دانشمندان تاريخ
واقدی ، نصر بن مزاحم ، ابن عماد ، ابن اثير ، طبری ، مسعودی ، ابنواضح ، مقريزی ، ابن حزم ، ابوسعيد عبدالحی ، ابن خلكان ، عطاءالملك جوينی ، بلاذری ، ابونعيم اصفهانی ، ذهبی ، ابوالحسن علی بن محمد ، شهرستانی ، ابن مسكويه ، ابوريحان بيرونی و . . . .
دانشمندان طبيعی
احمد بن داود دينوری ، ابو محمد عبدالله بن احمد بن بيطار مالقی ( اين دانشمند آنچه را كه دانشمندان اسلامی در گياه شناسی نوشته بودند در يك كتاب جمع كرد كه در قرن 16 بزرگترين مقام گياه شناسی و داروسازی رابه دست آورد . ) ، ابن سيده ، منصوربن فضل ، ابوالعباس احمد بن محمد ، عبدالله بن صالح ابن الادان الاشبيلی ( اين دانشمند در كتاب خود ازاقسام خاك ها كودها و طريقه زراعت و از 585 نوع درخت ميوه دار بحث كرده و همچنين در راه نشان دادن راه های خوراندن و بحث از عوارض بيماری های نباتات و طريق معالجه آنها كاوش و ابتكار فراوانی نموده اند ) .
دانشمندان معدن شناسی
عطارد بن محمد ، ابوريحان بيرونی ، المنصور بن بعرة الذهبی ، خواجه نصيرالدين طوسی ، ابوالقاسم عبدالله بن علی بن محمدبن ابی طاهر الكاشانی ، حسن بن عربشاه ، محمد بن منصور و بيلك القبچقی .
دانشمندان پزشكی و داروسازی
شيخ الرئيس حسين بن عبدالله بن سينا ، علی طبری ، محمد بن زكريای رازی ، حسن احمد بن محمد الطبری ، علی بن عباس اهوازی ، ابومنصور موفق ، ابوالقاسم موصلی ، ابوالحسن علی بن رضوان ، ابوالفرج عبدالله الطيب ، علی بن عيسی ، ابو روح محمد بن منصور ، جمال الدين عبدالرحمن عزالدين ابراهيم ، ابن عوض كرمانی ، سديدالدين كازرونی ، عريب بن سعد و خلاصه « ابن ابی اصيبعه » در كتاب « اخبار العلما باخبار الحكما » از 400 نفر پزشك و داروساز تا سال 962 ذكر كرده است .
دانشمندان زيست شناسی
ابوعثمان عمرجاحظ ، ابوسعيد ، عمادالدين كاتب و . . .
دانشمندان فنون نظامی
حسن بن رماح ، عمربن ابراهيم و . . .
دانشمندان دائره المعارف نويس
ايوب الرهاوی خوارزمی ، جمال الدين ابوعبدالله ، ابويحيی زكريا بن محمد وابوالفصائل اسماعيل .
دانشمندان مترجم علوم و فلسفه
ابوالحسن اهوازی ، محمد بن ابراهيم فزاری ، ابوالحسن ثابت بن قره ، مطهر بن طاهر ، عبدالمسيح بن ناعمه ، جرجيس بن جبرئيل ، حنين بن اسحاق ، سابور
بن سهل ، ابويحيی البطريق ، يوحنا الدمشقی ، فضل بن نوبخت ، محمد بن عبدالله بن مقفع و يعقوب بن طارق .
شعرای اسلامی
فردوسی ، سعدی ، حافظ ، عنصری ، عسجدی ، فرخی ، ناصرخسرو ، باباطاهر ، سنايی ، خاقانی ، قاآنی ، رشيدالدينوطواط ، مسعودسعدسليمان ، سيدحميری ، دعبل ، فرزدق ، و هزارها نفر ديگر در فنون مختلف معماری ، نقاشی ، خط ، تذهيب كاری و كاشی كاری كه اگر بخواهيم هر كدام را ذكر كنيم به صورت صدها مجلد كتاب خواهد شد ، با اين كه اين عده نامبرده بعضی از دانشمندان تاريخ اسلامند و دسترسی و شناسايی به تمام آنها غيرممكن است ; زيرا به جهت نامساعد بودن شرائط و اعصار و سوزاندن كتابخانه ها نمی توان يك هزارم آنان را نام برد .
كتابخانه های مسلمين
مسلمين در اعصار مختلف ، دارای كتابخانه های مجهزی بودند كه مشهورترين آنها عبارتند از :
كتابخانه بغداد دارای 4 ميليون كتاب ، كتابخانه اندلس 4 صدهزار كتاب ، كتابخانه خزانة الكتب يك ميليون و نيم ، كتابخانه شام 3 ميليون كه در فتح طرابلس در سال 502 اروپائيان آن را سوزاندند ، كتابخانه شاپور 10 هزار ، كتابخانه الحكمه 400 هزار ، كتابخانه مراغه 400 هزار ، كتابخانه دارالحكمه 400 هزار ، كه بسياری از آن كتب فعلا در كتابخانه های اروپاست . اين بود شمه ای كوتاه و مجمل درباره وضع اسلام و مسلمين، قضاوت صحيح با خوانندگان محترم است كه آيا دين مخالف با علم و زندگی كدام دين است . با مطالعه عميق اين سطور ماهيت، واقعيت و مفهوم اصلی اسلام برای شما روشن می شود .
اسلام ، كار و كوشش
در دنيای امروز ملت ها از واژه « تمدن » فقط به تظاهرات و شاخ و برگ آن اكتفا نموده و از حقيقت و اصول آن چشم پوشی كرده اند ، و در فكر آن نيستند كه حقيقت تمدن را به دست آورند .
آيا تمدن غير از اين است كه انسان به وظايف آدميّت ، انسانيت و حفظ حقوق جامعه بشری عمل نموده و از توحش و بربريّت خود را پاك دارد .
چه كوته نظرانی كه عقيده آنها اين است كه : ملت اسلام كه به دستور قرآن رفتار و به قوانين آن معتقدند ، دور از تمدن و ترقی هستند .
اين سخن ، بی اندازه دور از منطق صواب و حقيقت ، و بر خلاف حس و مشاهدات و مقررات اسلامی است . مدنيّت به معنای واقعی و به مفهوم اصلی در اسلام قرار داده شده است ; ولی متأسفانه اكثر مردم مسلمان از آن بی خبر و غافلند .
دين مقدس اسلام كه در سر لوحه برنامه آن ، قرآن قرار دارد ، پايگاه تمدن و اساس و سازمان آن ، روی نقطه مركزی صحيح استوار و برپا شده و پيروان خود را همواره به متانت ، حريت ، شهامت ، مردانگی ، آزادگی فكر ، عقيده ، اخلاق نيك ، احسان همنوع ، و مكرر امر به هر نوع تحصيلی كه مفيد به حال جامعه بشريت و محور تمدن باشد دعوت نموده است .
قرآن از لحاظ مبانی مطابق با فطرت و عقل است و از ابتدای ظهور ، روز به روز در تجلی و تعالی است .
قرآن در ميان مردمی پرتو افكن شد كه از نظر معلومات در ، درجه پايينی قرار داشتند و حتی از علوم رايج عصر خود ، كوچك ترين بهره ای نداشتند .
قرآن ضمن آيات نورانی خود ، آنان را به تفكر و تدبير در آيات تكوينی حق از قبيل آسمان ها ، زمين ، پديد آمدن شب و روز ، ريزش باران و خرم گشتن زمين پس از پژمردگی دعوت نمود .
قرآن مردم جهان را به سوی جميع كمالات اخلاقی و صفات عالی انسانيت راهنمايی ، و آنان را از دو رويی ، دشنام و بداخلاقی ، تعصب بی جا ، غيبت ، رشوه ، ريا ، دروغ ، تهمت و عموم كردارهای ناپسند برحذر داشت . تعليمات نورانی قرآن ، در اندك مدتی مسلمين را از هر جهت سربلند و پرچمدار حقيقی تمدن مادی و معنوی نمود . آنان پس از سير در تعليمات و راهنمايی های قرآن ، در علوم مختلفی از قبيل :
علم دين ، اخلاق ، نحو ، صرف ، تفسير ، كلام ، منطق ، طب ، جراحی ، داروسازی ، هنر و پيشه ، كاغذسازی ، تاريخ ، جغرافيا ، حيوان شناسی ، صنايع مختلف ، رياضی ، شعر و علوم ديگر سرآمد جهانيان شدند .
به موجب فطرت ، هر كس در زندگی هدفی اختيار كرده ، اين هدف هر چه باشد عكس العمل تربيت آن مكتبی است كه انسان وابسته به آن است و از آن پرورش يافته و فكرش از آن الهام گرفته است . هدف ها فرق دارد ، آن كه هدفش رسيدن به ثروت است ، تربيت او جز مبنای ماديگری چيزی نيست ، آن كه هدفش شرافت و انسانيت است ، تربيتش جز پيروی از قانون فضيلت راه ديگری نيست .
قرآن مجيد با دستورهای جاودانی خود ، در صحنه نمايش حقايق و عرصه مبازره با خرافات ، ابتكار را به دست گرفت و برتری مكتب تربيتی خود و هدف عاليش را آشكار ساخت .
كتاب آسمانی اسلام ; دعوت خود اشخاص مخصوصی را در نظر نگرفته بلكه عموم طبقات و نژادهای بشر را در تمام ادوار تاريخ ، مخاطب قرار داده و دعوت می كند كه آن را سرمشق زندگی قرار دهند و طبق احكام و دستورات آن رفتار نمايند .
آری ! قرآن يك معجزه جاويد و كتاب قانونی پايدار و ابدی است ; زيرا اسلام كاملترين اديان ، و رسول اكرم ، خاتم انبيا و قرآن جامع ترين و اساسی ترين كتب قانونی برای زندگی است .
پيغمبر اسلام مطابق دستوری كه داشت ، از جانب خدا بر همه ملت ها مبعوث شده بود . چراغ هدايتی روشن كرد كه همه جا تا همه وقت پرتوانداز است و هر ملّتی را اگر به دستوراتش عمل كند از تاريكی و نادانی می رهاند . آواز هدايت او از شهری چون مكه تا كرانه های اقيانوس های بزرگ و پهناور و پشت كوه های بلند و مركز كشورهای دوردست رسيد و می رسد ; آوازی كه با موج بلند زمان و گردش ستارگان آسمان دست به دست و پشت به پشت به گوش قرن های آينده برسد و هوش از سر آنان ربوده تا اين مسئله كاملاً معلوم شود كه روشی از نظر تربيت و فضيلت مطابق روش عالی او نيست .
كسانی كه بخواهند حقيقت واقعی اسلام را درك كنند ، با مراجعه به كتب مفصلی كه در دوران های انقلاب اسلامی چه به دست مسلمين و چه به دست غير مسلمين نوشته شده است ، می توانند خود را بی نياز كنند .
اسلام و كار و كوشش
اسلام در برنامه مالی و اقتصادی ، مصالح فرد و اجتماع را مدّ نظر قرار داده ، به گونه ای كه به حال هيچ يك از فرد و اجتماع زيانی نرسد و در تحقق دادن اين برنامه ، از همان روش اساسی خود ، يعنی قانون و ندای درونی متابعت نموده است .
به وسيله وضع قانون ، به هدف های عملی كه ضامن ايجاد يك اجتماع شايسته و قابل ترقی و رشد است می رسد ، و با ندای باطن ; بشر را به طرف تفوق بر مشكلات حياتی و دست يابی به يك زندگی عالی تر ، كه در دسترس هر كس نيست ، می راند و راه ترقی و تكامل را هميشه باز می گذارد .
اسلام در باب اموال ، حق مالكيت فردی را با وسايل مشروعه ، مسلم و ثابت دانسته ، و حفظ اين حق را از دزدی و غارت و هر گونه اختلاسی تضمين نموده و حدودی وضع كرده كه ضامن همه اين ها می باشد ، تا جلوی تعدی و تجاوز را بگيرد و به علاوه خطاباتی اخلاقی نيز بيان نموده كه مردم را از دخالت در غير حق خود بازداشته است .
از طرفی هرگونه حق و تصرف را برای صاحب مال ، از فروش ، اجاره ، رهن ، بخشش ، وصيت و ساير تصرفات حلال ، و غير مخالف با قوانين دين را مجاز دانسته است .
اسلام قانون مالكيت فردی را تشريع می نمايد ، و حدود و قيودی نيز وضع می كند كه صاحبش را به طور غير اختياری ، به طرف به كار انداختن مال و انفاق و دست به دست دادن آن نزديك می سازد ، و البته مصالح اجتماع و همچنين مصالح خود فرد هم در حدود هدف های انسانی ، كه اسلام حيات را بر آنها به پا داشته ، پشت سر همه اينها محفوظ می باشد .
اولين قانونی كه اسلام به موازات حق ملكيت فردی مقرر می دارد اين است كه : فرد در اين مال ، پيش از هر چيز ، به وكيلی شبيه است كه از طرف اجتماع معين شده و تملك اين مال به وسيله او بيشتر به يك وظيفه می ماند تا تملك و صاحب مال شدن ، و در واقع ثروت و مال به حسب عموميت خود ، حق اجتماع است و اجتماع در اين مال از طرف خداوندی كه جز او مالكی نيست جانشين می باشد .
( آمِنُوا بِاللهَ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ )(1) .« به خدا و پيامبرش ايمان آوريد ، و از اموالی كه خدا شما را در آن جانشين خود قرار داده انفاق كنيد » .
اسلام درباره توليد مال ، همان نظريه مالكيت مال را اعمال نموده و به صاحب مال آزادی مطلقی كه هر طور بخواهد در آن تصرف كند نداده است ; زيرا پشت سر مصالح فرد ، مصالح اجتماع است كه با آن معامله می كند .
هر فردی در ازدياد مال خويش آزاد است ; ليكن در حدود قانون ; يعنی می تواند زراعت كند و مواد اوليه را به صورت مصنوعات درآورد و می تواند تجارت كند ; ولی هرگز نمی تواند غش و حيله در كار خود راه دهد ، و يا ضروريات زندگی مردم را احتكار نمايد ، و يا اموال خود را به ربا دهد و يا به خاطر زيادی سود خود ، در مزد كارگران ستم كند . همه اين ها حرام است ، قوانين پاك اسلام است كه عادتاً سرمايه ها را به حدی كه فرق زياد بين طبقات بيندازد انبار نمی كند ، و اين ثروت های كلان ، و هنگفت شدن فاحش سرمايه ها كه امروز مشاهده می كنيم از راه غش ، ربا ، تقلب ، خوردن مزد كارگران و احتكار و بهره ای از احتياج مردم ، غارت ، زور ، غصب نمودن و ساير جرم های نهانی در راه های بهره برداری فعلی ، اين ها را اسلام تجويز نمی كند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حديد (57) : 7 .
كار و كوشش در قرآن
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاض )(1) .« ای اهل ايمان ! اموال يكديگر را در ميان خود به باطل [ و از راه حرام و نامشروع ] مخوريد ، مگر آنكه تجارتی از روی خشنودی و رضايت ميان خودتان انجام گرفته باشد » .
( كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحاً )(2) .« ای پيامبران ! از خوردنی های پاكيزه بخوريد و كار شايسته انجام دهيد » .
پاكيزگی ظاهر غذا محفوظ ; ولی پاكيزگی معنوی آن از طريق كسب حلال است .
( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً )(3) .« بی ترديد كسانی كه اموال يتيمان را به ستم می خورند ، فقط در شكم خود آتش می خورند » .
( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا )(4) .« ای اهل ايمان ! از خدا پروا كنيد ، و اگر مؤمن [ واقعی ] هستيد آنچه را از ربا [ بر عهده مردم ] باقی مانده رها كنيد » .
( وَالاَْرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِيَها مِن كُلِّ شَیْء مَوْزُون * وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيَها مَعَايِشَ )(1) .« و زمين را گسترانديم و در آن كوه های استوار افكنديم ، واز هر گياه موزون وسنجيده ای در آن رويانديم . * و در آن برای شما و كسانی كه روزی دهنده آنان نيستيد ، انواع وسايل و ابزار معيشت قرار داديم » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نساء (4) : 29 .
2 ـ مؤمنون (23) : 51 .
3 ـ نساء (4) : 10 .
4 ـ بقره (2) : 278 .
( وَلَقَدْ مَكَّنّاكُمْ فِی الاَْرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ )(2) .« و شما را در زمين جای داديم ، و در آن برای شما وسايل و ابزارزندگی قرار داديم » .
كار و كوشش در روايات
قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :
مَنْ سَعی عَلی عَيالِهِ مِنْ حِلِّهِ فَهُوَ كَالْمُجاهِدِ فِی سَبِيْلِ اللهِ وَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيا حَلالاً فِی عِفاف كانَ فِی دَرَجَةِ الشُّهَداءِ(3) .« كسی كه برای عيالاتش از راه حلال كوشش كند مانند مجاهد در راه حق است و كسی كه دنيا را از راه حلال به دست آورد در درجه شهيدان است » .
قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :
اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ(4) .« عبادت هفتاد جزء است بهترين مرحله آن كوشش در به دست آوردن مال حلال است » .
قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حجر (15) : 19 ـ 20 .
2 ـ اعراف (7) : 10 .
3 ـ من لا يحضره الفقيه: 3/168، حديث 3631; مستدرك الوسائل: 13/54، حديث 14726ـ2.
4 ـ كافی : 5/78 ، حديث 6 ; تحف العقول : 37 .
مَنْ اَكَلَ الْحَلالَ أَرْبَعيِنَ يَوْماً نَوَّرَ اللهُ قَلْبَهُ(1) .« كسی كه تا چهل روز از كسب حلال معيشت كند ، خدای توانا دلش را نورانی می كند » .
قال الصادق (عليه السلام) : قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :مَنْ باعَ وَاشْتَری فَلْيَحْفَظَ خَمْسُ خِصال وَاِلاّ فَلا يِشْتَرِيَنَّ وَلا يَبِيْعَنَّ ، الرِّبا ، الْحَلْفَ وَكِتْمانُ الْعَيْبِ وَالْحَمْدَ إذا باعَ وَالذَّمَّ اِذا اشْتَری(2) .
« امام صادق فرمود : رسول اكرم دستور داده كسی كه می فروشد و می خرد بايد پنج مسئله را مراعات كند اگر نمی تواند نخرد و نفروشد : اول ربا ، دوری كند از قسم خوردن عيب متاع را مخفی نكند در موقع فروش از جنس تعريف نكند و در خريد از جنس بدگوئی ننمايد » .
قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :مَنْ لَمْ يُبالُ مِنْ اَيْنَ اكْتَسَبَ الْمالَ لَمْ يُبالِ اللهُ مِنْ اَيْنَ اَدْخَلَهُ النّارَ(3) .
« كسی كه در به دست آوردن مال رعايت قانون حق نكند خدای متعال برای داخل كردن او در جهنم مراعاتی نخواهد كرد » .
قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) : كُلُّ لَحْم يَنْبَتُهُ الْحَرامَ فَالنّارُ اَوْلی بِهِ(4) .« هر گوشتی كه در بدن از حرام برويد آتش برای آن بهتر است » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحار الانوار : 53/326 ; عدة الداعی : 153 .
2 ـ كافی : 5/150 باب آداب التجارة ، حديث 2 ; وسائل الشيعه : 17/383 ، باب 2 ، حديث 22799 .
3 ـ وسائل الشيعه : 16/98 ، باب 96 ، حديث 21080 ; بحار الانوار : 74/88 ، باب 4 .
4 ـ بحار الانوار : 63/314 ، باب 2 ، حديث 7 .
قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :دِرْهَمٌ رِباً اَشَّدَ عِنْدَ اللهِ مِنْ ثَلاثِيْنَ زِنْيَةِ(1) .
« يك درهم از ربا به دست آوردن شديدتر است ( از نظر گناه ) از سی مرتبه زنا كردن » .
قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :اِنَّ اَخْوَفَ ما اَخافُ عَلی اُمَّتِی مِنْ بَعْدِی هذِهِ الْمَكاسِبِ الْحَرامِ(2) .
« بعد از خود آنچه بر امتم می ترسم از كسب های حرام است » .
قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :لَيْسَ مِنّا مَنْ غَشَّنا(3) .
« از ما نيست كسی كه تقلب كند » .
قال رسول الله (صلی الله عليه وآله) :لَرَجُل يَبِيعَ التَّمْرَ يا فُلانٌ أَما عَِلمْتَ اَنَّهُ لَيْسَ مِنَ الْمُسْلِمْيِنَ مَنْ غَشِّهُمْ(4) .
« رسول اكرم به مرد خرمافروشی فرمود می دانی كسی كه تقلب در معاملات كند از مسلمين نيست » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ من لا يحضره الفقيه : 3/274 ، باب الربا ، حديث 3991 ; وسائل الشيعه : 18/118 ، باب 1 .
2 ـ كافی : 5/124 ، باب المكاسب الحرام ، حديث 1 ; وسائل الشيعه : 17/81 ، باب 1 ، حديث 22041 .
3 ـ كافی : 5/160 ، باب الغش ، حديث 1 ; تهذيب 7/12 ، باب 1 ، حديث 48 .
4 ـ كافی : 5/160 ، باب الغش ، حديث 2 ; وسائل الشيعه : 17/279 ، باب 86 ، حديث 22520 .
قال موسی بن جعفر (عليه السلام) :
اِنَّ الْبَيْعَ فِی الْظَلالِ غِشٌّ وَاِنَّ الْغِشَّ لا يَحِلٌّ(1) .« فروش متاع در سايه ای كه خريدار نتواند آن را تشخيص دهد ، تقلب است و تقلب حرام است » .
دينار قلاّبی
موسی بن بكر می گويد : نزد حضرت رضا (عليه السلام) بوديم پول هايی در دست حضرت بود ناگهان نظر امام بر ديناری افتاد كه در او تقلب شده بود ، حضرت دينار را شكست و به من فرمود : آن را در چاه بيانداز كه در معاملات چنين پولی به دست مردم مسلمان نرسد .
هزار بنده
اميرمؤمنان (عليه السلام) در طلب مال حلال سعی بليغ داشت و هزار بنده را به وسيله مالی كه از زحمت خود به دست آورده بود در راه خدا آزاد كرد .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
« ای هشام اگر روزی بنگری كه دو صف جنگ در هم پيوسته در آن روز نيز از طلب روزی خودداری مكن » .
رسول اكرم (صلی الله عليه وآله) فرمود :
« خدا جوان بيكار را دشمن و شخص كارگر را دوست دارد »(2) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ من لا يحضره الفقيه : 3/271 ، باب البيع فی الضلال ، حديث 3980 ; تهذيب : 7/13 ، باب 1 ، حديث 54 .
2 ـ آثار ارزشمند كار : كار ، تلاش و فعاليت در زندگی روزمرّه انسان ، مهمترين عامل درك فضايل و كمالات اخلاقی است . تأثير كار و كوشش در بُعْد جسمانی و روحيات معنوی انسان غير قابل انكار است . اينك به چند اثر از آثار ارزشمند كار توجه كنيد :
الف : ب زرگترين مانع گناه :
امروز يكی از مهمترين مشكلاتی كه ذهن حاكمان تمام كشورهای دنيا را به خود مشغول كرده است ، مسئله بيكاری و كاهش نرخ آن است . كشورهايی كه از درصد بيكاران بيشتری برخوردارند ، بيشتر در معرض سقوط و انحطاط و شكستند ، چرا كه بيكاری بزرگترين جرايم و مفاسد اجتماعی را به دنبال دارد .
استاد مطهری(رحمه الله) در كتاب ارزشمند «تعليم وتربيت » می گويد: غالباً حكّام، جانی وجنايت كار از آب درمی آيند ، و يكی از علل جنايتكاری آنها همين تعطيل بودن و بيكاری است .
كسی كه بيكار است از هجوم خيالات و افكار مسموم در امان نمی ماند . تمام سرقت ها ، قتل ها ، عمل منافی با عفت ها و خلاصه گرايش به مفاسد اخلاقی ، محصول هجوم افكار شيطانی است كه روح و روان آدمی را تهديد كرده و قوّه عقلش را از كار می اندازد و همين امر سبب می شود كه از دست زدن به جنايات خطرناك ابايی نداشته باشد . اين همه به خاطر بيكاری يا تنبلی يا تن پروری است .
ب : تأثير كار بر احساسات درونی انسان :
كار تأثير مستقيمی بر احساسات و روان انسان دارد . در مجموع ، كار در عين اين كه معلول فكر و روح و خيال و دل و جسم آدمی است ، سازنده خيال ، عقل و فكر ، سازنده دل و قلب و به طور كلی سازنده و تربيت كننده انسان است . ( تعليم و تربيت ( شهيد مطهری ) : 422 ) .
ج : كار عامل تقويت شخصيت :
انسان با كار و فعاليت ، به حكم اين كه نيازش را از ديگران بر طرف می كند ، در مقابل ديگران احساس شخصيت می كند . كسی كه به هر دليلی بيكار است در مقابل ديگران احساس ذلت می كند و از آنجا كه انسان خود را بيشتر از هر كس ديگر دوست دارد دلش نمی خواهد دچار بی شخصيتی شود ، بنابراين برای حفظ شخصيت خود بايد به كار روی آورد .
كار از ديدگاه بزرگان :
« ولتر » : هر وقت احساس می كنم كه درد و رنج بيماری می خواهد مرا از پای در آورد به كار پناه می برم . كار بهترين درمان دردهای درونی من است .
« ساموئل اسمايلز » : بعد از ديانت مدرسه ای برای تربيت انسان بهتر از مدرسه كار ساخته نشده است .
« فرانكلين » : عروس زندگی كار است ، اگر شما با آن ازدواج كنيد فرزندتان « سعادت » نام خواهد شد .
« پاسكال » : مصدر تمام مفاسد فكری و اخلاقی ، بيكاری است ، هر كشوری بخواهد اين عيب بزرگ اجتماعی را دفع كند ، بايد مردم را به كار وا دارد تا آرامش عميق روحی كه عده معدودی از آن آگاهند در عرصه وجود افراد برقرار شود .
حكايات تاريخی
1 ـ گدايی بدترين عمل است
شخصی از دوستان رسول اكرم نزد ايشان شرفياب شد و از حضرت درخواست چيزی كرد ; رسول اكرم از او پرسيد : چه داری ؟ جواب داد : از مال دنيا فقط ظرفی برای آب خوردن و يك قطعه پارچه كه قسمتی از آن را روی زمين و قسمت ديگر را به حالت روانداز استفاده می كنم ، پيغمبر اسلام فرستاد ظرف و پارچه را آوردند آنگاه پرسيد : آيا كسی هست اين دو چيز را بخرد ؟
شخصی آن دو اثاث را به دو درهم خريد ، پيغمبر فرمود : يك درهم آن را خوراكی بخر و درهم ديگر را طنابی تهيه كن و در بيابان هيزم جمع كن و در بازار بفروش .
آن مرد مشغول كار شد ، بعد از دو هفته نزد پيغمبر (صلی الله عليه وآله) آمد عرض كرد : از روزی كه كار كرده ام تا امروز پانزده درهم پس انداز نموده ام ، سپس از آن مبلغ مقداری غله و جامه خريد .
رسول اكرم به او فرمود : ببين از اين دو عمل كه انجام داده ای كداميك بهتر يا بدتر است ، آيا كوشش نيكوتر است يا گدايی(1) ؟
2 ـ بی نيازی از مردم
شخصی به نام « عَبْدالاْعلی » گفت : در يكی از روزهای گرم امام صادق (عليه السلام) را ديدم كه در يكی از كوچه های مدينه برای طلب معيشت در راه است .
به نزدش رفتم و عرض كردم : يابن رسول الله ! با آن مقامی كه در نزد خدای متعال داری ، هم چنين خويشاندی با رسول اسلام ، در چنين روز گرمی خود را در طلب دنيا به چنين زحمتی می افكنی ؟ امام فرمود : در چنين هوای گرمی به طلب روزی بيرون آمده ام تا بدينوسيله خود را از امثال تو بی نياز كنم(1) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحار الانوار : 100/10 ، باب 1 ، حديث 44 ; مجموعه ورّام : 1/45 .