فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ايمان و آثار آن - جلسه اول (2) - (متن کامل + عناوین)

 

نشان ششم: كم كردن معاشرت با زنان

نشانه ششم دينداران، «قِلَّهَ الْمُوَاتَاهِ لِلنِّسَاءِ» «4» مى باشد. ارتباط وابستگان ما به جنس زن كم است. «5» اين كه بعضى

______________________________
(1) 11. در بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج 71 در موضوع صله الرحم رواياتى ذكر شده كه منتخبى از آن ها اين جا ذكر مى شود:

الف- كتاب زهد حسين بن سعيد: بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ حَنَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَهْلٍ عَنْ روات، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّى الله عليه و آله و سلّم يَقُولُ: إِنَّ صِلَهَ الرَّحِمِ مَثْرَاهٌ فِى الْمَالِ، وَ مَحَبَّهٌ فِى الْأَهْلِ وَ مَنْسَأَهٌ فِى الْأَجَل

ب- عيون أخبار الرضا عليه السلام: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّى الله عليه و آله و سلّم: مَنْ ضَمِنَ لِى وَاحِدَهً، ضَمِنْتُ لَهُ أَرْبَعَهً؛ يَصِلُ رَحِمَه، فَيُحِبُّهُ اللَّهُ تَعَالَى، وَ يُوَسِّعُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ، وَ يَزِيدُ فِى عُمُرِهِ، وَ يُدْخِلُهُ الْجَنَّهَ الَّتِى وَعَدَهُ.

ج- علل الشرائع فِى خُطْبَهِ فَاطِمَهَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا: فَرَضَ اللَّهُ صِلَهَ الْأَرْحَامِ مَنْمَاهً لِلْعَدَدِ.

د- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّى الله عليه و آله و سلّم: صِلُوا أَرْحَامَكُمْ فِى الدُّنْيَا وَ لَوْ بِسَلَام.

(2) 12. منتخبى از رواياتى كه در كتاب غررالحكم، ص 450، الفصل الثانى عشر فى الترحم، آمده است:

رحمه الضعفاء تستنزل الرحمه؛ عجبت لمن يرجو رحمه من فوقه كيف لا يرحم من دونه.

(3) 13. اشاره به قسمتى از آيه بيست و نهم سوره فتح: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم.»

(4) 14. چنان كه گذشت در نقل كافى به جاى عبارت: «الْمُوَاتَاهِ»، «الْمُرَاقَبَهِ» هم گفته شده است. در مجمع البحرين، ج 1، ص 18، آورده: المواتاه: حسن المطاوعه و الموافقه، و أصله الهمزه و خفف و كثر حتى صار يقال بالواو الخالصه، و منه الحديث: خير النساء المواتيه لزوجها.

(5) 15. از آن جا كه «قله مؤاتاه للنساء»، در مذمت فرمانپذيرى از زنان است، منتخبى از روايات كتاب كافى، ج 5، ص 516 بَابٌ فِى تَرْكِ طَاعَتِهِنَّ را اين جا نقل مى كنيم:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّى الله عليه و آله و سلّم: طَاعَهُ الْمَرْأَهِ نَدَامَهٌ، و عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: ذَكَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلّى الله عليه و آله و سلّم النِّسَاءَ فَقَالَ: رَسُولُ اللَّهِ: اعْصُوهُنَّ فِى الْمَعْرُوفِ قَبْلَ أَنْ يَأْمُرْنَكُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْ شِرَارِهِنَّ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ.

 

خيال كنند، اسلام در اين مسأله، شخصيت زن را به حساب نياورده است، اشتباه مى باشد. در اين مسأله، اسلام براى حفظ شخصيت زن است كه دستور مى دهد، ارتباط با نامحرمان و كسانى كه زن وابستگى رحمى با آن ها ندارد، بايد قطع شود تا اين همه فرار دختران و زنان از خانه ها پيش نيايد، و تا اين همه زن و دختر، به عشق يك بى غيرت خود را نكشند، و تا اين همه مرد هم خود را براى زن فنا نكنند، و تا اين همه بستر زنا پهن نشود. اسلام براى حفظ شخصيت زن مى گويد، معاشرت خود را حتى با زنان ديگر بر اساس حدود خدا قرار بدهيد.

 

نشان هفتم: اهتمام به امورمسلمين

نشانه هفتم دينداران، «بَذْلَ الْمَعْرُوفِ» «1» است. ديندار از هر كار خوبى كه از دستش براى مردم بر مى آيد، روگردانى ندارد. چنين فردى اگر نصف شب در زمستان در كنار شوفاژش در خواب ناز باشد، و فردا صبح همسايه اش به او بگويد، شب گذشته ماشينت را لازم داشتم، چون همسرم در ماه نهم حاملگى بود و داشت مى مرد، و من خجالت كشيدم بيايم و درب خانه شما را بزنم. اشك او در مى آيد و به همسايه اش مى گويد: اگر تو انسان بودى، براى رحم كردن به يك انسان ديگر، حتماً بايد مرا از خواب بيدار مى كردى، و الان تو بد كرده اى؛ چون اين كارى بود كه از دست من بر مى آمد و من مى توانستم ماشينم را در اختيارت بگذارم، چرا اين كار را نكردى؟ اين فرد ناراحت مى شود؛ چون كارى از دستش بر مى آمده و به او مراجعه نشده است. بر عكس آن، كسى چنان با همسايه اش برخورد بدى كرده كه اگر او كارى با اين شخص دارد و مى خواهد زنگ منزل او را بزند، اول پشت ديوار مى ايستد و يازده بار سوره توحيد مى خواند و دو بار هم آيه الكرسى و چهار بار هم «وَ انْ يَكَادُ»، و بعد هم در نزده، پشيمان مى شود و از آن جا مى رود. چرا، چون آن قدر اين همسايه انسان بى اصل، متكبّر، مغرور، پست، عليل و سربالا جواب بده اى است كه اگر

______________________________
(1) 16. بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج 66، ص 365:

و بذل المعروف أى الخير و هو الإحسان بالفضل من المال إلى الغير و الظاهر أن المراد هنا المال و إن كان المعروف بحسب اللغه أعم.

 

كارى هم از دستش بر مى آيد، نمى شود با او رو به رو شد و درخواستى را با او مطرح كرد.

 

نشان هشتم: اخلاق نيكو

نشانه هشتم دينداران، «حُسْنَ الْخُلُقِ » مى باشد. آنان در تمام برنامه هاى مثبت انسانى وارد مى شوند و و هيچ وقت برنامه هاى مثبت اخلاقى خود را رها نمى كنند و در آن ها ثبات دارند. به نظر مى آيد، حسن خلق مربوط به هم جهات مثبت هست؛ يعنى آنان متواضع، خاشع، باكرم، باشرف، باغيرت، باوجدان، بااصالت، باحميت و بردبار و صابر هستند. «1»

 

نشان نهم: گذشت و جوانمردى

نشانه نهم دينداران، «سَعَهَ الْخُلُقِ» است. «2» «سعه الخلق»؛ يعنى رفتار آن ها با مردم طورى است كه اگر مردم در حقشان اشتباه و بدى كنند، نسبت به آن ها بدى نمى كنند و وسعت خلق دارند؛ چنان كه نسبت به رفتارهاى منفى اى كه از طرف ديگران براى آن ها پيش مى آيد، وجودى درمانگر دارند؛ يعنى علاوه بر اين كه بدى را با بدى پاسخ نمى دهند، تلاش مى كنند با رفتارى كه انجام مى دهند، شخصيت چنين فردى را متحوّل سازند. مثلًا وقتى كسى از آن ها درخواست قرض مى كند كه قبلًا درخواست قرض آنان را رد كرده، اين عمل او را فراموش نموده و اكنون درصدد مقابله با آن نيستند و جواب بدى را با خوبى مى دهند و به او قرض مى دهند، با اين كه مى دانند آن شخص يك مرتبه آنان را رد كرده است. «3»

______________________________
(1) 17. گزيده اى از آنچه ديلمى در إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 132- 133، الباب الثانى و الأربعون فى حسن الخلق و ثوابه آورده:

قال الله تعالى لنبيه: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» مادحا له بذلك و كفى بذلك مدحا له و قيل: سبب نزول هذه الآيه، أنه قد كان صلّى الله عليه و آله و سلّم قد لبس بردا نجرانيا ذا حاشيه قويه، فبينما هو يمشى، إذ جذبه أعرابى من خلفه، فجرت فى عنقه، فقال له: أعطنى عطائى يا محمد! فالتفت إليه مبتسما و أمر له بعطائه، فنزل قوله تعالى: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»، فمدحه الله بهذه مدحه لم يمدح بها أحد من خلقه، وَ سُئِلَ النَّبِىُّ صلّى الله عليه و آله و سلّم: أَىُّ الْمُؤْمِنِينَ أَفْضَلُهُمْ إِيمَاناً؟ فَقَالَ أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً، وَ قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: أَكْمَلُ الْمُؤْمِنِينَ إِيمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً، و وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّى الله عليه و آله و سلّم: إِنَّ الْخُلُقَ الْحَسَنَ يُذِيبُ الْخَطِيئَهَ كَمَا تُذِيبُ الشَّمْسُ الْجَلِيدَ وَ إِنَّ الْخُلُقَ السَّيِّئَ يُفْسِدُ الْعَمَلَ كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ.

(2) 18. در نقل ديگر اين روايت در خصال، ج 2، ص 483، به جاى «سعه الخلق»، «سعه الحلم» آمده است.

(3) 19. در موضوع سع الخلق تنها دو روايت وجود دارد: كافى، ج 8، ص 23: وَ فِى سَعَهِ الْأَخْلَاقِ كُنُوزُ الْأَرْزَاقِ، غررالحكم، ص 255: سعه الأخلاق كيمياء الأرزاق. بنابراين احتمال داده شده، سعه الخلق همان حسن اخلاق باشد و عبارت سعه الحلم كه در برخى نقل ها آمده، صحيح باشد.

 

نشان دهم: تبعيت از علم و دانش در زندگى

نشانه دهم دينداران، «اتِّبَاعَ الْعِلْمِ» «1» مى باشد. برنامه ديگر وابستگان ما اين است كه هيچ وقت راه جاهلانه را طى نمى كنند، و هر برنامه اى را كه مى خواهند اجرا كنند، اول به سراغ راه دانايى، علم و بينش مى روند؛ مى پرسند و ياد مى گيرند و در جاده مستقيم حركت مى كنند.

 

نشان يازدهم: غنيمت شمردن فرصت تقرّب به خدا

نشانه يازدهم دينداران، «مَا يُقَرِّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ زُلْفَى» است. دينداران هر چه را كه در اين عالم مى تواند وسيله نزديك كردن آن ها به خدا باشد، نمى گذارند كه از آن ها فوت شود و به دنبال آن حركت مى كنند.

 

بشارت به ديندارانى كه چنين نشانه هايى دارند

در پايان روايت حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «طُوبى لَهُمْ»: خوش به حال چنين ديندارانى، «و حُسْنُ مَآبٍ»: و عاقبت چنين ديندارانى چه نيكو است.

أُوْلئِكَ عَلَى هُدىً مِن رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «2»: اين دينداران از سوى پروردگارشان بر هدايتى قرار دارند، و رستگارنند، أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ. «3»: اين دينداران كسانى اند كه خدا هدايتشان كرده، و آنان همان خردمندانند.

نور بصر اى پسر هوشيار جان پدر پند مرا گوش دار

در همه احوال خدا را شناس مرحمت از حق ز تو شكر و سپاس

صدق و سعادت ثمر دين بود هر كه خوش اخلاق خوش آيين بود

دين نگذارد كه خيانت كنى ترك درستى و امانت كنى

زشتى اخلاق ز بى دينى است فتن آفاق ز بى دينى است

ما اگر از دين خبرى داشتيم يا كه به آيين نظرى داشتيم

اين همه بدبخت نبوديم و زار اين همه با ننگ نبوديم و عار

______________________________
(1) 20. بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج 66، ص 365: اتباع العلم أى العمل به و قيل: أى عدم اتباع الظن.

(2) 21. لقمان: 5.

(3) 22. زمر: 18.

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عشق حقيقى و مجازى
حكايتي از استاد در انگليس
روزگار عدالت و عدالت گستر جهان
درخواست خطاكاران بعد از رفع حجاب‏ها
احساس مسئوليت يوسف
عبرت‏گيرى و هدايت از حوادث روزگار
گفتگوى غير مستقيم خدا با صابران‏
نشانه‌هاي توحيد در موجودات
ميوه باغ پاكى‏
اداى دين با رحمت خدا

بیشترین بازدید این مجموعه

عقل کلید گنج سعادت - جلسه دوم - درباره تقابل عقل و ...
بدهكارى و نماز ميّت‏
اداى دين با رحمت خدا
تفكر و بيدارى قلب
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
ميوه باغ پاكى‏
حفظ آبرو با كنترل غضب
علامت روبرگرداندن خدا از بنده
ده صفت قول احسن
ظهور اشک از قلب صاف و پاک از گناه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^