فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 0

حكايت حلواى معاويه و ابوالاسود

مرحوم شيخ عباس قمى در سفينة البحار مى نويسد:

روايت شده كه روزى معاويه براى ابوالاسود دئلى (شاعر اهل بيت) حلوايى هديه فرستاد تا در قلب ابوالأسود نفوذ كرده و وى را از دوستى و محبت على عليه السلام منصرف كند، در اين هنگام دختر خردسال او مقدارى از آن حلوا را به دهان گذاشت.

ابوالأسود گفت: دخترم زود آن را بيرون بينداز كه زهر است. اين حلوايى است كه معاويه براى فريب ما فرستاده تا از دوستى اهل بيت عليهم السلام دست بكشيم، دختر گفت: خدا رو سياهش كند، او مى خواهد ما را با اين حلوا فريب دهد تا دست از على عليه السلام و محبت او برداريم. بريده باد دست فرستنده و خورنده اش. پس آنچه را به دهان برده بود بيرون ريخت. آنگاه شعرى سرود كه معناى آن چنين است:

اى فرزند هند! آيا خيال كردى كه به وسيله حلواى شيرين زعفرانى مى توانى ما را فريب دهى كه دين خود و شرافت نياكانمان را به تو بفروشيم. نه به خدا سوگند چنين چيزى شدنى نيست. همانا كه مولاى ما اميرمؤمنان على عليه السلام است. بنابراين كسانى كه از در خانه اهل بيت دور هستند به يقين از جهت نطفه يا لقمه حرام يا اعتقادات قلبى و فكرى مشكل ريشه اى دارند؛ زيرا دشمنى و كينه از اين سه راه وارد انسان مى شود پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

آن كه اهل بيت مرا دوست ندارد يا منافق يا زنازاده يا فرزند حيض است. [ «4» اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِي وَ أَقِمْ بِهِمْ أَوَدِي وَ كَثِّرْ بِهِمْ عَدَدِي وَ زَيِّنْ بِهِمْ مَحْضَرِي وَ أَحْيِ بِهِمْ ذِكْرِي وَ اكْفِنِي بِهِمْ فِي غَيْبَتِي وَ أَعِنِّي بِهِمْ عَلَى حَاجَتِي وَ اجْعَلْهُمْ لِي مُحِبِّينَ وَ عَلَيَّ حَدِبِينَ مُقْبِلِينَ مُسْتَقِيمِينَ لِي مُطِيعِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا عَاقِّينَ وَ لَا مُخَالِفِينَ وَ لَا خَاطِئِينَ «5» وَ أَعِنِّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ وَ بِرِّهِمْ وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ مَعَهُمْ أَوْلَاداً ذُكُوراً وَ اجْعَلْ ذَلِكَ خَيْراً لِي وَ اجْعَلْهُمْ لِي عَوْناً عَلَى مَا سَأَلْتُكَ ]

خدايا! وجودم را به آنان نيرومند، و كجى ام را به وسيله آنان راست فرما، تبارم را به آنان افزون كن، و مجلسم را به آنان زينت ده، و يادم را به آنان زنده دار، و در نبود من كارهايم را به وسيله ايشان كفايت كن، و مرا به سبب آنان بر روا شدن نيازم يارى ده، آنان را نسبت به من عاشق و مهربان، و روى آورنده، و برايم مستقيم و مطيع قرار ده؛ نه عصيان كننده و عاق و مخالف و خطاكار، و مرا در تربيت و ادب كردن و نيكى در حقّشان يارى فرما، و مرا از جانب خود علاوه بر آنان اولاد پسر بخش، و آن را برايم خير قرار ده، و آنان را در آن چه از تو مى خواهم ياورم ساز.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شايد بخل ورزيده باشد
شكر او را از فقر نجات داد
داستانى شگفت از مبارزه با نفس‏
توبه ابولبابه
مهر و محبّت، مرا پايبند مسجد كرد
پيروى نكردن از غافلان
اين را مى‏توان باور كرد؟
جهاد افضل
از يك خلال دندان ناراحتم
تواضع در برابر حق‏

بیشترین بازدید این مجموعه

شكر او را از فقر نجات داد
نامه اى بسيار مهم از حضرت رضا به حضرت جواد (عليهما ...
گفتارى از عارفان
حكايت سمره‏
حكايتى عجيب اندر مسأله تلبيه‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
حکایتی از حلم آيت اللَّه اصفهانى‏ (1)
شايد بخل ورزيده باشد
دل سپارى به اهل بيت و ازدواج‏
مهر و محبّت، مرا پايبند مسجد كرد

 
نظرات کاربر

ابراهیم آریافر
از مطلب زیباتون ممنون.
پاسخ
0     0
16 ارديبهشت 1390 ساعت 4:24 بعد از ظهر
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^