فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

غذا و شرايط ظاهرى و باطنى آن‏

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد نهم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

باب غذا و غذاخوردن در آيين مقدس اسلام از مفصل ترين باب ها است.

تفصيل خوردن و آشاميدن و آثار اطعمه و اشربه را در كتاب «اولين دانشگاه و آخرين پيامبر» ملاحظه نماييد كه انواع غذاهاى حلال و حرام و آثار آن ها و شرايط ظاهرى و باطنى غذا را بيان كرده است.

در اين بخش نيازى به توضيح مفصّل اين مسئله نيست و تنها به ذكر قسمتى از اصول اين بخش قناعت مى شود.

اولين دستور مهمّى كه شريعت مقدسه درباره غذا دارد اين است كه خوراكى و آشاميدنى خود را از راه حلال تهيه كنيد؛ زيرا در حلال آثار الهى و نور ملكوتى هست كه آن آثار و آن نور در قلب و نفس و عمل اثر مثبت مى گذارد.

بنابر قواعد الهى غذاى حلال، محرك انسان به سوى عبادت و تحصيل نورانيت و غذاى حرام، محرك به سوى گناه و تاريكى و ظلمت است.

 [يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ] «1».

اى پيامبران! از خوردنى هاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته انجام دهيد؛ مسلماً من به آنچه انجام مى دهيد، دانايم.

انسان وقتى از حلال نيرو گرفت، آن نيرو صرف طاعت و عبادت مى شود، آن عبادت و طاعت به فضل و رحمت الهى قبول مى گردد.

تجلى آن قبولى بهشت مى شود و بهشت هم جايگاه ابدى براى مطيع حق مى شود.

شما در زندگى انبيا و ائمه و اوليا دقت كنيد، آنان داراى كسب مشروع بودند و از طريق كسب مشروع داراى غذاى حلال و از طريق حلال داراى بهترين عبادت و طاعت و از طريق طاعت و عبادت داراى بهترين آثار در دنيا گشته و به نيكوترين مزد در آخرت رسيدند.

[وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ وَ آتَيْناهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ] «2».

و اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و پيامبرى و كتاب را در نسلش قرار داديم و پاداشش را در دنيا به او داديم، و بى ترديد او در آخرت از زمره شايستگان است.

بيداران راه حق، به بندگان الهى و آنان كه شوق عبادت داشتند، سفارش مى كردند، چون سر سفره نشستيد، نيت شما اين باشد كه از غذا براى طاعت حق نيرو بگيريد كه اين نيت و آن خوردن بدون شك جزئى از عبادت است.

 

آداب غذا خوردن

اميرالمؤمنين عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود:

از لقمه بسيار داغ و سرد نخور و قبل از هر خوردن و آشاميدن بدين گونه دعا كن:

أللّهُمَّ انّى أسْألُكَ فى أكْلى وَشُرْبى السَّلامَةَ مِنْ وَعْكِهِ والْقُوَّةَ بِهِ عَلى طاعَتِكَ وَذِكْرِكَ وَشُكْرِكَ فيما بَقَّيْتَهُ فى بَدَنى، وأنْ تُشَجِّعَنى بِقُوَّتِها عَلى عِبادَتِكَ، وَأنْ تُلْهِمَنى حُسْنَ التَّحَرُّزِ مِنْ مَعْصِيَتِكَ، فَانَّكَ إنْ فَعَلْتَ ذلِكَ أمِنْتُ وَعْكَهُ وَغائِلَتَهُ «3».

«پروردگارا! از تو مى خواهم در خوردن و آشاميدنم، سلامت از مرض قرار بده و بر طاعت و ذكر و شكرت از آن غذا مرا قوت و يارى ده و از قدرت غذا شجاعت در بندگى به من كرامت كن و راه پرهيز از گناه را به من بنمايان، چون بدين گونه در حقّم عنايت كنى از مرض و فساد و افتادن در مهلكه در امان خواهم ماند».

در اسلام سفارش شده كه غذا را پس از بدست آوردن از راه حلال فقط براى خود نخواهيد، با غذاى خود مهمان، مسكين، اسير، فقير، يتيم، بيوه زن و درمانده را نيز رعايت كنيد كه خداوند دست فراوان را بر سر سفره دوست دارد.

عَنِ الصّادَقِ عليه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله عليه و آله: الطَّعامُ اذا جَمَعَ أرْبَعَ خِصالٍ فَقَدْ تَمَّ.

اذا كانَ مِنْ حَلالٍ، وَكَثُرَتِ الْأيْدى، وَسُمِّىَ فى أوَّلهِ وَحُمِدَاللّهُ فى آخِرِهِ «4»:

«امام صادق عليه السلام از قول پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى كند: وقتى چهار برنامه در طعام باشد آن طعام كامل است:

از حلال به دست آمده باشد، خورنده اش زياد باشد، در ابتدايش بسم اللّه و در پايانش حمد حضرت حق باشد».

در روايات سفارش زياد شده كه سفره غذا را روى زمين پهن كنيد؛ زيرا به تواضع نزديك تر است، هرگاه براى پيامبر صلى الله عليه و آله طعام مى آوردند، آن حضرت سفره را روى زمين مى چيد.

 

دوازده خصلت در سفره غذا

امام صادق عليه السلام از پدرانش، از حضرت مجتبى عليه السلام نقل مى كند:

در سفره غذا دوازده خصلت هست كه هر مسلمانى واجب است بداند، چهار خصلت آن فرض و چهار خصلتش سنت و چهار ديگر ادب است:

اما فرض آن: شناخت غذا كه از كيست و براى چيست و رضا به عنايت صاحب غذا كه حضرت حق است و بسم اللّه و شكر.

و آن چهار سنت عبارت است از: وضو قبل از طعام و نشستن بر جانب چپ و خوردن با سه انگشت و ليسيدن انگشتان.

و اما ادب: خوردن از آنچه پهلويت در سفره قرار دارد، كوچك گرفتن لقمه، جويدن حسابى و كم نظر كردن به صورت مردم «5».

 

معرفت به غذا در قرآن

مسئله معرفت به غذا كه راهنماى بسيار مهمى به جانب خالق غذاست در روايات و اخبار زياد سفارش شده و اين سفارش متكى بر يكى از آيات كتاب الهى است، آنجا كه مى فرمايد:

[فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ ] «6».

پس انسان بايد به خوراكش با تأمل بنگرد.

نظر يك ديدن و بررسى علمى است و با رؤيت فرق دارد، حالات زير در قلمرو نظر است.

بايد توجه داشت اين غذا از راهى بدست آيد حلال، نه حرام تا همه به يكديگر اعتماد داشته و در نتيجه امور اجتماعى، به ويژه بازرگانى به هرج و مرج نيفتد.

بايد نظر كند اين غذا كه از موادّ چربى و قندى و سفيده اى درست شده، چگونه بدل ما يتحلل مى شود و در معده و روده اش چه مى كند و چرا او را از فساد و تباهى و لاغرى نجات مى دهد و چه مى شود كه يك قسمت از آن ناخن و يكجا مو و جايى به مصرف گوشت و استخوان مى رسد، خون مى شود، رگ و پى و چشم و گوش و... مى شود، خلاصه اين كه مسلمان بايد با شرايطى به علم فيزيولوژى و معرفة الاعضا وقوف حاصل كند.

انسان بايد نگاه كند به غذايش، يعنى بايد هنگام غذا خوردن به خوراك خود چشم بدوزد تا به سوء هاضمه دچار نشود.

به غذاى خود بنگريد تا هسته اى و مويى و اجزايى غير قابل اكل در ميانش نباشد.

به طعام نگاه كنيد تا مهمان ناراحت نشود و به رغبت مشغول خوردن باشد.

بنگريد، شما چه مى خوريد و همسايه گرسنه تان چه خورده، آيا اينجا از كثرت نوع غذا نمى دانيد چه انتخاب كنيد و آنجا از قلت غذا در فكر است جواب عيال و كودكان خود را چه بدهد؟

به غذاى خود نظر كنيد ببينيد وضع طبخ كشورتان چگونه است، برداشت برنج و محصول گندم و احوال صادرات و واردات چگونه مى باشد؟

به غذاى خود نظر كنيد كه از چه تركيب شده، چه اعمالى انجام مى دهد كه بخورد شما مى رسد و با ساختمان بدنتان سازگار است، خلاصه از علم فيزيك و دانش شيمى و دانستنى هاى بيولوژى بى بهره نمانيد.

بايد توجه داشت آب و خاك و خورشيد چگونه در خدمت تهيه غذا دست كمك به يك ديگر داده اند.

چگونه و چرا فصلى به نام بهار بيدار مى شود و براى تهيه غذا بيشتر از ايام ديگر بهره مى رساند.

به غذايتان بنگريد كه گاه كمبود يك عنصر از آن «كلسيم» باعث تغيير شكل اندام مى شود، كار دختران را هنگام زايمان به جراحى مى كشاند و كمبود عناصر ديگر نيز هر كدام اثر مخصوصى بر بدن دارند.

آيا غذايى كه مى خوريد سبب طول عمر و شادابى است يا اثر سويى بر بدن دارد؟

 

تأثير غذا بر جوارح و جوانح

درباره موريانه نوشته اند كه:

چون كمبود نفرات در يكى از قسمت ها (سرباز، انباردار، نظافت چى) مشاهده كند با دادن غذاى مخصوص همان عده به وجود مى آيند و امروز اين فرضيه مطرح است كه آيا بشر مى تواند با غذا به دلخواه خود فرزندانى هوشيارتر، شجاع تر به وجود آورد؟

اما در اسلام اين موضوع حل شده و سابقه چهارده قرنى دارد كه انسان مى تواند با انتخاب بعضى از غذاها اوصاف مخصوصى براى فرزندان خود در نظر بگيرد.

نوع غذا با طول قامت نسبت و اثر مخصوص دارد، در ممالك اسكانديناوى كه اندام ها بلندتر شده اند، اين مسئله را پذيرفته و هم چنين بر روى اشخاصى كه در يك محل مجاور يكديگر بوده اند (در مدرس از شهرهاى هندوستان) بر روى سيك ها و پاتان ها آزمايش به عمل آمده و سرانجام علّت غايى بلندتر بودن قد سيك ها را تغذيه مخصوص آن ها دانسته اند.

آدمى را غدد كوچكى است كه اثرات بزرگى دارند، يكى از آن ها تيروييد است كه اگر خوب كار نكند شخص كودن و خمود بوده، به گوشه نشينى و عزلت رغبت مى كند و به نظافت خود نمى پردازد و در نقاطى كه آب و غذايشان يُد ندارد اين ابتلا پيش مى آيد.

هر غده اى اثر مخصوصى داشته و اعمال چندى از بدن با آن هاست و چون مى توان بر هر كدام از غدد و اعصاب به نوعى به وسيله غذاى مخصوصى اثرى گذاشت، لذا غذا اثر غير قابل انكارى بر شخصيت و دگرگونى آن دارد.

خلق و خوى بى ارزش هيتلر را كارشناسان تغذيه و روان پزشكان از افراط در خوردن شيرينى جات دانسته و در كتاب هاى چندى كه درباره زندگى وى نوشته اند، مانند ظهور و سقوط رايش سوم و مذاكرات محرمانه هيتلر و... به علاقه بى حد و حصرش به شيرينى اشاره گرديده است.

مى دانيم رژيم قندى نامبرده ذخاير ويتامينى گروه ويتامين هاى «ب» را از بين برده و در نتيجه با انهدام عناصر آرامبخش اعصاب كه قسمتى از آن ويتامين هاى گروه ب هستند، شايد علت هيجان و ستيزه خويى وى بوده باشد.

ايوان مخوف «ايوان چهارم» تزار روسيه كه در كودكى به بزرگوارى و انصاف معروف بود، پس از رسيدن به قدرت بتدريج به عدم تعادل روحى و خونخوارى دچار گرديد و علّتش را چنين دانسته اند كه در كودكى با از دست دادن پدر كه سرپرستش بود، تغذيه ساده و متناسبى داشت و پس از كسب قدرت با افراط در غذا بويژه شيرينى جات و مواد چرب آن چنان شد كه در چهل سالگى آثار پيرى در او ظاهر گشت و روز به روز بر بى رحمى و خونريزيش افزوده شد تا آن گاه كه پسر خود را به قتل رسانيد به بهانه اين كه چرا از همسر خود در برابر پدرش «ايوان» كه لباس او را جلف خوانده دفاع نموده است و بالاخره در پنجاه و يك سالگى وفات يافت و نظاير مشاهير فوق كه هر كدام به علت تغذيه نامناسب موجبات ناراحتى اجتماع و خود را فراهم كرده اند، فراوان بوده اند.

[فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ ] «7».

پس انسان بايد به خوراكش با تأمل بنگرد.

به غذاى خود بنگريد كه اگر مى خواهيد بخنديد محرك آن در غذاست (با خوردن زعفران و...)، اگر طالب اشك ريزش هستيد (با خوردن عدس و...)،

مى خواهيد غمتان برطرف شود (انگور شيرين و...)، مايليد روح شجاعت داشته باشيد (خربزه شيرين و...).

به غذاى مخصوص كودكتان بنگريد كه اثر آن بر روحيه وى قطعى است، اگر مرتب غذاى حرام و نجس به او داده شود در اخلاق و صفاتش اثر بدى مى گذارد، لذا مى توان گفت تا حدى سعادت و شقاوت در انتخاب غذاست.

امروزه بعضى دردها را با غذا درمان مى كنند و در اروپا و آمريكا مراكزى به همين منظور وجود دارد و در قرآن است.

همسر حضرت ابراهيم به فرشتگان گفت: نازا هستم، اتفاقاً سخن از خوردن گوشت گوساله اى كه بريان شده بود به ميان آمد، باشد كه علم در دنياى آينده چگونگى اثر گوشت گوساله را بر نازايى كه علّت مخصوصى دارد معين نمايد.

به غذايتان بنگريد از لحاظ كميت و كيفيت، توجه نماييد معده شما به اندازه چند دهان پر شده شما، بايد فضا داشته باشد.

آيا حاضريد هر چه را بر يك سفره مى خوريد، از نان، سوپ، كباب، برنج، دسر، شيرينى و غيره همه را قبلًا برداشته در ظرفى بريزيد، چند دقيقه به آن ها نگاه كنيد، با ظرفيت معده تان بسنجيد و سپس مشغول خوردن شويد؟!

از لحاظ كيفيت نيز متوجه باشيد نسج معده خيلى ظريف و لطيف و زودرنج است، آيا با ادويه هاى زننده و انگل او را پر خواهيد نمود؟

غذا در وضع چهره و زيبايى كه خواسته همگانى مى باشد مؤثر است، قبلًا گفته شده در ميان همه خوبى ها و نيكى ها آدمى سعى مى كند دو تا را مقدم بر همه انتخاب كند: تندرستى و زيبايى و هر دو با غذا ارتباط دارند.

آمار دقيقى نشان داده كه 75 درصد مردم امريكا كه سنشان از پنجاه تجاوز مى كند به هفت يا هشت بيمارى مبتلا مى شوند كه سرچشمه آن بى نظمى و بى ترتيبى در نوع غذاست، يعنى معده شان همانگونه كه نبى گرامى صلى الله عليه و آله فرموده:

ألْمِعْدَةُ بَيْتُ كُلِّ داءٍ «8».

معده خانه همه دردهاست.

به غذا بنگريد كه اثر تغذيه در ازدياد جمعيت دنيا و در نتيجه برخوردها و جنگ ها، يك اثر غير قابل انكارى است.

اثر سوء تغذيه در مرگ و نابودى همه به ويژه كودكان قطعى است، كمبود غذا به طور انفرادى ناتوانى و مرگ و به طور دسته جمعى قحطى و مرگ را به دنبال دارد.

به عقيده بعضى پزشكان، حماقت و سفاهت علل تغذيه اى دارد و هم اكنون علم پزشكى به بيست و دو مورد ناهماهنگى هاى مغزى پى برده كه ريشه و عامل اصلى اش در تبديل و استحاله غير عادى مواد غذايى نهفته است.

شايد يك روز دانشمندى بتواند از كودكان عادى مردانى بزرگ بسازد، همان طور كه زنبورهاى عسل از يك تخم، به كمك غذاهاى مخصوص كه خود مى شناسند ملكه كندو را پرورش مى دهند.

انسان بايد به غذايش بنگرد؛ زيرا لازم است بداند، چه بايد براى تهيه غذا به منزل آورد و چگونه بايد پخت، چگونه بايد خورد، با كه بايد خورد، در چه بايد خورد، چه وضع بايد خورد، با چه عضوى بايد خورد، چه مقدار بايد خورد و چه و چه...؟

انسان بايد به غذايش آن چنان به واقعيت نظر كند و آن را مورد بررسى قرار دهد كه مطمئن باشد، غذاى را كه برگزيده است هم به درد جسمش مى خورد و هم بكار جانش مى آيد و هم براى اجتماعش نافع است «9».

 

خوراك اندازه

پس از توجه به شرايط غذا، اينك لازم است به مسئله اندازه خورى كه در تعابير شرع و طب و حكمت به عنوان كم خورى آمده است توجه كنيد.

قرآن مجيد در زمينه خوردن و آشاميدن آيه مهمّى دارد كه اميرالمؤمنين عليه السلام درباره آن آيه مى فرمايد: همه طب در آن جمع است.

مراعات دستورى كه در آن آيه است، در صدر اوّل اسلام به وسيله مردم، باعث شد كه بسيارى از امراض معالجه و از هجوم بسيارى از امراض پيشگيرى شود.

وضع سلامت مردم آن چنان شد كه وقتى يكى از بزرگان به عشق پيامبر صلى الله عليه و آله طبيبى به مدينه فرستاد تا مردم را معالجه كند، از اين كه خيلى كم به او مراجعه مى شد، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله شكايت برد، حضرت بر اساس آن آيه فرمودند، من به مردم گفته ام تا گرسنه نشده اند دست به غذا نبرند و تا سير نشده اند دست از غذا بكشند، اين است كه در ميان مردم مريض كم است، عرضه داشت: شما تمام طب را در همين دستور خلاصه كرده ايد و آن آيه اين است:

[كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا] «10».

و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد.

مى توان گفت هر چه درباره غذا و تغذيه هست در چهار چوب اين دو كلمه قرار دارند.

مرحوم ملا احمد نراقى رضوان اللّه عليه در «معراج السعّادة» در اين زمينه جمله بسيار جالبى دارد:

حدّ اكل و شرب آن است كه طعام و شراب حامل اين كس باشد نه اين كس حامل آن. اگر انسان حامل بلكه حمّال خوردنى ها و آشاميدنى هايش باشد اسراف كرده است «1.

خداوند بزرگ فرموده:

بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد، اگر با بى اعتنايى به دستور آسمانى، اسراف كرديم، با توجه به اين كه نسبت به مقررات وضع شده از طرف صانع و خالق انسان ها و دستگاه گوارش انسان ها بى اعتنايى شده، نسبت به بزرگ ترين دستورهاى غذايى ممكنه بى اعتنايى گرديده و همه رنج ها و دردها به سراغمان خواهند آمد كه تازه دانش روز توانسته است مكانيسم و اين كه چگونه اين عدم اعتنا درِ خانه رنج ها و دردها را بر روى انسان خواهد گشود كشف نمايد.

مگر نيست كه همه پزشكان و دانشمندان مى گويند: عمر ما همان عمر شرايين ماست و اگر رگ هاى بدن بتوانند به همه قسمت هاى بدن خوب خون برسانند و خوب از عهده تغذيه اعضا برآيند، آدمى عمرى بسيار دراز خواهد داشت كه قسمت اعظم آن را دوران جوانى تشكيل مى دهد.

آنچه رگ ها را خراب مى كند در درجه اول بالا بودن كلسترل پلاسماست كه سابقاً زيادى كلسترل را در انحصار اختلال متابوليسم چربى ها و در نتيجه رسوبشان در ديواره شرايين مى دانستند.

كسانى هستند همين كه سنشان به حدود پنجاه رسيد، احساس اختلالاتى در بدن مى نمايند، سرگيجه، اختلال بينايى، سنگينى و خواب رفتگى اعضا.

اين ها از هوش و حافظه شان گله مى نمايند و گاه نيز به علت دردسر يا به عنوان نا رسايى كبد مراجعه مى كنند و پزشك آن ها را براى آزمايش كلسترل فرستاده و در صورت صحت تشخيص و بالا بودن كلسترل دستورهاى لازم براى مراقبت عروق خونى بيمار مى دهد.

در تمام اعضاى بدن ما به غير از استخوان ها و دندان ها كلسترل وجود دارد و در غدد فوق كليه و ماده سفيد مغز از همه جا بيشتر و در خون تقريباً در هر ليتر 8/ 1 گرم مى باشد.

وجود كلسترل در اعضا يك عمل دفاعى و ضدّ سمى است و آزمايش ها نشان داده است نسجى كه كلسترلش كم است دفاع آن در برابر سم مار كبرى 20- 30 مرتبه كمتر مى باشد.

كلسترل وسيله حمل و نقل اسيدهاى چربى است، كلسترل در حفظ تعادل آب بدن رل مهمّى دارد و...

كلسترل به مقدار زياد در تخم طيور به ويژه اردك، مغز دل و قلوه وجود دارد، اينك با مختصر آشنايى نسبت به كلسترل به سه مطلب زير در اين باره توجه فرماييد.

1- اسيدهاى موجود در غذاها كه تمام اسيدهاى آلى مى باشند اهمشان از اين قرارند: اسيد استيك، اسيد لاكتيك، اسيد ستريك، اسيد اكزاليك، اسيد تارتاريك.

2- اسيد استيك كم و بيش در تمام خوراكى ها يافت مى شود.

3- كبد آدمى از اسيد استيك كلسترل مى سازد.

با آن كه با توجه به همين سه قسمت هر چه را بايد بدانيد، دانستيد و به اثر نامطلوب پرخورى در اعضا به ويژه در عروق توجه نموديد، باز گفته شود، كلسترل در مواردى كه زياد نباشد مهم نبوده و باشد كه در قشر پوست جمع مى شود كه به شكل كيسه هاى نرم «كيست سباسه» و يا برجستگى هاى كوچك زرد گزانتوم در روى پوست ظاهر مى گردد.

گاه كلسترل در كيسه صفرا جمع شده ايجاد سنگ كيسه صفرا مى نمايد، ولى عواقب و عوارض خطرناك كلسترل همان رسوبش در روى جدار داخلى رگ هاى خونى است كه از ابتدا تصلب و سختى جدار آن ها را پيش آورده سپس سبب تنگ شدن مجارى گرديده، بعد جريان خون كند شده و بالاخره تغذيه بعضى بافت ها به قدر كافى انجام نخواهد يافت كه در اين حالت احتمال پيش آمد سكته هاى دماغى يا سكته هاى قلبى فراوان است.

در سال 1964 برابر با 1343 شمسى در جهان پزشكى كشفى به عمل آمد كه به واسطه اهميت زيادش، به كاشف آن جايزه نوبل داده شد، به موجب اين بررسى معلوم گرديد: كبد آدمى از اسيد استيك كلسترل مى سازد و آن را مستقيماً وارد خون مى كند.

چون اسيد استيك كم و بيش در تمام خوراكى ها يافت مى شود، مگر جز اين مى توان گفت؛ چون كلسترل تركيبى است از اسيد استيك و اين كلسترل است كه جدار رگ ها را آزرده مى سازد، لذا پرخورى است كه بيمارى تصلب شرايين و حمله قلبى و خلاصه مرگ را زودرس مى نمايد، بر اساس اين كشف، انسان هر چه كمتر غذا بخورد طبعاً ميزان كلسترل خونش نيز كاهش مى يابد و عمر بيشترى خواهد كرد و چنانچه حضرت على عليه السلام فرموده:

چون گياهان بيابانى كه كمتر تغذيه مى شوند محكم و ريشه دار و پابرجاتر است «2.

آرى، به فرموده وجود مقدس حضرت صادق عليه السلام در ابتداى روايت باب اكل:  [قِلَّةُ الْأكْلِ مَحْمُودٌ فى كُلِّ قَوْمٍ لِأنَّ فيهِ مَصْلَحَةَ الْباطِنِ وَالظّاهِرِ]

كم خورى در هر ملّتى امر پسنديده و محمود است؛ زيرا مصلحت باطن و ظاهر آدمى در كم خورى است.

 

آثار كم خورى

كم خورى يا اندازه خورى مورث سلامت و معالج بسيارى از امراض است و همين عمل سبب طول عمر است و براى آنان كه عشق به بندگى حق و كار خير دارند عاملى بس گران و برنامه اى بسيار پسنديده است.

آثار معنوى اندازه خورى آن قدر زياد است كه بايد درباره آن جزوه اى مستقل نوشت، در يك كلمه مى توان گفت: اندازه خورى در صورتى كه از راه حلال باشد، زمينه ساز تجلى نور حق و بسيارى از صفات مثبت در وجود انسان است و سعدى به همين معنا در «گلستان» اشاره كرده است:

اندرون از طعام خالى دار

تا در آن نور معرفت بينى

 

عَنْ أبى جَعْفَرٍ عليه السلام قالَ: اذا شَبِعَ الْبَطْنُ طَغى «22».

امام باقر عليه السلام فرمود: شكم وقتى پر شد طغيان مى كند، كنايه از اين كه پرخور، پرخواب، پرمرض، پرشهوت و پرگناه است.

وعنه عليه السلام: ما مِنْ شَى ءٍ أبْغَضُ الىَ اللّهِ مِنْ بَطْنٍ مَمْلُوءٍ «23».

و نيز آن حضرت فرمود: چيزى مبغوض تر از شكم پر نزد خداوند نيست.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

خداوند نزد ملائكه به آدم كم خور مباهات مى كند و مى فرمايد: به بنده ام بنگريد طعام و نوشيدنى در اختيارش گذاشتم و او به خاطر من ترك كرد، اى ملائكه من! شاهد باشيد، لقمه اى را ترك نمى كند مگر اين كه به خاطر آن درجه اى در بهشت به او مرحمت مى كنم «24».

و نيز آن حضرت صلى الله عليه و آله فرمود:

قلب را با زيادى طعام و آشاميدنى نميرانيد كه قلب هم چون زمين زراعتى است، وقتى آب آن زياد باشد از بين مى رود «25».

اسامة بن زيد از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل مى كند:

نزديك ترين انسان در روز قيامت به حضرت حق، آن كسى است كه گرسنگى و تشنگى و حزنش در دنيا طولانى باشد، اينان آگاهان و پرهيزكارانى مى باشند كه در بين مردم شناخته نيستند و اگر غايب شوند از آنان پى جويى نمى شود، قطعات زمين آنان را مى شناسد و ملائكه آسمان آنان را در محاصره دارند، مردم دلخوش به نعمت مادى دنيايند و اينان دلخوش به طاعت حق، فرش مردم فرش نرم و پر گوشت ولى فرش آنان پهنه زمين و راه است.

مردم زحمات انبيا و اخلاقشان را ضايع مى كنند و اينان در مقام حفظ واقعيت نبوت و اخلاق انبيا در كردار و افعال و اخلاق خود هستند.

زمين بر مرگ آنان مى گريد و خداوند بر هر شهرى كه اينان در آن نيستند غضب دارد.

صدايى و خواسته اى چون صداى سگان بر جيفه دنيا نسبت به دنيا و شؤونش ندارند، غذايشان روييدنى زمين، لباسشان كهنه و سر و رويشان غبارآلود است.

چون مردم به آنان نظر افكنند، تصور مى كنند اينان را مرضى است كه دوا ندارد، در حق آنان مى گويند، بيچارها وضعشان از نظر فكرى در هم و عقل از سرشان پريده، در حاليكه نه از نظر فكرى درهمند و نه عقلشان از دست رفته، بلكه بر اثر تابش نور الهى به قلبشان از محبت هاى غلط نسبت به دنيا خالى شده و به اين خاطر وضع ديگرى پيدا كرده اند، آن وقت مردم كوتاه فكر، تصور مى كنند اينان بى عقلند، بلكه عاقل اينان و آلودگان به دنيا بى عقلند.

شرف دنيا و آخرت از آنان است، اى اسامه! هرگاه يكى از آنان را در شهرى يافتى، بدان كه براى اهل آن شهر پناه گاه از عذاب آسمانى اند، با بودن اينان خداوند اهل آن شهر را عذاب نمى كند.

زمين از آنان خوشحال است و خداوند از ايشان راضى، اينان را به عنوان برادر خود انتخاب كن، باشد كه به وسيله آنان نجات يابى.

اى اسامه! اگر بتوانى به هنگام رسيدن مرگ شكمت گرسنه و كبدت تشنه باشد، اينطور باش كه به اين خاطر به شرف منازل رسى و همنشين با انبيا شوى و با رفتن روحت به عالم بعد، ملائكه خوشحال گردند و حضرت حق بر تو درود فرستد «26»!

 [قالَ داودُ عليه السلام: تَرْكُ لُقْمَةٍ مَعَ الضَّرُورَةِ الَيْها أحَبُّ الَىَّ مِنْ قِيامِ عِشْرينَ لَيْلَةً] «27» داود عليه السلام فرمود:

ترك يك لقمه با نيازى كه به آن دارم، نزد من از عبادت بيست شب محبوب تر است.

 [قالَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله: وَيْلٌ لِلنّاسِ مِنَ الْقَبْقَبَيْنِ. فَقيلَ: وَما هُما يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ: الْبَطْنُ وَالْفَرْجُ ]

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

واى بر مردم از قبقبين، عرضه داشتند: آن دو چيست فرمود: شكم و عضو شهوت.

 

خطرات پرخورى

لقمان به فرزندش فرمود:

وقتى معده پر شد سه آفت متوجهت خواهد شد.

1- از تفكّر باز مى مانى.

2- زبان حكمت لال مى شود.

3- اعضايت از عبادت باز مى مانند.

بزرگان فرموده اند:

گرسنگى از گوهرهاى خزاين الهى است، عنايت نمى كند مگر به كسى كه دوستش دارد!

و نيز فرموده اند:

هشياران عالم چيزى را براى دين و دنياى انسان، سودمندتر از گرسنگى نيافته اند «28».

در گفتار عرفاى الهى آمده:

پرخور را سه خطر در پيش است:

1- از عبادت كسل مى شود.

2- در كسب از آفات حرام سالم نمى ماند.

3- و در هنگام مصيبت نسبت به حق انصاف نمى دهد.

علت هلاك مردم، حرص بر دنياست و سبب حرص، شكم و شهوت است و سبب شهوت غريزى بدون شك شكم مى باشد، كم خورى مايه نابودى حرص و شهوت شكم و غريزه جنسى است؛ زيرا حرص و شهوت بطن و فرج از ابواب جهنّم است.

هر كس به اندازه لازمش قناعت ورزد، در ساير شهوت ها هم اهل قناعت مى گردد، در اين صورت به آزادى مى رسد و از مردم بى نياز مى گردد و از رنج و تعب راحت مى شود و براى عبادت آماده مى گردد و براى بدست آوردن نعيم آخرت تاجر مى شود و مصداق آيه كريمه:

[رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ] «29».

مردانى كه تجارت و داد و ستد آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد.

مى شود.

آرى، مردان راه حق با توجه به كم خورى و قناعت در امور مادّى، عاشقانه در راه سلوك قرار مى گيرند و از اين طريق به لقاى محبوب و وصال معشوق و مقام قرب حضرت دوست مى رسند.

عارف معارف الهيه، خاكى خراسانى گويد:

بود گنج دو عالم در سه گوهر

كز آن ها مى شود كامت ميسر

يكى در جوع دائم دومين جود

سيم در ذكر حق آن اصل مقصود

تو را چون گشت دايم ذكرش اى دل

يقين كل مقاصد گشت حاصل

چو جوع دائمت گردد مسلم

ببايد آن دوئت بى شك فراهم

چو نيكو بنگرى در كلّ اوصاف

سبب در جملگى جوع است بى لاف

بدون جوع گر صد سال گردى

محال است اين كه صاحب حال گردى

متاب از جوع روگر مرد راهى

بجو از جوع هر فيضى كه خواهى

ز اكل سير اگر ناقص كنى لام

شود اكسير و حاصل گرددت كام

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

(1)- مؤمنون (23): 51.

(2)- عنكبوت (29): 27.

(3)- مكارم الأخلاق: 143؛ محجة البيضاء: 3/ 12، كتاب آداب الأكل؛ بحار الأنوار: 63/ 380، باب 11، حديث 47.

(4)- الكافى: 6/ 273، باب الإجتماع الأيدى الناس، حديث 2؛ بحار الأنوار: 63/ 314، باب 2، حديث 2.

(5)- من لا يحضره الفقيه: 3/ 359، باب الأكل و الشرب...، حديث 4270؛ وسائل الشيعة: 24/ 431، باب 112، حديث 30984.

(6)- عبس (80): 24.

(7)- عبس (80): 24.

(8)- طب النبى: 19؛ بحار الأنوار: 59/ 290، باب 89.

(9)- اولين دانشگاه و آخرين پيامبر: 3/ 13.

(10)- اعراف (7): 31.

(11)- معراج السعادة: 632 فصل: در بيان درك نمودن غذا.

(21)- نهج البلاغة: نامه 45.

(22)- الكافى: 6/ 270، باب كراهية الأكل، حديث 10؛ محجة البيضاء: 5/ 150، كتاب كسر الشهوتين.

(23)- الكافى: 6/ 270، باب كراهية الأكل، حديث 11؛ محجة البيضاء: 5/ 150، كتاب كسر الشهوتين.

(24)- محجة البيضاء: 5/ 147، كتاب كسر الشهوتين.

(25)- محجة البيضاء: 5/ 147، كتاب كسر الشهوتين.

(26)- محجة البيضاء: 5/ 147، كتاب كسر الشهوتين.

(27)- مصباح الشريعة: 77، باب 34.

(28)- محجة البيضاء: 5/ 151- 152، كتاب كسر الشهوتين.

(29)- نور (24): 37.

 

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

معماري فرهنگ عاشورا در عصر اهل بيت(ع)
نقش عزاداری در حفظ ملت و کشور در بیانات امام ...
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
صحیفه سجادیه یا زبور آل محمد
هماهنگي قرآن با فطرت و عقل
ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه
شبهه زدایی از قیام امام حسین
فلسفه گریه بر امام حسین(ع)
ذکری برای رهایی از سختی ها و بلاها
دعای امام سجاد(ع) به وقت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان

بیشترین بازدید این مجموعه

شب قدر، عمق معنای وصیت‌نامه علی(ع) است
غفلت؛ پیامدها و راههای نجات
چهل حدیث از پیامبر گرامی اسلام (ص)
پنج سخن با الهام در باره ماه رمضان از خطبه ...
عظمت و بزرگى انسان‏
ارزش ها در سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام
تبیین امامت در پرتو قرآن و عترت
تجلي رمزگرايي در متون عرفاني قرن ششم هجري (3)
تاثیر عبادت در زندگی انسان
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^