فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مسئله نظر در قرآن‏

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد نهم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

گو اين كه نظر نحوه اى از تفكّر و انديشه است، ولى بايد گفت: انديشه، خالى از ارتباط با حواس به خصوص چشم و گوش نيست، انسان مى بيند سپس در آنچه ديده به فكر مى افتد و مى شنود، آن گاه در شنيده فكر مى كند، خلاصه انديشه محرك لازم دارد و در بسيارى از امور و بسيارى از اوقات محركش ديده هاى ديده و يافته هاى چشم است، روى اين حساب به تماشاى مسئله نظر در آيات قرآن مجيد مى رويم، كتاب خدا از مردم دعوت مى كند در امور آسمان ها و زمين و عاقبت گذشتگان و نعمت ها نظر كنند تا از اين راه به حقايق ملكوتى دست يابند و هزاران درس و عبرت از صحنه هاى عالم هستى براى پيشبرد رشد و كمال خود بگيرند.

قرآن مجيد براى توجه دادن مردم به صاحب و خالق عالم و كنار زدن پرده غفلت و بى خبرى و توشه برداشتن جهت زندگى اخروى در سوره مباركه اعراف مى فرمايد:

[أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ ءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ] «1».

آيا در [فرمانروايى و] مالكيّت [و ربوبيّت ] بر آسمان ها و زمين و هر چيزى كه خدا آفريده و اين كه شايد پايان عمرشان نزديك شده باشد با تأمل ننگريسته اند؟ [و اگر به قرآن مجيد، اين كتاب هدايتگر ايمان نياورند] پس بعد ازآن به كدام سخن ايمان مى آورند؟!

ملكوت در عرف قرآن و به طورى كه از آيه آخر سوره يس «2» استفاده مى شود عبارت است از باطن و آن طرف هر چيز كه به سوى پروردگار متعال است و نظر كردن به اين طرف با يقين ملازم است هم چنان كه از آيه:

[وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ] «3».

و اين گونه فرمانروايى و مالكيّت و ربوبيّت خود را بر آسمان ها و زمين به ابراهيم نشان مى دهيم تا از يقين كنندگان شود.

اين تلازم به خوبى استفاده مى شود.

پس غرض از اين آيه، توبيخ مشركان و كفّار در اعراض و انصراف از وجه ملكوتى اشيا است كه چرا فراموش كردند و در آن نظر نينداختند تا برايشان روشن شود كه آنچه را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به سوى آن دعوتشان مى كند حق است.

خلاصه معناى آيه اين است كه چرا در خلقت آسمان ها و زمين و هر چيز ديگرى از مخلوقات خدا نظر نكردند و بايد نظر كنند اما نه از آن طرف كه برابر اشيا است و نتيجه تفكّر در آن علم به خواص طبيعى آن ها است، بلكه از آن طرف كه برابر خداست و تفكّر در آن آدمى را به اين نتيجه مى رساند كه وجود اين موجودات مستقل بذات نيست، بلكه بسته به غير و محتاج به پروردگارى است كه امر هر چيز او را اداره مى كند و آن پروردگار عالمين است و معناى قسمت بعد چنين مى شود:

آيا نظر نكردند در اين كه شايد اجل هاشان نزديك شده باشد، چه نظر كردن در همين احتمال چه بسا ايشان را از ادامه و پافشارى بر ضلالت برگرداند، چون در غالب مردم چيزى كه ايشان را از اشتغال به امر آخرت بازداشته و به سوى دنيا و غرّه گشتن به آن مى كشاند مسئله فراموش كردن مرگ است، مرگى كه انسان نمى داند كارش به كجا مى انجامد و اما اگر التفات به آن داشته باشند و متوجه باشند كه از اجل خود بى اطّلاعند و ممكن است كه اجلشان بسيار نزديك باشد قهراً از خواب غفلت بيدار مى شوند و همين ياد مرگ آنان را از پيروى هوا و هوس و آرزوهاى دراز باز مى دارد.

اولياى حق و عاشقان دوست با توجه به ملكوت اشيا و ياد مرگ از حيات الهى برخوردار بوده و در فضايى غير از فضاى ديگران زندگى مى كردند، اينان با گرمى عشق به حق براى رسيدن به وصال دوست در حركت بودند و غمى جز غم يار در دل نداشتند، اگر اينان در عرصه حيات نبودند، انسانيت و حيات طيّبه معنا نمى شد، وجود اين بزرگواران براى ديگران سراسر درس و عبرت و پند و نصيحت است.

اينان با تمام وجود بر سر ديگر فرزندان آدم كه از پى ماديگرى به كام پر خطر هلاكت و شقاوت نزديك اند فرياد مى زنند:

تا فنا از خود نگردى از بقا رو دم مزن

كارگاه هستى از فكر خودى برهم مزن

تا تو خود هستى زاستغنا نيابى بهره اى

رو فنا بگزين دگر زين ما و من ها دم مزن

از تو تا بزم حقيقت نيم گامى بيشت نيست

ليك با نامحرمى حرفى از آن محرم مزن

دل بود جام جمت گو بنگرد غيب و شهود

اى گدا از خودپرستى پا به جام جم مزن

معرفت جو تا كه دريا بى حقيقت را ز خويش

ورنه بى عرفان نشان سكه بر درهم مزن

از قناعت خاك اندر چشم منت ها بريز

رو قلندر شو دگر حرفى زبيش و كم مزن

حرص دنيا غم فزايد نيّرا رو شادباش

نيستى جوى و قدم اندر بساط غم مزن «4»

 

 چشم انداختن به نعمت هاى حق

قرآن مجيد مى خواهد از طريق چشم انداختن به نعمت هاى حق عرصه انديشه را باز كرده و قلوب را به پيشگاه مقدس آن محبوب محبان و معشوق عاشقان و مدبّر حكيم جهان هستى متوجه كنند، از اين رو مى فرمايد:

[وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْ ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ] «5».

و اوست كه از آسمان آبى فرستاد، و به وسيله آن گياهان گوناگون را [از زمين ] رويانديم، و از آن ساقه ها و شاخه هاى سبز درآورديم، و از آن دانه هاى متراكم را خارج مى كنيم، و از شكوفه درخت خرما خوشه هاى سر فروهشته [به وجود مى آوريم ]، و باغ هايى از انگور و زيتون و انار شبيه به هم و بى شباهت به هم [بيرون مى آوريم ]؛ به ميوه اش چون ميوه دهد و به رسيدن و كامل شدنش با تأمل بنگريد، مسلماً در اين [امور] براى قومى كه ايمان مى آورند، نشانه هايى [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] ست.

 

رشد و نمو گياهان

در آغاز آيه شريفه به يكى از مهم ترين و اساسى ترين نعمت هاى پروردگار كه مى توان آن را ريشه و مادر ساير نعمت ها دانست اشاره مى كند و آن پيدايش و رشد و نمو گياهان و درختان در پرتو آن است و مى گويد: او كسى است كه از آسمان آبى براى شما فرستاد.

اين كه مى فرمايد از طرف آسمان، به خاطر آن است كه تمام منابع آب روى زمين اعم از چشمه ها و نهرها و قنات ها و چاه هاى عميق به آب باران منتهى مى شود، لذا كمبود باران در همه جا اثر مى گذارد و اگر خشكسالى ادامه يابد همگى خشك مى شوند.

سپس به اثر نزول باران اشاره كرده مى گويد: به واسطه آن، روييدنى ها را از همه نوع از زمين خارج ساختيم.

در تفسير «نبات كل شى» دو احتمال ذكر كرده اند:

 

نخست اين كه:

منظور از آن انواع و اصناف گياهان است كه همه با يك آب آبيارى و از يك زمين و يك نوع خاك پرورش مى يابند و اين از عجايب آفرينش است كه چگونه اين همه انواع گياهان با آن خواص كاملًا متفاوت و گاهى متضاد و اشكال گوناگون و مختلف، همه در يك زمين و با يك آب پرورش مى يابند.

 

و ديگر اين كه:

منظور، گياهان مورد نياز هر چيزى است، يعنى هر يك از پرندگان و چهارپايان و حشرات و حيوانات دريا و صحرا، بهره اى از اين گياهان دارند و جالب اين كه خداوند از يك زمين و يك آب غذاى مورد نياز همه را تأمين كرده است و اين يك شاهكار بزرگ است كه فى المثل از يك ماده معين در آشپزخانه هزاران نوع غذا براى انواع سليقه ها و مزاج ها تهيه كنند.

جالب تر اين كه نه تنها گياهان صحرا و خشكى ها از بركت آب باران پرورش مى يابند، بلكه گياهان بسيار كوچكى كه در لابه لاى امواج آب درياها مى رويند و خوراك عمده ماهيان دريا است، از پرتو نور آفتاب و دانه هاى باران رشد مى كنند.

آن گاه به شرح اين جمله پرداخته و موارد مهمى را از گياهان و درختان كه به وسيله آب باران پرورش مى يابند خاطرنشان مى سازد، نخست مى گويد: ما به وسيله آن، ساقه هاى سبز گياهان و نباتات را از زمين خارج ساختيم و از دانه كوچك و خشك ساقه اى با طراوت و سرسبز كه لطافت و زيبايى آن چشم را خيره مى كند آفريديم.

و از آن ساقه سبز دانه هاى روى هم چيده شده «مانند خوشه گندم و ذرت» بيرون مى آوريم.

هم چنين به وسيله آن از درختان نخل خوشه سر بسته اى بيرون فرستاديم كه پس از شكافته شدن رشته هاى باريك و زيبايى كه دانه هاى خرما را بر دوش خود حمل مى كنند و از سنگينى به طرف پايين متمايل مى شوند خارج مى گردد.

هم چنين باغ هايى از انگور و زيتون و انار پرورش داديم، سپس اشاره به يكى ديگر از شاهكارهاى آفرينش در اين درختان كرده مى فرمايد: هم با يكديگر شباهت دارند و هم ندارند.

با توجه به آيه 165 همين سوره «6» كه وصف متشابه و غير متشابه را براى زيتون و انار ذكر كرده، استفاده مى شود كه در آيه مورد بحث نيز وصف مزبور درباره همين دو درخت است.

اين دو درخت از نظر شكل ظاهرى و ساختمان شاخه ها و برگ ها شباهت زيادى با هم دارند، در حالى كه از نظر ميوه و طعم و خاصيت آن بسيار با هم متفاوتند، يكى داراى ماده چربى مؤثر و نيرومند و ديگرى داراى ماده اسيدى و يا قندى است كه با يكديگر كاملًا متفاوت اند، علاوه اين دو درخت گاهى درست در يك زمين پرورش مى يابند و از يك آب مشروب مى شوند، يعنى هم با يكديگر تفاوت زياد دارند و هم شباهت.

سپس از ميان تمام اعضاى پيكر درخت، بحث را روى ميوه برده مى گويد:

نگاهى به ساختمان ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مى نشيند و هم چنين نگاهى به چگونگى رسيدن ميوه ها كنيد كه در اين ها نشانه هاى روشنى از قدرت و حكمت خدا براى افرادى كه اهل يقين هستند مى باشد.

با توجه به آنچه در گياه شناسى از چگونگى پيدايش ميوه ها و رسيدن آن ها امروز مى خوانيم، نكته اين اهميت خاص كه قرآن براى ميوه قائل شده است روشن مى شود؛ زيرا پيدايش ميوه ها درست همانند تولد فرزند در جهان حيوانات است.

نطفه هاى نر با وسايل مخصوصى «وزش باد يا حشرات و مانند آن ها» از كيسه هاى مخصوص جدا مى شوند و روى قسمت مادگى گياه قرار مى گيرند، پس از انجام لقاح و تركيب شدن با يكديگر، نخستين تخم و بذر تشكيل مى گردد، در اطرافش انواع مواد غذايى همانند گوشتى آن را در برمى گيرند.

 

نظر دانه هاى انار

اين مواد غذايى از نظر ساختمان بسيار متنوع و هم چنين از نظر طعم و خواص غذايى و طبى فوق العاده متفاوتند.

گاهى يك ميوه مانند انار و انگور داراى صدها دانه است كه هر دانه اى از آن ها خود جنين و بذر درختى محسوب مى شود و ساختمان بسيار پيچيده و تو در تو دارد.

اگر يك انار را بشكافيم و يك دانه كوچك آن را به دست گرفته و در مقابل آفتاب يا چراغ قرار دهيم و درست در آن دقت كنيم مى بينيم از قسمت هاى كوچك ترى تشكيل شده كه همانند بطرى هاى بسيار كوچكى با محتواى مخصوص آب انار در كنار هم چيده شده اند.

در يك دانه كوچك انار شايد صدها از اين بطرى هاى بسيار ريز قرار دارد، سپس اطراف آن ها را با پوسته ظريف كه همان پوسته شفاف يك دانه انار است گرفته، بعد براى اين كه اين بسته بندى كامل تر و محكم تر و دورتر از خطر باشد تعدادى از دانه هاى انار را روى يك پايه با نظام مخصوصى چيده و پرده سفيدرنگ و نسبتاً ضخيمى اطراف آن پيچيده و بعد پوسته ضخيم و محكمى كه از دو طرف داراى لعاب خاصى است به روى همه آن ها كشيده، تا هم از نفوذ هوا و ميكرب ها جلوگيرى كند و هم در مقابل ضربات، آن ها را حفظ نمايد و هم تبخير آب درون دانه ها را فوق العاده كم كند، اين بسته بندى ظريف مخصوص دانه انار نيست بلكه در ميوه هاى ديگر مانند پرتقال و ليمو نيز ديده مى شود، اما در انار و انگور بسيار ظريف تر و جالب تر است.

گويا بشر براى فرستادن مايعات از نقطه اى به نقطه ديگر از همين اصل استفاده كرده كه نخست شيشه هاى كوچك را در يك كارتن كوچك چيده و ميان آن ها را از ماده نرمى پر كند، سپس كارتن هاى كوچك تر را در يك كارتن بزرگ تر و مجموع آن ها را به صورت يك بار بزرگ به مقصد حمل مى كند.

طرز قرار گرفتن دانه هاى انار روى پايه هاى داخلى و گرفتن سهم خود از آب و مواد غذايى از آن ها از اين هم عجيب تر و جالب تر است، تازه اين ها چيزهايى است كه با چشم مى بينيم و اگر ذرات اين ميوه ها را زير ميكروسكوپ ها بگذاريم آن گاه جهانى پر غوغا با ساختمان هاى عجيب و شگفت انگيز و فوق العاده حساب شده در مقابل چشم ما مجسم مى شود، چگونه ممكن است كسى با چشم حقيقت بين به يك ميوه نگاه كند و معتقد شود سازنده آن هيچ گونه علم و دانشى نداشته است؟

و اين كه مى بينيم قرآن با جمله «انظروا» دستور به دقت كردن در اين قسمت از گياه داده براى توجه به همين حقايق است.

اين از يك سو، از سوى ديگر مراحل مختلفى را كه يك ميوه از هنگامى كه نارس است تا موقعى كه كاملًا رسيده مى شود مى پيمايد بسيار قابل ملاحظه است؛ زيرا لابراتوارهاى درونى ميوه دائماً مشغول كارند و مرتباً تركيب شيميايى آن را تغيير مى دهند، تا هنگامى كه به آخرين مرحله برسد و وضع ساختمان شيميايى آن تثبيت گردد، هر يك از اين مراحل خود نشانه اى از عظمت و قدرت آفريننده است.

ولى بايد توجه داشت كه به تعبير قرآن تنها افراد با ايمان يعنى افراد حق بين و جستجوگران حقيقت اين مسائل را مى بينند و گرنه با چشم عناد و لجاج و يا با بى اعتنايى و سهل انگارى ممكن نيست هيچ يك از اين حقايق را ببينيم.

راه و روش اوليا و عاشقان، دست زدن به دامن انبيا و سيراب شدن از سرچشمه وحى و نظر حقيقت بين انداختن به موجودات هستى، براى رسيدن به مقام قرب جانان است.

قلب در اين مسير صفا مى گيرد، نفس مهذّب مى شود، روح به عالم قدس متصل مى گردد، حركات اعضا و جوارح بر اساس عشق به محبوب صورت مى گيرد و اين همه باعث مى شود كه رضاى معشوق جلب شود و تمام درهاى سعادت به روى آنان باز گردد.

 

نظر به نطفه آدمى

قرآن مجيد براى توجه دادن به وجود حق و قدرت حضرت لايزال از انسان به طور واجب مى خواهد به نطفه ناچيز بنگرد و ببيند و انديشه نمايد كه اين كارگاه عظيم آفرينش او كه از هر جهت كامل و جامع انواع استعدادهاست از چه ماده ضعيف و پستى آفريده شده؟

[فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ* خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ* يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ ] «7».

پس انسان بايد با تأمل بنگرد كه از چه چيز آفريده شده است؟* از آبى جهنده آفريده شده است؛* [آبى كه ] از صلب مرد و از ميان استخوان هاى سينه زن بيرون مى آيد.

كلمه دافق دلالت بر وجود اسير در نطفه دارد كه وجوداً ماده جهنده اى است و استعمال اين كلمه از معجزات بسيار مهم قرآن كريم است.

آرى، همين ماده ناچيز است كه وقتى هماهنگ با قواعد الهى در دو مرحله مادى و معنوى رشد مى كند، منبعى لايزال از كرامات و صفات و حقايق درمى آيد و هم چون چراغ پر فروغى در شبستان حيات به درخشندگى خود تا ابد ادامه مى دهد!

 

 نظر به گذشتگان

قرآن مجيد با كمال شدت، از انسان دعوت مى كند به سير و سفر در روى زمين بپردازد، آن گاه با ديدن خرابه ها و ويرانه هايى كه از گذشتگان باقى مانده و امروز از آن آثار تعبير به آثار باستانى مى كنند، به ياد ملّت ها و دولت ها و اقوامى بيفتد كه از نظر مالى و سياسى و قدرت و قوت و طول عمر فوق العاده برجسته بودند، ولى با اين همه نعمت كه بر سر سفره آنان بود به تكذيب آيات حق و واقعيت ها برخاسته و راه اسراف و تبذير و ظلم و فساد و جرم پيش گرفتند و خيال نمى كردند كه بر اثر آن همه جنايت، روزى به دست انتقام مالك ارض و سما بيفتند و دماغ آنان با رسيدن عذاب سخت الهى به خاك مذلّت ماليده شود!!

آرى، در اوضاع و احوال آنان كه در كتب تاريخ به خصوص در آثار شرعى آمده فكر كند و مواظب باشد كه خود دچار اخلاق و رفتار و حالات آن فاسدان نگردد كه از اين راه دچار عذاب سخت الهى و انتقام سخت الهى و انتقام حضرت لا يزالى شود.

 [فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ] «8».

پس با تأمل بنگر كه سرانجام گنهكاران چگونه بود؟!

[فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ] «9».

پس با تأمل بنگر كه سرانجام مفسدين و تبهكاران چگونه بود؟

[فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ] «10».

پس با تأمل بنگر سرانجام تكذيب كنندگان چگونه بود.

[فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ ] «11».

پس با تأمل بنگر سرانجام بيم داده شدگان چگونه بود؟

[فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ] «12».

پس با تأمل بنگر كه سرانجام ستمكاران چگونه بود؟

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- اعراف (7): 185.

(2)- «فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ ءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»، «بنابراين [از هر عيب و نقصى ] منزّه است خدايى كه مالكيّت و فرمانروايى همه چيز به دست اوست، و به سوى او بازگردانده مى شويد» يس (36): 83.

(3)- انعام (6): 75.

(4)- ميرزا محمد تقى حجة الاسلام.

(5)- انعام (6): 99.

عرفان اسلامى(6)- «وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» «اوست كسى كه شما را در زمين، جانشينان [نسل هاى گذشته ] قرار داد، و [پايه هاى مادى و معنوى ] برخى از شما را بر برخى ديگر به درجاتى بالا برد تا شما را در آنچه به شما عطا كرده، بيازمايد؛ قطعاً پروردگارت زود كيفر است، و يقيناً بسيار آمرزنده و مهربان است».

(7)- طارق (86): 5- 7.

(8)- اعراف (7): 84.

(9)- اعراف (7): 103.

(10)- زخرف (43): 25.

(11)- صافات (37): 73.

(12)- يونس (10): 39.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

سرگذشت نگارش احادیث نبوی
چهار شاخصه ایمان در منظر امام صادق(علیه السلام)
بهترین رهبر دنیا، در پوششی پشمینه!
راه های مبارزه با نفس
احادیث حضرت معصومه سلام الله علیها
سفارش امام حسن عسکری (ع) به شیعیان
كظم غيظ
قناعت گنج بی پایان!!
روحی که در دو جسم وارد می شود !!
سجایای اخلاقی معمار الغدیر!

بیشترین بازدید این مجموعه

فیلسوف ری
نشانه‎های رستاخیز
چهل حدیث از پیامبر گرامی اسلام (ص)
حقيقت سجده‏
توحید در نگاه امام علی (ع)
احسان به خویشان و یتیمان
تاثیر صلوات در حسابرسی آخرت!
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
دولت حضرت بقیّة الله الأعظم ارواحنا فداه
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^