فارسی
يكشنبه 30 ارديبهشت 1403 - الاحد 10 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نامشروع و حرام همبستر شده باشد ! !

و درباره زن زناكار كه دارای همسر است فرمود :

« إشتَدَّ غَضَبُ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ عَلَی إمْرَأَةٍ ذَاتِ بَعْلٍ مَلاَءَتْ عَينَهَا مِن غَيرِ زَوجِهَا أو غَيرِ ذِی مَحرَمٍ مِنهَا فَإنَّهَا إن فَعَلَتْ ذَلِكَ أحبَطَ اللّه ُ كُلَّ عَمَلٍ عَمِلَتْهُ فَإنْ أوطَأَتْ فِرَاشَهُ غَيرَهُ كَانَ حَقّاً عَلَی اللّه ِ أن يُحرِقَهَا بِالنَّار بَعدَ أن يُعَذِّبَهَا فِی قَبرِهَا » 1 .

خشم خدا شديد است بر زن شوهر داری كه چشم شهوت به غير شوهرش يا كسی كه محرم او نيست بدوزد و اگر اين كار را انجام دهد ، خدا هر عمل نيكی كه انجام داده ، نابود می كند و اگر بسترش را برای غير همسرش آماده كند و با آن غير به زنا برخيزد بر خداست كه او را به آتش دوزخ پس از عذاب قبر بسوزاند .

حضرت امام صادق عليه السلام فرمود :

در زنا « چه زنای با زن شوهردار و چه زنای با زن بی شوهر » شش خصلت است : سه خصلتش در دنيا و سه خصلتش در آخرت است .

اما سه خصلت در دنيا : آبرو را می برد . روزی را قطع می نمايد . مرگ را نزديك می كند .

و سه خصلت در آخرت : خشم خدا . بدی و سختی حساب . جاويد بودن در آتش2 .

گناهان ديگر هم هريك دارای تبعات دنيايی و آخرتی است كه در آيات قرآن و روايات مشروح و مفصل بيان شده است .

ثمره شهوت حيوانی

شبی در يكی از جلسات تبليغ پيش از آن كه سخنرانی خود را شروع كنم ، جوانی حدود هفده ساله به اين جانب مراجعه كرد و با اضطراب و ناراحتی كه در چهره و حالت صدايش موج می زد ، گفت : مطلب بسيار مهمی دارم كه برايم حياتی است و شايد پاسخش درمان درد جانكاهم باشد ، گفتم : بگو ، گفت : دست به كاری زده ام و دامن به گناهی آلوده ام كه دنيا و زندگی را در نظرم تيره و تار كرده و مرا به تنگنايی روحی دچار نموده كه چاره آن را يا در فرار از خانواده برای هميشه می دانم يا خودكشی و آن اين كه با دختر يكی از نزديكانم به معاشرت تنگاتنگ برخاستم و نتيجه اين معاشرت ، به عشق و عاشقی كشيد ، اين عشق و عاشقی شهوانی مرا در كاری كه نبايد در آن قرار می گرفتم قرار داد و آن زناست ! !

من الآن محصلّم و بسيار جوان ، او هم در سنين پانزده و شانزده سالگی است و دامنش لكه دار وخانواده هيچكدام از ما دو نفر از اين جنايت و ظلمی كه واقع شده آگاه نيستند و ما دو نفر هم ابداً در شرايطی نيستيم كه با يكديگر ازدواج كنيم ، هم اكنون زير بار سنگين ضربات كوبنده وجدانم و در ترس و وحشت از اين كه او حامله شود و از همه اين امور دردناك تر اين كه دامن عفت انسانی به اغوای من و ميل جاهلانهخودش برای هميشه لكه دار شده و از ميان رفته است .

من در پاسخ او فقط برای اين كه خودكشی نكند گفتم : توبه كن و سپس اين آيه شريفه را يادآور شدم كه خدای مهربان از اين كه فرموده :

وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَی إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً 3 .

و نزديك زنا نشويد كه كاری بسيار زشت و راهی بد است .

هر دوی شما را می ديده و از روی مهر و محبتش به شما انسان ها اموری را چون رابطه نامشروع ، معاشرت دو نامحرم با يكديگر ، چشم چرانی و خلوت نمودن زن و مردی كه محرميّت با هم ندارند ، حرام كرده بود .

آری ؛ آنچه بر بندگان حرام شده ، ريشه در مهر و محبّت و رحمت خدا به بندگان دارد و آنچه بر بندگان واجب شده نيز ريشه در مهر و محبّت حق دارد نهايتاً حلال و واجب و حرام خدا هر يك كانون مهر و چشمه محبتی از جانب دوست برای انسان هاست ، نهايتاً اگر بگوييم فقه و احكام فقهی هم مثل مسائل اعتقادی و اخلاقی چون ابر باران زا منبع مهرزايی و محبّت سازی برای انسان هستند ، چيزی به گزاف نگفته ايم .

مرگی تأسف بار به واسطه گناه

در تفسير « ابو الفتح رازی » آمده : مردی در طواف كعبه زبانش مشغول به اين دعا بود :

« اللَّهُمَّ أَخْرِجْنِی مِنَ الدُّنيَا سَالِماً » . خدايا ! مرا در حال سلامت ايمان و دين از دنيا بيرون ببر .

شنونده ای پس از شنيدن اين دعا دنبال او را گرفت تا سبب توسل دعاخوان را به اين دعا از او بپرسد ، هنگامی كه از او پرسيد چرا در طواف اين دعا را می خوانی ؟ پاسخ داد : برادری داشتم آلوده به گناه كبيره از آن گناه توبه نكرد تا مرگش فرا رسيد ، هنگام مرگ و لحظه احتضار قرآن را خواست ، فكر كرديم می خواهد قرآن را روی سينه بگذارد و با توسل به آن ، جان دادنش را آسان كند ، قرآن در اختيارش گذارديم ، با خشم و عصبانيّت آن را پاره پاره كرد و از دنيا رفت ، از روزی كه اين حادثه وحشتناك را ديدم همواره اين درخواست را از خدا دارم كه مرا در حال سلامت دين از دنيا ببرد4 .راويان معتبر شيعه از حضرت امام صادق عليه السلام روايت می كنند كه شنيديم حضرت می گفت :

« اللَّهُمَّ أعِنِّی عَلَی هَولِ يَومِ القِيَامَةِ وَأخرِجْنِی مِنَ الدُّنيَا سَالِماً وَزَوِّجْنِی مِنَ الحُورِ العِينِ وَاكفِنِی مَؤُونَتِی وَمَؤُونَةَ عِيَالِی ومَؤُونَةَ النَّاسِ وَأَدْخِلْنِی بِرَحمَتِكَ فِی عِبَادَكَ الصَّالِحينَ 5 .

خدايا ! مرا در برابر ترس و هراس قيامت ياری ده و از دنيا در سلامت دين و ايمان بيرون بر و از حورالعين بر من تزويج كن ، و قوت و خوراك من و خانواده ام و مردم را كفايت فرما و مرا به رحمتت در بندگان شايسته ات درآور .

ثمره مهرورزی در قيامت

مردمی كه در دنيا از پی ايمان و دينداری و كمالات نفسی و فضايل انسانی نسبت به يكديگر كانون مهرورزی و محبّت هستند ، در آخرت نيز با يكديگر بر پايه مهرورزی و محبّت و هزينه كردن عشق و كرامت زندگی ابدی و جاويد خود را در بهشت كه جای محبان و عشق ورزان است بر ادامه می دهند .

اين حقيقتی است كه از آيات قرآن و روايات به طور صريح استفاده می شود و پايه گذاران دانش روحی مغرب زمين نيز به همين معنا با تكيه بر دلايل و براهين علمی و روانی و نيز با ارتباطی كه در اين زمينه با ارواح نسبتاً پاك گرفته اند ، يقين صد در صد و اعتقاد كامل و جازم پيدا كرده اند .

به برخی از آيات و روايات و گفته های دانشمندان روحی اشاره می شود شايد به حقايقی كه تا كنون به طور كامل تفسير نشده ، بيش از پيش آشنا شويم .

قرآن می فرمايد :

الاْءَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ 6.

در آن روز دوستان دشمن يكديگرند مگر پرهيزكاران .

دوستانی كه در دنيا دوستی شان با يكديگر و مهرورزيشان نسبت به هم ، ملاكی جز ماديات و شهوات و لذت های زودگذر و جلب منافع ظاهری نداشت چنان كه حضرت امام صادق عليه السلام می فرمايد :

« ألا كُلُّ خِلَّةٍ كَانَتَ فی الدُّنْيَا فِی غَيرِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ فَأِنَّهَا تَصِيْرُ عَدَاوَةً يَوَمَ القِيَامَةِ » 7 .

بدانيد كه دوستی كه در دنيا برای غير خدا بوده در روز قيامت بدل به دشمنی می شود .

دوستی دنيا در قيامت تبديل به كينه و دشمنی و نفرت از يكديگر می گردد مگر مهرورزی و محبّت پرهيزگاران به يكديگر كه ريشه محبّت و عشق و مهرورزيشان در دنيا از چشمه ايمان و دينداری آنان آب می خورد .

فيلسوف الهی و عارف عاشق ، مرحوم فيض كاشانی می فرمايد :

به دنبال رفاقت و دوستی با اهل تقوا باش ، گرچه طريق و راهت برای يافتن آنان به سوی تاريكی های زمين باشد ، و عمرت را در طلب آنان به پايان بر ، زيرا خدا در روی زمين پس از پيامبران مخلوقاتی برتر از آنان نيافريده است و نعمتی به بندگانش چون نعمت توفيق همنشينی با آنان را عطا نفرموده است8 .اينان از شدت مهرورزی به يكديگر ، در سرای جاويدان ، در بهشت عنبر سرشت بنا به فرموده قرآن مجيد بر تخت هايی ساخته شده از طلا ودرهم و بافته شده از درّ و ياقوت مقابل و روبه روی هم تكيه دارند و با نظر به يكديگر شادمان و مسرور می شوند :

عَلَی سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ * مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ 9 .

بر تخت هايی زربافت ، * كه روبروی هم بر آن ها تكيه دارند .

اينان در بهشت جدای از پدران و همسران و فرزندان و ذرّيه خود نيستند ، شايستگان از آنان هم كنارشان به سر می برند و از اين كه در كنار هم به سر می برند و يكديگر را ملاقات می نمايند خوشحال اند .

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ . . . 10 .

بهشت های جاويدی كه آنان و پدران و همسران و فرزندان شايسته و درست كارشان در آن وارد می شوند .

مهرورزی بی كران اهل بيت قدس سرهما در قيامت

مهر و محبّت پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت گراميش نيز به مطيعان و تابعانش به اندازه ای است كه گرفتاری آنان را به خاطر پاره ای از گناهان و كمبودها در عرصه گاه قيامت با شفاعت ـ كه در حقيقت واسطه قرار دادن برخی از صفات حق چون رحمت و مغفرت بين خدا و شفاعت شونده است ـ به سوی بهشت رهنمون می شوند .

آری ؛ پيامبر و اهل بيت قدس سرهما از شدت مهر و محبّت و علاقه ای كه به مؤمن مطيع دارند ، او را در گرفتاری قيامت تنها نمی گذارند و با شفاعت خود كه درخواست و طلب رحمت برای مؤمن گرفتار است ، او را نجات می دهند .

حضرت امام باقر عليه السلام در توضيح آيه شريفه :

وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَی 11 .

و به زودی پروردگارت بخششی به تو خواهد كرد تا خشنود شوی .

فرمود :

« الشَفَاعةُ واللّه ِ الشَفَاعَةُ واللّه ِ الشَفَاعَةُ » 12 .

[ اين همان ] شفاعت است ، واللّه شفاعت است ، واللّه شفاعت است .

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود :

« إنَّ اللّه َ أَعْطَانِی مسألةً فَأَخَّرْتُ مَسْأَلَتِی لِشَفَاعَةِ المُؤْمِنِينَ مِنْ أُمَّتِی يَوْمَ القِيَامَةِ فَفَعَلَ ذلِكَ » 13 .

به يقين خدا درخواست بسيار مهمی را در اختيارم گذاشت و من آن درخواست را برای شفاعت مؤمنان از امتم در قيامت به تأخير انداختم و حضرت حق هم آن را به انجام رسانيد .

حضرت امام صادق عليه السلام فرمود : « إذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَشْفَعُ فی المُذْنِبِينَ مِنْ شِيْعَتِنَا فَأَمّا الْمُحْسِنُونَ فَقَدْ نَجَّاهُمُ اللّه ُ » 14 .

زمانی كه قيامت بر پا شود ، ما اهل بيت نسبت به شيعيانمان كه گرفتار گناهند درخواست رحمت و مغفرت از خدا می كنيم اما نيكان از آنان را خدا نجات داده بود .

بی مهری با دوزخيان و مهرورزی با بهشتيان

عصيان و ياغی گری و طغيان ، از اوصاف اهل دوزخ و عبادت و متانت و آرامش ، از اوصاف اهل بهشت است ؛ بخل و كينه و حسد و نفاق و دورويی از اوصاف دوزخيان و جود و نرمی دل و يك رنگی و يك دلی ، از اوصاف بهشتيان است .

امور منفی و شيطانی ـ كه در دنيا گريبان گير برخی از مردم است ـ در قيامت به صورت انواع عذاب ها ، گريبان گير آنان است و امور مثبت و الهی ـ كه در دنيا زينت گروهی از مردم است كه حسنات اخلاقی و مهرورزی است ـ در آخرت به شكل انواع نعمت ها جلوه می كند .

نظام هستی بر اين پايه مقرر شده كه همه بدی ها در قيامت به صورت عذاب ظهور كند و همه خوبی ها در محشر به صورت بهشت درآيد و به عبارت ديگر در نظام استوار هستی ، بدی ها آتش و عذاب و خوبی ها نعمت و آسايش است .

پس كسی كه آلوده به گناه است نسبت به خود در بی رحمی و بی مهری است و كسی كه آراسته به حسنات است نسبت به خود در محبّت و مهرورزی است .

خداوند در قيامت با دوزخيان در كمال بی مهری و با درشتی و خشونت سخن می گويد چنان كه در قرآن مجيد آمده :

دوزخيان به خدا می گويند :

رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ * قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلاَ تُكَلِّمُونِ 15 .

پروردگارا ! ما را از دوزخ بيرون آر ، پس اگر [ به بدی ها و گمراهی ها [ بازگشتيم ، بی ترديد ستمكار خواهيم بود . * [ خدا [می گويد : [ ای سگان ! [در دوزخ گم شويد و با من سخن مگوييد !

و با بهشتيان در كمال مهر و محبّت و نرمی و عاطفه سخن می گويد تا جايی كه در قرآن مجيد آمده :

سَلاَمٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ 16 . با سلام [ ی پرارزش و سلامت بخش ] كه گفتاری از پروردگاری مهربان است .

و فرشتگان از هر جانب به آنان وارد شوند و گويند :

سَلامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ . . . 17 . [ و به آنان گويند : ] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [ در برابر عبادت ، معصيت و مصيبت ] . . .

و خود نيز با يكديگر با مهر و محبّت سخن می گويند و از گذشته مثبت و خوب خود با هم حرف می زنند : وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ*قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ*فَمَنَّ اللّه ُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ*إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ 18 .

و به يكديگر روی می كنند [ و از احوالات گذشته ] از هم می پرسند . * می گويند : ما پيش تر [ در دنيا [در ميان كسان خود [ از عذاب امروز [ ترسان بوديم ؛ * ولی خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب مرگبار حفظ كرد . * از پيش او را [ برای نجات از عذاب [می خوانديم ؛ زيرا كه او نيكوكار و مهربان است .

دوزخيان در دوزخ با يكديگر به خشونت و بدزبانی سخن می گويند و يكديگر را به شدت طرد می كنند :

. . . كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا . . . 19 .

. . . هرگاه گروهی وارد شوند ، هم مسلكان خود را لعنت كنند . . .

گروهی از دوزخيان از خدا برای دوزخيان ديگر كه در دنيا سبب گمراهی آنان شدند عذاب دو چندان درخواست می كنند ،

. . .فَآتِهِمْ عَذَابَاً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ . . . 20 .

. . . پروردگارا ! اينان ما را به گمراهی كشيدند ، پس عذابشان را از آتش دو چندان گردان . . .

همنشينی بهشتيان با چهار گروه

انسانی كه بر اساس آگاهی و معرفت زندگی می كند ، به خود مهر می ورزد و مهرورزی اش به صورت بنای زيبای اطاعت از خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله ظهور می كند ، اطاعتی كه سبب می شود او را در قيامت با چهار گروه كه از خاصگان حضرت محبوب اند ، برای هميشه همنشين كند .

وَمَن يُطِعِ اللّه َ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّه ُ عَلَيْهِم مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً 21 .

و كسانی كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند ، در زمره كسانی از پيامبران و صدّيقان و شهيدان و شايستگان خواهند بود كه خدا به آنان نعمت [ ايمان ، اخلاق و عمل صالح ] داده ؛ و اينان نيكو رفيقانی هستند .

آری ؛ عشق و مهر ، مايه تبديل و تغيير است ، عاصی را مطيع ، خائن را امين ، خشن را لطيف ، سردار دشمن را حرّ بن يزيد ، دزد گردنه را فضيل ، مطرب خوش گذران را بُشر حافی ، طاغی را آرام و بد اخلاق را خوش اخلاق می نمايد .

پستی در قيامت به خاطر پستی اعمال

انسان ، وقتی به سبب عشق به حقايق و محبّت به خدا و پيامبران تغيير و تبديل يافت ، محبوب خدا و مورد اكرام حضرت حق می شود و هنگامی كه بی مهر و بی محبّت و خشك و خشن نسبت به خود و به ديگران زيست ، مورد غضب و نفرت خدا قرار می گيرد .

اگر كسی نزد خدا پست شمرده شود ، به خاطر پستی و رذالت خود اوست . پستی شخصيت و پستی عمل و پستی اخلاق نتيجه اش پست شمرده شدن نزد خداست .

كَلاَّ بَلْ لاَ تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ * وَلاَ تَحَاضُّونَ عَلَی طَعَامِ الْمِسْكِينِ *وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلاً لَمّاً * وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبّاً جَمّاً 22 .

اين چنين نيست كه می پنداريد ، بلكه [ زبونی ، خواری و دور شدن شما از رحمت خدا برای اين است كه ] يتيم را گرامی نمی داريد * و يكديگر را بر طعام دادن به مستمند تشويق نمی كنيد * و ميراث خود را [ با ميراث ديگران بی توجه به حلال وحرام بودنش] يك جا و كامل می خوريد * وثروت را بسيار دوست داريد .

نه اين كه خدا بدون علت و بدون سبب آنان را پست شمرده و مستحق خزی دنيا و عذاب دانسته بلكه اينان به يتيم اكرام ننمودند و ديگران را تشويق به اطعام تهيدستان نكردند و ميراث زنان و كودكان و خواهران و برادران خود را هرچه بود خوردند و با حرص و آز به ثروت عشق ورزيدند و چيزی از آن را در راه خدا انفاق ننمودند .

دعوت به بهشت

حضرت دوست بندگانش را در كمال مهر و محبّت به اموری كه ذاتاً چيزی جز مهر و محبّت نيست ، دعوت فرموده و به آنان در صورتی كه دعوتش را اجابت نمايند اعلام عشق و محبّت كرده است :

سَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِن رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماوَاتُ وَالاْءَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّه ُ يُحِبُّ الُْمحْسِنِينَ 23 .

و به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی كه پهنايش [ به وسعتِ [ آسمان ها و زمين است بشتابيد ؛ بهشتی كه برای پرهيزكاران آماده شده است ؛ * آنان كه در گشايش و تنگ دستی انفاق می كنند ، و خشم خود را فرو می برند ، و از [ خطاهایِ ] مردم در می گذرند ؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد .

دعوت به آمرزش و دعوت به بهشت ، دعوتی برخاسته از عشق و محبّت است ، انفاق به مردم در آسايش و سختی و فرو خوردن خشم و گذشت از مردم جز عشق و مهرورزی چيزی نيست .

حضرت حق با اينگونه دعوت ها نشان می دهد كه عاشق بندگان است و عشق دارد كه بندگانش در حالات و اعمال عاشقانه قرار گيرند و نهايتاً جزء محسنان شوند تا مستغرق دريای بی پايان محبّت او گردند .

آری ؛ خدا مهر است ، دعوت او مهر است ، قرآن او مهر است ، پيامبر او هم پيامبر مهر است و اهل بيت او ، اهل بيت مهراند ، ما هم بياييم به اين منابع مهر متصل شويم تا جلوه گاهی كامل و تام از مهر شويم و اين مهر الهی و معنوی و انسانی را برای همه هزينه كنيم و در برابرش پاداشی چون بهشت كه پهنايش آسمان ها و زمين است به دست آوريم .

آخرت آباد با دنيای پاك و آباد

از پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و آله روايت شده است :

« الدُّنْيا مَزْرَعَةُ الآخِرَةِ » 24 . دنيا كشتزار آخرت است .

انسان ، هنگامی كه از طريق اعتقاد و عمل به دريای بی ساحل رحمت حق متصل شود ، بی ترديد آنچه را در دنيا می كارد جز دانه قابل رشد و شايسته محصول در آخرت نخواهد بود و مهجور از قرآن و بی توجه به احكام و واقعيات آن كتاب هرچه را می كارد ، دارای ثمری اندك ، آن هم فقط محدود به دنيا خواهد داشت و برای آخرت هيچ محصولی نصيب او نخواهد شد .

قرآن مجيد درباره اين دو طايفه می فرمايد :

مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الاْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُوْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِی الاْآخِرَةِ مِن نَصِيبٍ 25 .

كسی كه زراعت آخرت را بخواهد ، بر زراعتش می افزاييم و كسی كه زراعت دنيا را بخواهد ، اندكی از آن را به او می دهيم ، ولی او را در آخرت هيچ بهره و نصيبی نيست .

مايه آخرت خواهی بی ترديد ريشه در قرآن خواهی و عمل به قرآن دارد . اهل قرآن اهل آخرتند و در سراسر زندگی دنيای پاكشان كه دنيايی قرآنی است ، برای آخرت می كارند و در آخرت برداشتی ابدی خواهند داشت و اين همه نتيجه رحمت خداست كه از آثار أتم و أكملش قرآن و توفيق ايمان به قرآن و فهم قرآن و عمل كردن به قرآن است .

درخواست مهر و رحمتِ دنيا و آخرت

اهل قرآن كه هم اهل رحمت خدايند و هم با تمام وجود انتظار و توقع رحمت خدا را دارند ـ كه انتظار و توقع مثبتی است ـ به تعليم قرآن از جان و دل و از راه حركت و كوشش تا زنده هستند از خدا درخواست می كنند :

. . . رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِی الاْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ 26 .

. . . پروردگارا ! به ما در دنيا نيكی و در آخرت هم نيكی عطا كن، و ما را از عذاب آتش نگاه دار .

علامه مجلسی در توضيح اين آيه شريفه نقل می كند :

حسنه در دنيا ، مهر و رحمت نيكويی است كه همه امور دنيايی انسان به آن نظام يابد و در آخرت ، مهر و رحمت و نعمتی است كه همه امور آخرت به سبب آن اصلاح شود27 .در سفری كه به شهر همدان رفته بودم حكيم الهی مرحوم آيت اللّه حاج شيخ هادی تألهی روايتی از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به اين مضمون نقل فرمودند كه :

هرگاه مال دنيا از طريق كسب و كار و زراعت نصيب او می شد ، به آن مال می گفت : تا نزد منی مالك تو نيستم ، هنگامی كه از نزد من به اختيار و علاقه خود من در راه خدا قرار گرفتی و تبديل به عملی مثبت شدی مالك تو خواهم بود .

اميرالمؤمنين عليه السلام كه از حسنات كامل دنيا از جانب خدا برخوردار بود ، نسبت به مال چنين نگاه مثبتی داشت كه نظام حقيقی آن را در اين می دانست كه به صورت مثبت در راه خدا قرار گيرد و از تكاثر و انباشته شدن روی هم كه محصول تلخ بخل است پاك بماند .

اميرالمؤمنين عليه السلام از طريق امور معنوی هم ، آن چنان امور آخرت خود را به اصلاح و آبادی رسانيد كه پس از پيامبر صلي الله عليه و آله احدی از اولين و آخرين ، آخرتی چون آخرت او نخواهد داشت .

ما بايد به اين حقيقت هم توجه داشته باشيم كه حضرت حق بی ترديد در امور دنيايی و آخرتی ، انسان را امتحان می كند تا اگر انسان به اراده و اختيار خود با امتحان صحيح برخورد كند ، حسنه دنيا و آخرت از افق وجودش طلوع نمايد .

ثروت و مال ، امتحان الهی است ، اگر انسان بخل نورزد و از مال و ثروت به وسيله انفاق و صدقه و پرداخت حقوق مالی و رسيدگی به محرومان بهره گيرد ، در حقيقت از امتحان حق سرفراز بيرون آمده و به حسنه دنيايش تحقق داده است .

آنان كه نسبت به امتحانات و آزمايشات الهی بی تفاوت اند يا برخورد صحيحی با امتحان حق ندارند يا عكس آنچه را كه از آنان خواسته اند عمل كنند ، در حقيقت مانع تحقق حسنه دنيا و آخرت خود می شوند و ضربه غير قابل جبرانی به خود می زنند .

ای كاش همه انسان ها در صراط مستقيم حق بودند تا با ارادهو اختيار خود نسبت به همه امتحانات الهيه برخورد صحيح می كردند و از اين راه حسنه دنيا و آخرت خود را تأمين می كردند و علاوه بر آن ، از اين كه برای ديگران سختی و مشكل ايجاد نمايند پرهيز می نمودند .

حضرت امام صادق عليه السلام در توضيح آيه شريفه :

اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ 28 . ما را به راهِ راست هدايت كن .

فرمودند :

« أرشِدْنَا لِلُزُومِ الطَّريقِ المُؤَدِّی إلَی مَحَبَّتِكَ وَالمُبَلِّغِ إلَی ( رِضوَانِكَ وَ ) جَنَّتِكَ وَالمَانِعِ مِن أنْ نَتَّبِعَ أهوَاءَنَا فَنَعْطَبَ أوْ نَأخُذَ بِآرَائِنَا فَنَهْلِكَ 29

ما را به پايبندی نسبت به راهی كه به محبتت می كشاند و به رضوان و خشنودی و بهشتت می رساند و مانع از پيروی خواسته های بی محاسبه و بيجايمان می شود كه سبب فساد و نابوديمان می گردد يا مانع از تكيه كردن به آراء باطلمان خواهد شد كه موجب هلاكتمان می شود ، راهنمايی كن .

و نيز حضرت در روايتی مصداق « صراط مستقيم » را اميرالمؤمنين عليه السلام و شناخت آن حضرت به شمار می آورد30 و به عبارت ديگر كسی كه در همه امورش آن وجود مبارك را مقتدا و پيشوا قرار دهد و به همان راهی برود كه او رفت ، در صراط مستقيم قرار گرفته است .


1 ـ ثواب الأعمال : 286 ؛ وسائل الشيعة : 20/232 ، باب 129 ، حديث 25509 ؛ بحار الأنوار : 73/366 ؛ باب 67 ، حديث 30 .

2 ـ « عَنْ أَبِی عَبْدِاللّه ِ عليه السلام قَالَ : لِلزَّانِی سِتُّ خِصَالٍ ثَلاَثٌ فِی الدُّنْيَا وَ ثَلاَثٌ فِی الآخِرَةِ فَأَمَّا الَّتِی فِی الدُّنْيَا فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِنُورِ الْوَجْهِ وَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ يُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ أَمَّا الَّتِی فِی الآخِرَةِ فَسَخَطُ الرَّبِّ جَلَّ جَلاَلُهُ وَ سُوءُ الْحِسَابِ وَ الْخُلُودُ فِی النَّار » . الكافی : 5/541 ، باب الزانی ، حديث 3 ؛ وسائل الشيعة : 20/309 ، باب 1 ، حديث 25692 ؛ بحار الأنوار : 76/22 ، باب 69 ، حديث 17 .

3 ـ اسراء ( 17 ) : 32 .

4 ـ تفسير ابوالفتوح رازی .

5 ـ الكافی : 2/578 ، باب دعوات موجزات لجميع الحوائج ، حديث 2 .

6 ـ زخرف ( 43 ) : 67 .

7 ـ تفسير القمی : 2/287 ؛ تفسير الصافی : 2/537 ؛ بحار الأنوار : 67/277 ، باب 56 .

8 ـ تفسير الصافی : 2/537 .

9 ـ واقعه ( 56 ) : 15 ـ 16 .

10 ـ رعد ( 13 ) : 23 .

11 ـ ضحی ( 93 ) : 5 .

12 ـ تفسير الفرات : 570 ، حديث 734 ؛ بحار الأنوار : 8/57 ، باب 21 ، حديث 72 .

13 ـ الأمالی شيخ طوسی : 56 ، مجلس 2 ، حديث 81 ؛ بحار الأنوار : 8/37 ، باب 21 ، حديث 14 ( با كمی اختلاف ) .

14 ـ فضائل الشيعة : 42 ؛ بحار الأنوار : 8/59 ، باب 21 ، حديث 77 ( با كمی اختلاف ) .

15 ـ مؤمنون ( 23 ) : 107 ـ 108 .

16 ـ يس ( 36 ) : 58 .

17 ـ رعد ( 13 ) : 24 .

18 ـ طور ( 52 ) : 25 ـ 28 .

19 ـ اعراف ( 7 ) : 38 .

20 ـ اعراف ( 7 ) : 38 .

21 ـ نساء ( 4 ) : 69 .

22 ـ فجر ( 89 ) : 17 ـ 20 .

23 ـ آل عمران ( 3 ) : 133 ـ 134 .

24 ـ مجموعة ورام : 1/183 ؛ عوالی اللآلی : 1/267 ، فصل 10 ، حديث 66 ؛ بحار الأنوار : 67/225 ، باب 54 .

25 ـ شوری ( 42 ) : 20 .

26 ـ بقره ( 2 ) : 201 .

27 ـ بحار الأنوار : 88/93 ، الايضاح .

28 ـ حمد ( 1 ) : 6 .

29 ـ احتجاج : 2/368 ؛ وسائل الشيعه : 27/49 ، باب 6 ، حديث 33179 ؛ بحار الأنوار : 47، 47/238 ، باب 7 ، حديث 23 .

30 ـ « عَنْ أَبِی عَبْدِاللّه ِ فِی قَوْلِ اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ قَالَ : هُوَ أَمِيرُالْمُوءْمِنِينَ عليه السلام وَ مَعْرِفَتُهُ وَ الدَّلِيلُ عَلَی أَنَّهُ أَمِيرُالْمُوءْمِنِينَ عليه السلام قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ وَ هُوَ أَمِيرُالْمُوءْمِنِينَ عليه السلام فِی أُمِّ الْكِتَابِ فِی قَوْلِهِ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ » . معانی الأخبار : 32 ، حديث 3 ؛ بحار الأنوار 24/11 ، باب 24 ، حديث 4 .




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^