خدايا بر نفسم در فرمانبرى از آن گناه بار كردم، پس واى بر او اگر او را نیامرزی، خدايا نيكی ات بر من در روزهاى زندگی ام پيوسته بود، پس نيكى خويش را در هنگام مرگم از من قطع مكن.
و از تو امان مىخواهم روزى كه شناخته شوند گناهكاران به نشانههايشان،و به پيشانيها و قدمها بگيرندشان و از تو امان مىخواهم روزى كه كفايت نمىكند پدرى از فرزندش،و نه فرزندى كفايتكننده است از پدرش به هيچوجه،البته وعده خدا حق است.
خدايا، بنده ای هستم، كه به درگاهت از آنچه كه با آن با تو روبرو بوده ام از كمى حيايم از مراقبتت نسبت به من بيزارى می جويم و از تو درخواست گذشت میكنم، زيرا گذشت صفتى درخور كرم توست.
خدايا، اين گمان را به تو ندارم كه مرا در حاجتى كه عمرم را در طلبش سپرى كرده ام، از درگاهت بازگردانى.
اگر بتواند از عذاب آن روز،پسرانش و همسرش و برادرش و خويشانش كه او را در بر مىگيرند و هركه در روى زمين است بها بدهد سپس اين بها دادن او را نجات دهد هرگز!همانا عذاب الهى آتشى شعلهور است،بركننده پوست اعضا براى سوزاندن است!
مولايم اى مولاى من،تو مولايى و من بندهام،آيا رحم مىكند به بنده جز مولا؟مولايم اى مولاى من،تو مالكى و من مملوكم،آيا رحم مىكند به بنده جز مولا؟مولايم اى مولاى من،تو عزيزى و من خوار،آيا رحم مىكند به خوار جز عزيز؟
خدايا! اگر شايسته رحمت نيستم، تو سزاوارى كه بر من با فراوانى فضلت بخشش نمايى،
اى آن كه بر ذاتش دلى است و از شباهت و هم گونگى با آفريده گانش منزّه است و شأنش از سازگاری با كيفيّات مخلوقاتش برتر است، اى آن كه به باورهاى گذرا بر دل نزديك و از چشم انداز ديدگان سر دور است، و آنچه را هستى پيش از آنكه پديد آيد مى داند،