فارسی
شنبه 08 ارديبهشت 1403 - السبت 17 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

هاديان راه

انبيا و امامان  عليهم السلام سر حلقه عارفانند ، كسى همانند آن بزرگواران خدا رانشناخت و به برنامه هاى حق عمل نكرد ، حالى مانند حال آنان نبود و هم چون آنان كسى به مقام قرب نرسيد . مخلصين ، صابرين ، متوكّلين ، صالحين ، صدّيقين ، مقرّبين تعبيرهاى بلندى است كه قرآن از مقامات روحى و عملى آنان نموده ، وقتى گفته مى شود عباد اللّه ، اصفياء اللّه ، اولياء اللّه ، مصداق اتمّ و اكمل آنانند . آن اهل كرامت و شرافت و اصالت و معرفت و بينش راضى بقضاء اللّه ، تسليماً لامراللّه ، داعياً الى اللّه ، متوكلاً على اللّه و هادى و مهدى بودند . همانان بودند كه بر اثر مقام عصمت و پاكى جان و طهارت باطن و حسن اخلاق و عمل و مجاهدت در راه محبوب به نبوّت و امامت رسيدند ، تا همه انسان ها را به نور حق منوّر كرده و جان و دل آنان را به آيينه تجلّى انوار ملكوت جلا دهند . انبيا و امامان  عليهم السلام عظيم القدر ، ابتدا انسان را به مسئله توحيد توجّه داده و در صدد پاك كردن قلب انسان از كدورت شرك برآمده و براى خاطر زدودن زنگ كفر از عمق دل او كوشيدند و پس از فراهم آوردن زمينه تزكيه نفس ، به ارائه نقشه و طرح و راه رسيدن انسان به خدا قيام كردند . انبيا براى اجرا شدن مسائل اخلاقى و عملى ، ضامنى چون ايمان به خدا و روز قيامت قرار دادند و در تمام شؤون حيات و زندگى ، انسان را تشويق به پياده كردن دستورهاى الهى ، به خصوص مقررات روحى و اخلاقى نمودند . در زمينه تعاليم وحى و سنن انبيا ، هر كس بيشتر دنبال فهم حقايق و واقعيّت ها
برآمد ، بيشتر تشنه حركت و عاشق رسيدن به مقام قرب شد . گروهى آن چنان عاشقانه اين راه را پيمودند كه صاحب سرّ و دارنده علم بلايا و منايا شده و لياقت يافتن اسم اعظم را پيدا كردند :
« اَرْواحُ الاَحْبابِ فى قَبْضَةِ الْعِزَّةِ يُكاشِفُهُمْ بِذاتِهِ وَيُلاطِفُهُم بِصِفاتِهِ  » . روح عاشقان در قبضه عزّت معشوق است ، با ذاتش بر آنان تجلّى مى كند و با صفاتش با آنان ملاطفت مى نمايد . عزيزى را ديدند در آن وقت كه حال بر وى تنگ شده بود ، طرب و شادى مى كرد ، گفتند : اين چه طرب است ؛ گفت : در اين طرب چه عجب است ؛« وَقَدْ قَرُبَ وِصالُ الحبيبِ وَفِراقُ الْعَدّوِّ  » . « وصال محبوب نزديك شد و نقطه جدايى از دشمن كه نفس امّاره است رسيد » .با رسيدن به مقامى كه وحى براى انسان مقرّر نموده ، همه شؤون آدمى خدايى مى شود : حركت به دستور خدا و براى خدا و از خدا و به خدا و اين است عاقبت خلوص و متابعت از روش انبيا .إِنَّا للّهِِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ   . ما مملوك خداييم و يقيناً به سوى او بازمى گرديم .هنگامى كه انسان با كمك حق و با پيروى از تعاليم انبيا و امامان  عليهم السلام ، با همّتى والا و اراده اى قوى ، به حركت در راه مستقيم الهى موفّق شد و به فهم اين حقيقت رسيد كه آن چه در ميدان وجود خودنمايى مى كند و همه علل و اسباب و ابزارى است كه براى رسيدن به مقام قرب در اختيار انسان نهاده شده ، ديگر چيزى را به عنوان هدف انتخاب نمى كند و درگير برنامه هاى ظاهرى نمى شود بلكه از تمام وسائل براى رسيدن به قرب معشوق بهره مى گيرد و بالاتر اين كه از تماشاى علل و اسباب هم چشم پوشيده جز به حق نظرى براى او نمى ماند .حق  جلّ جلاله اسما و صفات خود را بر عالم جلوه كرد تا عاشقان در كار آمدند ، مشتاقان در طلب ديدار آمدند ، به حكم عزّت پرده كبريا ببست ، علم عظمت بزد ، نعمت تعزّز سراپرده جلال خود گردانيد تا دل هاى عزيزان كباب گشت و ديده هاى محبّان معدن آب . هر بار كه در اهتزاز آيند و در طلب راز آيند از ستّارات جمال صمديّت نداى احديّت مى آيد كه « بُعْدَاً بُعْداً » . اى مشتى خاك ! تو را چه ياراى آن بود كه گرد ساحت فردانيّت گردى و هر بار كه كأس يأس بنوشند و قرطه افلاس بپوشند و سر در گريبان حيرت كشند و از يافت نوميد شوند ، از سرادقات جمال الهيّت نداى لطف آميز مى آيد كه « صبراً صبراً » هم بر درگاه جلال ما به هر اميد مشاهده جمال ما روزگار مى گذاريد و در ميان آتش خوش مى باشيد ، اگر چه شب و تاريك است ، دل قوى داريد كه طلوع صبح نزديك است . او جلّ جلاله شمشير قهر خود بر فرشتگان به كار نداشت ، بر شما به كار داشت ؛ زيرا كه حيات حقيقت شما راست :  وَلِيُبْلِىَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاَءً حَسَناً   . و مؤمنان را از سوى خود به آزمايشى نيكو بيازمايد ؛ زيرا خدا شنوا و داناست . اى فرشتگان ، شما خزائن تسبيح و تقديس آباد مى كنيد و « سبحان اللّه » و « الحمد للّه » مى گوييد كه آدميان گاه گداخته بلاى مااند و گاه نواخت عطاى مااند ، گاهشان به شمشير قهر بسمل مى كنيم و گاهشان به نظر لطف مرهم مى نهيم . اهل دلى  عاجز راه گشته بود و عمر در رنج بسر برده ، به آخر روزى چند جان مى كند ، پس سپرى شد ، بر سينه وى ديدند نبشته كه « هذا قَتيلُ اللّه »   ! !اين نكته را نبايد ناگفته گذاشت كه پس از رشد حالت عرفانى ، توقّف در هيچيك از منازل آن جايز نيست بلكه تمام وجود انسان بايد به طرف محبوب تا رسيدن به اوج وصال در حركت باشد و لحظه به لحظه بايد از خطراتى كه به وسيله هواى  نفس متوجّه انسان است برحذر بود و ايمنى ، خروج از دنيا همراه با ايمان و حالت تسليم به حق است .

 

برگرفته از کتاب عرفان اسلامی

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

وهب بن وهب
ایمان، نخستین ویژگی اولیاءالله
نشانه هاى دشمنىِ دوست نما
عبرت در نهج البلاغة
مقام و منزلت انسان
سرچشمه معرفت
عكس هايي ار استاد انصاريان با امام وعلما
نیایش و درخواست دوری از شر شیطان
نیایش در هنگام فرا رسیدن ماه رمضان
آداب خروج از منزل

بیشترین بازدید این مجموعه

از شبنم عشق خاک آدم گل شد
اسراف
وهب بن وهب
نفس و هفت مرحله آن
تفسیر حکیم (جلد9)
شرح دعاي كميل
حدّ لباس زن در اسلام
آداب خروج از منزل
نیایش در هنگام فرا رسیدن ماه رمضان
ایمان، نخستین ویژگی اولیاءالله

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^