فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

پرچم‏داری امام حسين(ع)

هنگامى که امام علیه‏السلام ، سر و صداى لشکر دشمن را می ‏شنود که آماده شبیخون هستند، حضرت عباس علیه‏السلام را به عنوان نماینده اعزامى خود به همراه بیست سوار به سوى آنان گسیل می دارد، تا ببیند خواسته آنان چیست؟!
پرچم‏داری امام حسين(ع)

در صبح روز عاشورا، امام یاران خود را به دو دسته تقسیم کرد که شامل سى نفر سواره نظام و چهل نفر پیاده نظام بود. امام فرماندهى میمنه سپاه را به «زهیر بن قین» و میسره سپاه را به «حبیب بن مظاهر» سپرد و پرچم را به برادر خود عباس علیه السلام که از همه شجاع تر بود، داد. [۱]

امام حسین علیه السلام به دلیل نقش حساس عباس علیه السلام در رویارویى با دشمنان به ایشان اجازه مبارزه و جنگ نمى دادند؛ زیرا چه بسا شهادت ایشان به دلیل دارا بودن نقش پرچم دارى مى توانست ضربه جبران ناپذیرى به روحیه سپاه باشد. از این رو، وقتى ابوالفضل العباس علیه السلام با دیدن شهادت یاران امام و تنهایى او، اجازه جنگ مى خواهد، امام به او مى فرماید: «یا اَخى أَنْتَ صاحِبُ لِوائى وَ اِذا مَضَیْتَ تَفَرَّقَ عَسْکَرى؛ [۲] اى برادر! تو پرچم دار من هستى. اگر تو از دست بروى، سپاه من پراکنده مى شود.»
نگاشته اند هنگامى که اسیران کربلا را به شهر شام بردند، در میان وسائل غارت شده از شهیدان کربلا، پرچمى بود که در اثر ضربات شمشیر و نیزه، آسیب دیده بود. وسائل را پیش روى یزید نهادند. یزید پرچم مذکور را برداشت و به دقت بدان نگریست و پرسید: این پرچم در دست چه کسى بوده است؟ گفتند: عباس بن على علیهماالسلام . آن گاه با تعجب و شگفتى ایستاد و به حاضران گفت: «به این پرچم خوب بنگرید. ببینید که بر اثر ضربه هاى پیکار گران جاى سالمى بر آن نمانده است، ولى جایى که در دست پرچم دار قرار داشته، سالم است.»
این سخن کنایه از این بود که پرچم دار ضربه هاى تیغ و شمشیرى که بر دستش فرود مى آمده، تحمل کرده، ولى پرچم را رها نمى کرده است. [۳]
موقعیت حضرت عباس علیه السلام در بین یاران امام حسین علیه السلام موقعیت ویژه و منحصر به فردى بوده است. آنگاه که در مدینه بسیارى از خواص و نزدیکان امام، ایشان را از دست زدن به قیام باز مى داشتند و با نصیحت و خیرخواهى، امام را از این حرکت بر حذر مى داشتند، حضرت عباس علیه السلام در چنین شرایط بحرانى و حساسى، بدون هیچ گونه مصلحت اندیشى، پیشگام در یارى امام علیه السلام شد.
در دیگر صحنه هاى قیام نیز همواره حضرت عباس علیه السلام پیشگام دیده مى شود. به عنوان نمونه شب عاشورا وقتى تنهایى و بى یاورى امام خود را مى بیند که امام به همه اجازه بازگشتن از کربلا مى دهد، به عنوان اولین سخنگو برخاسته و فریاد برآورد: «هرگز چنین نخواهیم کرد، آیا براى اینکه بعد از تو زنده بمانیم؟ خداوند تا ابد آن را به ما نشان ندهد؛ لَمْ نَفْعَلْ ذلِکَ! لِنَبْقِىَ بَعْدَکَ؟ لا اَرانَا اللّه ُ ذلِکَ ابدا.» [۴]
و هنگامى که امام علیه السلام ، سر و صداى لشکر دشمن را مى شنود که آماده شبیخون هستند، حضرت عباس علیه السلام را به عنوان نماینده اعزامى خود به همراه بیست سوار به سوى آنان گسیل مى دارد، تا ببیند خواسته آنان چیست و به او مى فرماید: «یا عَبّاسُ اِرْکَبْ بِنَفْسى اَنْتَ یا اَخى! حَتَّى تَلْقاهُمْ وَ تَقُولَ لَهُمْ ما لَکُمْ وَ ما بَدالَکُمْ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ؟؛ اى عباس! اى برادرم! جانم به قربانت، سوار شو و نزد ایشان برو و بگو شما را چه شده و چه مى خواهید و از سبب آمدنشان [به اینجا] پرسش کن.» [۵]
عباس علیه السلام نزد ایشان رفته و خبر آورد که آنان براى جنگ آمده اند. امام به او فرمود: «اِرْجِعْ اِلَیْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلَى الْغُدْوَهِ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّهَ لَعَلَّنا نُصَلىّ لِرَبِّنَا اللَّیْلَهَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ اَنّى قَدْ کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلوهَ لَهُ وَ تِلاوَهَ کِتابِهِ وَ الدُّعاءَ وَ الاِسْتِغْفارَ؛ نزد آنان باز گرد و اگر توانستى تا صبح از آنان مهلت بگیر و امشب ایشان را از ما باز گردان، شاید ما امشب را براى پروردگارمان نماز بخوانیم و او را خوانده و درخواست مغفرت نماییم؛ زیرا خداوند مى داند که من نماز براى او، تلاوت کتابش و دعا و طلب آمرزش را دوست مى دارم.» و عباس علیه السلام نیز چنین کرد. [۶]
در روز عاشورا نیز ایشان علاوه بر دفاع از خیمه ها، هر گاه در درگیریها، نیروهاى خودى، در محاصره دشمن قرار مى گرفتند و توان مقابله را از دست مى دادند، به یارى آنان مى شتافت و حلقه محاصره را مى شکست. به عنوان نمونه در مبارزه «عمر بن خالد صیداوى»، «جابر بن حارث سلمانى» و «سعد» غلام عمر بن خالد صیداوى که پس از ساعتى پیکار در محاصره دشمن واقع شدند، حضرت عباس علیه السلام با یورشى توفنده، آنان را از چنگال دشمن نجات داد. [۷]
او در حرکتى افتخارآمیز، براى اطمینان از جانفشانى برادران خود؛ عبدالله، جعفر و عثمان، آنان را پیش مرگ امام خود ساخته و بدانها مى گوید: «تَقَدَّمُوا بِنَفْسى اَنْتُمْ! فَحامُوا عَنْ سَیِّدِکُمْ حَتّى تَمُوتُوا دُونَهُ؛ پیش بتازید فدایتان شوم! و از سرور و پیشواى خود حمایت کنید تا در برابر او جان دهید.» [۸] سپس آنان را به میدان فرستاد و هرسه آنها به شهادت رسیدند. در پایان نیز خود به میدان شتافته و به شهادت رسید.
ابو حنیفه دینورى از تاریخ نویسان اهل سنت درباره شهادت عباس علیه السلام مى نویسد: «وَ بَقِىَ الْعَبّاسُ بْنُ عَلىٍّ علیهماالسلام قائِما لإِِمامِ الحُسَینِ علیه السلام یُقاتِلُ دُونَهُ وَ یَمیلُ مَعَهُ حَیْثُ مالَ حَتّى قُتِلَ رَحْمَهُ اللّه ِ عَلَیْهِ؛ و عباس بن على علیهماالسلام همچنان پیش روى امام حسین علیه السلام باقى ماند، نزد او مى جنگید و به هر سو که امام مى رفت او نیز مى رفت تا اینکه کشته شد؛ درود خدا بر او باد.» [۹]
با شهادت عباس علیه السلام نامه پرچم دارى در عصر حضور بسته شد و نام او را تاریخ به عنوان واپسین پرچم دار جنگهاى پیشوایان معصوم علیهم السلام در دوران حضور ثبت نمود.
عباس لواى همت افراشته است  ***  وین راز به خون خویش بنگاشته است
او پرچم انقلاب عاشورا را
با دست بریده اش به پا داشته است [۱۰]
تاج شهیدان همه عالمى  ***  دست على علیه السلام ماه بنى هاشمى
چار امامى که تو را دیده اند  ***  دست علم گیر تو بوسیده اند
* * *
بر لب آبم و از داغ غمت مى میرم  هر دم از غصه جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفادارى را   ***  عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
گاه سردار علمدارم و گاهى سقا  ***  که به پاس حَرَمت گشت زنان چون شیرم
غیرتم، گاه نهیبم زند از جا برخیز!   ***   لیک فرمان مطاع تو شود پا گیرم
کربلا کعبه عشق است و منم در احرام  ***  شد در این قبله عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبى که نصیب تو نشد  ***  چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست کنم قربانى  ***  تا که تکمیل شود حج و من آن گه میرم
زین جهت دست به پاى تو فشاندم بر خاک  ***  تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم
اى قد و قامت تو معنى «قد قامت» من  ***  اى که الهام عبادت ز وجودت گیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودى به سجود  ***  بى رکوع است نماز من و این تکبیرم
جسدم را به سوى خیمه اصغر علیه السلام مبرید  ***  که خجالت زده زان تشنه لب بى شیرم

 

پی نوشت:


[۱] تاریخ الطبرى، ج ۵، ص ۲۱۳؛ مقتل الحسین، موفق بن احمد الخوارزمى، قم، منشورات مکتبه المفید، بى تا، ج ۲، ص ۴.
[۲] بحار الانوار، محمد باقر المجلسى، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۳ ه . ق، ج ۴۵، ص ۴۱.
[۳] ر. ک: سوگنامه آل محمد صلى الله علیه و آله ، محمد محمدى اشتهاردى، قم، انتشارات ناصر، چاپ ششم، ۱۳۷۳ ه . ش، ص ۲۹۹.
[۴] شیخ عباس قمى، نفس المهموم، تهران، کتاب فروشى اسلامیه، ۱۳۶۸، ه . ق، ص ۱۳۷.
[۵] محمد بن محمد بن النعمان، شیخ مفید، الإرشاد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۷۸ ه . ش، ج۲، ص۱۳۲.
[۶] همان، ص۱۳۳.
[۷] تاریخ الطبرى، ج۵، ص۲۱۶.
[۸] الارشاد، ج۲، ص۱۶۲.
[۹] ابو حنیفه احمد بن داود الدینورى، اخبار الطِّوال، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۱ ه . ق، ص۳۸۰.
[۱۰] سید رضا مؤید.

 

 


منبع : سبطین
  • کربلا
  • عاشورا
  • امام حسین
  • حضرت اباالفضل
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    عبداللَّه بن أبى‏سفيان بن حارث‏
    عطیه عوفی همراه با سوگواری جابر
    امام سجّاد(علیه السلام) از دیدگاه اهل‏سنّت
    حضرت ابوالفضل(ع) حامی ولایت
    زينب كبرى (سلام الله علیها) الگوى صابران
    خزيمه
    چهار نکته کلیدی از زندگی امام سجاد(علیه‌السلام)
    میلاد تجلی صبر
    قافله سالار عشق
    محمّد بن ابى سعيد بن عقيل‏

    بیشترین بازدید این مجموعه

    عبداللَّه بن أبى‏سفيان بن حارث‏
    خزيمه
    عطیه عوفی همراه با سوگواری جابر
    قافله سالار عشق
    میلاد تجلی صبر
    زينب كبرى (سلام الله علیها) الگوى صابران
    حضرت زينب كبرى (سلام الله عليها)
    امام سجّاد(علیه السلام) از دیدگاه اهل‏سنّت
    چهار نکته کلیدی از زندگی امام سجاد(علیه‌السلام)
    حضرت ابوالفضل(ع) حامی ولایت

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^