«و متجر اولياءِ الله»
دنيا تجارتخانه است. هيچ کس با مغازه و کارخانه ازدواج نميكند؛ دنيا وسيله است. کسي نبايد به آن دل ببندد؛ هم دنيا و هم مال دنيا و خود من و هم آنچه که اطراف من است، همه در تحول هستند. نگاه آنان به دنيا اين گونه است، و بر سر دنيا با کسي دعوا نميکنند؛ و دچار حرص و طمع و کبر نميشوند. خود را يک مسافر ميبينند كه از يك در وارد شرق دنيا شدند و از در ديگر به عالم آخرت غروب ميكنند. چرا طمع کنند؟ آنهايي که انحراف فکري دارند، به دنيا طمع ميکنند؛ چنین کسانی حرص، طمع، منيت، تکبر و حسد دارند. باطن اهل توحيد، نور محض است. بعد هم خدا به آنها خبر داده که درون آنها خوش نيست:
(وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ)
دنيا و هر چه در اوست، دائماً دست به دست ميگردد؛ يک روز پيش او است، يک روز پيش ديگران. سپس دنيا و همۀ موجودات را نابود ميكنم و براي پاداش خوبيهای نيكوكاران يا کيفر بدي بدکاران، انسان را زنده ميکنم.
براي انسان هيچ حالي بهتر از حال تسليم به وجود مقدس خداوند نيست و هيچ سرمايهاي بهتر از استفاده کردن مثبت از تحوّلات نيست.
منبع : پایگاه عرفان