فارسی
شنبه 08 ارديبهشت 1403 - السبت 17 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

جایگاه تفریح و شادمانی در متون اسلامی

شادی و نشاط در قرآن کریم اغلب با الفاظی هم چون فرح، فرحوا، تفرح، تفرحوا، تفرحون، یفرح، فرحون و فرحین آمده است.  
اسلام دین کامل و جامعی است که به تمام نیازهای فطری انسان توجه کامل داشته و برای تمام نیازهای جسمی و روحی، ابعاد مختلف، زوایای پیدا و پنهان زندگی بشر برنامه و شیوه ی کار ارائه کرده است. شادی و نشاط و تفریح از جمله نیازهای روحی و فطری انسان است که در بسیاری ازجنبه های حیاتی وی نقش مؤثری ایفا می کند. دین مبین اسلام که به تمام نیازهای روحی وجسمی انسان توجه داشته، این موضوع را نیز موردتوجه قرار داده است. وجود آیات متعدد در قرآن کریم، سخنان پیامبر(ص) و احادیث و روایات منقول از ائمه ی معصومین(ع) و به طور کلی متون دینی حاکی از اهمیت این موضوع در اسلام است. درباره ی اهمیت شور و نشاط و سرور و جایگاه آن در تعالیم دینی همین بس که مفهوم شادی ۲۵بار با الفاظ مختلف در قرآن کریم آمده و یکی از اصول کتاب های روائی به باب ادخال السرور اختصاص داده شده و از کسانی که موجبات دل خوشی و شادکامی بندگان را فراهم می آورند، ستایش شده است. این مقاله بر آن است تا بااستفاده از آیات قرآن کریم و با بررسی احادیث وروایات و نقل سیره ی پیشوایان دینی به تبیین این مطلب کمک نموده و هم چنین شادی ونشاط را در متون اسلامی و از منظر بزرگان دین بررسی کند.
● پیشینه ی پژوهش:
قرن های متمادی به استناد برخی از روایات صوفیانه که نمی تواند هیچ ارتباط اصیلی با قرآن کریم و پیشوایان اسلام داشته باشد، تفریح کردن، نشاط در زندگی داشتن و امثال آن را برای یک مسلمان ارزنده نقطه ی ضعف معرفی می کردند. این متشرع مآبان از سر ناآگاهی، بعضی از عناصر شادی و تفریح را از زندگی حذف نموده و یا آن را کم رنگ جلوه می دادند و رفته رفته با استنباط های نابه جا از برخی آیات و روایات و تلقین آن به مسلمانان، دینی را که همه ی دستورات شادی آفرین را در خود دارد، به عنوان دین غم و ماتم معرفی نموده و سبب شدند تا توجه جامعه ی اسلامی به مسئله ی شادی و تفریح کم شود. اما از آن جا که از وظایف متفکران و اندیشمندان دینی است که از لابه لای آیات قرآن، با تحلیل سیره و سنت پیشوایان دینی و با بررسی نظریات دانشمندان مذهبی نظر اسلام را در مورد تمام جنبه های حیات انسان و مسایل مبتلا به جامعه و مردم تبیین کنند، در سال های اخیر پژوهش هایی در این زمینه صورت گرفته است. تألیفات کمتری به چشم می خورد که مستقیماً به بررسی شادی و نشاط در متون اسلامی پرداخته باشد و بیش تر مشاهده می گردد که در لابه لای کتاب های اخلاقی به شکل استطردادی به این موضوع اشاره شده است.
● روش شناسی:
پژوهش در مقاله ی حاضر به شیوه ی اسنادی و کتاب خانه ای است. که ابتدا تعریف شادی و انواع آن و اثرات مفید و ارزشمند آن در ابعاد مختلف زندگی انسان بررسی شده، سپس از میان کتب تفاسیر قرآن و منابع دست اول روائی، آیات و روایات ناظر به موضوع شادی و تفریح استخراج گردیده و در آخر عوامل و راه های ایجاد شادی و نشاط از منظر دینی، برشمرده شده است.
● یافته ها:
اسلام تنها مکتبی است که منحصر به زمان، مکان خاصی نیست و قوانین و مقررات آن برای یک دوره ی خاص نیامده، بلکه دین جاودانه ای است که برای همه ی نسل ها در سراسر جهان، برنامه ی زندگی سعادتمندانه ارائه می دهد و از چنان جامعیت و غنایی برخوردار است که به همه ی نیازهای روحی و جسمی و همه ی دغدغه های انسان توجه کرده است. پیشوایان دینی با داشتن پشتوانه ی عظیم وحی، قرآن کریم در طول حیات پربرکت خود گنجینه ی گران بهایی از معارف بر جای گذاشته اند که پاسخگوی تمام موضوعاتی که در زندگی انسان رخ می نماید، می باشد.
● معنی لغوی شادی و تفریح:
شادی حالت مثبتی است که در انسان به وجود می آید و در مقابل غم و اندوه قرار دارد. شادی حالتی است که در مقابل سوگ قرار داد و معمولاً منجر به رفتاری می شود که بر آن حالت شادی کنان گفته می شود یعنی فرد در حال شادی کردن است. [۱] تفریح به معنای شاد کردن، فرح و خوشی، تفرج و تماشا و گشت و گذار آمده و تفریح کردن به معنای سرگرم شدن و شادمانی کردن است.[۲]
● الفاظ شادی در قرآن:

شادی و نشاط در قرآن کریم اغلب با الفاظی هم چون فرح، فرحوا، تفرح، تفرحوا، تفرحون، یفرح، فرحون و فرحین آمده است.
● معنی لغوی فرح:
فرح مخالف حزن و اندوه است[۳] و عبارت است از لذت قلب و روح از رسیدن به آن چه میل دارد[۴] و فرح شرح صدر است به سبب لذت زودگذر که اکثراً درباره ی لذات حسی و دنیوی صدق می کند.[۵] انواع فرح در قرآن در چند معنا به کار رفته است:
۱) سرکشی و بدمستی که درباره ی آن خداوند می فرماید: « ان الله لا یحب الفرحین »[۶]
۲) خوشنودی و رضا که خداوند می فرماید: «کل حزب بمالدیهم فرحون»[۷]
۳) شادمانی و خوش حالی که در این باره خداوند می فرماید: «فرحین بما آتاهم من فضله»[۸]
در همه ی موراد «فرحین» به معنای آنان که شاد و مسرورند، آمده، اما در جایی از قرآن مهر و محبت الهی نسبت به تعریف «فرحین» نفی شده است و اشاره شده که «فرحین» از محبت خداوند دور شده اند،[۹] که این سوره درباره ی قارون است. وی از طرف فرعون بر بنی اسرائیل حکومت می کرد و هنگامی که بنی اسرائیل در مصر بودند بر آ ن ها ستم می کرد. خداوند به او گنج هایی داده بود که کلیدهایش را گروهی از مردان نیرومند به دشواری حمل می کردند. بنی اسرائیل به قارون گفتند: «به سبب گنج ها سبک سری و شادی مکن که خدا مردمی را که این چنین باشند دوست نمی دارند.»[۱۰] در این جا کلمه ی «فرح» به معنای «بطر» تفسیر شده ولیکن «بطر» لازمه ی فرح و خوش حالی از ثروت دنیا است. البته منظور فرح مفرط و خوش حالی بیش از حد که از آخرت را از یاد می برد.[۱۱] چنین فرحی چون مانع از محبت خداوند است، نهی شده و در این جا «فرحین» به معنای «اشرین» و «بطرین» است یعنی کسانی که شکر خداوند را به خاطر آن چه بر آن ها عطا فرموده، به جای نمی آورند.[۱۲] به خاطر وابستگی به متاع دنیوی و لذات نفسانی آن قدر در رسیدن به این لذات غوطه ور شده که از توجه به اعمال صالح و تلاش برای انجام آن بازمانده است.[۱۳] نوع دیگری از شادمانی که در قرآن به عنوان فضیلت اخلاقی از آن یاد شده، شادمانی به خاطر فضل و بخشش الهی است. این نوع شادی از بهترین انواع شادی ها محسوب می شود. خداوند می فرماید: «قل بفضل الله وبرحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون.»[۱۴]
در این آیه خداوند عالم خطاب به بنده اش نه تنها شادی به واسطه ی فضل و رحمتش را امر فرموده بلکه به وی تأکید فرموده که: شاد باش. برخی گفته اند، منظور از فضل خدا، دین اسلام است که شامل همه ی پیروانش می گردد، بنابراین یک فضل عام است و رحمت خداوند همان قرآن و تعالیم آسمانی آن است که این فضل خاص است و شامل حال برخی مسلمانان می شود.[۱۵]
● تعریف شادی و ضرورت آن از دیدگاه روان شناسی و جامعه شناسی:
روان انسان در مقابل عوامل بیرونی و درونی، واکنش های مختلفی از قبیل شادی و خوش حالی، خشم، تنفر، ترس و اندوه از خود نشان می دهند که به آن ها «هیجان» می گویند. این هیجان ها بسته به عوامل پدید آورنده و نیز دیدگاه ما و اندیشه های انسان، گاه مثبت اند و گاه منفی، یکی از این جنبه های هیجان «شادی» است، که با واژه هایی چون سرور، نشاط، وجد، سرخوشی، مسرت و خوش حالی هم معناست.[۱۶] شادی احساس مثبتی است که زندگی را شیرین می کند. شیرین بودن شادی، تجربه های اجتناب ناپذیر زندگی مثل ناکامی، ناامیدی و عاطفه ی منفی را خنثی می کند و به ما کمک می نماید تا سلامت روانی خود را حفظ کنیم. می توان گفت یکی از فوائد شادی، آرام بخش بودن آن است. شادی اشتیاق ما را به انجام فعالیت های اجتماعی تسهیل نموده و لبخندهای شادی تعامل اجتماعی را تسهیل می کند. بنابراین یکی دیگر از فواید ابراز شادی، چسب اجتماعی بودن آن است که روابط را به هم می چسباند.[۱۷] شادی برای انسان یک ضرورت است که با آن زندگی معنا می یابد و عواطف منفی، مثل ناکامی و ناامیدی، ترس و نگرانی، بی اثر می شود. در پرتو شادی است که انسان می تواند خویش را بسازد و قله های سلوک را چالاکانه بپیماید و در اجتماع، نقش سازنده ی خود را ایفاء نماید. ارسطو گفته است: «شادی بهترین چیزهاست و آن قدر اهمیت دارد که سایر چیزها برای کسب آن هستند.»
اهمیت شادی تا حدی است که می تواند بیماری های صعب العلاج جسمی را درمان کند، یک جراح معروف طی مقاله ای نوشت: «شادی نه تنها جلوی بسیاری از بیماری های ناشی از ناملایمات را که در قرن حاضر زیاد است می گیرد. بلکه شادی حتی قادر است جلو رشد و نمای بیماری سرطان را که در کمین است، نیز بگیرد.»[۱۸] یکی از محققین درباره ی تأثیر شادی و طرب در زندگی می نویسد: «آن کس که دارای قلب طرب ناک است، همه ی عناصر جهان و پدیده های آن را در حیاتی پُرشور و جنبشی با نشاط حس می کند و حس زنده انگاری را در خود پرورش می دهد و همه ی هستی را در شور و طرب به نظاره می نشیند و از این منظر امید و شوق به پیشرفت و تعالی را در خود باز می یابد. انسان طرب ناک همه ی عناصیر هستی را در حیات پُرشور حس می کند و در همه چیز رنگ خدا و معنای ربوبیت را جستجو می کند. قلب طرب ناک همه ی هستی را در شور و طلب می بیند و با دیدن هر نمودی از نمودهای هستی به ابتهاج و انبساط روحی دست می یابد. قلبی که پایگاه عرش الهی و جایگاه نزول رحمت و محبت خداست، آن قلب باطراوت و بانشاط است.»[۱۹] ضرورت شادی در برنامه ریزی های اقتصادی و اجتماعی دولت ها نیز خود را نشان می دهند، اگر دولت ها به بالا بردن سطح شادی در جامعه توجه کنند، در اجرای برنامه های خود موفق ترند. برطرف کردن غم و اندوه و به وجود آمدن روحیه ی شادی برای خانواده و جامعه از جنبه ی دیگری هم ضرورت می یابد و آن این که غم و شادی انسان فقط مربوط به خودش نیست بلکه با شاد یا غمگین شدن یک نفر، تمامی جامعه تأثیر می پذیرد، یعنی غم یا شادی، فردی نیست و در یک جا باقی نمی ماند و به همه ی افراد سرایت می کند.
«روپرت شلدریک»[۲۰] زیست شناس مشهور، در کتاب «علم جدید حیات» فلسفه ی جدیدی را مطرح کرد که ثابت می کند نحوه ی تفکر ما نه تنها بر اوضاع و احوال خود ما، که بر همه ی اذهان انسان ها در سراسر جهان تأثیر می گذارد. وی که برای اثبات نظریه اش از شواهدی علمی و تجربه های بسیاری کمک گرفته، معتقد است: حافظه و شعور انسان تنها در مغزش ذخیره نمی شود بلکه چیزی به نام «شعور جمعی»[۲۱] نیز وجود دارد، که انسان ها به وسیله ی نیروی خاص با هم در ارتباطند.[۲۲] بنابراین به راحتی می توان به اهمیت و ضرورت شادی در سلامت فردی و اجتماعی انسان ها پی برد.
● اهمیت شادی و تفریح در آموزه های دینی:
دین اسلام که به همه ی شئون حیاتی انسان ژرف نگریسته و متناسب با نیازهای واقعی او و برای تعالی هرچه بیشتر او برنامه هایی ارائه کرده است، شادی و نشاط و عوامل نشاط انگیز را که لازمه ی یک زندگی موفق است به انسان معرفی و توصیه می کند.[۲۳] در دستورهای آسمانی اسلام، نکته های ارزشمندی در خصوص ایجاد شادی و نشاط آمده است. این شادی ها گاهی برای خود آدمی است و زمانی برای دیگران. آن همه ثواب که برای تبسم به روی دیگران ذکر شده و سفارش هایی که برای پوشیدن لباس های شاد و روشن، بوی خوش، نظافت و نظم و پاکیزگی، مسافرت و تفریح، حضور در طبیعت و نگریستن به سبزه و آب، مهربانی و محبت، زدودن کینه و حسد، شوخی و مزاح و خلاصه ادخال سرور در قلب مردم شده است، همه برای ایجاد فضای شادی و راندن غم و اندوه و در نتیجه تجدید قوا برای ادامه ی حرکت تکاملی است.[۲۴] امام علی(ع) می فرماید: «السرور یبسط النفس ویثیرالنشاط» شادی باعث انبساط روح و ایجاد وجد و نشاط می شود.[۲۵]
به طور کلی درباره ی اهمیت شور و نشاط و سرور و جایگاه آن در تعالیم دینی همین بس که یکی از فصول کتاب های روایی به باب «ادخال السرور»[۲۶] اختصاص داده شده است و از کسانی که موجبات دل خوشی و شادکامی بندگان خدا را فراهم می آورند، ستایش شده است. از جمله حدیث زیبایی که از رسول اکرم(ص) نقل است که فرمود: «ان فی الجنه داراً بقال له دارالفرح، لایدخلها الا من فرح الصبیان» در بهشت جایی است که به آن خانه ی شادی گفته می شود، هیچ کس به آن خانه وارد نمی شود مگر آن که موجب شادی کودکان شده باشد. در جایی دیگر باز از رسول اکرم(ص) نقل شده است که: «ان فی الجنه داراً یقال له دارالفرح، لایدخلها الا من فرح یتامی المؤمنین» آن چه از این احادیث برداشت می شود این است که بین شاد کردن مؤمن و پاداش بهشت رابطه ی معنی داری وجود دارد و خداوند برای کسانی که موجبات فرح و شادی بندگانش را فراهم می آورند امتیاز ویژه ای قائل است.[۲۷]
قرآن کریم به کرات شادی را به صورت مثبت مورد توجه قرار داده است و مؤمنان را به خوش حالی و شادمانی دعوت می کند: «قل بفضل الله وبرحمته فبذالک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون»[۲۸] :ای پیامبر به مردم بگو باید به فضل و رحمت خدا خوش حال باشند این بهتر است از شادی و خوش حالی برای اموالی که جمع کرده اند. در قرآن کریم مؤمنان را که به خاطر برخورداری از نعمت های الهی و لطف و رحمت خداوند و به دست آوردن پیروزی، شادمانی می کنند مورد تأیید قرار داده است و می فرماید: «.... یومئذ یفرح المؤمنون بنصرالله ینصر من یشاء وهوالعزیزالرحیم»[۲۹] :و آن روز مؤمنان شاد می شوند به یاری خدا، که خواهر کسی را بخواهد نصرت و پیروزی می بخشد و اوست که بر هر کاری عالم مقتدر و بر کار خلق عامل و آگاه است.
نسبت دادن شادی به مؤمنان در آیه ی فوق دلیل بر تأیید شادی در قرآن کریم است. خداوند متعال شهدا را شاد و بانشاط به فضل الهی می داند که در حال برخورداری از آن چه که خدا به آن ها مرحمت نموده شادمان می باشند.
اما در عین حال قرآن کریم خطاب به ظالمی مغرور و سرکش که شادمانی و خوش حالی او از روی عجب و خودپسندی است می فرماید: «لاتفرح ان الله لایحب الفرحین»[۳۰]: چنین شادی مکن که خداوند کسانی را (که از روی غفلت و غرور و افکار باطل) شادی می کنند دوست ندارد. بنابراین می بینیم که از دیدگاه قرآن مثبت و منفی بودن شادی بستگی به علت و انگیزه ی شاد کردن و نحوه ی آن دارد.[۳۱] اما خداوند تفریح و شادی را فی نفسه تأیید فرموده و اساساً خلقت هستی و انسان را به گونه ا ی قرار داده که خودبه خود، شادی هایی را برای آدمی فراهم می آورد.
● شادی در قرآن:
مفهوم شادی مجموعاً حدود ۲۵ بار با الفاظ مختلف در قرآن آمده است. در بعضی از این آیات، مؤمنان به شادی و خوش حالی دعوت شده اند. در بعضی دیگر از آیات کسانی به لحاظ شرایط روحی خود و انگیزه ی خاص در آن شادمانی مورد مذمت قرار گرفته اند و یا منع شده اند. ذیلاً به برخی از آیات در این خصوص اشاره می شود: «ان تصبک حسنه تسؤهم وان تصبک مصیبه یقولوا قد اخذنا امرنا من بل ویتولوا وهم فرحون»[۳۲] : اگر تو را رخدادی خوش فرا رسد سخت بر آن ها ناگوار آید و اگر تو را [از جهاد] زحمتی و رنجی پیش آید (خوشحال شده) و گویند ما در کار خود نیک پیش بینی کرده ایم [که به جنگ نرفتیم] و آن ها- شادی زده- از این روی می گردانند. «فرح المخلفون بمقعدهم خلاق رسول الله»[۳۳] آن هایی که از [حکم جهاد در رکاب] رسول خدا(ص) تخلف ورزیدند، خوش حال شدند. «فان اعرضوا فما ارسلناک علیهم حفیظا ان علیک الاالبلاغ وانا اذا اذقنا الانسان منا رحمه فرح بها وان تصبهم سیئه بما قدمت ایدیهم فأن الانسان کفور»: ای رسول(ص) تو این آیات [قیامت] را به خلق برسان اگر باز اعتراض کردند دیگر تو را نگهبان آن ها نفرستاده ایم؛ بر تو جز ابلاغ رسالت تکلیفی نیست و ما چون با انسان [بی صبر کم ظرفیت] از [لطف و] رحمت خود بهره ای بخشیم، شاد شود و اگر به کیفر کردار خود رنج و عذابی بر او رسد سخت راه کفران پوید [و به جای توبه به کلی خدا را از یاد ببرد]. «ان تمسسکم حسنه تسؤهم وان تصبکم سیئه یفرحوابها».[۳۴] : اگر شما مسلمین را خوش حالی پیش آید از آن بدحال و غم گین شوند و اگر به شما حادثه ی ناگواری رسد بدان خوشحال گردند. «فرحین بما اتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم ولاهم یحزنون».[۳۵] : آنان (شهیدان) به فضل و رحمتی که از خداوند نصیبشان شده شادمانند و به آن مؤمنان که هنوز به آن ها نپیوسته اند [و بعداً در پی آن ها به راه آخرت خواهند شتافت] مژده دهند که [از مردان] نترسند [و از فوت متاع دنیا هیچ غم نخورند]. «ولا تحسبن الذین یفرحون بما اتوا ویحبون....»[۳۶]: ای پیامبر(ص) مپیندار آن هایی که به کردار زشت خود شادمانند و دوست دارند که از مردم به اوصاف پسندیده ای که هیچ در آن ها وجود ندارد آ ن ها را ستایش کنند....
«فلما نسوا ماذکروا به فتحنا علیهم ابواب کی شیء حتی اذا فرحوا بما اوتوا خذناهم بغته فاذاهم مبلسون.»[۳۷]: پس چون آن چه [ از نعم الهی[ به آن ها تذکر داده شد همه را فراموش نمودند، ما هم ابواب هر نعمت را [برای اتمام حجت] بر روی آن ها گشودیم تا به نعمتی که به آن ها داده شد شادمان و مغرور شدند پس ناگاه آن ها را به کیفر اعمالشان گرفتار کردیم که آن هنگام خوار و ناامید شدند.

«ومنهم من یلمزک فی الصدقات فإن اعطوامنها رضوا وان لم یؤتو منها اذاهم یسخطون.»[۳۸]: و بعضی از آن مردم [مناطق] در تقسیم صدقات بر تو اعتراض و خرده گیری کند؛ اگر به آن ها مال بسیار عطا کنی از تو رضایت داشته والا سخت خشم گین شوند. «الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر وفرحوا بالحیواه الدنیا....»[۳۹]: خدا هر که را خواهد فراخ روزی و هرکه را خواهد تنگ روزی می گرداند و گروهی به زندگی دنیا شادمان شدند. «فی بضع سنین لله الامر من قبل ومن بعد ویومئذ یفرح المؤمنون.»[۴۰] : [این غلبه ی رومیان] در اندسالی انجام خواهد شد (و بدانید که این حادثه) و کلیه ی امور عالم قبل از این و بعد از این همه به امر خداست و آن روز [که رومیان فاتح شوند چون بعد از آن خدا وعده ی یاری اسلام داده] مؤمنان شاد می شوند. «من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً کل حزب بما لذیهم فرحون.»[۴۱] : از آن فرقه هواپرست نادان نباشید کسانی که دین [فطرت] خود را متفرق و پراکنده ساختند و از هوای نفس و خودپرستی فرقه فرقه شدند و گروهی] به اوهام باطل [به عقیده و خیالات فاسد] دل شادند. «واذا اذقنا الناس رحمه فرحوابها....»[۴۲]: و مردم [بر این عادتند که] هرگاه ما به لطف خود رحمتی به آن ها چشانیم شاد شده و اگر....
«فلما جاءتهم رسلهم بالبینات فرحوا بما عندهم من العلم....»[۴۳]: پس آن گاه که رسولان ما با معجزات و ادله ی روشن به سوی آن ها آمدند آن مردم [نادان] به دانش [و عقاید باطل] خود شاد و خرسند شدند و....

«فتقطعوا امرهم بینهم زبراً کل حزب بما لدیهم فرحون.»[۴۴] : آن گاه مردم (با وجود این سفارش خدا) امر دین خود را پاره پاره کرده و در آیین فرقه فرقه شده و هر گروهی به آن چه نزد خود پسندیدند دل خوش گشتند. «.... اذقال له قومه لاتفرح ان الله لایحب الفرحین.»[۴۵]: هنگامی که قومش به او [قارون] گفتند آن قدر سرمست [از ثروت خود] مباش که خدا هرگز [چنین] مردم پُرغرور و سرمست را دوست نمی دارد. «لکیلا تأسوا علی مافاتکم ولاتفرحوا بما اتاکم والله لایحب کل مختال فخور.»[۴۶]: [این را بدانید] تا هرگز بر آن چه از دست شما رود دل تنگ نشوید و به آن چه که به شما رسد مغرور و دلشاد نگردید و خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست.... هم چنین در سوره ی بقره، درباره ی ماده گاوی که قرار است به امر خدا قربانی شود، می فرماید: «رنگش زرد روشن است و بینندگان را شاد می کند.»[۴۷]
فهرست منابع :
۱- قرآن کریم
۲- اصول کافی، محمد یعقوب کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، انتشارات ولیعصر، چاپ اول ۱۳۷۵.
۳- انگیزش و هیجان، مارشال ریو، ترجمه یحیی سید محمدی، نشر ویرایش، چاپ چهارم، ۱۳۸۱.
۴- بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، موسسه الوفاء بیروت، ۱۴۰۳ ق.
۵- پژوهشی در باره طنز در شریعت و اخلاق، گروه معارف، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، بوستان کتاب قم، چاپ اول ۱۳۸۱.
۶- التحریر و التنویر، محمدالطاهر بن عاشور، الدار التونسیه للنشر، بی‌تا.
۷- تربیت طربناک، عبدالعظیم کریمی، موسسه فرهنگی منادی تربیت، ۱۳۸۰.
۸- الحب و البغض فی القرآن الکریم، جارالله الجارالله، انتشارات دار ابن حزم، چاپ اول، ۲۰۰۱م.
۹- الدر المنثور، جلال الدین السیوطی.
۱۰-شادی و نشاط در متون اسلامی، شکرالله دانش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴.
۱۱-شرع و شادی، ابوالفضل طریقه دار، انتشارات حضور، چاپ دوم، ۱۳۸۳.
۱۲-لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، چاپ اول ، ۱۳۷۳.
۱۳-مجمع البیان، ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی، تهران فراهانی، ۱۳۷۸.
۱۴-موسوعه اخلاق القرآن، احمد الشرباصی، دارالرائد العربی بیروت، چاپ سوم، ۱۹۸۷م.
۱۵-المیزان، محمد حسین طباطبایی، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ۱۳۶۴.
۱۶-میزان الحکمه، محمدی ری شهری، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۶۲.
۱۷-نهج البلاغه، سید شریف رضی، ترجمه عبدالمحمد آیتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸.
پی نوشت:
[۱] لغت‌نامه‌ی دهخدا، ذیل واژه‌ی شادی.
[۲] همان منبع، ذیل واژه‌ی تفریح.
[۳] معجم‌ مقایس‌اللغه، ذیل ماده فرح.
[۴] مصباح‌المنیر، ج ۲، ص ۶۳۸.
[۵] مفردات الفاظ قرآن، ص ۶۲۸.
[۶] قصص، ۷۶.
[۷] روم، ۳۲.
[۸] آل‌عمران، ۱۷، الحسب والیغفن فی‌القرآن‌الکریم، ص ۲۴۶.
[۹] قصص، ۷۶.
[۱۰] مجمع‌البیان، ج ۱۸، ص ۲۳۲.
[۱۱] المیزان، ج ۱۶، ص ۱۱۰.
[۱۲] الدرالمنثور، ج ۶، ص ۴۳۸.
[۱۳] التحریر والتنویر، ج ۲۰، ص ۱۷۸.
[۱۴] یونس، ۵۸.
[۱۵] موسوعه اخلاق القرآن، ج ۳، ص ۷۶.
[۱۶] شرع و شادی، ص ۲۲.
[۱۷] انگیزش و هیجان، ص ۳۶۴.
[۱۸] شرع و شادی، ص ۲۳.
[۱۹] تربیت طرب‌ناک، ص ۵۶.
[۲۰] Rupert Scheldrake.
[۲۱] Collective Cinsiousness.
[۲۲] شرع و شادی، ص ۲۵.
[۲۳] شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص ۴۸.
[۲۴] شرع و شادی، ص ۲۰.
[۲۵] میزان‌الحکمه، ج ۴، ص ۴۳۶.
[۲۶] اصول کافی، ج ۱، ص ۲۰۴.
[۲۷] تربیت طرب‌ناک، ص ۵۴.
[۲۸] یونس، ۸.
[۲۹] روم، ۴ و ۵.
[۳۰] قصص، ۷۶.
[۳۱] شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص ۴۰.
[۳۲] توبه، ۵۰.
[۳۳] توبه، ۸۱.
[۳۴] آل‌عمران، ۱۲۰.
[۳۵] توبه، ۱۷۰.
[۳۶] توبه، ۱۸۸.
[۳۷] توبه، ۱۸۸.
[۳۸] توبه، ۵۸.
[۳۹] رعد، ۲۶.
[۴۰] روم، ۴.
[۴۱] روم، ۳۲.
[۴۲] روم، ۳۶.
[۴۳] غافر، ۸۳.
[۴۴] مؤمنون، ۸۳.
[۴۵] قصص، ۷۶.
[۴۶] حدید، ۲۳.
[۴۷] بقره، ۶۹.
[۴۸] -شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی،ص۴۱.
[۴۹] بحارالانوار، ج۷۵،ص۳۲۱.
[۵۰] همان.
[۵۱] نهج البلاغه، ص۹۹۵.
[۵۲] اصول کافی، ج۱، ص۲۶.
[۵۳] شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص۴۲.
[۵۴] همان، ص۵۸.
[۵۵] بحارالانوار، ج۷۳، ص۹۱.
[۵۶] یونس، ۶۲.
[۵۷] همان، با تلخیص.
[۵۸] شرع و شادی، ص۶۸ ( به نقل از کتاب دعائم الاسلام، ج۲،ص۲۰۵)
[۶۴] مقاله شادی و تفریح در اسلام، شهید بهشتی.  
 


منبع : پایگاه آفتاب
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

فاطمه علیهاالسلام تجلی تمام زنان مقدس قرآنی (بر ...
احسان به خویشان و یتیمان
سرگذشت نگارش احادیث نبوی
چهار شاخصه ایمان در منظر امام صادق(علیه السلام)
بهترین رهبر دنیا، در پوششی پشمینه!
راه های مبارزه با نفس
احادیث حضرت معصومه سلام الله علیها
سفارش امام حسن عسکری (ع) به شیعیان
كظم غيظ
قناعت گنج بی پایان!!

بیشترین بازدید این مجموعه

فیلسوف ری
نشانه‎های رستاخیز
چهل حدیث از پیامبر گرامی اسلام (ص)
حقيقت سجده‏
توحید در نگاه امام علی (ع)
احسان به خویشان و یتیمان
تاثیر صلوات در حسابرسی آخرت!
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
دولت حضرت بقیّة الله الأعظم ارواحنا فداه
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^