فارسی
شنبه 08 ارديبهشت 1403 - السبت 17 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

خورشيد در گودال! از سودابه مهيجى

آن گاه از قوم شقاوت آبرو رفت
خونِ خدا با نيزه هاىِ در گلو، رفت
وقتى كه دريا در پى نهرى جفاكار
خونين جگر، بى قطرهْ آبى در سبو رفت
وقتى در آن آشوب، كفرِ تيغ بر كف
سر وقت قرآن با دو دست بى وضو رفت
غارتگر خون خوار ماند و آه تاريخ
دودى شد و در چشم هاى تنگ او رفت
دنيا غروبى تا ابد دارد ازين پس...
خورشيد در گودال تاريكى فرو رفت...


منبع : سودابه مهيجى
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

نذر بی بی زینب سلام الله
نخل های سبز از مهدی تقی نژاد
عشق یعنی ازاحد ده بزرگی
خوش آمدی! از خدیجه پنجی
بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
عباس از سید حبیب حبیب پور
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان

بیشترین بازدید این مجموعه

مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
نذر بی بی زینب سلام الله
عشق یعنی ازاحد ده بزرگی
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
عباس از سید حبیب حبیب پور
نخل های سبز از مهدی تقی نژاد
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
خوش آمدی! از خدیجه پنجی
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^