فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سقای طفلان‏ از غالب هندی‏

بیا در کربلا تا آن ستمکش کاروان بینی 

که در وی آدم آل عبا را ساربان بینی  

 

نباشد کاروان را بعد غارت رخت و کالائی 

ز بار غم بود گر ناقه را محمل گران بینی  

 

نبینی هیچ بر سر، خازنان گنج عصمت را 

مگر در خاربن ها تار و پود طیلسان بینی  

 

همانا سیل آتش برده خرگاه غریبان را 

که هر جا پاره ای از رخت و موجی از دخان بینی  

 

نبینی چشمه ای از آب و، چون جوئی کنارش را

ز خون تشنه کامان چشمه ای دیگر روان بینی  

 

زمینی، کش چو فرسائی، قدم بر آسمان سائی 

زمینی، کش چو گردی پا بفرق فرقدان بینی  

 

به هر گامی که سنجی حوریان را نوحه گر سنجی 

به هر سوئی که بینی قدسیان را نوحه خوان بینی  

 

چو بینی سرخوش خواب عدم سقای طفلان را 

نه مشکش در خم بازو، نه تیرش در کمان بینی  

 

علم بنگر بخاک رهگذر افتاده، گر خواهی 

که بر روی زمین پیدا، نشان کهکشان بینی  

 

نمی بینی که چون جان داد از بیداد بدخواهان 

علی اکبر که همچون بخت بدخواهش جوان بینی  

 

گرفتم کاین همه دیدی دلی داری و چشمی هم 

بخون آغشته نازک پیکر اصغر چسان بینی  

 

چه دندان در جگر افشرده باشی، کاندر آن وادی 

حسین ابن علی را در شمار کشتگان بینی  

 

نیاری گر در آن کوشی که پایش در رکاب آری 

نبینی گر خود آن خواهی که دستش بر عنان بینی  

 

تنی را کش رگ گل، خار بودی، بر زمین یابی 

سری را کش ز افسر عار بودی، بر سنان بینی  

 

نگه را ز آن دو ابرو روبرو در خون طپان دانی 

هوا را، ز آن دو گیسو، سو بسو، عنبرفشان بینی  

 

سنان با نیزه پیوندد همه، زین رو، عجب نبود 

که نی را ز آن گره پیوسته در بند فغان بینی  

 

گر از آهن بود گوباش، غم بگدازد آهن را 

سنان را هم ز بیتابی چو مژگان، خونفشان بینی  

 

شهادت خود ضمانت نیست لیک از روی آگاهی 

پی آمرزش خلق این شهادت را، ضمان بینی  

 

وگر تاب شکیبائی نداری دیده در ره نه 

که هم امروز از بخشایش فردا نشان بینی  


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

خوش آمدی! از خدیجه پنجی
بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
عباس از سید حبیب حبیب پور
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده

بیشترین بازدید این مجموعه

شد تابان رخ خورشید از او
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
عباس از سید حبیب حبیب پور
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
قول و قصیده از قادر طراوت پور
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^