آهوى ختن
نيزار و نى شكر
نيزارها را كه با قد بلند در كنار رودخانه ها مى رويند. تمام نى ها نى هستند و از يك نوع آب مى خورند، اما يك نوع نى را در مى آورند كه تو خالى است و به درد نمى خورد؛ چون كه باد در آن مى افتد. و يك نوع نى هم در مى آورند كه ظرف بلورى قيمتى را در كنار آن مى آورند، با تيغ تميز، صاف، بى ميكروب، استريليزه شده، سر نى را مى برند و آن را خالى مى كنند، شكر را از داخل آن بيرون مى آورند. همه نى ها در ماهيتِ چوبى، نى هستند، اما نى تو خالى كجا و نى شكر كجا؟
سنگ تزيينى و سنگ آبى
سنگ آبى، رنگ زيبا، جذاب و قشنگ، مغازه داران قطعه اى از آن را در مغازه كثيف و پردود، تكه تكه و كوچك مى كنند، به قدرى رنگ اين سنگ قشنگ است، از درون صد دانه از آن، نخ رد مى كنند و آن را آويزان مى كنند، و خيلى ارزش ندارد.
اما در نيشابور نيز همين سنگ خوشرنگ را در مى آورند و كنار حرم حضرت رضا عليه السلام مى آورند و به مغازه تميز و شخص هنرمند مى دهند، مى گويند: به اين ابعاد بتراش، چند دانه اش را وزن كن، ببين چقدر ارزش دارد؟ هر دانه را وزن مى كند و مى گويد: ده ميليون تومان. چه كسى مى خواهد پول آن را بدهد؟ مى گويند: اين چهار تا فيروزه مى خواهيم روى ضريح حضرت رضا عليه السلام نصب كنيم. آيا اين دو سنگ با هم يكى هستند؟
چوب ساحران و عصاى موسى عليه السلام
جادوگران چوب در دست گرفتند، به فرعون گفتند: در برابر چشم مردم اين چوب ها را وسط ميدان مى اندازيم و به شكل هاى عجيب و غريب نمايش مى دهيم؛ يعنى تغيير در چوب حاصل نمى شود، بلكه ما ديد چشم را به اشتباه مى اندازيم تا نبوت حضرت موسى عليه السلام را بكوبند و دهان موسى عليه السلام را ببندند.
اين چوب ها، با چوب دستى موسى عليه السلام يكى است، اما چوب دستى موسى عليه السلام به اراده و نيروى خدا وصل است، لذا تا چوب ها را به ميدان آوردند، خدا فرمود:
«أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ»
چوبى كه در دست تو است، اكنون به قدرت ما وصل است، آن را بر روى زمين رها كن. حضرت موسى عليه السلام چوب را رها كرد:
«فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى »
تمام جادوى جادوگران را با يك نفس بلعيد. بعد خدا به موسى عليه السلام فرمود:
دوباره اژدها را بگير. گرفت و ديد كه همان چوب شد. آيا اين ها با هم يكى هستند؟
اميرالمؤمنين عليه السلام و معاويه
اين تفاوت ها را اكنون در اين مورد به كار بگيريد: دو نفر هستند، دو انسان، هر دو آب، نان، ميوه، گوشت حلال مى خورند، يكى خوراك ها را به حسد، حرص، بخل، كينه، بددلى، غرور، منيّت و ريا تبديل مى كند و كارگاهى است كه با اين خوردنى ها كثافت ها را توليد مى كند. اين كارگاه، بدن معاويه ها است.
ديگرى نيز همين آب، نان، ميوه، گوشت را خورده و نتيجه آن «نهج البلاغه» و هزار ركعت نماز با گريه در شبانه روز، نطفه او حسنين، زينبين و قمر بنى هاشم عليهم السلام شد. آيا اين ها يكى هستند؟
منبع : پايگاه عرفان