فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

احتكار

 

منابع مقاله:

کتاب : توبه آغوش رحمت  

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

حبس اجناس مورد نياز مردم به خصوص غذا و دارو به طمع گران شدن و به نيت ثروت اندوزى، ستم و ظلم شديد بر بندگان حق، به خصوص ناتوانان از جامعه است.

محتكر با بى رحمى خود زمينه ى محروميت خويش را از رحمت خداوند در دنيا و آخرت فراهم مى كند.

فروش اجناس احتكارى كارى حرام و خوردن مال به باطل و از نظر قرآن مجيد و روايات مذموم است.

در رابطه با خوردن مال و پولى كه از راه نامشروع به خصوص احتكار به دست مى آيد، قرآن مجيد مى فرمايد:

«وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً» «1».

آن كس كه از راه زور و ستم، و از طريق نامشروع به كسب مال برخيزد، و اموال مردم را به دشمنى و ظلم به جانب خود سوق دهد او را به زودى در آتش دوزخ درافكنيم كه انتقام گرفتن خدا از ستم پيشگان كارى آسان است.

رسول حق صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:

مَنْ جَمَعَ طَعاماً يَتَرَبَّصُ بِهِ الْغَلاءَ ارْبَعِينَ يَوْماً فَقَدْ بَرِئَ مِنَ اللَّه وَبَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ «2».

كسى كه خوراك مردم را در جايى به مدت چهل روز به انتظار گران شدن روى هم بگذارد، از خدا بيزار و خدا هم از او بيزار است!

و نيز آن حضرت فرمودند:

مَنِ احْتَكَرَ طَعاماً ارْبَعِينَ يَوْماً وَتَصَدَّقَ بِهِ لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ «3».

كسى كه چهل روز غذاى مردم را احتكار كند و آن را در راه خدا صدقه بدهد از او پذيرفته نخواهد شد.

و در كلامى فرمودند:

بِئْسَ الْعَبْدُ الْمُحْتَكِرُ انْ ارْخَصَ اللَّهُ الْاسْعارَ حَزِنَ، وَانْ اغْلَاهَا اللَّهُ فَرِحَ «4».

محكتر انسان بدى است، اگر خداوند قيمت ها را ارزان كند اندوهگين مى شود، و اگر گران كند مسرور مى گردد.

رسول حق صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:

يُحْشَرُ الْحَكّارُونَ وَقَتَلَةُ الْانْفُسِ الى جَهَنَّمَ فِى دَرَجةٍ «5».

محتكران و قاتلان در جهنم در يك درجه خواهند بود.

امام على عليه السلام فرمودند:

الْاحْتِكارُ شِيَمُ الْاشْرارِ «6».

احتكار سرشت و خوى اشرار است.

 

حب دنيا

دوست داشتن دنيا به قدر معقول و مشروع كه انسان را وادار به برپا كردن يك زندگى پاك و طبيعى كند امرى پسنديده و شايسته است.

دوستى و محبت به دنيا اگر عاملش حرص و طمع و هوا و شهوت باشد، و باعث آلوده شدن به هر نوع مال و لذت حرام گردد، نامعقول و نامشروع و موجب خرابى آخرت، و گرفتار شدن به لعنت و عذاب ابد است.

اگر در آيات قرآن و روايات از محبت به دنيا يا خود دنيا مذمت شده، منظور اينگونه رابطه با دنيا، و مقصود ثروت و مال و جنس نامشروع و عناصر به دست آمده از راه تجاوز و ستم و ظلم و خيانت است.

تعبيراتى در قرآن از قبيل اينكه دنيا جز متاع غرور نيست، حيات دنيا غير لهو و لعب چيزى نيست، متاع دنيا اندك و قليل است، زينت حيات دنيا قابل توجه نيست، همه و همه ناظر به دنيايى است كه معلول حرص و طمع و جهل و غفلت است.

آرى خواهان دنيا، و عاشق دنيا كه خواهندگى و عشقش ميوه ى تلخ اوصاف ناپسند است، با روى آوردن به چنين دنيايى آخرتش را از دست مى دهد، و خود را مغضوب و منفور حق مى كند، و از رضوان و بهشت ابد محروم مى گردد.

قلب را كه عرش خدا، و حرم حق است بايد از آلوده شدن به چنين محبتى كه محصول حرص و طمع است حفظ كرد.

از دنيا بايد به صورتى كه قرآن مجيد و روايات ارشاد مى كنند استفاده كرد.

تحصيل مال مشروع، و خرج كردن آن براى برپا بودن خيمه ى معيشت، و انفاق مازاد آن در راه خدا.

ارتباط با دنيا با چنين كيفيتى مورد رضاى حق و آباد كننده ى آخرت انسان است، ولى محبت نامعقول باعث ذلت انسان در اين جهان و آن جهان است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:

انَّهُ ما سَكَنَ حُبُّ الدُّنْيا قَلْبَ عَبْدٍ الّا الْتاطَ فِيها بِثَلاثٍ: شُغْلٍ لَايَنْفَدُ عَناؤُهُ، وَفَقْرٍ لَا يُدْرَكُ غِناهُ، وَامَلٍ لَايُنالُ مُنْتَهاهُ «7».

محبت دنيا در قلبى جا نگرفت مگر اينكه آن قلب را به سه چيز دچار كرد:

شغلى كه رنجش پايان نگيرد، فقرى كه بى نيازى از آن به دست نيايد و آرزويى كه به پايانش نرسد.

و نيز آن حضرت فرمودند:

حَرامٌ عَلى كُلِّ قَلْبٍ يُحِبُّ الدُّنْيا انْ يُفارِقَهُ الطَّمَعُ «8».

بر قلبى كه عاشق دنياست جدا شدن طمع، حرام است!

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند:

مَنْ احَبَّ الدُّنْيا جَمَعَ لِغَيْرِهِ «9».

عاشق دنيا، مال و ثروت دنيا را براى غير خودش جمع مى كند.

زيرا بر اثر عشقش به دنيا از خرج كردن آن امتناع مى كند و جز روى هم انباشتن و گذاشتن و مردن و به غير واگذار كردن كارى نمى كند!

امام صادق عليه السلام فرمودند:

... فَمَنْ احَبَّها اوْرَثَتْهُ الْكِبْرَ، وَمَنِ اسْتَحْسَنَها اوْرَثَتْهُ الْحِرْصَ، وَمَنْ طَلَبَها اوْرَدَتْهُ الطَّمَعَ، وَمَنْ مَدَحَها اكَبَّتْهُ الرِّياءُ، وَمَنْ ارادَها مَكَّنَتْهُ مِنَ الْعُجْبِ، وَمَنِ اطْمَأَنَّ الَيْها رَكَّبَتْهُ الْغَفْلَةَ «10».

كسى كه عاشق دنيا شد كبر را ارث او قرار داد، و هركس آن را نيكو شمرد حرص را ارث او نمود، و آن كه او را خواست در گردونه ى طمعش انداخت، و هركه آن را مدح كرد ريا و خودنمايى به زمينش زد، و هركه به آن ميل كرد گرفتار خودبينى اش نمود، و هركس به آن آرامش خواست دچار غفلتش ساخت.

 

خيانت

كلمه ى خيانت در مقابل امانت، و خائن در برابر امين است. بنابراين كسى كه در امانات الهى و امانات مردم تصرف نابجا كند و به كسى كه او را امين دانسته ضربه وارد كند خائن است.

خيانت امرى بسيار ناپسند، و كارى است كه از شيطان و شيطنت مايه مى گيرد و از ويژگيهاى مردم بى دين يا سست عقيده است.

كتاب خدا در آياتى به موارد خيانت از قبيل: خيانت چشمها (نظر دوزى به نامحرم)، خيانت به خويش (ضربه زدن به شخصيت انسانى و تخريب آخرت خود)، خيانت در امانات (چه امانات الهى مانند استعدادها و اعضا و جوارح و روح و روان، چه امانات مردمى مانند اموال و اسرار)، خيانت در معامله ى اقتصادى و معاشرت اشاره مى كند و در نهايت اعلام مى دارد كه خداوند مردم خائن و ناسپاس را دوست ندارد.

«وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ» «1.

چنانچه از خيانت قومى از معاهدان خود به خاطر پيمان شكنى ايشان مى ترسى، در اين صورت با توجه به عدل، درستى عهد آنان را از عهده ى خود بردار و به آنان اعلام كن كه مرا با شما پيمانى نيست، همانا خداوند مردم خيانت پيشه را دوست ندارد.

خداوند از شدت نفرتى كه به خيانت دارد اكيداً اهل ايمان را از خيانت به خدا و رسول و خيانت در امانات منع مى كند:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» «21».

اى اهل ايمان! به خدا و رسول و امانات خود خيانت نورزيد در حالى كه زشتى خيانت را مى دانيد.

رسول حق صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:

لَيْسَ مِنّا مَنْ خَانَ مُسْلِماً فِى اهْلِهِ وَمالِهِ «31».

از ما نيست كسى كه به مسلمانى در اهل و مالش خيانت كند.

و در سخنى فرمودند:

افْشاءُ سِرِّ اخِيكَ خِيانَةٌ، فَاجْتَنِبْ ذلِكَ «4.

پخش كردن سرّ برادر دينى ات خيانت است پس از اين خيانت بپرهيز.

و نيز فرمودند:

لَا تَخُنْ مَنْ خانَكَ فَتَكُنْ مِثْلَهُ «15».

به كسى كه به تو خيانت كرده خيانت نكن كه مانند او مى شوى.

و فرمودند:

چهار چيز است كه يكى از آنها وارد خانه اى نمى شود مگر اينكه آن خانه خراب شود و به بركت آباد نگردد:

خيانت- دزدى- شرابخوارى- زنا «16».

رسول حق صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:

الْمَكْرُ وَالْخَدِيعَةُ وَالْخِيانَةُ فِى النّارِ «17».

فريبكارى و خدعه و خيانت در آتش است.

امام على عليه السلام فرمودند:

الْخِيانَةُ دَليلٌ عَلى قِلَّةِ الْوَرَعِ وَعَدَمِ الدِّيانَةِ «18».

خيانت دليل بر كمى پارسايى و ديندارى است.

حضرت صادق عليه السلام فرمودند:

يُجْبَلُ الْمُؤمِنُ عَلى كُلِّ طَبِيعَةٍ الّا الْخِيانَةَ وَالْكِذْبَ «19».

مؤمن بر هر طبيعتى سرشته مى شود مگر خيانت و دروغ.

 

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- نساء (4): 30.

(2)- طب النبى: 22؛ بحار الأنوار: 59/ 292، باب 89.

(3)- كنز العمال: 9720.

(4)- كنز العمال: 9715.

(5)- كنز العمال: 9739.

(6)- تفسير معين: 83.

(7)- أعلام الدين: 345، حديث 38؛ بحار الأنوار: 74/ 190، باب 7، حديث 38.

(8)- مجموعه ى ورّام: 2/ 121.

(9)- بحار الأنوار: 75/ 11، تتمة باب 15، حديث 70.

(10)- مصباح الشريعة: 139، الباب الخامس و الستون فى صفة الدنيا؛ بحار الأنوار: 70/ 105، باب 122، حديث 101.

(11)- انفال (8): 58.

(21)- انفال (8): 27.

(31)- اختصاص: 248؛ بحار الأنوار: 72/ 172، باب 58، حديث 13.

(41)- مكارم الأخلاق: 470، الفصل الخامس؛ بحار الأنوار: 74/ 90، باب 4، حديث 3؛ مستدرك الوسائل: 8/ 398، باب 59، حديث 9790.

(15)- جعفريات: 188، باب فى المعروف و الصدقه؛ مستدرك الوسائل: 15/ 183، باب 71، حديث 17941.

(16)- عن ال صادق جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه عليهم السلام قال: قال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله: أربع لا تدخل بيتا واحدة منهن إلا خرب ولم يعمر بالبركة، الخيانة والسرقة وشرب الخمر والزناء.

امالى صدوق: 398، المجلس الثانى و الستون، حديث 12؛ بحار الأنوار: 72/ 170، باب 58، حديث 2.

(17)- ثواب الأعمال: 271؛ جعفريات: 171، باب المكر و الخيانة؛ مستدرك الوسائل: 9/ 80، باب 119، حديث 10265.

(18)- غرر الحكم: 460، الخيانة، حديث 10521؛ تفسير معين: 96.

(19)- اختصاص: 231؛ بحار الأنوار: 72/ 172، باب 58، حديث 11.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
راه‌های ارتباط با جوانان
حسين را ديدم، شيعه شدم
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) از زبان حلیمه ...
مراقبات ماه شعبان
زينب (سلام الله علیها) بانوى حيا، پاسدار عفت و ...
نگاهى به مقام حضرت زينب (س)        
هنوز فرصت باقیست، بشتابید!!
اسباب استجابت دعا

بیشترین بازدید این مجموعه

5 ربیع الاول - وفات حضرت سکینه بنت الحسین(ع) - سال 117 ...
چشم زخم و شور چشمی، واقعیت یا خرافه
چهل حدیث از پیامبر گرامی اسلام (ص)
پيش‏آمدها سبب زدوده شدن گناه
چهل حديث پيرامون روزه و روزه‌ دار
وجوب حفظ قلب از نفوذ شيطان‏
چند نکته قرآنی برای عاقبت بخیر شدن
نمی خواهم در امتحانات سخت خداوند شرکت کنم!!
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^