فارسی
دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 - الاثنين 19 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 20
84% این مطلب را پسندیده اند

عشق امام سجاد (ع) به عبادت

امام زین‌العابدین (ع) هر‌روز صبح صورت بر روی خاک می‌گذاشت و هزار بار می‌گفت: «لااله‌الاالله حقا حقا...». یعنی به خدا عرض می‌کرد که بند عشق تو را به گردنم انداخته‌ام و چیز دیگری نمی‌خواهم. من در بندگی محض هستم و همین برایم رحمت و نور است،
عشق امام سجاد (ع) به عبادت

 بحث پیرامون عشق در نماز بود. داستان عشق امام سجاد (ع) به نماز عجیب است. جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: حضرت سکینه در پی من فرستاد که با تو کار دارم. دختر حضرت سیدالشهدا (ع) هفتاد و سه سال در دنیا زندگی کرد و ریشه کن شدن بنی‌امیه را با چشم خودش دید. خیلی‌ها را هم تربیت کرد. او شخصیت فوق‌العاده‌ای بود. حضرت سید الشهدا (ع)، این تعبیر را درباره ایشان داشته‌اند که او «خیرةالنساء» یعنی نیکوترین بانوان است.

 

جابر می‌گوید: در اتاقی که حضرت سکینه نشسته بود پرده ضخیمی کشیده بودند و مرا به آن اتاق راهنمایی کردند. سکینه کبری با صدای محزون گفت: ای جابر سالی دو بار پینه پیشانی برادرم علی بن الحسین (ع) بر اثر کثرت سجده قیچی می‌شود و زانوهایش هم همینطور پینه بسته است. خدمت ایشان برس و ببین می‌توانی خواهش کنی که عبادتش را کم کند. جابر می‌گوید: چشم، همین امروز می‌روم. جابر سپس به خانه امام زین العابدین (ع) می‌رود و عرض می‌کند: ای آقا آیا می‌شود از عبادتتان کم کنید؟ امام به خدمتکار خانه می‌فرماید: کتاب روی طاقچه را برایم بیاور. خدمتکار آن را نزد امام می‌آورد. امام (ع) می‌فرماید: ای جابر عبادات پدرم علی (ع) در این کتاب است، آن‌ها را بخوان و اگر آن عبادات را ببینی دیگر به من نمی‌گویی که عبادتت را کم کن.

 

ببین پدرم چقدر عبادت می‌کرده و اصلا نماز علی را چه کسی می‌تواند بخواند و روزه علی را چه کسی می‌تواند بگیرد!

راوی می‌گوید: امام زین‌العابدین (ع) هر‌روز صبح صورت بر روی خاک می‌گذاشت و هزار بار می‌گفت: «لااله‌الاالله حقا حقا، لااله‌الاالله ایماناً و تصدیقا، لااله‌الاالله عبودیتاً و رقا». یعنی به خدا عرض می‌کرد که بند عشق تو را به گردنم انداخته‌ام و چیز دیگری نمی‌خواهم. من در بندگی محض هستم و همین برایم رحمت و نور است، چرا که رحمت از عبادت تجلی می‌کند. شما هم الان باید خودتان را به او وصل کنید تا با نور او منور می‌شوید و با رَوح او روح و معنا بیابید.

 

شما کلمة الله هستید و کلمة الله باید معنای خدا را بدهد. شما هنگامی معنای خدا را می‌دهید که چشمتان، گوشتان، دستتان، زبانتان، قدمتان، شکمتان، شهوتتان و همه زندگیتان هماهنگ با برنامه‌های الهی باشد. در مسئله رحمت نیز می‌گوید: همه چیز به شما عنایت کردم. در مورد غفران هم می‌گوید: خیلی از چیزها را به شما عنایت کردم اما شما تکبر کردید و نگرفتید، حالا هم دیر نشده است برگردید تا دوباره به شما بدهم.


منبع : پایگاه عرفان
0
84% (نفر 20)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ياد خدا در فقر و ثروت
داستان توبه شعوانه
ذکر رحمت
آغاز سفر آفرینش انسان از خداوند
حسین(ع)، حقیقتی که تا ابد با ما می‌ماند
اعتراف غرب به جنايت عليه جهان سوم
جایگاه کسب معرفت در مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السلام)
تهران_ حسینیه همدانیها رمضان94 سخنرانی نهم
بلاهای خودساخته
عقل کلید گنج سعادت - جلسه چهارم - عقل نور الهي است

بیشترین بازدید این مجموعه

تجارت مادی و معنوی - جلسه ششم
خشم پروردگار بر حرام خواران‏
احترام خدا به نفس پاك‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
باز شدن چشم عقل در متقين
ياد خدا در فقر و ثروت
داستان توبه شعوانه
رمز موفقيت ابن ‏سينا
تهران حسینیهٔ همدانی‌ها - رمضان 1396 – سخنرانی ...
تهران/ حسینیهٔ حضرت ابوالفضل(ع)/ دههٔ اول محرّم/ ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^