اهل بيت (عليهم السلام) و مقام فنا
اهل بيت (عليهم السلام) و مقام فنا
در روايتی آمده كه در جنگ احد تيری به پای اميرالمؤمنين (عليه السلام) ـ كه در آن هنگام بيش از بيست و سه سال از عمر شريفش سپری نشده بود ـ اصابت كرده ، گوشت و پوست و عصب و استخوان را به هم دوخته بود . دردش چنان جانكاه بود كه هرگاه جراح جبهه می آمد تا تير از پايش بيرون كند اجازه نمی داد .
جرّاح ، شكايت نزد پيامبر (صلی الله عليه وآله) برد ، حضرت فرمود : مهلت ده تا وقت نماز فرا رسد ، چون علی به نماز ايستاد آن هنگام پايش را جراحی كن كه او در نماز جز به خدا به هيچ چيز التفات ندارد و سر ا پا محو جمال محبوب است .
جامی ـ كه از دانشمندان اهل سنت است ـ اين داستان شگفت را به زيباترين صورت به رشته نظم كشيده است :
شير خدا شاه ولايت علی *** صيقلی شرك خفی و جلی
روز اُحد چون صف هيجا گرفت *** تير مخالف به تنش جا گرفت
غنچه پيكان به گُل او نهفت *** صد گُل راحت ز گل او شكفت
روی عبادت سوی محراب كرد *** پشت به درد سر اصحاب كرد
خنجر الماس چو بفراختند *** چاك بر آن چون گلش انداختند
غرقه به خون غنچه زنگار گون *** آمد از آن گلبن احسان برون
گُل گُل خونش به مصلی چكيد *** گفت چو فارغ ز نماز آن بديد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محجة البيضاء : 1/397 .
اين همه گُل چيست ته پای من *** ساخته گلزار مصلای من
صورت حالش چو نمودند باز *** گفت كه سوگند به دانای راز
كز الم تيغ ندارم خبر *** گرچه ز من نيست خبردارتر
طاير من سوره نشين شد چه باك *** گر شودم تن چو قفص چاك چاك
جامی از آلايش تن پاك شو *** در قدم پاك روان خاك شو
باشد از آن خاك به گردی رسی *** گرد شكافی و به مردی رسی
اهل بيت (عليهم السلام) به گاه بندگی و عبادت به جای آنكه غرق اوهام و خيالات روزمرّه خود باشند ، فرو رفته در حق و محو او بودند و اين شيوه گاه گاه ايشان نبوده است بلكه همواره در باب بندگی خدا اين گونه بوده اند و در انجام هر نوع عبادت حتی مستحبات بسی پر تلاش بودند و سخت كوشش می كردند و تلاش می نمودند !
امام صادق (عليه السلام) فرمود : علی بن الحسين هنگامی كه كتاب علی را كه در آن به بخشی از عبادات آن حضرت اشاره شده بود مرور می كرد می فرمود :
مَنْ يُطيقُ هَذا ؟ ! مَنْ يُطيقُ هَذا ؟ !
چه كسی اين را تحمل می كند ؟ ! چه كسی اين را تحمل می كند ؟ !
قال : ثُمَّ يَعْمَلُ بِهِ .
امام صادق (عليه السلام) فرمود : از آن پس خود بدان عمل می كرد .
روزی جابر بن عبداللّه به حضرت امام سجاد (عليه السلام) گفت : ای پسر رسول خدا ! آيا نمی دانيد كه خدا بهشت را برای شما و دوستداران شما آفريد و آتش را برای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ عبدالرحمن جامی ، هفت اورنگ .
2 ـ الكافی : 8/163 ، حديث الناس يوم القيامة ، حديث 172 ; وسائل الشيعة : 1/85 ، باب 20 ، حديث 200 .
بد خواهان و دشمنانتان ، پس اين همه تلاش كه خود را بر آن وا می داريد برای چيست ؟ !
حضرت فرمود : ای صحابی رسول خدا ! آيا نمی دانی كه خدا تبعات گذشته و آينده را بر نياكان من بخشود ولی پيامبر سخت كوشی را در راه طاعت و بندگی خدا هرگز كنار ننهاد و همچنان حضرت حق را عبادت می كرد ـ پدر و مادرم فدايش باد ـ وقتی كه به ايشان گفتند : مگر نه آنكه خدا در كتاب خود فرمود : تبعات گذشته و آينده ات بخشوده است ؟ در جواب فرمود :
أفَلا أكُونُ عَبْداً شَكُوراً .
آيا بنده ای شاكر و سپاس گزار نباشم ؟
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
كَانَ أبِي يُصَلِّی فِی جَوْفِ اللَّيلِ ، فَيَسْجُدُ السَّجْدَةَ فَيُطِيلُ حَتّی نَقُولَ : إنَّه رَاقِدٌ .
پدرم در دل شب نماز می گزارد و چنان سجده را طولانی می كرد كه ما گفتيم به خواب رفته است .
اين همان حالاتی است كه بر اهل بيت (عليهم السلام) در مقام فنای فی اللّه دست می داد به طوری كه نوعی تجرّد از اين جسم و دنيا پيدا می كردند و روح مقدسشان در آن حالات أَشَدَّ اتِّصالا بِرَوْحِ اللّهِ مِنْ شُعاعِ الشَّمْسِ بِها ، اتصال آنان به « روح اللّه » شديدتر از اتصال آفتاب است به آفتاب .
درباره عبادت امام مجتبی (عليه السلام)روايت است كه آن حضرت در زمان خويش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الأمالی، طوسی : 636 ، مجلس يوم الجمعة ، حديث 1314 ; مناقب : 1484 ; بحار الأنوار : 46/60 ، باب 5 ، حديث 18 .
2 ـ قرب الإسناد : 5/4 ; بحار الأنوار : 84/197 ، باب 12 ، حديث 4 .
3 ـ الكافی : 2/166 ، حديث 4 .
عابدترين ، زاهدترين و برترين مردم به شمار می رفت . هنگامی كه حج به جا می آورد ، بسياری از اوقات با پای برهنه از مدينه تا مكه می رفت ، هر وقت به ياد مرگ می افتاد می گريست و اگر در حضورش سخن از قبر به ميان می آمد گريان می شد و چون به ياد قيامت و بر انگيخته شدن در محشر می افتاد اشك می ريخت و هر وقت به ياد عبور از صراط می افتاد گريه می كرد و هر گاه به ياد حضور مردم برای حساب در پيشگاه خدا می افتاد ناگهان فرياد می كشيد و از شدّت بيم و هراس از هوش می رفت و غش می كرد . هر زمان برای نماز آماده می شد ، اعضايش از خوف خدا می لرزيد و هر وقت از بهشت و دوزخ سخن می گفت چون شخص مار گزيده مضطرب می گشت ، آنگاه از خدا خواستار بهشت می شد و از آتش دوزخ به او پناه می برد و چون آيه ای كه با( يا أيّها الّذين آمنوا )شروع می شود تلاوت می كرد می گفت :
لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ .
و نيز هنگامی كه مشغول وضو می شد اعضايش می لرزيد و چهره مباركش زرد می شد ; وقتی كه می پرسيدند : چرا چنين حالی پيدا می كنی ؟ می فرمود :
سزاوار است كسی كه در برابر پروردگار عرش می ايستد ، رنگش زرد و اعضايش دچار رعشه و لرزش شود .
هر گاه به در مسجد می رسيد روی به آسمان می كرد و می گفت :
خدايا ! مهمان تو بر در خانه ات ايستاده است ; ای خدای بخشنده ! گنهكار پيش تو آمده ; ای خدا ! ای مهربان ! از گناهانم به خاطر بزرگواريت درگذر .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الأمالی، صدوق :178 ، المجلس الثالث والثلاثون ، حديث 8 ; عدة الداعی : 151 ; بحار الأنوار : 43/331 ، باب 16 ، حديث 1 .
2 ـ مناقب : 4/14 ; بحار الأنوار : 43/339 ، باب 16 ، حديث 13 .
در روايتی آمده : روزی حضرت امام باقر (عليه السلام) به محضر پدر بزرگوارش حضرت امام سجاد مشرّف شد و احساس كرد كه حضرت در عبادت و بندگی به جايی رسيده كه هيچ كس به آن مرحله نرسيده است ، صورتش از شب زنده داری زرد شده ، ديده هايش از گريه به سرخی نشسته ، پيشانی اش پينه بسته و دو ساق پايش از كثرت ايستادن در نماز ورم كرده است !
حضرت امام باقر (عليه السلام)می فرمايد : چون پدرم در آن هنگام به فكر فرو رفته بود ، پس از لحظاتی از ورود من خبر شده ، ديد كه من گريه می كنم ، روی به جانب من كرده ، فرمود : فرزندم ! يكی از نوشته هايی كه عبادت اميرمؤمنان در آن نوشته شده بياور ، من نوشته را آوردم ، فرمود : چه كسی می تواند مانند علی بن ابی طالب عبادت كند ؟ !
درباره حضرت امام موسی بن جعفر (عليه السلام) روايت شده كه او عابدترين ، دانشمندترين ، سخاوتمندترين و گرامی ترين انسان در زمان خود به شمار می رفت . هميشه نمازهای مستحبی شبانه را می خواند و آن را به نماز صبح وصل می كرد سپس تا طلوع آفتاب مشغول تعقيبات می شد ، آنگاه پيشانی به سجده می گذاشت و تا هنگام ظهر سر بر نمی داشت و همواره در سجده چنين دعا می كرد :
اللّهُمَّ إنّي أسْألُكَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ ، والْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ .
خدايا ! من از تو راحتی به هنگام مرگ و بخشش به هنگام حساب را درخواست می كنم .
و ديگر از دعاهايش اين بود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مناقب : 4/149 ; كشف الغمه : 2/85 ; وسائل الشيعة : 1/91 ، باب 20 ، حديث 215 ; بحار الأنوار : 46/74 ، باب 5 ، حديث 65 .
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ ، فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ .
گناه از بنده ات بزرگ شد پس گذشت از طرف تو نيكوست .
چنان از بيم خدا می گريست كه محاسن مباركش از اشك ديده اش ، تر می شد . از همه مردم بيشتر به خانواده و خويشانش رسيدگی می كرد . شب ها با زنبيل هايی كه محتوی سكه های دينار و درهم و آرد و خرما بود به سراغ نيازمندان مدينه می رفت و به آنان عطا می كرد در حالی نيازمندان نمی فهميدند چه كسی به آنان كمك می كند !
آن بزرگوار سال های زيادی در زندان حاكمان ستمگر عباسی بود تا سرانجام شهيد شد . بسياری از زندانيان از عبادت های او تحت تأثير قرار می گرفتند و گاه از كارهای خويش توبه می كردند .
حضرت در طول سال های زندان هر روز پس از طلوع آفتاب تا وقت زوال ظهر به سجده بود . نوشته اند هرگاه هارون به بام زندان می رفت جامه ای می ديد كه در گوشه ای از زندان افتاده است ; روزی از ربيع زندانبان پرسيد :
ما ذَاكَ الثَّوْبُ الَّذي أراهُ كُلَّ يَوْم في ذلِكَ الْمَوْضِعِ ؟
ای ربيع ! آن جامه ای كه همه روزه در آنجا می بينم چيست ؟
ربيع پاسخ داد :
ما ذَاكَ بِثَوْب ، وَإنَّما هُوَ مُوسَی بْنُ جَعْفَر ، لَهُ كُلَّ يَوْم سَجْدَةٌ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ إلی وَقْتِ الزَّوالِ ! !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الارشاد، مفيد: 2/231; كشف الغمة : 2/228 ; بحار الأنوار : 48/101، باب 5، حديث 5.
2 ـ عيون اخبار الرضا : 1/95 ، باب 7 ، حديث 14 ; بحار الأنوار : 48/220 ، باب 9 ، حديث 24 .
آن جامه نيست ، موسی بن جعفر است كه هر روز پس از طلوع تا زوال در سجده است ! !
درباره شكنجه گران حضرت امام حسن عسگری (عليه السلام) نيز روايت شده است كه صالح بن وصيف رئيس زندان آن حضرت می گفت : چه كنم ؟ دو نفر از بدترين اشخاص را برای شكنجه او مأمور كردم ، آن دو نفر پس از مشاهده حال عبادت و راز و نياز آن حضرت چنان تحت تأثير قرار گرفتند كه خود مرتب به عبادت و نماز مشغولند به طوری كه رفتارشان شگفت آور است !
آنان را احضار كرده ، پرسيدم : چرا چنين شده ايد ؟ چرا اين شخص را شكنجه نمی كنيد ؟ مگر از ايشان چه ديده ايد ؟ در پاسخ گفتند : چه بگوييم درباره شخصی كه روزها را روزه می گيرد و شب ها را به عبادت سپری می كند و جز عبادت به كار ديگری سرگرم نمی شود ، هنگامی كه به ما نگاه می كند بدنمان می لرزد و چنان وحشت سر ا پای وجود ما را می گيرد كه نمی توانيم خود را نگه داريم ! !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ الارشاد، مفيد: 2/334; كشف الغمة : 2/414 ; بحار الأنوار : 50/308 ، باب 4 ، حديث 6.
اهل بيت(عليهم السلام) جلوه كامل حقايق
اهل بيت (عليهم السلام) چون در مقام بندگی و عبوديت و خلوص و اخلاص و جهاد و كوشش در بالاترين و برترين مرحله قرار دارند ، وجودشان هم چون آئينه صاف و شفاف جلوه گاه كامل حقايق است .
مقام بندگی و عبوديت انسان به هر اندازه كه باشد ، به همان اندازه افق طلوع حقايق است .
مقام بندگی و عبوديت ، جلوه گاه اسماء و صفات حق و تجلّی گاه حسنات اخلاقی و سبب فزونی ايمان و تعيين و سكوی پرواز به سوی قرب حق و زمينه ساز لقاء اللّه است .
اهل بيت (عليهم السلام) از نظر ايمان در والاترين مرحله و از نظر اخلاق در بهترين مرتبه و از جهت كوشش و فعاليت مثبت ، در برترين قلّه قرار داشتند .
اين واقعيت ها ، اهل بيت (عليهم السلام) را به درجه ای رسانيد كه مطلع الفجر وجود حق و اسماء و صفات خداوند و اخلاق حضرت رب العزه شدند .
حضرت امام هادی (عليه السلام) بخشی از حقايق وجودی اهل بيت (عليهم السلام) را اين گونه توضيح می دهند :
درود بر شما ای اهل بيت نبوت و جايگاه رسالت و نقطه رفت و آمد فرشتگان و معدن مهر و رحمت و خزانه های دانش و بينش و نهايت بردباری و ريشه های بزرگواری و پيشوايان به حق امت ها و واليان نعمت ها و عناصر نيكوكاران و پايه های خوبان و سياست مداران بندگان و ستون های پابرجای
شهرها و درهای ايمان و امينان خدای مهربان و نژاد طيب و طاهر پيامبران و برگزيده رسولان و خاندان برگزيده پروردگار جهانيان !
درود بر شما امامان هدايت و چراغ های شب تار حيات و نشانه های تقوا ، و صاحبان خرد و دارندگان عقل كامل و پناه مردم و وارثان انبيا و نمونه های برتر و اهل دعوت نيكوتر و حجّت های خدا بر اهل دنيا و آخرت !
درود بر شما كه جايگاه شناخت خدا و مساكن بركت حق و جانشينان پيامبر و فرزندان رسول اللّه و معادن حكمت خدا و حافظان اسرار او و حاملان قرآن و دعوت كنندگان به سوی خدا هستيد .
پيامبران پيش از پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله) ، نبوت و كتابشان از باب مقدمه و آماده سازی جهت ظهور ايشان و حضورشان در دنياست تا همه موجودات به ويژه انسان به سبب وجود اين بزرگواران كه حبل اللّه و ظل اللّه و امناء رحمان هستند ، حركت صعودی را آغاز كنند و به كمال لايق خويش برسند ; به اين جهت پيمان بستند كه زمينه ساز حضور ريشه اهل بيت (عليهم السلام) يعنی محمّد (صلی الله عليه وآله) بوده و بر عهده پيمان و محبت او استوار باشند .
. . . وَلَمْ يُخْلِ سُبحانَهُ خَلقَهُ مِن نَبِيٍّ مُرسَل ، أو كِتاب مُنزَل ، أو حُجَّة لاَزِمَة . . . مَأخُوذاً عَلَی النَّبِييِّنَ مِيثَاقُهُ . . ..
. . . خدا هرگز خلق خود را از وجود پيامبر يا كتاب نازل شده ، يا حجّت و برهان لازم خالی نگذاشت . . . و از همه پيامبران برای پيامبر اسلام پيمان گرفته است . . .
به اين خاطر پيامبر بزرگ اسلام (صلی الله عليه وآله) آن صادق مصدق می فرمايد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مفاتيح الجنان ، زيارت جامعه كبيره .
2 ـ نهج البلاغة : 43 ، خطبه 1 ; بحار الأنوار :11/60 ، باب 1 ، حديث 70 .
نَحْنُ الآخِرُونَ ، السّابِقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ .
ما در دنيا پس از همه پيامبران و امت ها آمده ايم ، ولی در آخرت در صف مقدم و پيشگام همگانيم .
و نيز كتاب های شيعه و سنی از آن حضرت روايت كرده اند كه فرمود :
آدَمُ وَمَنْ دُونَهُ تَحْتَ لِوائي يَوْمَ القِيَامَةِ.
آدم و همه انسان های پس از او در قيامت زير پرچم من هستند .
آری ، اهل بيت (عليهم السلام) بدون ترديد به خاطر اينكه ظرفيت وجودی و معرفتی شان از همه مخلوقات و موجودات گسترده تر است و همه حقايق معنوی در اين ظرفيت های گسترده متجلّی هستند ، مصداق حقيقی :
والآخِرُونَ السّابِقُونَ وَالسّابِقُونَ الأَوَّلُونَ وَلَيْسَ كَمِثْلِهِمْ شَیْءٌ .
و مانند آن می باشند .
مولوی در وصف آنان می فرمايد :
ظاهراً آن شاخ اصل ميوه است *** باطناً بهر ثمر شد شاخ هست
گر نبودی ميل و امّيد ثمر *** كی نشاندی باغبان بيخ شجر
پس به معنا آن شجر از ميوه زاد *** گر به صورت از شجر بودش ولاد
مصطفی زين گفت كه آدم و انبيا *** خلف من باشند در زير لوا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مناقب : 3/269 ; كشف الغمة : 1/11 ; بحار الأنوار : 16/118 ، باب 6 ، حديث 44 ; صحيح مسلم : 2/7 .
2 ـ مناقب : 1/214 ; عوالی اللئالی : 4/121 ، حديث 198 ; بحار الأنوار : 39/213 ، باب 85 ، حديث 5 ; علم اليقين : 5 ; سنن الترمذی : 1/107 .
3 ـ صحيح البخاری : 2/2 ، كتاب الجمعة، حديث 1 و جلد 2 كتاب الوضوء ، حديث 68 .
بهر اين فرموده است آن ذو فنون *** رمز نحن الآخرون السابقون
علّت اين پيشگامی و تقدم شرفی و وجودی و معرفتی اين است كه آنان به اراده خدا آغاز و انجام اند ، يعنی آغاز هستی و برزخ ميان واجب و ممكن و انجام و عاقبت همه در دنيا و آخرت اند چنان كه حضرت امام هادی (عليه السلام) در جامعه كبيره به اين حقيقت اشاره دارند :
بِكُمْ فَتَحَ اللّهُ وَبِكُمْ يَخْتِمُ . . . وَإِيابُ الْخَلْقِ إلَيْكُمْ ، وَحِسابُهُمْ عَلَيْكُم .
خدا هستی و حقايق را به وسيله وجود شما آغاز كرد ، و با شما هم پايان می دهد . . . و بازگشت خلق به سوی شما و حسابشان بر عهده شماست .
پس همه پيامبران چنان كه در سطور گذشته بيان شده زمينه ساز تجلّی آنان در دنيا و حضورشان ميان جمع مخلوقات بودند و اين بزرگواران در اعتدال زمان و مكان و مقام ، از آسمان ارادة اللّه و قلّه فعل اللّه و اوج رحمت اللّه به چاه طبيعت نازل شدند تا سبب كامل اتصال بين خدا و مخلوقات فراهم آيد و حجّت بر همه مردم جهان تمام شود .
در حقيقت نزول آنان به اين سياره خاكی از لحاظ زمانی هنگام زوال خورشيد هستی است كه همان ظهر هستی باشد و از آن هنگام عصر هستی آغاز می شود و كائنات شروع به قبض می شوند ، و پس از آنكه اين دوره يعنی دوره ظهور پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) و به ويژه وجود مبارك امام عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشريف به پايان برسد و خورشيد زمان وارد مغرب شود ، همه هستی در قبض مطلق فرو می رود و ظلمت دوم پس از گذشت ميليون ها سال از ظلمت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مولوی ، مثنوی معنوی ، دفتر چهارم .
2 ـ چون ظهور حضرتش پس از غيبت طولانی در زمانی است كه هستی به موقعيّت عصر رسيده و صبح و ظهرش سپری گشته از آن وجود مبارك تعبير به امام عصر شده است .
اول كه پيش از ظهور هستی بوده آغاز می شود و در آن ظلمت و قبض مطلق است كه خدا می فرمايد :
( لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ) .
امروز فرمانروايی ويژه كيست ؟
آنگاه به تعبير قرآن مجيد روز قيامت شروع می شود كه روزی ابدی و سرمدی و هميشگی و تا بی نهايت بدون شب است .
در هيچ آيه و روايتی تعبيری به عنوان شب قيامت وجود ندارد بلكه تعبير از جهان ديگر در همه معارف تعبير به روز قيامت است و از آنجا كه سبب پديد آمدن روز ، طلوع خورشيد است سبب پديد آمدن روز قيامت هم طلوع خورشيد محمّدی و نور وجود احمدی است كه از هويتش در قرآن مجيد تعبير به سراج منير يعنی چراغ روشنگر شده است ، وجود مباركی كه اولين و نخستين وارد شونده بر خدا در قيامت است و به سبب ورود او كه وجه اللّه و نور اللّه است ، همه عرصه محشر و سرزمين جهان ديگر ، غرق روشنايی و نور می شود و روز ابدی و سرمدی ظهور می كند و تحقق حقيقی و دائمی می يابد .
( وَأَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ . . . ) .
و زمين به نور پروردگارش روشن می شود ، و كتاب اعمال را می نهند . . .
آيه شريفه با توجه به مطالبی كه در آن مطرح است صد در صد درباره روز قيامت است و بسياری از روايات و تفاسير مصداق نور رب را پيامبر و امامان معصوم (عليهم السلام) می دانند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ غافر ( 40 ) : 16 .
2 ـ احزاب ( 33 ) : 46 .
3 ـ زمر ( 39 ) : 69 .
آری ، با طلوع نور رب كه نور محمّد (صلی الله عليه وآله) است صبح قيامت می دمد و روز دائمی و هميشگی شروع می شود و از بركت آن نور همه حقايق جلوه كامل می كنند وتُبْلَی السَّرائِر تحقق می يابد و حساب رسی شروع می شود .
امام باقر (عليه السلام) می فرمايد كه پيامبر خدا (صلی الله عليه وآله) فرمود :
أَنَا أوَّلُ وَافِد عَلَی العَزِيزِ الجَبَّارِ يَومَ القِيَامَةِ ، وَكِتَابُهُ ، وَأهلُ بَيتِي ، ثُمّ أمّتي ، ثُمَّ أسأَلُهُم مَا فَعَلتُم بِكتَابِ اللّهِ وَبِأهلِ بَيتِي ؟
من و كتاب خدا و اهل بيتم نخستين وارد شوندگان بر عزيز جبّاريم سپس امتم ; آنگاه از امت می پرسم : با كتاب خدا و با اهل بيتم چه رفتاری داشتيد ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ الكافی : 2/600 ، كتاب فضل القرآن ، حديث 4 ; وسائل الشيعة : 6/170 ، باب 2 ، حديث 7653 .
اهل بيت (عليهم السلام) كشتی نجات
ارواح پاك اهل بيت (عليهم السلام) و وجود نوری آنان به اراده حق ـ پيش از آفريده شدن همه موجودات ـ از افق رحمت طلوع كردند و گرداگرد عرش خدا قرار گرفت و در دريای تسبيح و تقديس حضرت ذو الجلال شناور گشتند تا خدا برای هدايت مردم به آنان منت نهاد و هر كدام از آن ارواح طيّبه را در زمان مناسب در ظرف جسم و بدن قرار داد و در ميان مردم آشكار كرد .
خَلَقَكُم اللّهُ أنواراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرشِهِ مُحدِقِينَ ، حَتَّی مَنّ عَلَينَا بِكُم ، فَجَعَلَكُم فِی بُيُوت أذِنَ اللّهُ أن تُرْفََعَ وَيُذْكَرَ فِيها اسْمُهُ . . .
خدا شما را به صورت انوار آفريد و گرداگرد عرشش گذاشت تا بر ما انسان ها منت نهاد و شما را در خانه هايی كه اجازه داده بود رفعت يابد و نامش در آنها ذكر شود ، قرار داد . . .
شما از همان زمان كه گرداگرد عرش رحمان قرار گرفتيد چونان كشتی نوح كشتی رهايی بخش توفان زدگان بوديد و به عنوان وسيله نجات برای افتادگان در گردآب بلا معرفی شديد .
فَبَلَغَ اللّهُ بِكُم أشرَفَ مَحَلِّ المُكرَّمِينَ ، وَأعلَی مَنَازِلِ المُقرَّبِينَ ، وَأَرفَعَ دَرَجَاتِ المُرسَلِين . . .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مفاتيح الجنان ، زيارت جامعه كبيره .
2 ـ مفاتيح الجنان ، زيارت جامعه كبيره .
خداوند شما را به شريف ترين جايگاه گراميتان و برترين منازل مقربان و رفيع ترين درجات فرستادگان رسانيد . . .
و شما در اين دنيا از نظر معرفت و ايمان و عمل و دستگيری از مردم معنويت خود را به صورتی كامل كرديد كه خدا شما را به شريف ترين جايگاه اهل كرامت و بلندترين مرتبه مقربان و بالاترين درجات پيامبران رسانيد .
مگر نه اين است كه كتاب های معتبر حديث و تفاسير قابل توجه از حضرت امام عسگری (عليه السلام) روايت می كنند كه آدم وقتی از مقامش هبوط كرد و از هم نشينی با فرشتگان محروم شد و جايگاهش را در بهشت از دست داد و لباس كرامت و پوشش شرمگاه از او فرو ريخت ، به محضر حضرت حق با تعليم خود حق عرضه داشت :
اللّهُمَّ بِجاهِ مُحَمَّد وَعَليٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ ، والطَّيِّبينَ مِنْ آلِهِمْ ، لَمّا تَفَضَّلْتَ بِقَبُولِ تَوْبَتي ، وَغُفْرانِ زَلَّتي ، وَإعادَتیّ مِنْ كرامَاتِكَ إلی مَرْتِبَتي .
خدايا ! به شخصيت و آبروی محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسين و پاكان از اهل بيتشان به پذيرش توبه ام و گذشت از لغزشم و بازگشتم از كراماتت به مرتبه و مقامم تفضل و احسان كن .
پس خدا به او پاسخ داد :
قَدْ قَبِلْتُ تَوْبَتَكَ وَأقْبَلْتُ بِرِضْواني عَلَيْكَ ، وَصَرَفْتُ آلائي وَنَعْمائي إلَيْكَ ، وَأعَدْتُكَ إلی مَرْتَبَتِكَ مِنْ كَراماتي ، وَوَفَّرْتُ نَصِيبَكَ مِنْ رَحْماتي فذلِكَ قَولُهُ عزّ وجلّ : ( فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَات فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تفسير الامام العسكری (عليه السلام) : 225 ، ذيل حديث 105 ; تأويل الآيات الظاهرة : 50 ; بحار الأنوار : 11/192 ، باب 3 ، حديث 47 ; تفسير الصافی : 1/83 .
بی ترديد توبه ات را پذيرفتم و با خشنودی و رضايتم به سويت روی آوردم و نعمت های مادی و معنوی ام را به جانبت گرداندم و از باب كراماتم تو را به مقام و منزلتت برگشت دادم و سهمت را از رحمت هايم كامل برنهادم و اين است معنای گفته خدای بزرگ كه : پس آدم كلماتی را مانند كلمه استغفار و توسّل به اهل بيت كه مايه توبه و بازگشت بود از سوی پروردگارش دريافت كرد و پروردگار توبه اش را پذيرفت ; زيرا او بسيار توبه پذير و مهربان است .
ابوذر در حالی كه درِ كعبه را گرفته بود گفت : از پيامبر خدا (صلی الله عليه وآله)شنيدم كه می فرمود :
ألا إِنَّ مَثَلَ أهْلِ بَيْتِيْ فِيْكُمْ ، مَثَلُ سَفِيْنَةِ نُوْح مَنْ رَكِبَها نَجا وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها هَلَكَ .
آگاه باشيد يقيناً مَثَل اهل بيت من در ميان شما مثل كشتی نوح است ، هر كس در آن درآمد از زيان های دنيا و آخرت رهايی يافت و هر كه از آن باز ماند نابود شد .
از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت شده است : اگر برنامه نجات و هدايت شما مردم نبود ، خدا ما را به اين دنيا سفر نمی داد ، ما گرداگرد عرش خدا به تسبيح و حمد حق مشغول بوديم و اهل دنيا نبوده و نيستيم ، بلكه ما را دنبال شما فرستاده اند تا شما را از لجن زار كفر و شرك و هوا و هوس و بی خبری غفلت برهانيم و به اوج انسانيت برسانيم .
ما كاروان مصر وجوديم و بر سر چاه ظلمانی دنيا آمده تا شما را از اعماق تاريك اين چاه بيرون آوريم و از عالم خاك به عالم پاك هدايت كنيم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ينابيع المودة : 1/94 ، باب 4 حديث 1 .
حال كه چنين است دست در دست ما بگذاريد و صادقانه با ما بيعت كنيد تا شما را از اين منجلاب و دريای توفانی و پرتلاطم رهايی داده به ساحل نجات پيش ببريم .
رسول خدا (صلی الله عليه وآله) فرمود :
نَحْنُ سَفينةُ النَّجاةِ ، مَنْ تَعَلَّقَ بِها نَجا ، وَمَنْ حَادَ عَنْها هَلَكَ . فَمَنْ كانَ لَهُ إلَی اللّهِ حَاجَةٌ فَلْيَسْأَلْ بِنَا أَهْلَ البَيْتِ .
ما كشتی نجاتيم هر كه در آن درآويخت نجات يافت و هر كه از آن كناره گرفت هلاك شد ، هر كه از خدا درخواستی دارد بايد به وسيله ما اهل بيت بخواهد .
اميرالمؤمنين (عليه السلام) به كميل فرمود :
يا كُميل ! قَالَ رَسُولُ اللّهِ قَولا ـ وَالْمُهاجِرُونَ وَالاْنْصَارُ مُتَوافِرُونَ يَوْماً بَعْدَ العَصْرِ يَوْمَ النِّصْفِ من شَهْرِ رَمَضانِ ـ قَائِماً عَلی قَدميهِ فَوْقَ مِنْبَرِهِ : عَلِيٌّ وَابْنَايَ مِنْهُ الطَّيِّبُونَ مِنّي ، وَأنَا مِنْهُمْ ، وَهُمُ الطَّيِّبُونَ بَعْدَ أُمّهِمْ ، وَهُمْ سَفينَةٌ مَنْ رَكِبَها نَجا وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها هَوی ، النّاجِي فِي الجَنَّةِ وَالهاوِي فِي لَظَی .
ای كميل ! پيامبر اسلام روزی پس از نماز عصر در نيمه ماه رمضان در حالی كه مهاجران و انصار گرد آمده بودند و حضرت روی دو پا بر منبرش ايستاده بود ، فرمود : علی و دو فرزند پاك وی از من هستند و من از آنانم ، آنان چون كشتی اند هر كه در آن درآيد نجات يابد و هر كه از آن باز ماند فرو درافتد ، نجات يافته در فردوس و فرو درافتاده در آتش است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فرائد السمطين : 1/37 .
2 ـ بشارة المصطفی : 30 ; بحار الأنوار : 74/276 ، باب 11 ، حديث 1 .
و نيز آن حضرت فرمود :
مَنِ اتَّبَعَ أمْرَنا سَبَقَ ، مَنْ رَكِبَ غَيْرَ سَفينَتِنا غَرِقَ .
هر كه از ولايت ما پيروی كرد پيشی گرفت و هر كه بر كشتی جز ما در آمد غرق شد .
می دانيد كه ستارگان از علل راه يابی كشتی نشينان به سوی ساحل امن و امانند ، بسياری از مسافران دريا در تاريكی شب ، كشتی خود را به وسيله ستارگان به مقصد می رسانند ، پيامبر خدا (صلی الله عليه وآله) در روايتی اهل بيت (عليهم السلام) را چون ستارگان ، مايه امن و امان امت دانسته اند :
النُّجُومُ أمانٌ لاِهْلِ الاْرْضِ مِنَ الْغَرَقِ ، وَأهْلُ بَيْتي أمانٌ لاُِمَّتِي مِنَ الاْخْتِلافِ ، فَإذا خالَفَتْها قَبيلَةٌ مِنَ الْعَرَبِ ، إخْتَلَفُوا فَصارُوا حِزْبَ إِبْلِيْسَ .
ستارگان مايه امن و امنيت اهل زمين از غرق شدن هستند و اهل بيت من مايه ايمنی از توفان اختلاف و نزاع و درگيری ها هستند ، پس هرگاه گروهی با ايشان نباشند و به جنگ و مخالفت با آنان برخيزند با يكديگر نيز به اختلاف می رسند و از آن پس حزب شيطان به شمار آيند .
رسول خدا (صلی الله عليه وآله) فرمود :
إنَّما مَثَلُ أهْلِ بَيتِي فيكُمْ مَثَلُ بابِ حِطَّةَ فی بَنِي اسْرائيلَ ، مَنْ دَخَلَهُ غُفِرَ لَهُ.
قطعاً مَثَل اهل بيت من در ميان شما همانند باب حطه در ميان بنی اسرائيل است ، هر كس از آن درآيد مورد آمرزش قرار خواهد گرفت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ غرر الحكم : 116 ، حديث 2028 و2029 .
2 ـ المستدرك علی الصحيحين : 3/162 .
3 ـ المعجم الصغير : 2/22 .
حضرت علی (عليه السلام) فرمود :
نَحْنُ بابُ حِطَّةَ ، وَهُوَ بابُ السَّلامِ ، مَنْ دَخَلَهُ نَجا وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَوی .
ما اهل بيت ، باب حطّه هستيم و آن باب سلامت است ، هر كس از آن در آيد نجات يابد و هر كه از آن كنار ماند هلاك می شود .
و نيز آن حضرت فرمود :
ألا إنَّ الْعِلْمَ الّذی هَبَطَ بِهِ آدَمُ ، وَجَميعُ ما فُضِّلَتْ بِهِ النَّبيُّونَ إلی خاتَمِ النَّبيِّينَ ، في عِتْرَةِ خاتَمِ النَّبيِّينَ ، فأيْنَ يُتاهُ بِكُمْ ، وَأيْنَ تَذْهَبُونَ ، وَأنَّهُمْ فيكُمْ كأصْحابِ الكَهْفِ ، وَمَثَلُهُمْ بابُ حِطَّةَ ، وَهُمْ بابُ السِّلْمِ في قولِهِ تَعالی : ( يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ كَافَّةً وَلاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيَطانِ . . . ) .
آگاه باشيد ! دانشی كه آدم آن را فرود آورد و هر آنچه پيامبران تا واپسين ايشان به آن ترجيح داده شده اند در اهل بيت خاتم پيامبران قرار دارد . پس كجا شما را حيران و سرگردان كرده اند و كجا می رويد ؟ اهل بيت در ميان شما چون اصحاب كهف اند و مانند باب حطّه ، آنان همان دروازه سلامت اند كه خدا از ايشان در كتاب خود چنين ياد كرده است : ای اهل ايمان ! همگی در عرصه تسليم و فرمان بری از خدا در آييد ، و از گام های شيطان پيروی نكنيد ، كه او نسبت به شما دشمنی آشكار است . . .
رسول خدا (صلی الله عليه وآله) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود :
مَثَلُكُمْ يا عَليَّ مَثَلُ بَيْتِ اللّهِ الحَرامِ ، مَنْ دَخَلَهَ كانَ آمِناً فَمَنْ أَحَبَّكُمْ وَوالاكُمْ كانَ آمِناً مِنْ عَذابِ النارِ ، وَمَنْ أبْغَضَكُمْ أُلْقِیَ في النارِ . يا عَليَّ ( . . . وَلِلّهِ عَلَی النَّاسِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الخصال : 2/626 ، حديث 10 ; بحار الأنوار : 10/104 ، باب 7 ، حديث 1 .
2 ـ تفسير العياشی : 1/102 ، حديث 300 ، ينابيع المودة : 1/332 باب 37 ، حديث 4 .
حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً . . . ) وَمَنْ كانَ لَهُ عُذْرٌ فَلَهُ عُذْرُهُ ، وَمَنْ كانَ فَقيراً فَلَهُ عُذْرُهُ ، وَمْنْ كانَ مَريضاً فَلَهُ عُذْرُهُ ، إنَّ اللّه لا يَعْذُرُ غَنياً وَلا فَقيراً ، وَلا مَريضاً وَلا صَحيحاً ، وَلا أعْمی وَلا بَصِيراً ، في تفريطِهِ فی مُوالاتِكُمْ وَمَحَبَّتِكُم .
ای علی ! مَثَل شما اهل بيت همانند بيت اللّه الحرام است كه هر كس بر آن درآيد ايمن گردد پس هر كه شما را دوست بدارد و شما را ياری رساند از عذاب آتش در امان خواهد بود و هر كه به شما كينه ورزد به آتش در افكنده می شود . ای علی ! بر اساس كتاب خدا هر كس استطاعت دارد حج بر او واجب است پس آنكه عذری دارد معذور از رفتن است و آن كه تهيدست است عذر او تهيدستی اوست و آنكه بيمار است عذرش بيماری اوست ، ولیّ خدا در كوتاهی نسبت به طرفداری و دوستی شما اهل بيت نه عذر توانگر ، نه تهيدست ، نه بيمار ، نه تندرست و نه كور و نه بينا را می پذيرد !
پيامبر بزرگوار اسلام (صلی الله عليه وآله) فرمود :
اجْعَلُوا أهْلَ بَيتِي مِنْكُمْ مَكانَ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ ، وَمَكانَ العَيْنَيْنِ مِنَ الرَّأسِ ، فَإنَّ الجَسَدَ لا يَهْتَدِي إلاّ بِالْرَّأسِ ، وَلا يَهْتَدِي الرَّأسُ إلاّ بِالعَيْنَيْنِ .
اهل بيت مرا نسبت به خود چون سر برای پيكر و دو چشم برای سر قرار دهيد زيرا جسد جز به وسيله سر ، راه نيابد و سر بدون چشم هدايت نمی شود .
از اينجا روشن می شود كه چرا ياران بامعرفت اهل بيت (عليهم السلام) ، آن بزرگواران را در زندگی خود به منزله سر و چشم می دانستند و جز با عشق و محبت آنان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ خصائص الأئمه : 77 .
2 ـ الأمالی، طوسی : 482 ، المجلس السابع عشر ، حديث 1053 ; كشف الغمة : 1/408 ; بحار الأنوار : 23/121 ، باب 7 ، حديث 43 .
و پيروی از فرهنگ پاكشان لحظه ای نمی زيستند و زندگی را بدون آنان جز كوری و نابينايی و گمراهی و حيرانی و فرو افتادن در غرقاب هلاكت نمی دانستند .
شب عاشورا با آنكه حضرت امام حسين (عليه السلام) به ياران و اصحابش اعلام كرد : من بيعت خود را از عهده شما برداشتم و شما در رها كردن من و رفتن به سوی شهر و ديارتان آزاد هستيد ، وجود همه آنان يك پارچه پرسش شد كه ما و رفتن ؟ ! و با دنيايی عجز و التماس عرضه داشتند كه ما را از رفتن و رها نمودن وجود مباركت ، معذور دار كه هرگز باز نمی گرديم و از تو دور نمی شويم و از حضرتت جدا نخواهيم شد .
با تو پيمان وفا بستيم ما *** مهر از غير تو بگسستيم ما
از می عشق تو نوشيدم و بس *** ساغر و پيمانه بشكستيم ما
از پی درد و بلا و رنج و غم *** شكر اللّه با تو بنشستيم ما
با وجود عشق تو ای مهربان *** از خود و بيگانگان رستيم ما
اين همه شوری كه در دل شد پديد *** چون ز جام عشق تو مستيم ما
دست شسته از همه بود و نبود *** با تو و عشق تو پيوستيم ما
بی ترديد اگر آدمی ايشان را از سر صدق و صفا بخواهد و بخواند ، آن بزرگواران هم پاسخ عاشقانه عنايت می كنند و انسان را با آغوش باز می پذيرند و به رشد و تربيت و كمال و نهايتاً نجات انسان كمك می دهند چرا كه آنان مظهر اسما و صفات خدايند و چون خدا عاشق انسانند و نسبت به او لطف هميشگی و دائمی دارند .
بر اساس همين عشق و لطف بود كه حضرت امام حسين (عليه السلام) در روز عاشورا همواره تأخير شهادتش را زمينه سازی می كرد به اميد آنكه انسانی را از مهلكه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مؤلف .
شرك و چاه ضلالت و گمراهی نجات دهد ، به همين خاطر بود كه به طور مكرر با بدن زخمی و خون آلود و با دلی سوخته و داغدار به ميدان آمد و جماعت دشمن را برای هدايتشان مورد خطاب مهربانانه خود قرار داد و نهايتاً عمل او و تأخير شهادتش نتيجه داد و دو برادر به نام ابوالهتوف بن حرث و سعد بن حرث كه از خوارج نهروان و در لشكرگاه يزيد بودند ، تحت تأثير نفس الهی و سخن عرشی او قرار گرفتند و در لحظات آخر عمر حضرت به آن حضرت پيوستند و به دفاع از حضرت و اهل بيت گرامش با دشمن جنگيدند و از دست حضرت حق ، شربت شيرين و شهد پرقيمت شهادت را نوشيدند و به برترين درجات معنوی و منازل بهشت راه يافتند .