فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

اشک خورشید از سید حسن ثابت محمودی «سهیل»

با صدف تا بود برابر چشم 

ریزد از ماتم تو گوهر چشم  

 

کور بادا ز چشم زخم زمان 

گر نگرید به سوگ تو هر چشم  

 

در رثای تو گرددم خون دل 

در عزای تو گرددم تر چشم  

 

از غمت هر دمم مکدر روی 

هر دمم زین غم تو احمر چشم  

 

خون بگرید بسوگ تو خورشید 

تا گشاید ز بام خاور چشم  

 

گشت خورشید عشق همچو هلال 

تا که مه بست از جهان بر چشم  

 

با تو گفتا امام تا از رزم 

که بپوش اینک ای دلاور چشم  

 

ادبت را فلک سراپا گوش 

شد چو گفتی تو با برادر چشم  

 

تا شتابان شدی بسوی فرات 

نخلها ساختند از سر چشم  

 

غرش تیغت آن چنان در گوش 

جا گرفت و فروغ آن بر چشم  

 

کز خجالت شدند هر دو خموش 

تا گشودند برق و تندر چشم  

 

وعده ی آب داده طفلان را 

زینب و بر نهاده بر در چشم  

 

با امید تو دارد ایدون دل 

برگذار تو دارد ایدر چشم  

 

تا گشودی نظر بر آب فرات 

آسمانت نشست اندر چشم  

 

بشد از بوی تو معطر آب 

شدت از روی وی منور چشم  

 

تو نکردی از آب هرگز لب 

داشتی بر زلال کوثر چشم  

 

گفتی ار دست نیست در دستم 

هست ما را به جای دیگر چشم  

 

آب را بر دهان گرفتی و بود 

آتش اشتیاقت اندر چشم  

 

تا که بر مشک، ناجوانمردی

دوخت آن دم ز خیل لشکر چشم  

 

آب تا ریخت: گفتی آبرویم 

آه، یا رب مدار دیگر چشم  

 

که گشاید ز شرم بر طفلان 

دیگر این روسیاه مضطر چشم  

 

تیر دیگر گذاشت اندر زه 

دوخت بر چشم، خم کافر چشم  

 

ناگه آغوش خویش را وا کرد 

تیر را برگرفت در بر چشم  

 

خون به رویت روانه شد چون کرد 

چشمه ی خون خویش بستر چشم  

 

چشم نگذاشت روسیه باشی 

آفرین باد، آفرین بر چشم  


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

خوش آمدی! از خدیجه پنجی
بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) ...
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
عباس از سید حبیب حبیب پور
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده

بیشترین بازدید این مجموعه

بهشتستان یار از سروش اصفهانی‏
شد تابان رخ خورشید از او
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
عباس از سید حبیب حبیب پور
دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^