به يك ...
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
مردى ثروتمند، پاكيزه لباس، كنار پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفت، در آن حال انسانى تهيدست و چرك لباس به محضر آن حضرت آمد، ثروتمند لباس خود را جمع كرد و از خود مواظبت نمود!
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ...