فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه بیست و یکم (2) – (متن کامل + عناوین)

 

 

 

استفاده از مكتب انسان ساز پيامبر  صلى الله عليه و آله

از اين معلمى كه امروز در اختيار ما است، استفاده كنيم. فردا كه مرديم، در برزخ و قيامت كه نمى شود از معلمى پيغمبر  صلى الله عليه و آله استفاده كنم.

 


يتيمى كه ناخوانده ابجد درست

 كتابخانه هفت ملت بشست



 

معصومين  عليهم السلام برگرفته از نور پيامبر  صلى الله عليه و آله

حالا من در مورد شخصيت پيامبر دوازده مطلب يادداشت كرده ام كه قبل از بدنيا آمدنشان، نورشان آن دوازده مرحله را از خدا گرفته بود. بعد از اينكه وارد بدن شد و به دنيا آمد، گوشه هايى از آن دوازده هويت را نشان داد.

يك گوشه اش زهرا و يازده بچه اش تا امام عصر  عليهم السلام بود.[13]


حالا اميرالمؤمنين  عليه السلام را كه از اولادش نبوده، اما قرآن گفته است:

« وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ »[14]

 

على  عليه السلام با پيغمبر  صلى الله عليه و آله يك واحدند، اما در دو بدن؛

 

 

من كى ام ليلى، ليلى كيست من

 هر دو يك روحيم اندر دو بدن

 

 

على  عليه السلام واقعا پيغمبر  صلى الله عليه و آله بود، ولى منهاى نبوت. فانى در رسول خدا  صلى الله عليه و آله شد.

 

اعتراف دانشمندان به آثار وجودى پيامبر  صلى الله عليه و آله

شما كتاب «تاريخ تمدن اسلام» گوستاولوبون[15] و «تاريخ تمدن» جرجى زيدان[16]  كشيش را بخوانيد. با اين كه نقص و عيب در آن هست، اما نه در حدى كه گمراهى بياورد. ببينيد، پيغمبر  صلى الله عليه و آله منشأ چه آثارى در اين عالم شدند؟

اصلاً قبل از پيغمبر  صلى الله عليه و آله اين حرفها در دنيا نبوده است. تمام روشنايى ها بعد از وجود مقدس ايشان پخش شد. اول به صورت يك شمع خيلى ضعيفى بود و او دنيا را روشن كرد.

 

 

 

ادب پيامبر  صلى الله عليه و آله

رسيديم به اين جمله كه مى فرمود:

 

«أدّبنى ربّى فاحسن تأديبى»[17]

 

او مرا به ادب آراست، و چقدر هم عالى مرا به ادب آراست.

پيامبر  صلى الله عليه و آله فرمود: خداى من مرا به شش برنامه خيلى سفارش كرد ريشه اين سفارشها يك مقدارى در قرآن است، و يك مقدارى در معراج خود پيغمبر  صلى الله عليه و آله.

شش سفارش به من كرد كه اين سفارش ها هر كدامش توسط انسان عمل بشود، منشأ آثار و بركات، تجلى محبت ها، خاموش كردن كينه ها، از بين رفتن خلأها و دوئيت ها و بدبينى ها و نفاقها و آلودگى ها، و خيلى چيزها است.

حالا آدم بايد بين خود و خدايش هر كدام از اين شش چيز را تحليل بكند، ببيند به كجاها برمى خورد؟ من اگر در مقام تجزيه و تحليل يكى از آنها برآيم خيلى مفصل مى شود.

 

مدال «خُلق عظيم» بر سينه پيامبر  صلى الله عليه و آله

در طوفان مكه آنچنان اين سفارش خدا را به كار برد كه پروردگار كريم عالم در قرآن گفت:

 

« وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ »[18]

 

اى حبيب من! اخلاق تو اخلاق با عظمتى است.[19] چه شد كه حالا خدا اين آيه را فرستاد؟

 

مدارا با گنهكاران براى جذب به دين

پيغمبر  صلى الله عليه و آله در مدينه گريه كرد، فرمود: امان از دست جوانهاى آخرالزمان از پوشيدن شلوار و پيراهن هايى كه تحريك كننده شهوات مردم است.[20]

گرچه بايد به اين جوان ها احترام گذاشت، ما از طرف انبيا لباس پوشيده ايم و مأموريم به اين مردم تواضع كنيم تا با خدا آشتى كنند.

اين دستور پيغمبر  صلى الله عليه و آله است. اين سفارش اول خدا به ما است:

 

«اوصانى ربى ان أعف عمن ظلمنى»[21]


 

از كسى كه به تو اذيت مى رساند گذشت كن! اين ريخت و قيافه ها آدم را اذيت مى كند، از خانه هم آدم بيرون نيايد، چكار كند؟

 

«اوصانى ربى ان أعف عمن ظلمنى»

 

مولاى من به من دستور داد؛ حبيب من! براى جلب توجه مردم به من و به دين، تو اذيت بكش، گذشت كن. اين گناهكار كه اذيت نمى كشد و هميشه دل تو رنجيده مى شود و ناراحت مى شوى، تو متأثر و متأسف مى شوى، در عين حال كه فشار به تو مى آيد، زحمت روى دوش توست، تو دارى رنج مى برى، اما تو گذشت كن.

تأثير هم دارد. آدم بعضى چيزها را كه مى بيند، از جهت روحى متحمل فشار مى شود. گاهى من چيزهايى در مجالس مى بينم كه خيلى غصه مى خورم. اين ريخت و لباسها، اين ها باعث روابط نامشروع بين پسر و دختر و يا دو هم جنس مى شود.

 

« فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِى الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ »[22]

 

اين كه اين قدر در مقابل مردم نرم شده اى و از كوره در نمى روى و در مقابل قيافه و كار و لباس و برنامه مردم و ظلم آنها درگير نمى شوى، اين تجلى رحمت من بر وجود خودت است.

اگر تو هم مثل آنها آدم عصبانى اى بودى كه به آنها پرخاش كنى و با مردم درگير بشوى، همه از اطراف تو پراكنده مى شدند و دين من ديگر يار پيدا نمى كرد.

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پی نوشت ها:

 



 

[13] ـ إرشاد القلوب: 2/404 ـ 405؛ بحار الأنوار: 26/345، باب 8، حديث 18؛ «سَأَلَ ابْنُ مِهْرَانَ
عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْعَبَّاسِ عَنْ تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى إِنّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ قَالَ كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ  
صلى الله عليه و آله فَأَقْبَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ  عليه السلام فَلَمَّا رَآهُ النَّبِيُّ  صلى الله عليه و آله تَبَسَّمَ فِي وَجْهِهِ وَ قَالَ مَرْحَباً بِمَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ قَبْلَ أَبِيهِ آدَمَ بِأَرْبَعِينَ أَلْفَ عَامٍ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ كَانَ الاِبْنُ قَبْلَ الْأَبِ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَنِي وَ خَلَقَ عَلِيّاً قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ بِهَذِهِ الْمُدَّةِ خَلَقَ نُوراً قَسَمَهُ نِصْفَيْنِ فَخَلَقَنِي مِنْ نِصْفِهِ وَ خَلَقَ عَلِيّاً مِنَ النِّصْفِ الآْخَرِ قَبْلَ الْأَشْيَاءِ فَنُورُهَا مِنْ نُورِي وَ نُورِ عَلِيٍّ ثُمَّ جَعَلَنَا عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ ثُمَّ خَلَقَ الْمَلاَئِكَةَ فَسَبَّحْنَا وَ سَبَّحَتِ الْمَلاَئِكَةُ فَهَلَّلْنَا فَهَلَّلَتِ الْمَلاَئِكَةُ وَ كَبَّرْنَا فَكَبَّرَتِ الْمَلاَئِكَةُ ... فَهُمْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مِنْ نَبِيِّهِمْ وَ مِنْ وَصِيِّي عَلِيٍّ وَ مِنِ ابْنَتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ثُمَّ الْحَسَنِ ثُمَّ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمْ قَالَ أَحَدَ عَشَرَ مِنِّي أَبُوهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ  صلى الله عليه و آله الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مَحَبَّةَ عَلِيٍّ وَ الاْءِيمَانَ سَبَبَيْنِ.»

 

[14] ـ آل عمران 3 : 61؛ «و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت كنيم.»

 

[15] ـ شرح حال ايشان در جلسه 20 همين كتاب گذشت.

 

[16] ـ نويسنده مسيحى عرب در بيروت 1861 ـ 1914 م وى به مصر رفت و با مجله «المقتطف» همكارى نمود. سپس مجله ماهانه «الهلال» را منتشر كرد. او نخستين نويسنده عرب است كه به سبك نويسندگان اروپايى مطالب علمى و تاريخى اسلامى را به صورت رمان منتشر كرده، از آثار مهم وى: «تاريخ الماسونية العام» «تاريخ التمدن الاسلامى» «تاريخ آداب اللغة العربية» «تراجم مشاهير الشرق» را بايد نام برد. «فرهنگ معين: 5/663»

 

[17] ـ بحار الأنوار: 68/382، باب 92، در ذيل حديث 17؛ «قَالَ  صلى الله عليه و آله أَدَّبَنِي رَبِّي فَأَحْسَنَ تَأْدِيبِي.»

 

[18] ـ قلم 68 : 4؛ «و يقيناً تو بر بلنداى سجاياى اخلاقى عظيمى قرار دارى .»

 

[19] ـ در ذيل اين آيه « وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ » صاحب أطيب البيان في تفسير القرآن: 9/463 « وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ » قلم : 4 مى فرمايد:

« « فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ » آل عمران: 153، دارد كسانى كه بشرف اسلام مشرف شدند سه دسته بودند. يك دسته از ترس جان و يك دسته به طمع مال و يك دسته بواسطه اخلاق پيغمبر  صلى الله عليه و آله و اين دسته حقيقت داشت اسلام آنها، حتى نقل كردند كه يك يهودى بود همه روزه بالاى بام مى رفت و خاك روبه بر سر حضرت مى ريخت چند روزى شد كه ديگر اين عمل را نمى كرد حضرت پرسش فرمود گفتند: مريض شده حضرت به عيادت او تشريف برد سه مرتبه صورت برگردانيد باز حضرت مقابل صورتش نشست اين خلق را كه مشاهده كرد به شرف اسلام مشرف شد، خاكروبه مى ريختند چند قدمى دور ميشد و خود را تكان مى داد و روى خود نمى آورد، حتى بعد از فتح مكه و تسلط حضرت بر سران قريش فرمود: معامله مى كنم با شما معامله اى كه برادرم يوسف با برادرانش كرد تمام شما را عفو نمودم حتى وحشى كه شكم حضرت حمزه را در احد پاره كرد موقعى كه آمد اسلام اختيار كرد او را عفو فرمود، و اين اول قدمى است كه بايد با دشمن رفتار كرد و كفار را بزبان لين و خوش دعوت كنيد.

حتى در، باب امر بمعروف و نهى از منكر درجه اولش زبان خوش و ليّن و از راه نصيحت است، و بالجمله به ضرورت دين اسلام حضرت رسالت در جميع كمالات و اخلاق و صفات افضل از جميع انبياء واولياء و ملائكه و ما سوى اللَّه بود.»

 

[20] ـ نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول  صلى الله عليه و آله: 526، حديث 1754؛ «سيشدّد
هذا الدّين برجال ليس لهم عند اللَّه خلاق سيكون في آخر الزّمان خسف و قذف و مسخ إذا ظهرت المغازف و القينات و استحلّت الخمر.

اين دين به مردانى كه پيش خدا بهره اى ندارند نيرو خواهد گرفت در آخر زمان خسف و قذف و مسخى خواهد بود، هنگامى كه رامشگران و آرايشگران پديدار نشوند و شراب حلال به شمار آيد.»

 

[21] ـ اين روايت در كتب حديث به عبارتهاى مختلف شش و هفت و نه سفارش نقل شده است:

معدن الجواهر: 58، باب ذكر ما جاء في سبعة؛ «عن الإمام الحسين بن علي  عليه السلام قال قال رسول الله  صلى الله عليه و آله أوصاني ربي بسبعة أشياء أوصاني بالإخلاص له في السر و العلانية و أن أعف عمن ظلمني و أعطي من حرمني و أوصل من قطعني و أن يكون صمتي تفكرا و نظري عبرا.»

بحار الأنوار: 74/140، باب 7، حديث 8؛ «قال رسول اللّه  صلى الله عليه و آله: أوصانى ربى بتسع: أوصانى بالاخلاص فى السر و العلانية و العدل فى الرضا و الغضب و القصد فى الفقر و الغنى و ان اعفو عمن ظلمنى و اعطى من حرمنى و اصل من قطعنى و ان يكون صمتى فكرا و منطقى ذكرا و نظرى عبرا.»

 

[22] ـ آل عمران 3 : 159؛ «[ اى پيامبر ! ] پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرم خوى
شدى ، و اگر درشت خوى و سخت دل بودى از پيرامونت پراكنده مى شدند ؛ بنابراين از آنان گذشت كن ، و براى آنان آمرزش بخواه ، و در كارها با آنان مشورت كن ، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن ؛ زيرا خدا توكل كنندگان را دوست دارد .»

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عشق حقيقى و مجازى
حكايتي از استاد در انگليس
روزگار عدالت و عدالت گستر جهان
درخواست خطاكاران بعد از رفع حجاب‏ها
احساس مسئوليت يوسف
عبرت‏گيرى و هدايت از حوادث روزگار
گفتگوى غير مستقيم خدا با صابران‏
نشانه‌هاي توحيد در موجودات
ميوه باغ پاكى‏
اداى دين با رحمت خدا

بیشترین بازدید این مجموعه

عقل کلید گنج سعادت - جلسه دوم - درباره تقابل عقل و ...
بدهكارى و نماز ميّت‏
اداى دين با رحمت خدا
تفكر و بيدارى قلب
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
ميوه باغ پاكى‏
حفظ آبرو با كنترل غضب
علامت روبرگرداندن خدا از بنده
ده صفت قول احسن
ظهور اشک از قلب صاف و پاک از گناه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^