فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عباس علیه السلام و حبیب

عباس علیه السلام و حبیب

روز نهم محرم به لشکر عمر سعد دستور دادند تا به لشکر امام حسین علیه السلام حمله کنند. حضرت عباس علیه السلام به امام خبر داد: ای برادر، قوم به سوی شما می‌آیند. امام فرمود: عباس! جانم فدایت بر اسب سوار شو و به نزد آنها برو و به آنها بگو شما را چه شده؟ و چه چیز باعث شده به این سمت حرکت کنید. حضرت عباس علیه السلام با بیست نفر از یاران، چون حبیب و زهیر رهسپار میدان شدند تا خبر بیاورند. دشمن گفت: امیر امر کرده که تحت فرمانش در آیید یا آماده جنگ شوید. عباس علیه السلام فرمود: عجله نکنید تا به اباعبدالله خبر دهم، سپس شما را ملاقات کنم.(1) حضرت عباس علیه السلام به سوی برادر بازگشت و از یاران خواست که این قوم را موعظه کنند. حبیب به زهیر گفت: اگر می‌خواهی با این قوم سخن بگو. زهیر گفت: تو پیش از این شروع کرده‌ای، پس با آنها سخن بگو. حبیب فرمود: «ای مردم! به خدا قسم نزد خدای تعالی در روز قیامت بد گروهی‌اند کسانی که به استقبال فرزند پیامبر و خاندان اهل‌بیت او و بندگانی از اهالی این شهر آمده‌اند تا آنها را به قتل رسانند، در حالی که آنها بندگانی عبادت پیشه، شب زنده‌دار، سحرخیز و بسیار به یاد خدایند.
«عزره بن قیس» در پاسخ گفت: هر چه می‌توانی خودستایی کن.(2)
درسی که می‌توان گرفت: حبیب، ویژگی یاران امام را شب زنده‌داری، سحرخیزی و فراوانی یاد خداوند و بندگی آنها دانسته است. آیا افتخار دیگری برای انسان‌های کامل می‌توان سراغ داشت؟

پی نوشت:

۱۴- تاریخ الامم و الملوک، ج ۵، ص۴۱۶ .
۱۵- تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص ۴۱۷- ۴۱۶/ مقتل الحسین مقرم، ص۲۵۶ .



منبع : سبطین
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^