فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

خدا

قرآن مجید خداوند مهربان را بانى و به وجود آورنده ى هستى ، و همه ى موجودات آفرینش معرفى مى کند ، و تمام انسانها را به عبادت و فرمانبردارى از حضرت او دعوت مى نماید ، و شریک قرار دادن براى او ، و سخن گفتن از ضد و ند و کفو را در کنار او محصول غفلت و جهل و انکار حقیقت دانسته ، و چیزى را غیر او مطرح کردن خلاف وجدان و فطرت به حساب آورده و بشر را به تفکر و اندیشه ى صحیح در رابطه با صاحب هستى تشویق نموده و با دلایل فطرى و عقلى و طبیعى و علمى هر عاملى را در به وجود آوردن هستى جز خدا مردود دانسته ، و به جمله ى : « خود به خود به وجود آمدن اشیا » را که جمله اى است پوچ و بى معنى و بى دلیل ، خنده ى مسخره کرده و آن را دور از منطق علمى و عقل سلیم دانسته ، و خلاصه با آیات شریفه اش به علاج بیمارى غفلت و جهل بشر اقدام نموده ، و پرده ى اوهام و خیالات و شک و تردید را با بیدار کردن فطرت و تحریک وجدان ، از جلوى چشم عقل و دید قلب انسان کنار زده ، و خدا را با بینات و دلایل نشان داده ، و به این معنا توجه داده که حقیقت در آیینه ى هستى از خورشید وسط روز تابناک تر است ، و نسبت به وجود مقدس حق هیچ شک و تردیدى وجود ندارد :
. . . اَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِن ذُ نُوبِکُمْ . . .
آیا در خدایى که آفریننده ى آسمانها و زمین است شکى هست ؟ خداوند شما را 
دعوت مى کند تا گناهانتان را در معرض آمرزش قرار دهد !
یَا اَ یُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ * الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الاَْرْضَ فِرَاشاً وَالْسَّمَاءَ بِنَاءً وَاَنْزَلَ مِنَ الْسَّمَاءِ مَاءً فَاَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّـمَرَاتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلاَ تَجْعَلُوا لِلّهِ اَنْدَاداً وَاَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
اى مردم ! پروردگارتان را عبادت کنید ، پروردگارى که آفریننده ى شما و پیشینیان شماست ، باشد که اهل تقوا شوید .
پروردگارى که زمین را براى شما گستراند ، و آسمان را برافراشت و از عالم بالا براى شما باران نازل کرد ، و به سبب آن میوه ها را براى روزى شما بیرون آورد ، بنابراین براى خداوند مثل و مانند قرار ندهید ، در حالى که مى دانید او را مثل و مانندى نیست .
آرى ، او شما و پیشینیان شما را آفرید و آسمانها را بنا کرد ، و زمین را فرش زندگى شما قرار داد و باران نازل نمود ، و بوسیله ى آن انواع میوه ها را روزى شما کرد ، اگر این همه عجایب و شگفتى ها کار او نیست پس کار کیست ؟
اگر مى گویید علت این همه عجایب خلقت ، تصادف است ، دلیل متقن و منطقى و عقلى شما چیست ؟ اگر مى گویید خود به خود به وجود آمده اند که اشیا هستى قبل از به وجود آمدن وجود نداشتند تا خود را به وجود بیاورند ، علاوه بر این چیزى که موجود است معنا ندارد خود را به وجود بیاورد ، بنابراین معلوم است که ناظمى آگاه ، و عالمى توانا ، و بصیرى خبیر به نام الله موجودات را به وجود آورده ، و این نظام محکم و مستحکم را بنا نهاده ، و بر انسان واجب و فرض است که از او فرمان ببرد ، و به بندگى و عبادت او اقدام نماید ، تا به اوج پاکى و کمال و تقوا و پرهیزگارى برسد :
اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
مفضل بن عمر کوفى مى گوید : امام صادق (علیه السلام) به من فرمودند :
نخستین دلیل بر وجود خداوند ، نظم و ترتیب این جهان است که هر چیزى بدون هیچ گونه نقص به بهترین صورت در جاى خاص خود قرار گرفت و همچون سرایى منظم همه چیز در آن آماده شده .
زمین مانند فرش براى مخلوقات گسترده شده ، و بر فراز آن ستارگان چون چراغهاى پرنورى آویخته به نظر مى رسد ، در دل کوهها و تپه ها جواهرات گرانبها اندوخته ، و در هر چیزى مصلحتى نهان ساخته ، اینها و مانند آن را در اختیار انسان گذاشته ، علاوه انواع گیاهان و حیوانات را براى او به وجود آورده تا بتواند زندگى آسوده اى را برپا کند .
این نظم و ترتیب جهان که هر چیز بدون ذره اى نقص در محل مخصوص خود قرار گرفته ، بزرگترین دلیل است بر اینکه این جهان از روى حکمت آفریده شده ، و علاوه بر این بستگى کاملى که میان مخلوقات عرصه گاه هستى است و همه به هم مربوط و محتاجند دلیل است که آفریننده ى همه یکى است ، آفریننده اى که میان تمام موجودات الفت برقرار کرده و آنها را به یکدیگر مربوط و نیازمند نموده است !
مفضل مى گوید : در روز سومى که براى شنیدن بحث شیرین خداشناسى خدمت امام ششم رسیدم حضرت فرمودند : امروز در آفرینش آفتاب و ماه و ستارگان براى تو سخن مى گویم :
مفضل ! رنگ آسمان کبود به نظر مى رسد تا دیده ى انسان را که همواره به آن 
مى افتد رنجه نسازد ، زیرا رنگ کبود گذشته از اینکه چشم را آزار نمى رساند براى تقویت آن هم مفید است .
اگر آفتاب طلوع نمى کرد و روز به وجود نمى آمد ، تمام امور دنیا مختل مى شد ، مردم قدرت پرداختن به امور زندگى و مرتب کردن کارهاى خود را نداشتند و زندگى و حیات براى آنان بدون نور و روشنایى لذت نداشت ، این حقیقتى است که از آفتاب روشنتر است .
اگر آفتاب غروب نمى کرد و شب به وجود نمى آمد ، مردم نمى توانستند آرامش یابند و رفع خستگى کنند ، و نیروى هاضمه مشغول هضم غذا ، و رساندن مواد غذایى به اعضا نمى شد .
اگر همیشه روز بود حرص ، مردم را پیوسته تحریک به فعالیت و کار مى کرد ، و زمینه ى کاهش بدنهاى آنان را فراهم مى ساخت ، زیرا بسیارى از مردم به اندازه اى به اندوختن ثروت حریصند که اگر تاریکى شب مانع نگردد ، قرار نمى گیرند و آنقدر کار مى کنند تا خود را از کار بیندازند !
و اگر شب نمى شد زمین در برابر حرارت و گرماى آفتاب به اندازه اى گرم مى شد که تمام جانداران و نباتات از بین مى رفتند .
به این خاطر خداوند خورشید را مانند چراغى قرار داده که گاهى براى اهل خانه روشن مى کنند تا نیازهاى خود را برطرف نمایند ، و گاهى آن را خاموش مى سازند تا استراحت نمایند ! پس نور و تاریکى که ضد یکدیگرند هر دو براى نظام جهان و انتظام احوال انسانها آفریده شده .
اى مفضل ! اندیشه کن که چگونه با پست و بلند شدن آفتاب ، فصول چهارگانه به وجود مى آید تا حیوانات رشد و نمو کنند و به کمال مطلوب خود برسند .
همچنین فکر کن در اندازه ى شب و روز که چگونه براى مصلحت بندگان در
بیشتر مناطق آباد زمین ، مدت هر کدام از پانزده ساعت تجاوز نمى نماید . اگر مقدار روز صد ساعت یا دویست ساعت مى شد هر آینه جانداران و نباتات از بین مى رفتند .
اما جانداران به خاطر اینکه در چنین روز طولانى قرار داشتند به ناچار از کثرت فعالیت هلاک مى شدند ، اما نباتات بر اثر حرارت خورشید مى خشکیدند !
و نیز اگر شب صد ساعت یا دویست ساعت بود ، جانداران در این مدت از طلب معاش باز مى ماندند و از گرسنگى به هلاکت مى رسیدند ، و حرارت نباتات کم مى شد و در نتیجه فاسد مى گشتند ، چنانکه بعضى از گیاهان اگر در جایى بروید که آفتاب به آن نتابد از میان مى رود .
در زمستان حرارت در باطن درختان و نباتات پنهان مى شود تا ماده ى میوه در آنها پدید آید ، و به سبب سرما ابر و باران در هوا به وجود مى آید ، و بدن حیوانات محکم مى گردد ، و در بهار مواد اشجار و نباتات به حرکت مى آید و کم کم آشکار مى گردد ، گلها و شکوفه ها مى رویند ، و حیوانات براى فرزند به هم رساندن به حرکت مى آیند ، و در تابستان به سبب شدت گرما میوه ها پخته مى شود ، و رطوبت زیادى بدن حیوانات تحلیل مى رود و رطوبت روى زمین کم مى شود تا مردم بتوانند ساختمان و کارهاى دیگر خود را به آسانى انجام دهند ، در پاییز هوا صاف مى گردد تا بیماریها برطرف و بدنها سالم شود ، اگر کسى بخواهد فواید این چهار فصل را بیان کند سخن به درازا مى کشد !
در کیفیت تابش خورشید اندیشه کن که خداوند به صورتى قرار داده تا همه جاى زمین از نور آن استفاده کند ، اگر طلوع و غروبى براى خورشید نبود ، بسیارى از جهات از نور آن بهره مند نمى شدند ، کوهها و دیوارها و سقفها مانع از تابش آن مى گشتند ، چون خداوند مى خواست همه جاى زمین از نور خورشید استفاده کند ، تابش آن را طورى مرتب نمود که اگر جایى در اول روز از نور
آفتاب به واسطه ى کوه و دیوار نتواند استفاده کند در آخر روز از نور آن بهره مند گردد ، یا اگر در آخر روز خورشید بر آن نتابد ، در ابتداى روز از تابش آن استفاده نماید ، پس هیچ جایى نمى ماند که بهره ى خود را از خورشید نبرد ، زهى منعمى که نور خورشید را بر همه ى ساکنان زمین از جماد و نبات و جاندار قسمت کرده ، و هیچ یک را بى بهره نگذاشته .
اگر یک سال یا کمتر خورشید بر زمین نمى تابید حال اهل زمین چه مى شد ؟ آیا ممکن بود به زندگى خود ادامه دهند ؟
در تاریک بودن شب براى انسان منافعى است ، او را وادار به استراحت مى کند ، ولى چون در شب هم گاهى نیازمند به روشنایى است ، و بسیارند کسانى که بواسطه ى تنگى وقت یا شدت گرماى روز مجبورند شب کار کنند ، و نیز مسافرین که در شب حرکت مى کنند احتیاج به روشنایى دارند ، خداوند حکیم ماه و ستارگان را قرار داد تا با نورافشانى خود وسیله ى آسایش خلق او گردند ، و با حرکات منظم خود راه را به مسافرین نشان دهند ، و مسافرین و کشتى نشینان را از خطر گم شدن رهایى بخشند .
ستارگان بر دو قسم اند ، ستارگان ثابت که وضع آنها نسبت به یکدیگر تغییر نمى نماید ، و ستارگان سیّار که از برجى به برج دیگر حرکت مى کنند ، و از خط سیرى که دارند کمترین انحرافى پیدا نمى کنند ، و حرکت آنها دو قسم است : یکى حرکت عمومى که آن حرکت شبانه روزى و از مشرق به مغرب است ، دیگر حرکتى است که مخصوص به هر کدام از آنهاست ، و از مغرب به مشرق مى باشد ، مثل مورچه اى که روى سنگ آسیا به طرف چپ حرکت کند ، و آسیا آن را به جانب راست حرکت دهد ، پس مورچه دو حرکت دارد ، یکى با اراده که از پیش روى خود حرکت مى کند ، و یکى به اجبار که آسیا آن را به پس مى گرداند ، آیا اینکه ستارگان بعضى ثابت و بعضى سیارند و با نظم حرکت مى کنند جز به
تدبیر خداوندى حکیم ممکن است ؟ اگر تدبیر مدبر حکیمى نبود باید یا همه ساکن باشند یا همه متحرک ، و در صورتى هم که همه داراى حرکت باشند این نظم و ترتیب صحیح از کجا در آنها پیدا مى شد ؟
حرکت ستارگان آنقدر سریع است که در فکر نمى گنجد ، و نور آنها به قدرى شدید است که هیچ چشمى تاب تحمل آن را ندارد ، خداوند فاصله ى آنها را از ما به اندازه اى زیاد قرار داده که حرکتشان را درک نکنیم ، و هم نورشان به دیدگان ما آسیب وارد نکند ، اگر با سرعتى که دارند به ما نزدیک بودند ، بواسطه ى شدت نورشان به چشم ما چنان صدمه مى زدند که کور مى شد ، چنانکه موقعى که برقها پى در پى مى زند ، ترس آن است که چشم آسیب ببیند ، و نیز اگر عده اى در اطاقى باشند که چراغهاى زیاد در آن روشن کرده باشند ، و به سرعت چراغها را دور ایشان بگردانند حیران و از خود بى خود مى گردند .
اى مفضل ! اگر بخواهند با چرخى از چاه آب بکشند و باغى را آبیارى کنند ، ساختمان و وضع چاه و وسایل آبکشى آن باید طورى منظم و از روى قاعده باشد که بتواند مرتب و به قدر کافى آب به باغ برساند ، اگر کسى چنین چرخى را ببیند ، آیا ممکن است فکر کند خود به خود به وجود آمده ، و کسى آن را نساخته و منظم نکرده است ، بدیهى است که عقل سلیم از دیدن آن فورى متوجه مى شود که انسان ماهر و باهوشى چرخ را به آن ترتیب صحیح درست کرده است ، وقتى از دیدن یک چرخ براى آب کشیدن که یک امر کوچکى است فوراً انسان متوجه سازنده ى آن مى شود ، چگونه ممکن است از دیدن این همه ستارگان ثابت و سیار و گردش منظم شب و روز و فصول چهارگانه ى سال که بدون هیچ خلل و اشکالى همواره ادامه پیدا مى کند ، و کمترین انحراف و درنگى در کار آنها پیدا نمى شود ، انسان به خالق حکیم و آفریننده ى این همه موجودات بزرگ و عجیب
آگاه نشود؟
عربى به محضر رسول خدا آمد و عرضه داشت : غرائب دانش را به من بیاموز ، حضرت (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند : در رابطه با راس دانش چه کردى تا از غرائبش بخواهى ؟! گفت : اى رسول خدا ! راس دانش چیست ؟ فرمودند : شناخت خدا ، آن هم حقّ شناخت ، گفت : حقّ شناخت کدام است ؟ فرمودند : او را بدون مثل و مانند و شبیه بدانى و اینکه حضرت او واحد ، احد ، ظاهر ، باطن ، اول ، آخر ، و بدون کفو و نظیر است و این است حقّ معرفت(2) .
در همه ى قرآن توجه به حقیقت ثابت دایمى است که آن حقیقت اصل جهان ، و آفریننده و نگهدارنده ى جهان است ، و نسبت به حواس آدمیان غیب نامیده مى شود ، و همه ى موجودات فانى و او باقى است ، و همه ى موجودات داراى آغاز و انجامند و او را آغاز و انجامى نیست .
در همه ى سوره ها و آیه هاى قرآن نام آن حقیقت که در زبان قرآن الله نامیده مى شود همواره مکرر مى گردد ، و تمام حوادث و مخلوقات را منتسب به آن ذات واحد قهار مى کند .
هر اندازه عوالم بیشترى را ترکیب و به هم ضمیمه کنیم و تحت مطالعه قرار دهیم باز ملاحظه مى کنیم :
مجموع آنها درست مانند یک عالم کوچک از نظام واحدى پیروى مى کنند تا آنجا که اگر تمام این جهان پهناور ، یعنى آن مقدار که علوم بشرى به کمک وسایل 
2 ـ جاء اعرابی الى النبی (صلى الله علیه وآله وسلم) فقال : یا رسول الله ! علمنی من غرائب العلم . قال : ما صنعت فی راس العلم حتى تسال عن غرائبه . قال الرجل : ما راس العلم یا رسول الله ؟ قال : معرفه الله حق معرفته . قال الاعرابی : وما معرفه الله حق معرفته ؟ قال : تعرفه بلا مثل ولا شبه ولا ند ، وانه واحد احد ظاهر باطن اول آخر لا کفو له ولا نظیر . فذلک حق معرفته . 
مختلف علمى از قبیل تلسکوپهاى عظیم نجومى و رصدخانه هاى دقیق ، پرده از روى آن برداشته بررسى کنیم ، همان نظم و قوانین منظمى که در یک جهان کوچک دیده مى شود در آن مشاهده خواهد شد ، و از طرف دیگر هر قدر این عوالم را از هم جدا کرده و تجزیه نماییم تا به جزء بسیار کوچکى مانند «مولکول» برسیم باز مى بینیم چیزى از آن نظم جهان بزرگ کم ندارد ، با اینکه هر یک از این موجودات با دیگرى از نظر ذات و حکم و شخص مغایرت دارد .
خلاصه اینکه مجموع عالم یک موجود است و یک تدبیر و نظم دایم بر آن حکومت دارد ، و تمامى اجزا و ذرات آن با آن همه اختلافى که با یکدیگر دارند ، مسخر این نظام واحدند .
وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَىِّ الْقَیّومِ
همه ى موجودات خاضع و سر به فرمان خداوند قیومند .
از این بیان نتیجه گرفته مى شود که خداوند و به وجود آورنده و اداره کننده ى این دستگاه عظیم و حیرت آور یکى است .
وَاِلهُکُمْ اِلهٌ وَاحِدٌ لاَ اِلهَ اِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ .




برگرفته از کتاب توبه آغوش رحمت

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دید و بازدید ارحام
بهترین دانستنی ؟
عملى ديگر به جاى حج‏
براى هر گناهى توبه اى مخصوص است
کم کردن فاصله بین من و خدا
ارزش يوسف عليه السلام در مقابل زليخا
نعمت غریزه جنسی
اين شهر طبيب نمى‏خواهد
امر به دعا
انتهاى كار مرحوم مدرس‏

بیشترین بازدید این مجموعه

احتكار
غِشّ
داستان تجارت دوست امام صادق‏
گناهان كبيره
سبب ناراحتى پيامبر (ص)
حرمت مؤمن از كعبه بالاتر است‏
بخشش در عید فطر
اسم مادر ما را «فاطمه» گذاشتند
علت گرفتاری ما چیست؟
نعمت غریزه جنسی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^