فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

بت كوفه و شام را شكستيم

تب عجیبى در میان سپاهیان یزید افتاده بود و با تمام وجود هذیان مى گفتند.
سردار، با تمام دلش ندا برآورد و همه شنیدند که: اى قدوسیان اندوهگین! راحله سبک بردارید و قلب هاتان را در کربلا باقى بگذارید.
عزا را چون کبوترى مشکى میان قتلگاه حسین علیه السلام ، بر شن هاى ساحل فرات، بر تمام شمشیر شکسته ها و تیر و نیزه هاى فرود آمده رها کنید، بر فراز پیکرهاى آسمانى شده به ودیعه بگذارید و پشت سر من بیایید. تا دروازه هاى پیروزى راهى نمانده است.
فرصت عزا نیست؛ گرچه تیغ نادان بزرگ ترین اشتباه تاریخى خود را مرتکب شده است.
پشت سر من بیایید؛ شمشیر باید بیاموزد که دوران جنگ هاى جاهلى به سر آمده است و سرزمین ها از این پس، به پشتوانه اندیشه هاى نورانى فتح خواهند شد.
بیایید، اى نسل بت شکن آزاداندیش!
طاغوت، طعم ضربه هاى عصاى محمد را فراموش کرده است.
هبل این بار از کاخ هاى کوفه و شام سر درآورده است.
بیا، اى قافله زخمى، تا بارى از غل و زنجیر برداریم و براى به اسارت کشیدن جنگ افزارهاى نادان، ره سپار شویم!
نوبت عزاست، جابر!
سپاهیان، مانند کودکان عروسى، غنیمت جمع مى کردند.
هلهله اى تلخ تر از هلهله تازیانه نبود که کاروان در میان آن محو شد.
آن روز قافله، تمام بار عزایش را در کربلا به ودیعه نهاد و به سوى مأموریت بزرگ خود رفت.
چهل روز مى گذرد و غبارى از دور بلند است جابر! قهرمانان بازگشته اند؛ بقچه هاى امانت را بگشاى. مویه هاى سر به مهر را باز کن. دیگر نوبت عزاست. با اندوهى ابدى.


منبع : سبطین
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

خوش آمدی! از خدیجه پنجی
بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
عباس از سید حبیب حبیب پور
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده

بیشترین بازدید این مجموعه

کاروان کربلا
مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
شد تابان رخ خورشید از او
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
قول و قصیده از قادر طراوت پور
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
خوش آمدی! از خدیجه پنجی
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^