فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

خورشيد بود وعلقمه از جعفر رسول زاده

خورشيد بود وعلقمه، فصل دميدنش

چشم زمانه تاب نياورد ديدنش

بي دست ماند وشد علم عشق سرنگون

خون خدا گريست به در خون تپيدنش

ازپانشست برسر بالين او حسين(ع)

آسان نبود داغ برادر چشيدنش

سرتابه پا خدا شد و چشمش به خون نشست

توحيد ناب بود، دل از خود بريدنش

مظلوم آن شهيد که وقتي به خون تپيد

مظلومه اي چو فاطمه آمد به ديدنش


منبع : جعفر رسول زاده
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
شد تابان رخ خورشید از او
قول و قصیده از قادر طراوت پور
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کاروان کربلا
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر

بیشترین بازدید این مجموعه

کاروان کربلا
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
عباس از سید حبیب حبیب پور
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
قول و قصیده از قادر طراوت پور
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
شكايت دل از علي ناظمي

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^