فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

راه اصلاح

با توجه به بعثت صد و بیست و چهار هزار پیامبر ، و اینکه قسمت عمده ى دستورات آنان از طریق کتب معتبره ى اسلامى و بخشى از آیات کتاب حق در دسترس است ، و با عنایت به نزول کتب آسمانى ، بخصوص قرآن که معجزه ى باقیه ى نبوت خاتم انبیاست ، و با نظر به امامت امامان که دستوراتشان در تمام زمینه هاى حیات از طرف کتابهاى حدیث در اختیار همگان است ، و با توجه به فطرت و وجدان و عقل و اراده و اختیارى که به عنوان ودایع الهى ، و سرمایه هاى سودآور دنیا و آخرتى در سرزمین وجود انسان است ، و با ملاحظه ى این معنى که با این همه مایه هاى معنوى حجت خدا در تمام جهات و شئون حیات ، در هر زمانى و مکانى به انسان تمام است ، آیا مى توان گفت : راه اصلاح به روى انسان بسته است یا آدمى قدرت حرکت در راه اصلاح را ندارد ، و یا انسان بر هر عملى که از او سر مى زند و هر نوع اعتقاد و اخلاقى که دارد مجبور است ؟ به طور مسلم پاسخ این مسایل منفى است ، راه اصلاح تا برپا بودن این جهان به روى همه باز ، و هر انسانى قدرت حرکت در راه اصلاح را دارد ، و آدمى به هیچ نوع اعتقاد
و اخلاق و عملى بطور مجبور نیست .
وجود گرفتاران گناه ، آلودگان به معصیت ، اسیران بند هوا که در طول تاریخ از گناه دست برداشتند ، و از معصیت پاک شدند ، و از بند اسارت هوا آزاد گشتند ، دلیل بر این معناست که نه راه اصلاح بسته است و نه آدمى به حالات و افعال مجبور است .
این سلسله مسایل واهى ، مطالب بى دلیل و گفته هاى بى مایه و منطق ، از جانب کسانى در فرهنگ انسان راه یافت که مى خواستند به خیال خود عذرى براى آلوده بودنشان اقامه کنند ، یا راه لذت گرایى را باز گذاشته ، چهار اسبه به دنبال امیال و شهوات بتازند و دیگران را نیز دنبال خود ببرند .
اینان به پوچ بودن گفته هاى خود واقف بودند و هستند و مى دانستند و مى دانند که این گفته ها بدون دلیل ، و دور از مایه هاى علمى و منطقى است ، گرچه این سخنان را از زبان جامعه شناسان یا روانشناسان یا اساتید دانشگاههاى شرق و غرب که در استخدام شهوات آنانند به خورد ملت ها بدهند .
بَلِ الاِْنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ * وَلَوْ اَلْقَى مَعَاذِیرَهُ
بلکه انسان بر وضع ظاهر و باطن خود آگاهى کامل دارد ، هرچند براى خود عذرهایى اقامه کند .
آیا کسانى که با تقلب و حیله ، مکر و خدعه ، پشت هم اندازى و ریا کارى به کارى دست مى زنند ، یا مساله ى پوچ را با رنگ علمى به خورد مردم مى دهند ، یا چهره ى واقعى خود را پنهان مى دارند ، یا با گول زدن توده ى مردم میداندار زندگى آنان مى شوند ، یا ملت ها را به مکتب هاى بى مایه اى که به آن لعاب علم زده شده دعوت مى کنند ، به خود و مسایلى که به عرصه ى حیات بشر ریخته اند ، 
آگاهى ندارند ؟
به گفته ى قرآن مجید آگاهى دارند ، ولى اینان قومى هستند که در طول تاریخ آب دریاى حیات را با این امور گل آلود کردند تا بتوانند براى تغذیه ى امیال و شهوات خود ماهى بگیرند .
بى تردید فضاى فرهنگ این دار و دسته ، فضاى گمراهى و تاریکى است ، و حمیت و نخوت و غیرت آنان صد در صد جاهلى است .
اینان که به تمام حقایق هستى و بخصوص به خداوند هستى آفرین کفر ورزیدند ، و به انکار آیات حق برخاستند باید دچار چنین فرهنگى شوند ، و مسایل سخیف و بى پایه اى در مغز آنان پدیدار شود ، آنگاه به عنوان مکتب و آیین به خورد دیگران دهند تا دیگران را هم مانند خود از خدا و حقایق جدا سازند !
اینان هدفى جز فساد در زمین ، و هلاک نسل و کشاورزى ، و آلوده کردن اقوام و ملل به انواع معاصى و گناهان ندارند .
وَاِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الاَْرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ
سردمداران صهیونیسم در کتاب پروتوکل هاى خود نوشته اند : ما پیروزى داروین و مارکس و نیچه را به وسیله ى آراى ایشان پایه گذارى کردیم ، و اثر مخرب اخلاقى که علوم ایشان در فکر غیر یهودى پدید مى آورد با کمال تاکید براى ما واضح است .
یهودیت جهانى توسط سه تن از دانشمندان خود : مارکس ، فروید و درکایم ، نظریه ى داروین و تئورى تطور را با زننده ترین صورتى که در راه کوبیدن هر 
فضیلتى که در جاهلیت اروپایى باقى مانده بود مورد استفاده قرار داد ، و این سه دانشمند مغرض بطور دایم دین را با تحقیر و سرزنش یاد مى کردند ، و چهره ى آن را در نفوس و اذهان مردم زشت و آلوده نشان مى دادند(1) .
اینان همراه با نظریات دانشمندان وابسته به خود ، هیچ یک از جوانب تصور بشر را بدون فساد باقى نگذاشته اند ، زیرا کلیه ى تصورات و علایق انسان را ، از علاقه به خالق گرفته تا علاقه به جهان هستى ، و زندگى و علاقه به ابنا نوع ، همگى را فاسد و تباه ساخته و به یک سلسله از انحرافات تبدیل کرده است .
انحراف اصلى در تصور حقیقت الهى و علاقه ى انسان به خدا ، انحراف در تصور جهان هستى و علاقه ى آن به خدا ، و علاقه ى انسان به جهان و علاقه ى جهان به انسان .
انحراف در تصور حیات و پیوستگى ها و اهداف آن ، انحراف در تصور نفس بشرى و روابط انسان با انسان و فرد با اجتماع و همسر با همسر ، و به طور خلاصه انحراف در کلیه ى شئون حیات .
در سایه ى شوم این انحراف ، شرایط زندگانى واقعى تحت تاثیر اهوا ، خضوع در برابر طاغوت و تسلیم در چنبر شهوات واقع مى شود ، و دامنه ى فساد به طور روزافزون گسترش مى گیرد ، و کار هلاک و دمار وقتى به پایان مى رسد که « خدا » آخرین و بى تاثیرترین معبود در زندگى مردم گردد ، و آلهه و معبودات باطل بر کلیه ى شئون حیات مسلط شوند(2) .
اینان کار را با ژست علمى به خود گرفتن به جایى رساندند که به باور اکثر مردم دنیا دادند که جبر اقتصادى ، جبر اجتماعى و جبر تاریخى همگى در سرنوشت انسان حکومت و تاثیر دارند و به صورت قدر حتمى و قاطعى ، بدون 
مداخله ى اراده ى انسان ، زندگانى انسان را تحت سیطره و تسخیر قرار مى دهند .
این جملات واهى و کلمات سخیف ، کار بسیارى از مردم جهان بخصوص اروپا و آمریکا ، و بخصوص نسل جوان بسیارى از جوامع را به جایى رساند که گویى لا ینقطع این فریادها را از گلوى انسان مى شنویم :
« من از قید بندگى و طوق عبودیت رسته ام ، و برنامه ى زندگى خود را به میل و اراده ى خویش طرح و تنظیم مى کنم !
من عقاید و سلوک خود را بر وفق عقل و نظر خود پایه گذارى و ترسیم مى کنم .
من زندگى کنونى و آینده ى خود را با استقلال ذاتى و بدون سرپرستى خدا مى سازم ! »
در نتیجه ى همین ادعا ، خویش را از سنگر حمایت خدا بیرون رانده ، و به دام مکر و حیله ى شیطان درافکنده است .
در نتیجه ى همین ادعاست که اهریمن شر و فتنه فرصت یافته و تسلط و نفوذ خود را در سراسر زمین گسترش داده است .
در نیتجه ى همین ادعا و غرور است که ظلم و بیداد ، اکناف جهان را فرا گرفته و انواع عبودیت ، همگى اقوام بشرى را زیر یوغ ذلت کشیده و گروهى را به عبودیت سرمایه ، و گروهى را به عبودیت دولت ، و گروهى را به عبودیت دیکتاتور ، و گروهى را به عبودیت شهوات خانمانسوز گرفتار ساخته است .
در نتیجه ى همین ادعا و غرور است که فسق و فجور در سراسر جهان گسترش یافته و همگى پسران و دختران را در معرض آلودگى و فساد قرار داده است .
در نتیجه ى همین ادعا و انحراف است که از یک سو جنون و اختلال مشاعر ، تیمارستانهاى کشورهاى متمدن را بر دیوانگان تنگ ساخته ، و از دیگر سو
وسوسه ى مدپرستى و فیلم ها و ستاره هاى سینما و تلویزیون و سایر شهوات ، مردم را از توجه به حقیقت خویش باز داشته ، و سراسر عمرشان را در غفلت و تباهى گذاشته است .
نتیجه ى این زندگى نکبت بار که تمام شئون ظاهر و باطنش غرق آلودگى و انحراف ، و فسق و فجور است این است که بسیارى از مردم جهان را سرخورده کرده ، و ابر سیاه و تاریک یاس و ناامیدى را در فضاى جانشان جاى داده ، و در عین اینکه زیر ضربات تازیانه ى وجدان و فشار فطرت دست و پا مى زنند مى گویند : راه اصلاح به روى انسان بسته است یا اگر هم باز باشد انسان قدرت حرکت در آن را ندارد و در نهایت براى اینکه خود را تا اندازه اى آرام کند مى گوید : انسان نسبت به همه ى امورش محکوم قضا و قدر و جبر است .
ولى این جملات هم محصول حکومت همان فرهنگ شیطانى ، و فضاى جاهلى است ، و چیزى جز نشخوار همین آلودگان و تبهکاران نیست .
فرهنگ پاک اسلام ناب که تبلور قطعى در مذهب شیعه ى دوازده امامى دارد با تکیه بر آیات قرآن و معارف امامان معصوم ، همراه با دلیل و حکمت و منطق و برهان اعلام مى دارد که راه اصلاح هرگز به روى بشر بسته نیست ، و تا روز برپا بودن جهان بسته نخواهد شد ، و حرکت انسان در راه صلاح و سداد ، در امکان تمام افراد انسان ، گرچه به انواع گناهان آلوده باشند هست ، و عقاید و اعمال و اخلاق آدمى به هیچ وجه جبرى و محکوم قضا و قدر نیست .
شایسته است به گوشه اى از معارف الهیه ، و فرامین ملکوتیه که هدایت کننده ى انسان به سوى صلاح و سداد ، پاکى و پاکدامنى و نسخه ى نجات دهنده ى انسان از آلودگى و معاصى است اشاره شود :
امام صادق (علیه السلام) به مردى فرمودند :
اِنَّکَ قَد جُعِلْتَ طَبیبَ نَفْسِکَ ، وَبُیِّنَ لَکَ الدّاءُ ، وَعُرِّفْتَ آیَهَ الصِّحَّهِ ، وَدُلِلْتَ عَلى
الدَّواءِ ، فَانْظُرْ کَیْفَ قِیامُکَ عَلى نَفْسِکَ(1) .
همانا تو را طبیب خودت قرار داده اند ، و درد را برایت بیان کرده اند ، و نشانه ى صحت را به تو شناسانده اند ، و به دارویت راهنمایى کرده اند ، در نتیجه اندیشه کن که چگونه در اصلاح وضع خود به پا مى خیزى .
آرى انسان آگاه به موقعیت و وضع و شان خویش طبیب خود است ، درد او عقاید باطله ، اخلاق شیطانى و اعمال ناهنجار است که مفصلا در قرآن و روایات براى او بیان شده . ایمان مستقیم ، سلامت اخلاق ، آرامش درون ، عمل پاک ، همه و همه نشانه و علامت سلامت است . توبه و استغفار ، تقوا و عفت و مبارزه با گناه داروى تمام دردهاست ، این انسان است که با کمک گیرى از این حقایق باید به اصلاح خود اقدام نماید .
امام باقر (علیه السلام) از پدرانش روایت مى کنند که پیامبر در وصیتش به امیرالمومنین
على بن ابى طالب (علیه السلام) فرمودند :
یا عَلِىُّ ! اَفْضَلُ الْجِهادِ مَنْ اَصْبَحَ لاَ یَهُمُّ بِظُلْمِ اَحَد(2) .
یا على ! برترین جهاد این است که شخص صبح کند در حالى که نیت ستم به احدى را نداشته باشد .
انسان اگر هر روزش را بدین صورت قرار دهد که از خانه خارج شود در حالى که نیتش نسبت به تمام انسانها حتى به دشمنانش خیر باشد ، و قصدى جز خدمت به مردم نداشته باشد ، ادامه ى این حالت ، باطن را غرق نور و ظاهر را آراسته به صلاح و درستى مى نماید .
امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ اِذا رَغِبَ ، وَاِذا رَهِبَ ، وَاِذا اشْتَهى ، وَاِذا غَضِبَ ، وَاِذا رَضِىَ ، حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ(1) .
کسى که به وقت رغبت ، و زمان ترس ، و به هنگام میل ، و در گیر و دار خشم و خشنودى ، وجودش را از افتادن در گناه و معصیت ، و ظلم و ستم حفظ نماید ، خداوند بدنش را به آتش دوزخ حرام مى کند .
امیرالمومنین (علیه السلام) بسیار مى فرمودند :
نَبِّهْ بِالتَّفَکُّرِ قَلْبَکَ ، وَجَافِ عَنِ اللَّیْلِ جَنْبَکَ ، وَاتَّقِ اللهَ رَبَّکَ(2) .
قلب خود را با اندیشه در امور بیدار کن ، شب را به عبادت حق بپرداز و در تمام شئون زندگى پروردگارت را پروا کن .
امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
اَلتَّفَکُّرُ یَدْعُو اِلَى الْبِرِّ وَالْعَمَلِ بِهِ(3) .
اندیشه در همه ى امور ، انسان را به جانب نیکى و عمل به آن مى کشاند .
مردى به حضرت صادق (علیه السلام) عرضه داشت : مرا از مکرمت هاى اخلاقى خبر ده ، حضرت فرمودند :
اَلعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ ، وَصِلَهُ مَنْ قَطَعَکَ ، وَاِعْطاءُ مَنْ حَرَمَکَ ، وَقَوْلُ الْحَقِّ وَلَوْ عَلى نَفْسِکَ(4) . 
گذشت و چشم پوشى از کسى که بر تو ستم نموده ، و صله نمودن با کسى که با تو جدایى کرده ، و عطا کردن به کسى که تو را محروم از بخشش خود نموده ، و گفتن حق گرچه به ضرر خودت باشد .
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند :
کسى که عمل زشتى یا شهوت حرامى بر او عرضه شود ، پس به خاطر ترس از خدا اجتناب کند ، خداوند آتش قیامت را بر او حرام نماید و از وحشت اکبر امانش دهد و به وعده اى که در کتابش داده « براى کسى که مقام پروردگارش را بترسد دو بهشت است » وفا نماید .
بدانید هرکس دنیا و آخرت به او عرضه شود پس دنیا را بر آخرت اختیار کند ، خداوند عزّ و جلّ را در قیامت ملاقات کند در حالى که حسنه اى براى نجاتش از عذاب نخواهد داشت ، و هرکس آخرت را بر دنیا اختیار نماید و دنیاى فانى را معبود خود قرار ندهد ، خداوند از او خشنود گردد ، و زشتى هاى عملش را بیامرزد(1) .
راوى مى گوید به حضرت صادق (علیه السلام) گفتم :
قَوْمٌ یَعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِى وَیَقُولُونَ : نَرْجُو ، فَلاَ یَزالُونَ کَذَلِکَ حَتّى یَاْتِیَهُمُ الْمَوْتُ ! فَقالَ : هوُلاءِ قَوْمٌ یَتَرَجَّحُونَ فِى الاَْمانِىَّ ، کَذَبُوا ، لَیْسُوا بِراجینَ ، انَّ مَنْ رَجا شَیْئاً ـ
1 ـ عن رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) فی حدیث المناهی ، قال : من عرضت له فاحشه او شهوه فاجتنبها مخافه الله عزّ وجل حرم الله علیه النار ، وآمنه من الفزع الاکبر ، و انجز له ما وعده فی کتابه فی قوله تعالى ( وَلِمَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتان ) الا ومن عرضت له دنیا وآخره فاختار الدنیا على الآخره ، لقی الله عزّ وجل یوم القیامه ولیست له حسنه یتقی بها النار ; ومن اختار الآخره وترک الدنیا ، رضی الله عنه و غفر له مساوی عمله .
امالى صدوق : 429 ، المجلس السادس و الستون ، حدیث 1 ; وسائل الشیعه : 15 / 209 ، باب 9 ، حدیث 20297 .
طَلَبَهُ ، وَمَنْ خَافَ مِنْ شَىْء هَرَبَ مِنْهُ(1) .
گروهى اهل معصیت و گناهند و مى گویند در عین آلودگى امیدواریم ، به همین صورت زندگى مى کنند تا بمیرند ! حضرت فرمودند : اینان مردمى هستند که به جانب آرزوى پوچ چرخیده اند ، دروغ گفتند ، اهل امید نیستند . کسى که به حقیقتى امید دارد آن را مى طلبد ، و از چیزى که بیم دارد از آن فرار مى کند .
امام صادق (علیه السلام) در توضیح آیه ى : ( ولِمَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (2) ، فرمودند :
مَنْ عَلِمَ اَنَّ اللهَ یَراهُ ، وَیَسْمَعُ ما یَقُولُ ، وَیَعْلَمُ ما یَعْمَلُهُ مِنْ خَیْر اَوْ شَرّ ، فَیَحْجُزُهُ ذلِکَ عَنِ الْقَبیحِ مِنَ الاَعْمالِ ، فَذلِکَ الَّذِى خَافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الهَوى(3) .
کسى که بداند خدا او را مى بیند ، و آنچه مى گوید مى شنود ، و آنچه از خوبى و بدى انجام مى دهد مى داند ، و این توجه او را از زشتى باز دارد ، کسى است که از مقام خدا خائف است و نفس را از هوا باز داشته .
امام صادق (علیه السلام) به عمرو بن سعید فرمودند :
اُوصِیکَ بِتَقْوَى اللهِ وَالْوَرَعِ وَالاِجْتِهادِ ، وَاعْلَمْ اَنَّهُ لاَ یَنْفَعُ اجْتِهادٌ لاَ وَرَعَ فِیهِ(4) .
تو را به پیروى از خدا در همه ى امور ، و پرهیز از گناه ، و کوشش در عبادت و خدمت به خلق سفارش مى کنم ، و بدان کوششى که در آن پرهیز از گناه نباشد سودى ندارد .
امام صادق (علیه السلام) مى فرمودند :
عَلَیْکَ بِتَقْوَى اللهِ وَالْوَرَعِ وَالاِْجْتِهادِ ، وَصِدْقِ الْحَدیثِ ، وَاَداءِ الاَمانَهِ ، وَحُسْنِ الخُلْقِ ، وَحُسْنِ الجِوارِ ، وَکُونُوا دُعاهً اِلى اَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ اَلْسِنَتِکُمْ ، وَکُونُوا زَیْناً وَلاَ تَکُونُوا شَیْناً ، وَعَلَیْکُمْ بِطولِ الرُّکوعِ وَالسُّجودِ ، فَاِنَّ اَحَدَکُمْ اِذَا اَطالَ الرُّکوعَ وَالسُّجودَ هَتَفَ اِبْلیسُ مِنْ خَلْفِهِ وَقالَ : یا وَیْلَهُ ، اَطاعَ وَعَصَیْتُ ، وَسَجَدَ وَاَبَیْتُ(1) .
بر شما باد به پرواى از حق در همه ى امور ، و حفظ خویش از تمام گناهان ، و کوشش در عبادت و خدمت به مردم ، و راستى در گفتار و اداى امانت ، و حسن خلق ، و نیکو همسایه دارى ، و جلب مردم به آیین حق با اعمال و رفتار و اخلاق صحیح . زینت دین باشید ، عامل وهن و سبکى دین نباشید ، رکوع و سجود خود را در نمازها طولانى کنید ، همانا وقتى یکى از شما رکوع و سجودش را طولانى کند ، ابلیس از پشت سر او فریاد مى زند : واى اطاعت کرد و من سرپیچى نمودم ، سجده کرد و من امتناع کردم !
رسول خدا به امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند :
ثَلاثَهٌ مَنْ لَقِىَ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ بِهِنَّ فَهُو مِنْ اَفْضَلِ النَّاسِ : مَن اَتَى اللهَ عَزَّ وَجَلَّ بِمَا افْتَرَضَ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ اَعْبَدِ النَّاسِ ، وَمَنْ وَرِعَ عَنْ مَحارِمِ اللهِ فَهُوَ مِنْ اَوْرَعِ النّاسِ ، وَمَنْ قَنَعَ بِما رَزَقَهُ اللهُ فَهُوَ مِنْ اَغْنَى النّاسِ . ثُمَّ قالَ : یا عَلِىُّ ! ثَلاثٌ مَنْ لَمْ یَکُنَّ فِیهِ لَمْ یَتِمَّ عَمَلُهُ : وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللهِ ، وَخُلْقٌ یُدارى بِهِ النّاسَ ، وَحِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ ـ اِلى اَنْ قَالَ ـ یَا عَلِىُّ ! الاِسْلامُ عُرْیانٌ وَلِباسُهُ الْحَیاءُ ، وَزِینَتُهُ الْعِفافُ ، وَمُرُوَّتُهُ العَمَلُ الصّالِحُ ، وَعِمادُهُ الْوَرَعُ(2) .
سه برنامه است که هرکس خدا را با آنها ملاقات نماید از بهترین مردم است : کسى که عمل به آنچه بر او واجب شده است را به پیشگاه حق ارایه کند ، او برترین بنده است ، و کسى که از تمام حرامها خوددارى کند از پارساترین بندگان است ، و آنکه به روزى داده شده ى خداوند قناعت ورزد ، از بى نیازترین مردم است ; سپس فرمودند : یا على ! سه چیز است که در هر کس نباشد عملش تمام نیست : قدرتى که او را از معاصى خدا مانع گردد ، و اخلاقى که با آن با مردم مدارا نماید ، و حوصله و حلمى که جهل جاهل را با آن برگرداند تا فرمودند : یا على ! اسلام عریان است ، لباسش حیا ، و زینتش عفاف ، و جوانمردى اش عمل صالح ، و ستونش ورع و پارسایى است .
امام باقر (علیه السلام) فرمودند :
اِنَّ اَفْضَلَ العِبَادَهِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ(1) .
همانا برترین عبادت نگاهدارى شکم و شهوت از حرام خداست .
امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
اِنَّما شِیعَهُ جَعْفَر مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَفَرْجُهُ ، وَاشْتَدَّ جِهادُهُ وَعَمِلَ لِخالِقِهِ ، وَرَجا ثَوابَهُ ، وَخَافَ عِقابَهُ ، فَاِذا رَاَیْتَ اُولئِکَ ، فَاُولئِکَ شِیعَهُ جَعْفَر(2) .
همانا پیرو جعفر کسى است که شکم و شهوت را از حرام حفظ کند ، کوشش او در راه خدا شدید باشد ، محض خدا عمل کند ، به پاداش حق امیدوار و از عذابش بترسد ، چون اینان را دیدى ، اینان شیعه ى امام صادق هستند .
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند :
لاَ تَزالُ اُمَّتِى بِخَیْر ما تَحابُّوا وَتَهادَوْا وَاَدُّوا الاَمانَهَ ، وَاجْتَنبُوا الحَرامَ ، وَقَرَوُا الضَّیْفَ ، وَاَقامُوا الصَّلاهَ ، وَآتُوا الزَّکاهَ ، فَاِذَا لَمْ یَفْعَلُوا ذلِکَ ابْتُلُو بِالْقَحْطِ وَالسِّنینَ(1) .
دایم امت من به خیر و نیکى اند تا به یکدیگر محبت ورزند و به یکدیگر هدیه دهند ، و امانت را ادا کنند ، و از حرام بپرهیزند ، و مهمان را پذیرایى نمایند و نماز را برپا دارند و زکات مال را بپردازند . اگر این امور را انجام ندهند به قحطى و خشکسالى مبتلا شوند .
از روایاتى که در سطور قبل ملاحظه کردید استفاده مى شود که راه اصلاح به روى همگان براى همیشه باز است ، و حرکت در این راه نورانى ، براى هرکس که بخواهد ممکن است ، و انسان در عمل و رفتار ، و کردار و اخلاق به چیزى مجبور نیست ، و آزادانه مى تواند با نیتى پاک و تصمیم و عزمى جدى به واقعیاتى که در آن روایات اشاره شده و خلاصه اش به شرح زیر است آراسته گردد ، و این همه نیکى و خیر و زیبایى معنوى را به جاى آن همه زشتى و بدى و هیولاى شیطانى بگذارد ، و با دست خود همراه با یارى و نصرت حق ، سیئات اخلاقى و عملى و باطنى را تبدیل به حسنات باطنى و عملى و اخلاقى نماید ، که هرکس در راه اصلاح قرار بگیرد ، خداوند در تبدیل شدن سیئات به حسنات به او کمک خواهد داد ، و چون حسنات را جایگزین سیئات کند ، تمام سیئات گذشته اش بخشیده خواهد شد .
اِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَاُولئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَات
وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً
مگر آنان که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل شایسته انجام دادند ، اینانند که خداوند سیئات آنان را به حسنات تبدیل کرد و خداوند آمرزنده ى مهربان است .
اِلاَّ مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوء فَاِنِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ (2) .
مگر کسانى که ستم کردند ، آنگاه در مقام توبه و جبران برآمدند و بدى را تبدیل به نیکى کردند ، من نسبت به آنها آمرزنده و مهربانم

 

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دید و بازدید ارحام
بهترین دانستنی ؟
عملى ديگر به جاى حج‏
براى هر گناهى توبه اى مخصوص است
کم کردن فاصله بین من و خدا
ارزش يوسف عليه السلام در مقابل زليخا
نعمت غریزه جنسی
اين شهر طبيب نمى‏خواهد
امر به دعا
انتهاى كار مرحوم مدرس‏

بیشترین بازدید این مجموعه

احتكار
غِشّ
داستان تجارت دوست امام صادق‏
گناهان كبيره
سبب ناراحتى پيامبر (ص)
حرمت مؤمن از كعبه بالاتر است‏
بخشش در عید فطر
اسم مادر ما را «فاطمه» گذاشتند
علت گرفتاری ما چیست؟
نعمت غریزه جنسی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^