فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حرملة بن كاهل اسدى

حرملة بن كاهل اسدى

در ضبط آن حرملة بن كاهن نيز گفته اند و عقيده برخى آن است كه صحيحش با نون است نه لام ، در هر حال حرمـله در كربلا جنايتـهاى بزرگـى انجام داده است از جمـله بنقل ابى محنف كه حضرت على اصغر را او شهيد كرده است .
ولى طبرى گويد او را هانى بن ثبيت حضرمى شهيد كرد، و حرمله عبدالله بن حسن را شهيد كرد.و در جاى ديگر گويد: حرمله مردى از خاندان حسين را كشته است .
مـنهال بن عـمـرو گـويد: در بازگشت از مكه معظمه در مدينه خدمت امام سجاد حضرت زين العـابدين عـلى بن الحسين عـليهمـاالسلام شرفـياب شدم ، امـام فـرمـود: مـنهال حرمـله چه شد؟ گفتم وقتيكه از كوفه بيرون آمدم زنده بود، امام دو دست را بسوى آسمـان بلند كرد و فرمود:اللهمّ اذقه حرّ الحديد، اللّهم اذقه حرّ الحديد، اللّهم اذقه حرّ النّار!دوبار فـرمـود: خـدايا گـداز آهن را بر او بچشان و يك بار فرمود: خدايا حرارت آتش را به او بچشان !
مـدينه را تـرك گـفته و وارد كوفه شدم ، ورود من مقارن با خروج مختار بود، و او با من دوست بود، پـس از برگـزار كردن ديد و باز ديد سوار شده و براى ديدن مختار به منزلش رفتم در بيرون منزل با او برخورد كردم .
مـخـتـار گـفـت : مـنهال از وقتيكه حكومت كوفه در اختيار ما است به ديدن ما نيامدى و تبريك نگفتى و ما را كمك نكردى ؟ گفتم : در اين مدت در مكه بودم و همين اكنون آمده ام ، كه با هم به صحبت پـرداخته و به راه ادامه داديم تا به كناسه كوفه رسيديم ، مختار در آنجا تـوقـف كرد مـثـل اينكه انتظار كسى را مى برد، طولى نكشيد كه جمعى دوان دوان آمدند و گفتند: البشاره كه حرملة بن كاهل دستگير شد.
چـون حرمله را آوردند مختار گفت : الحمد للّه كه مرا بر تو مسلط گردانيد، جلاد را خواست ، او را فـرمـان داد: كه دستهاى حرمله را قطع كند؟ دستهايش را بريد، سپس گفت : پاهايش را نيز قـطع كن ؟ پـاهايش را نيز بريد، پس از آن گفت آتش بياوريد؟ دسته هاى نى آوردند و آتش زدند و او را كه هنوز زنده بود در آتش افكندند.
مـنهال گـويد: فرمايش امام سجاد به خاطرم افتاد بى اختيار گفتم : سبحان الله ، مختار گفت : تسبيح خدا همه وقت خوب است امام مثل اينكه اين بار از روى تعجب بود؟
گـفـتـم : امـير در بازگـشت از مـكه نزد عـلى بن الحسين عـليهمـاالسلام رفـتـم از حال حرمله پرسيد، گفتم زنده است دست بدعا برداشت و فرمود: اللّهمّ اذقه حرّ الحديد، اللّهم اذقـه حرّ الحديد، اللّهم اذقه حرّ النّار،و چون دعاى امام را به دست شما مستجاب شده ديدم تعجب نموده و اين جمله بر زبانم جارى شد.
مـخـتـار گـفت : راستى از على بن الحسين عليهماالسلام شنيدى ؟ به خدا شنيدم كه اين چنين دعـا كرد، مـخـتـار بسجده افـتـاد و سجده طولانى انجام داد سپس برخاست و سوار شد برگشتيم و چون جلو منزلم رسيديم گفتم : امير اگر صلاح بداند خانه مرا مزين كرده و افـتـخـارى به مـا بدهد در خـانه مـا غـذا تـناول فـرمـائيد؟ گـفـت : منهال ؛ تو خود مرا خبر دادى كه على بن الحسين چهار دعا كرد كه به دست من مستجاب شده و اكنون مـرا به غـذا دعـوت مـى كنى امروز به شكرانه اين سعادت كه دعاى امام بدست من مستجاب شده روزه ام .


منبع : تبیان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

منقذ بن مره عبدى
نهضتهای الهام گرفته از عاشورا
مختار از زندان دعوت را شروع مى كند!
مختار انگيزه قيام را از كجا الهام گرفت
مختار از ديدگاه امام
قیامی برای خونخواهی شهدای کربلا
انقلابات متأثر از عاشورا
ميثم تمار هم به مختار نويد مى دهد
مصعب و كشته شدن مختار
ابن مطيع محاصره مى شود

بیشترین بازدید این مجموعه

منقذ بن مره عبدى

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^