و به نشانه هايت كه در زمين مصر، به بزرگوارى عزّت و غلبه ات واقع شد، با نشانه هاى تحسين برانگيز و حاكميت نيرومند و در سايه قدرت پرشكوت، به مقام كلمه تامّه، و كلماتى كه با آن بر اهل آسمانها و زمين و اهل دنيا و آخرت عطا و بخشش نمودى
و به نشانه هايت كه در زمين مصر، به بزرگوارى عزّت و غلبه ات واقع شد، با نشانه هاى تحسين برانگيز و حاكميت نيرومند و در سايه قدرت پرشكوت، به مقام كلمه تامّه، و كلماتى كه با آن بر اهل آسمانها و زمين و اهل دنيا و آخرت عطا و بخشش نمودى
و به سوگندت براى اسحاق و به شهادتت براى يعقوب و به وعده ات براى اهل ايمان و براى دعاخوانان به نامهايت كه اجابتشان كردى و به بزرگى ات كه براى موسى بن عمران (درود بر او) در قبّه رمّان نمايان شد،
و نيز براى ابراهيم (درود بر او) خليلت پيش از آن در مسجد خيف و براى اسحاق برگزيده ات (درود بر او) در چاه شيع و براى يعقوب (درود بر او) پيامبرت در بيت ايل و وفا كردى به پيمانت براى ابراهيم (درود بر او)
و فرعون و سپاهيان و مركب هايش را در دريا غرق كردى و به نام بزرگت، آن نام بزرگ تر، با شكوه تر، گرامى تر، و به بزرگى ات كه با آن بر موسى كليمت (درود بر او) در طور سينا جلوه كردى
با تسلّط بخشيدن شب و روز و ساعات بر آنها شمارش سالها و ثبت حساب را شناساندى، و ديدن آنها را براى همه مردم يكسان نمودى،
پس چه نيكو تقدير نمودی و صورتگرى كردى و چه نيكو صورتشان دادى، و با نام هايت آنها را بر شمردى درخور و به حكمتت تدبير نمودى تدبيرى شايسته و چه نيكو تدبير كردى
و مى خوانمت به اراده ات كه جهانيان در برابرش مطيعند،به كلمه ات كه با آن آسمانها و زمين را آفريدى، و به حكمتت كه با آن شگفتي ها را ساختى، و تاريكى را با آن پديدآوردى و آن را شب قرار دادى،
و تو را می خوانم به نيرويت كه با آن آسمان ها را نگاه داشتى از اينكه بر زمين افتد مگر به اجازه تو، و با آن آسمانها و زمين را از اينكه ويران شوند نگاه داشتى
و چون با آن براى رفع سختى و زيان خوانده شوى برطرف گردد و میخوانمت به شكوه جلوه گرامى ات، گرامى ترين جلوه ها و عزيزترين آنان كه چهره ها در برابرش خوار گشته و گردنها خاضع شده و صداها آهسته گشته و دلها در برابر آن هراس ناك شده اند از ترس تو
و چون با آن بر درهای ناگشوده زمين خوانده شوى براى فرج گشوده شود، و جون با آن براى آسان شدن سختى خوانده شوى، آسان گردند و چون با آن بر مردگان براى زنده شدن خوانده شوى، زنده شوند
جنبش و نيرويى نيست جز برآمده از سوى خدا، توكل نمودم بر زنده پاينده اى كه نمى ميرد، و ستايش خداى را كه فرزندى نگرفته و در فرمانروايى شريكی برايش نبوده و از خوارى و ناتوانى سرپرستى نداشته است و بى اندازه بزرگش شمار.
اى مولاى من كه تو مهربان ترين مهربانانى جنبش و نيرويى نيست جز برآمده از سوى خدا، توكل نمودم بر زنده پاينده اى كه نمى ميرد،
اى خدا اى خدا اى بخشنده اى بخشنده اى مهربان اى مهربان ای پديد آورنده آسمانها و زمين اى صاحب جلال و بزرگوارى.
آمرزش میجويم از خدايى كه معبودى جز او نيست، زنده و به خود پاينده است، و تنها به سوى او
معبودى جز خدا نيست، يگانه و بیشريك است، فرمانروايى و ستايش از آن اوست، زنده مى كند، و می ميراند، میميراند و زنده مى كند و او خود زنده اى است كه هرگز نمی نميرد، نيكى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست.
خديا! تو را سپاس به عدد آنچه روى زمين است، و تو را سپاس به تعداد آنچه كتابت برشمرده و تو را سپاس به عدد آنچه دانشت آن را فراگرفته، و تو را سپاس به شماره آدميان و پريان و حشرات و پرندگان و چهارپايان و درندگان،
و تو را سپاس بر بردباری ات پس از آن كه دانستى و تو را سپاس بر گذشتت، پس از آنكه بر عذاب توانا بودى و تو را سپاس اى سرچشمه سپاس و تو را سپاس اى به ارث برنده سپاس و تو را سپاس اى آفريننده سپاس