فارسی
جمعه 14 ارديبهشت 1403 - الجمعة 23 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 37 ( دعا در اعتراف به ناتوانی از شکر ) ترجمه علی نقی فيض الاسلام اصفهانی


مطلب قبلی دعای 36
دعای 38 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا اعْتَرَفَ بِالتَّقْصِيرِ عَنْ تَأْدِيَةِ الشُكْرِ
از دعاهاى امام عليه‌السلام است هنگامى كه به ناتوانى از بجا آوردن شكر و سپاس اقرار مى‌نمود (معنى شكر در لغت عملى است كه از تعظيم و بزرگ داشت نعمت‌دهنده به سبب نعمت دادن او خبر مى‌دهد خواه يادآورى به زبان باشد يا اعتقاد و دوستى به دل، يا خدمت و كردار به اعضاء، و در اصطلاح به كار بردن بنده است نعمتهاى خداى تعالى را در آنچه آن نعمت براى آن آفريده شده، و حقيقت آن را جز كسانى كه دنيا را پشت سر انداخته‌اند در نمى‌يابند و آنان اندك‌اند، چنانكه خداى عزوجل فرموده «س 34 ى 13»: و قليل من عبادى الشكور يعنى و سپاسگزاران از بندگان من اندك‌اند، و گفته‌اند: شكور كسى است كه دل و زبان و اعضاى او مشغول و سرگرم سپاسگزارى باشد):
﴿1 اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لَا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلَّا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مَا يُلْزِمُهُ شُكْراً .
(1) بار خدايا كسى به پايان شكر و سپاس تو نمى‌رسد مگر اينكه از احسان و نيكى تو چيزى (نعمتى كه آن توانائى بر شكرگزارى است) بر او فراهم مى‌آيد كه او را به شكرى ديگر وادار مى‌گرداند (گفته‌اند: شكر هر نعمتى ممكن است جز نعمت خداى تعالى، زيرا شكر نعمت او نعمت ديگرى است از او كه شكر آن بر بنده واجب است، پس منتهى شكر نعمت خدا اقرار به عجز و ناتوانى از اداى شكر او است، حضرت صادق- عليه‌السلام- فرموده: خداى عزوجل به موسى- عليه‌السلام- وحى نمود: اى موسى شكر مرا چنانكه شايسته است بجا آور، موسى گفت: پروردگارا چگونه شكر تو را چنانكه شايسته است بجا آورم در حالى كه شكرگزاردن من تو را نعمتى است كه به من بخشيده‌اى؟ خداى تعالى فرمود: اكنون شكر مرا بجا آوردى كه دانستى آن نعمت از جانب من است)
﴿2 وَ لَا يَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلَّا كَانَ مُقَصِّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِكَ بِفَضْلِكَ
(2) و هر چند كوشش نمايد به حدى از طاعت و فرمانبرداريت نخواهد رسيد جز آنكه در برابر استحقاق و سزاوار بودن تو بر اثر فضل و احسانت (يا كمال و برتريت) عاجز و ناتوان است‌
﴿3 فَأَشْكَرُ عِبَادِكَ عَاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ ، وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِكَ
(3) پس سپاسگزارنده‌ترين بندگانت از سپاس تو، و پرستنده‌ترين آنان از فرمانبرداريت ناتوان است‌
﴿4 لَا يَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ ، وَ لَا أَنْ تَرْضَى عَنْهُ بِاسْتِيجَابِهِ
(4) كسى شايستگى ندارد كه به سبب شايستگيش او را بيامرزى، و نه به سبب سزاواريش از او راضى و خشنود گردى (او را مشمول رحمت خود نمائى)
﴿5 فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِكَ ، وَ مَنْ رَضِيتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِكَ
(5) پس هر كه را بيامرزى از انعام تو است، و از هر كه راضى شوى از احسان تو است‌
﴿6 تَشْكُرُ يَسِيرَ مَا شَكَرْتَهُ ، وَ تُثِيبُ عَلَى قَلِيلِ مَا تُطَاعُ فِيهِ حَتَّى كَأَنَّ شُكْرَ عِبَادِكَ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَيْهِ ثَوَابَهُمْ وَ أَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ أَمْرٌ مَلَكُوا اسْتِطَاعَةَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَكَ فَكَافَيْتَهُمْ ، أَوْ لَمْ يَكُنْ سَبَبُهُ بِيَدِكَ فَجَازَيْتَهُمْ
(6) جزاى بسيار مى‌دهى عمل اندكى را كه پذيرفته‌اى، و طاعت و فرمانبرى كمى را پاداش مى‌دهى تا اينكه گوئيا شكر بندگانت كه پاداششان را بر آن لازم گردانيده‌اى و جزاى آنان را از آن بزرگ نموده‌اى كارى است كه بى (قدرت و توانائى دادن) تو بر امتناع و باز ايستادن از آن قدرت دارند پس از اينرو آنها را پاداش داده‌اى، يا سبب آن سپاسگزارى به دست تو نبوده پس از اينرو اينان را مزد داده‌اى!
﴿7 بَلْ مَلَكْتَ يَا إِلَهِي أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ يَمْلِكُوا عِبَادَتَكَ ، وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ يُفِيضُوا فِي طَاعَتِكَ ، وَ ذَلِكَ أَنَّ سُنَّتَكَ الْإِفْضَالُ ، وَ عَادَتَكَ الاحسان ، وَ سَبِيلَكَ الْعَفْوُ
(7) چنين نيست بلكه- اى خداى من- تو كار ايشان را مالك و قادر بوده‌اى پيش از آنكه بر بندگى تو توانا شوند، و پاداششان را آماده نموده‌اى پيش از آنكه به فرمانبريت درآيند، و اين براى آنست كه طريقه‌ى تو انعام، و روش تو احسان و نيكى، و راه تو عفو و گذشت است‌
﴿8 فَكُلُّ الْبَرِيَّةِ مُعْتَرِفَةٌ بِأَنَّكَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ ، وَ شَاهِدَةٌ بِأَنَّكَ مُتَفَضَّلٌ عَلَى مَنْ عَافَيْتَ ، وَ كُلٌّ مُقِرٌّ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّقْصِيرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ
(8) از اينرو همه‌ى آفريدگان اعتراف دارند كه تو هر كه را كيفر نمائى ستمكار نيستى، و گواهند هر كه را (از ناپسنديها) عافيت و رهائى داده‌اى درباره‌ى او احسان نموده‌اى (نه آنكه شايستگى داشته) و همه درباره‌ى خود به ناتوانى از آنچه (شكر و سپاس كه) سزاوارى اقرار دارند
﴿9 فَلَوْ لَا أَنَّ الشَّيْطَانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِكَ مَا عَصَاكَ عَاصٍ ، وَ لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِي مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِيقِكَ ضَالٌّ
(9) پس اگر شيطان آنها را از طاعت و پيرويت نفريبد گناهكارى تو را نافرمانى نمى‌كرد، و اگر او باطل و نادرستى را براى ايشان به صورت حق و درستى درنمى‌آورد گمراهى از راه تو گمراه نمى‌گشت‌
﴿10 فَسُبْحَانَكَ مَا أَبْيَنَ كَرَمَكَ فِي مُعَامَلَةِ مَنْ أَطَاعَكَ أَوْ عَصَاكَ تَشْكُرُ لِلْمُطِيعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَهُ ، وَ تُمْلِي لِلْعَاصِي فِيما تَمْلِكُ مُعَاجَلَتَهُ فِيهِ .
(10) پس منزه و پاكى تو (شگفتا) چه روشن و هويدا است كرم و بزرگواريت در معامله و رفتار با كسى كه تو را اطاعت و فرمانبرى كرده يا معصيت و نافرمانى نموده است: فرمانبر را براى آنچه خود براى او آماده نموده‌اى (شكرى كه توانائى بر آن را تو به او عطا كرده‌اى) پاداش مى‌دهى، و گنهكار را در آنچه (گناهى كه كرده) به شتاب در كيفر او توانائى مهلت مى‌دهى‌
﴿11 أَعْطَيْتَ كُلًّا مِنْهُمَا مَا لَمْ يَجِبْ لَهُ ، وَ تَفَضَّلْتَ عَلَى كُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا يَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ .
(11) به هر يك از فرمانبر و گنهكار چيزى (پاداش و مهلت) عطا فرموده‌اى كه سزاوار آن نيست، و بر هر يك از آنها چيزى احسان نموده‌اى كه عمل و كردارش از آن كوتاه است (عملش در برابر آنچه به او عطا كرده‌اى ارزشى ندارد)
﴿12 وَ لَوْ كَافَأْتَ الْمُطِيعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأَوْشَكَ أَنْ يَفْقِدَ ثَوَابَكَ ، وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ ، وَ لَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جَازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصِيرَةِ الْفَانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الْخَالِدَةِ ، وَ عَلَى الْغَايَةِ الْقَرِيبَةِ الزَّائِلَةِ بِالْغَايَةِ الْمَدِيدَةِ الْبَاقِيَةِ .
(12) و اگر فرمانبر را بر آنچه (عملش كه) تو او را بر آن وادار نموده‌اى (قدرت بر آن را به او داده‌اى) پاداش مى‌دادى نزديك بود كه پاداش تو را نيابد، و نعمت و بخششت از دست او برود (چون كسى به عمل و كردار ديگرى سزاوار پاداش نمى‌گردد) ولى تو به كرم و بزرگواريت او را بر عمل در مدت كوتاه نيست شدنى (دنيا) به پاداش در مدت دراز هميشگى (آخرت) و بر كردارى كه پايانش نزديك و زايل شدنى است به پاداشى كه پايانش طولانى و جاودانى است پاداش داده‌اى (حضرت صادق- عليه‌السلام- فرموده: اينكه اهل آتش «دوزخ» هميشه در آتش‌اند براى آنست كه نيت و قصدشان در دنيا اين بوده كه اگر در آن جاويد مى‌بودند، هميشه خدا را معصيت مى‌كردند، و اينكه اهل بهشت هميشه در بهشت‌اند براى آنست كه قصدشان در دنيا چنين بوده كه اگر در آن جاويد مى‌بودند هميشه خدا را اطاعت مى‌نمودند، پس اهل آتش و بهشت به سبب قصدشان جاويد مى‌باشند
﴿13 ثُمَّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِيما أَكَلَ مِنْ رِزْقِكَ الَّذِي يَقْوَى بِهِ عَلَى طَاعَتِكَ ، وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَى الْمُنَاقَشَاتِ فِي الآْلَاتِ الَّتِي تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَى مَغْفِرَتِكَ ، وَ لَوْ فَعَلْتَ ذَلِكَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِيعِ مَا كَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَةِ مَا سَعَى فِيهِ جَزَاءً لِلصُّغْرَى مِنْ أَيَادِيكَ وَ مِنَنِكَ ، وَ لَبَقِيَ رَهِيناً بَيْنَ يَدَيْكَ بِسَائِرِ نِعَمِكَ ، فَمَتَى كَانَ يَسْتَحِقُّ شَيْئاً مِنْ ثَوَابِكَ لَا مَتَي
(13) سپس از او در آنچه از روزى تو خورده كه به وسيله‌ى آن بر طاعت و فرمانبريت توانائى يافته عوض نخواسته‌اى، و او را در آلات و ابزار (قواى ظاهرى و باطنى و آنچه متعلق به پيكر انسان است) كه به كار بردن آنها را وسيله‌ى رسيدن به آمرزش تو قرار داده سختگيرى ننموده‌اى، و اگر با او چنين رفتار مى‌نمودى آنچه (عبادت و بندگى كه) براى آن رنج كشيده و آنچه در آن كوشش نموده در برابر كوچكترين احسانها و نعمتهايت از دست رفته بود، و در نزد تو براى باقى نعمتهايت در گرو مى‌بود (و چيزى نداشت كه در برابر آنها بدهد تا از گرو رهائى يابد) پس (چون چنين است) كى چيزى از پاداش تو را سزاوار مى‌باشد؟! نه (سزاوار نمى‌باشد)! كى (سزاوار مى‌باشد)؟!
﴿14 هَذَا يَا إِلَهِي حَالُ مَنْ أَطَاعَكَ ، وَ سَبِيلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ ، فَأَمَّا الْعَاصِي أَمْرَكَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْيَكَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِكَ لِكَيْ يَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِي مَعْصِيَتِكَ حَالَ الْإِنَابَةِ إِلَى طَاعَتِكَ ، وَ لَقَدْ كَانَ يَسْتَحِقُّ فِي أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْيَانِكَ كُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِيعِ خَلْقِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ .
(14) اين- اى خداى من- حال و چگونگى كسى است كه فرمان تو را برده، و روش كسى است كه در بندگيت كوشش داشته، اما كسى كه امر تو را بجا نياورده و نهيت را مرتكب گشته پس در كيفرش شتاب نكردى تا حال خود را در معصيتت به حال توبه و بازگشت به طاعتت تغيير دهد، و حقا در نخست چيزى كه به نافرمانى تو قصد نمود همه‌ى كيفرهايت را كه براى همه‌ى آفريدگانت آماده ساخته‌اى سزاوار مى‌شد
﴿15 فَجَمِيعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَةِ وَ الْعِقَابِ تَرْكٌ مِنْ حَقِّكَ ، وَ رِضًى بِدُونِ وَاجِبِكَ
(15) پس هر كيفرى را كه از او به تاخير انداختى و هر عذاب و شكنجه‌ى خواركننده‌اى را كه از او باز پس داشتى، چشم‌پوشى از حق خود و رضا و خشنودى به كمتر از استحقاق خويش مى‌باشد
﴿16 فَمَنْ أَكْرَمُ يَا إِلَهِي مِنْكَ ، وَ مَنْ أَشْقَى مِمَّنْ هَلَكَ عَلَيْكَ لَا مَنْ فَتَبَارَكْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلَّا بِالْإِحْسَانِ ، وَ كَرُمْتَ أَنْ يُخَافَ مِنْكَ إِلَّا الْعَدْلُ ، لَا يُخْشَى جَوْرُكَ عَلَى مَنْ عَصَاكَ ، وَ لَا يُخَافُ إِغْفَالُكَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاكَ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ هَبْ لِي أَمَلِي ، وَ زِدْنِي مِنْ هُدَاكَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَي التَّوْفِيقِ فِي عَمَلِي ، إِنَّكَ مَنَّانٌ كَرِيمٌ .
(16) از اينرو كيست كريم و بزرگوارتر از تو- اى خداى من- و كيست بدبختتر از كسى كه برخلاف رضاى تو تباه گردد؟ نه (كسى بدبختتر نيست)! كيست (كه بدبختتر باشد)؟ زيرا تو بزرگترى (يا خير و نيكيت بيشتر است) از اينكه جز به احسان و نيكى وصف شوى، و (از نقائص) منزه و پاكى كه جز از عدل (تو) از تو بترسند (در دعاى حضرت اميرالمومنين- عليه‌السلام- است: اللهم احملنى على عفوك، و لا تحملنى على عدلك يعنى بار خدايا مرا به عفو و گذشتت واگزار و مرا بر عدلت وامگزار) ترس از آن نيست كه بر كسى كه تو را معصيت كرده ستم كنى، و پاداش آنكه را كه تو را خشنود گردانيده (امرت را بجا آورده و از نهيت دورى گزيده) فروگزارى (بلكه ترس از عدل تو است) پس بر محمد و آل او درود فرست، و آرزويم (رفتار تو با من از روى عفو و گذشت) را به من ببخش، و هدايت و راهنمائى خود را بر من بيافزا كه به وسيله‌ى آن به توفيق در كردارم (به آنچه موافق رضاى تو است) برسم، زيرا تو بسيار نعمت‌دهنده‌ى بزرگوارى.

برچسب:

دعای سی و هفت صحیفه سجادیه

-

دعای سی و هفتم صحیفه سجادیه

-

دعای 37 صحیفه سجادیه

-

دعای ۳۷ صحیفه سجادیه

-

سی و هفتمین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^