فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

قصیده به دور ضریح حضرت ابوالفضل که بنا به دستور آیت الله حکیم رحمت الله علیه ساخته شده

این جا حریم پاک علمدار کربلاست 

این آستان قدس شهید ره خداست  

 

این جا حریم حضرت باب الحوائج است 

دولت درین مقام و گشایش درین سر است  

 

این جا بود مقام شهیدی که تا ابد 

خاکش حیات بخش و هوایش عبیر زاست  

 

این بارگاه شاه جهان حقیقت است

این جایگاه جلوه ی انوار کبریاست  

 

این خاک مشک بیز که دارالشفا بود 

هر ذره اش به چشم ملایک چو توتیاست  

 

این جاست جایگاه شهیدی که تا به حشر 

دین خدا و پرچم اسلام از او بپاست  

 

این جاست جایگاه امیری که در کرم 

کان سخا و ابر عطا و یم وفاست  

 

این جاست جایگاه علمدار لشکری 

کز بهر حق علیه ستمگر به پای خاست  

 

دریا دلی غنوده در این جا که هم چو نوح 

در بحر دین به کشتی توحید ناخداست  

 

سقای اهل بیت، حسین علی بود 

این تشنه لب که خاک درش چشمه ی بقاست  

 

گردد مس وجود تو چون زر در این مقام 

این بارگاه خشت وجودش ز کیمیاست  

 

آیینه ی تمام نمای حقیقت است 

هر دل که با ولای ابوالفضل آشناست  

 

حاتم که گشت شهره ی آفاق از سخا 

در آستانه ی کرمش کمترین گداست  

 

آن کس که سر ز فخر به ساید به آسمان 

این جا که می رسد ز ادب قامتش دو تاست  

 

آب فرات تا به ابد شرمگین بود 

از تشنه ای که ساقی و ساقی کربلاست  

 

در روز حشر فاطمه گردد شفیع خلق 

در دست وی دو دست بود کز بدن جداست  

 

از این مصیبتی که به آل نبی رسید 

تا روز رستخیر به پا پرچم عزاست  

 

امروز هر که خدمت آل علی کند 

فردا شفیع او به صف حشر مرتضاست  

 

بر طبق امر آیت حق «حضرت حکیم» 

آن کس که حکم او به همه شیعیان رواست  

 

شد این ضریح ساخته در شهر اصفهان 

شهری که گر جهان هنر خوانمش سزاست  

 

تاریخ این ضریح «طلائی» چنین سرود 

«عباس میر جنگ و علمدار نینواست» 


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
عباس از سید حبیب حبیب پور
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
کم کم غروب واقعه از راه می رسید از مطهره عباسیان
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
شد تابان رخ خورشید از او
قول و قصیده از قادر طراوت پور
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...

بیشترین بازدید این مجموعه

کاروان کربلا
شد تابان رخ خورشید از او
قنداقه اش را بست، حالا اصغرآماده است اززهرا بشری ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
سلوک خونين قسمت دوم (پاياني)
قول و قصیده از قادر طراوت پور
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
شكايت دل از علي ناظمي
هر چند که مضمون غریبت تنهاست

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^