فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 0

چشمه‏اى بر بلنداى كوه‏

همنشين صالح و رفيق موافق و دوست شايسته نسبت به سرزمين وجود انسان همچون چشمه اى بر بلندى كوه است كه به زمين هاى دامنه كوه مُشرِف و مسلط است و آب خوشگوار و پر فايده اش را به همه جاى زمين هاى دامنه كوه مى رساند و در بهاران از آن سرزمين ها گياهان سبز، گل هاى خوش رنگ، نباتات خوشبو و درختان پر ثمر مى روياند كه هر بيننده اى را شگفت زده مى كند.

انسان هنگامى كه در كنار دوستى پاك نهاد، درستكار، دلسوز، آگاه و با معرفت قرار بگيرد و لياقت و شايستگى براى گرفتن ارزش هاى او را نشان دهد و به اختيار خود به انتخاب آن ارزش ها برخيزد، آن ارزش ها همچون بارانى كه از ابر بر زمين مستعد مى بارد و سبب پيدايش ثمرات و محصولات مى گردد، بر انسان فرو مى بارد و درخت وجود آدمى را از بركت آن معاشرت صحيح و درست به ثمرات و محصولات معنوى مى نشاند.

محروم نمودن خويش از دوست صالح، خسارت معنوى اش مانند اين است كه انسان خود را از هواى مطبوع و نور خورشيد و تغذيه سالم محروم نمايد.

ابو لهب در شهر مكه نزديك به پنجاه سال معاصر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بود ولى يك لحظه حاضر نشد براى استفاده از ارزش هاى معنوى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با آن حضرت رفاقت و معاشرت كند بلكه تا لحظه مرگش خود را از معاشرت با حضرت محروم كرد و داغ ننگ ابدى و خسارت هميشگى و شقاوت ابدى را بر پيشانى حيات نكبت بار خود زد و در قرآن مجيد به عنوان چهره اى منفور معرفى شد،

[تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَ ] .

نابود باد قدرت ابولهب، و نابود باد خودش.

آرى؛ محروم ماندن از يار موافق و معاشر واجد شرايط، لباس انسانيت را از وجود انسان بيرون مى آورد و لباس حيوانيت بر باطن مى پوشاند و آدمى را نهايتاً مصداق [كَالْأَنْعامِ ] ، [كَمَثَلِ الْكَلْبِ ] و [كَمَثَلِ الْحِمارِ] مى نمايد.

انسان نبايد از ارتباط با كسى كه در دانش و معرفت و اخلاق و تربيت و آگاهى و كرامت ما فوق اوست، غفلت ورزد و از اين كه دست به دامن شخصيت او بزند و متوسل به وى شود، بخل كند كه غفلت و بخل در اين مورد سبب خرابى دنيا و آخرت است.

هنوز فرياد دعوت پاكان به گوش مى رسد و تا قيامت هم به گوش انسان خواهد رسيد كه: اى انسان ها! بياييد نهال وجود خود را از طريق قلب و جان به ما پيوند بزنيد و از رزق كامل و روزى معنوى فراوانى كه حضرت حق به خاطر شايستگى ما به ما ارزانى داشته تغذيه نماييد تا عقل شما كامل گردد و خرد شما چون گل بهار شكفته شود و بر جانتان نور معنويت بتابد و از افق وجودتان ثمرات ملكوتى رخ نشان دهد و در سرزمين نظام هستى چون شجره طيبه كه در قرآن اشاره دارد «1»، رشد نموده ريشه ثابتى پيدا كنيد و شاخ و برگ روح و روان و عقل و خردتان به فضاى ملكوت سركشيده، ميوه و محصول دائم دهد و خود و ديگران تا ابد از آن ميوه ها و محصولات دائم بهره مند شويد.

آنان و تربيت شدگانشان از شما دعوت مى كنند كه بياييد تا از آلودگى ها در سايه دم مسيحايى ما پاك شويد و از بيمارى هاى فكرى و روحى شفا يابيد و دردهاى معنوى و باطنى شما با حكمت حكيمانه ما درمان شود و به سلامت و عافيت همه جانبه آراسته گرديد تا در گردونه رحمت حق و عنايت پروردگار و ولايت اولياى خدا قرار گيريد كه راهى براى رسيدن به اين حقايق جز معاشرت و دوستى با پاكان و اطاعت از آنان كه در حقيقت اطاعت از خداست وجود ندارد.

روايت بسيار مهمّى در اين زمينه از امام صادق عليه السلام به اين مضمون نقل شده است، حضرت مى فرمايد:

«كُنْتُ مَعَ أبِى حَتَّى انْتَهَيْنَا إلى القَبْرِ وَالمِنْبَرِ وَإذَا أُناسٌ مِنْ أصحَابِهِ، فَوَقَفَ عَلَيْهِم وَقَالَ: وَاللَّهِ إنِّى لَأُحِبُّكُم وَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَأروَاحَكُم فَأعِينُونى عَلى ذَلِكَ بِوَرَعٍ وَاجْتِهَادٍ فَإنَّكُمْ لَنْ تَنَالُوا وِلَايَتَنَا إلّابِالوَرَعِ وَالاجْتِهَادِ» .

من با پدر بزرگوارم حضرت باقر العلوم عليه السلام بودم تا به قبر و منبر رسول خدا رسيديم، ناگهان پدرم به گروهى از يارانش رسيد، كنارشان ايستاد و به آنان سلام كرد و فرمود:

به خدا سوگند من عاشق شما و بوى شما و روح شما هستم، شما مرا براى حفظ اين عشق و محبت با پرهيزكارى و خود دارى از هر گناهى و با كوشش در راه خدا و انجام هر كار مثبتى يارى دهيد [وهمواره از ارزشهاى ملكوتى ما شكل بگيريد] زيرا شما جز با پاك دامنى و حفظ خويش از گناه و كوشش و سعى مثبت به ولايت ما نخواهيد رسيد.

مؤلف دانشمند كتاب «آداب النفس» مى گويد:

دوست خوب و رفيق شفيق و يار موافق داراى چهار صفت است:

عفت نفس، تقوا، زهد نسبت به متاع دنيا، ورع و پاك دامنى و اين چهار عنصر حقايقى هستند كه از طريق ارتباط با پاكان نصيب انسان مى شود.

همنشين تو از تو به بايد

 

تا تو را عقل و دين بيفزايد

     

لازم است با كسانى رفاقت و همنشينى داشته باشيم كه فرداى قيامت در سايه آنان مورد لطف و رحمت حضرت حق قرار بگيريم و به شفاعت آنان به بهشت و رضوان الهى راه يابيم، نه دست دوستى و رفاقت به كسانى دهيم كه فرداى قيامت به آنان خطاب مى كنند:

 [وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ] .

و [ندا آيد:] اى گناهكاران! امروز [از صف نيكان ] جدا شويد.

و نهايتاً ما هم به خاطر معاشرت با آنان و رنگ گرفتن از ايشان همراه آنان قرار گرفته، از صف پاكان و صالحان جدا گرديم!


منبع : پایگاه عرفان
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

داستان تجارت دوست امام صادق‏
غِشّ
دید و بازدید ارحام
بهترین دانستنی ؟
عملى ديگر به جاى حج‏
براى هر گناهى توبه اى مخصوص است
کم کردن فاصله بین من و خدا
ارزش يوسف عليه السلام در مقابل زليخا
نعمت غریزه جنسی
اين شهر طبيب نمى‏خواهد

بیشترین بازدید این مجموعه

راستگو و تائب
براى هر گناهى توبه اى مخصوص است
ملاقات رب و رجوع به او
عملى ديگر به جاى حج‏
اين شهر طبيب نمى‏خواهد
مومنان: وارثان بهشت‏
دائما در معرض دید خدا
اهمیت و فضیلت اعتکاف
هرگاه خدا بنده اش را دوست دارد
رمضان ماهی است مبارک

 
نظرات کاربر

قنبرزاده
با سلام اگر انسان مجبور به همنشینی با انسان یا انسانهای ناشایست باشد چه باید بکند؟
پاسخ
0     0
21 مهر 1393 ساعت 10:16 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^