فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مرگ و عالم آخرت - جلسه بيست و ششم (2) - (متن کامل + عناوین)

 

 

 خصوصيات مؤمن نسبت به ديگران

 كار ابوذر ، انديشه در همه چيز بود : در عالم ، حقايق ، آيات قرآن ، توحيد ، وجود انبيا عليهم السلام و پاكان و درس گرفتن از همه چيز .

 مؤمن از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود و هميشه از ضرر فرارى است . مؤمن هميشه با عجله به طرف خير و خوبى در حركت است تا ضرر نكند و هيچ سودى را از دست ندهد . اين كار مؤمن است .

 پيامبر صلى الله عليه وآله درباره مؤمن جمله اى دارند كه مرحوم كلينى در »اصول كافى« نقل مى كنند . مؤمن كيست ؟ پيامبر صلى الله عليه وآله مى فرمايند :

 

 » الرشد و الخير منه مأمولان «(583)

 

 هر خوبى را از مؤمن انتظار داشته باشيد ، او اهل عمل به آن خوبى است .

 

 » الكفر و الشر منه مأمونان «

 

 هيچ شرّى را از او توقع نداشته باشيد ؛ چون اهل شرّ نيست .

 

 اهتمام قدما براى حل مشكل مردم

 ما كسانى را به ياد داريم كه تاجر و كاسب بودند ، وضع مالى آنها خوب بود ، وقتى صبح از خانه بيرون مى رفتند ، طبق قرارى كه با پروردگار عالم داشتند ، هر كدام تا از كار مردم گره باز نمى كردند ، به خانه نمى آمدند . اگر روزى نمى توانستند كار خير كنند ، به مغازه همكاران رفته ، مى گفتند : شما افراد مشكل دار سراغ نداريد ؟ مريضى ، گرفتارى ؟ من به شما پول بدهم تا مشكل او را حل كنيد . يا آدرس بدهى من خودم بروم .

 روزى از منبر پايين آمدم . كسى پاكت بزرگى پر از اسكناس هاى درشت آورد . گفتم : اين پاكت براى چيست ؟ خمس ، سهم امام ، زكات يا صدقه است ؟ گفت : نه ، كسى اين پول را فرستاده كه من به شما بدهم و بگويم : با آن هر كارى مى خواهى بكن و مصرّ بوده است كه از من اسمى نبر .

 

 مردان بزرگ در راه خيررسانى

 آن پول خيلى زياد بود . من با آن بيست و چهار كار خير كردم و روى صفحه كاغذى نوشتم و به اين واسطه دادم ، گفتم : من نمى دانم صاحب پول كيست ، اما به او بگو : پولى كه به من دادى در اينجاها خرج شد .

 گفت : او در اروپا در كشور انگلستان زندگى مى كند . گفتم : آنجا چه كار مى كند ؟ گفت : در اينجا وضع خوبى داشت ، خود را بازنشسته كرد ، گذرنامه گرفت و به آنجا رفت . چند سال است كه در آنجا بيش از هزار نفر را با قرآن آشنا كرده و خواندن قرآن و نماز را به آنها ياد داده است . مانند دورگرد مى چرخد و به مردم قرآن ياد مى دهد .

 بعد وقتى از دنيا رفت ، من هميشه به ياد ايشان ، هر چند روز يكبار با همه آنهايى كه رفيق بودم ، براى ايشان ختم صلوات مى فرستيم . اين ها چقدر انسانهاى والايى بودند . تمام سعى آنان اين بود كه خير برسانند و اصرار داشتند كه براى كسى شرّ نباشند ، بلكه براى مردم فقط خير باشند .

 

 منش و سيره آزاد مردان عالم

 اين اخلاق ، روش و منش افراد با انديشه و درس گير است . پيرمردهاى شهرستانى به ياد دارند . در مناطق كشاورزى ، وقتى گندم ها مى رسيد ، با داس مى چيدند و جمع مى كردند . بعد خرمنكوب چوبى را به گاو مى بستند ، گاو مى چرخيد تا كاه از گندم جدا شود .

 چند روز مى كشيد تا ده خروار گندم را در زمين خود درو مى كردند . اما مى گفتند : چند روز بايد بماند تا موريانه ها ، مورچه ها ، كبوترها ، گنجشك ها و كلاغها سهم زمستان خود را بردارند ، اگر فقيرى مى آمد ، كيسه او را نيز پر مى كردند ، بعد به خانه خود مى بردند . هيچ وقت نيز كم نمى آورند . چقدر راحت زندگى مى كردند . توليد سالم ترين مواد غذايى در دست آنان بود . باغچه سبزى ، زمين گندم ، مرغ و تخم مرغ ، گاو و گوسفند ، شير ، پنير ، سرشير و كره . همان ها شبها نماز شبى مى خواندند و گريه هايى مى كردند كه عجيب بود .

 

 قدرت مردان خدا

 دوستى داشتم كه وقتى از دنيا رفت ، هفتاد و سه ساله بود ، مى گفت : وقتى من چهار ساله بودم ، تب كردم و تبم قطع نمى شد . پدرم مرا نزد دكتر برد ، دوا خوردم ، اما خوب نشدم . آخر پدرم مرا نزد كسى برد كه چهره اى شبيه حضرت عيسى عليه السلام داشت . به او گفت : اين فرزندم هفت روز است كه تب كرده است و تب او قطع نمى شود . او به من نگاهى كرد و گفت : اى تب ! بدن اين بچه را رها كن ! مى گفت : من هفتاد و سه سال است كه يكبار نيز تب نكرده ام .

 از اين دكترها نيز زياد بودند . ميرزا حبيب الله گلپايگانى در مسجد گوهرشاد ، افراد سرطانى را كنار جانماز ايشان مى بردند ، به مريض نگاه نمى كرد ، فقط به او مى گفتند : آقا ! كنار شما مريض هست . دستش را پشت مريض مى كشيد ، مى گفت : ديگر مريض نيست .

 جوانى به خدمت حضرت عيسى عليه السلام رسيد . چوبى در دستش بود ، عرض كرد : مى شود كارى كنى كه اين چوب اژدها شود ؟ گفت : نه ، نمى شود . اگر مى خواهى چوب اژدها شود ، با اين دست نمى شود ، بايد دست حضرت موسى عليه السلام باشد . تو خيال كرده اى كه همه مى توانند اين كار را بكنند ؟ از آن دستها مى خواهد ، با اين دست ها نمى شود .

 

 معناى گفتار ابوذر از زبان امام صادق عليه السلام

 امام صادق عليه السلام فرمود : شما فكر كرده ايد ابوذر با اين عقل و انديشه گفته است كه مرگ نزد من از زندگى بهتر است و فقر از ثروت و بلا و مرض از سلامتى ؟

 بعد امام صادق عليه السلام فرمودند : من نظر و معناى حرف ابوذر را مى شناسم ، معناى حرف او اين است :

  » الموت فى طاعة اللّه احب الىّ من الحياة فى معصية الله «(584)

 

 من بميرم ، نباشم كه گناه كنم . زندگيى كه هر روز گناه داشته باشد ، مانند مرگ است؛ چون براى خودم آتش درست مى كنم . اين كلمات چقدر زيباست .

 

 » و البلاء فى طاعة الله احبّ الىّ من الصحة فى معصية الله «

 سالم باشم ، اما بر سر مردم كلاه بگذارم و اهل آزار و اذيت باشم ، ربا بخورم و ظلم كنم ، من اين بدن سالم را نمى خواهم و بيمارى در طاعت خدا را از سلامت در معصيت بيشتر دوست دارم .

 سعدى مى گويد : كسى كنار دريا افتاده بود . پلنگ يك پاى او را قطع كرده بود . آن پاى ديگرش را بسته بود و درد مى كشيد . كسى او را ديد ، به او گفت : الحمدلله كه به مصيبت گرفتارم ، نه به معصيت .

 

 » و الفقر فى طاعة الله احبّ الىّ من الغنى فى معصية الله «

 

 مال نداشته باشم بهتر است تا داشته باشم و با آن گناه كنم . منظور ابوذر اين حقايق بوده است . واقعا دعا كنيم كه خدا مزه حقيقى فرهنگ خود را به ما بچشاند .

 

 مقايسه بين خوبى ها و بدى ها

 آنهايى كه مزه فرهنگ خدا را چشيده اند ، ديده اند كه از عسل شيرين تر است ، از اينرو عمر خود را در غير فرهنگ خدا خرج نكردند . حاضر نيستند پيامبر صلى الله عليه وآله ، ائمه عليهم السلام و قرآن را رها كنند . اگر اين ها را رها كنند ، به دنبال چه كسى بروند ؟ اگر بخواهيم اين دو طايفه را مقايسه كنيم ، به آن طرفى ها اصحاب شمال مى گويند و آنهايى كه طرف خدا هستند ، اصحاب يمين اسم گذارى شده اند . سوره واقعه و مقايسه حضرت حق را ببينيد كه اصحاب يمين و شمال در چه جايگاهى هستند ؟(585)

 شخصى كه همه موجودى خود را براى خدا مى گذارد و ديگرى كه بدن اين موجودى كه همه وجود خود را براى خدا گذاشته است را قطعه قطعه مى كند ، ببينيد فرق اين دو در چيست ؟ بين حضرت ابى عبدالله عليه السلام و شمر را مقايسه كنيد ؟

 دختر جوانى كه فرزند او آيت الله العظمى بروجردى مى شود ، با بعضى دخترها كه پيامبر صلى الله عليه وآله مى فرمايد : اى كاش در آن روزگار ، دخترها بعد از شوهر كردن مار بزايند ، نه اولاد . چرا ؟ براى اين كه فرزندى مى زايند كه بعدها از مار بدتر به جان مال و آبروى مردم مى افتند .(586)

 

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

 

 پی نوشت ها:

 

 

583) الكافى: 17/1، كتاب العقل و الجهل، حديث 12؛ بحار الأنوار: 296/64، باب 14، حديث 21؛ »الْكُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونَانِ وَ الرُّشْد وَ الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولَانِ وَ فَضْلُ مَالِهِ مَبْذُولٌ وَ فَضْلُ قَوْلِهِ مَكْفُوفٌ وَ نَصِيبُهُ مِنَ الدُّنْيَا الْقُوتُ لَا يَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ دَهْرَهُ الذُّلُّ أَحَبُّ إِلَيْهِ مَعَ اللَّهِ مِنَ الْعِزِّ مَعَ غَيْرِهِ وَ التَّوَاضُعُ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الشَّرَف.«

584) الكافى: 222/8، حديث يأجوج و مأجوج، حديث 279؛ »عَنْ شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام شَيْ ءٌ يُرْوَى عَنْ أبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ ثَلَاثٌ يُبْغِضُهَا النَّاسُ وَ أَنَا أُحِبُّهَا أُحِبُّ الْمَوْتَ وَ أُحِبُّ الْفَقْرَ وَ أُحِبُّ الْبَلَاءَ فَقَالَ إِنَّ هَذَا لَيْسَ عَلَى مَا يَرْوُونَ إِنَّمَا عَنَى الْمَوْتُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الْحَيَاةِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ وَ الْبَلَاءُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الصِّحَّةِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ وَ الْفَقْرُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الْغِنَى فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ.«

585) واقعه (27 : (56؛ »وَ أَصْحابُ الْيَمينِ ما أَصْحابُ الْيَمينِ«

 واقعه (41 : (56؛ »وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ«

586) تفسير روح البيان 107/1، ]سوره بقره (39 - 35 :(2]؛ مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر: 130/1؛ »قال صلى الله عليه وآله إذا اتى على امّتى مائه و ثمانون سنة بعد الالف، فقد حلّت العزوبة و العزلة، و الترهّب على رؤس الجبال و ذلك لأنّ الخلق في المأتين اهل الحرب و القتل فتربية جرد حينئذ خير من تربية ولد و ان تلد المرأة حيّة، خير من ان تلد الولد.

 كما قال السعدي:

 زنان باردار اى مرد هشيار

اگر وقت ولادت مار زايند

 از آن بهتر بنزد يك خردمند

كه فرزندان نا هموار زايند

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عشق حقيقى و مجازى
حكايتي از استاد در انگليس
روزگار عدالت و عدالت گستر جهان
درخواست خطاكاران بعد از رفع حجاب‏ها
احساس مسئوليت يوسف
عبرت‏گيرى و هدايت از حوادث روزگار
گفتگوى غير مستقيم خدا با صابران‏
نشانه‌هاي توحيد در موجودات
ميوه باغ پاكى‏
اداى دين با رحمت خدا

بیشترین بازدید این مجموعه

عقل کلید گنج سعادت - جلسه دوم - درباره تقابل عقل و ...
بدهكارى و نماز ميّت‏
اداى دين با رحمت خدا
تفكر و بيدارى قلب
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
ميوه باغ پاكى‏
حفظ آبرو با كنترل غضب
علامت روبرگرداندن خدا از بنده
ده صفت قول احسن
ظهور اشک از قلب صاف و پاک از گناه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^