فارسی
پنجشنبه 30 فروردين 1403 - الخميس 8 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

وَاللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ

آل عمران ( 3 ) : 134

بخش چهارم

حسنات اخلاقی


صفحه 89


هدف آفرينش انسان

قرآن مجيد و روايات اهل بيت (عليهم السلام) در زمينه ی هدف آفرينش انسان نكات و لطايف و اشارات و حكمت هايی دارند كه انسان از درك و فهم آن ها لذت می برد و علاقه مند می شود كه خود را با آن حقايق ملكوتی و واقعيات معنوی كه همه ی ارزش انسان به آنهاست هماهنگ كند .

قرآن مجيد تبديل شدن خاك مرده را به اراده و قدرت خدا به صورت انسان كه كارگاهی عظيم و كارخانه ای كم نظير و منبع انواع استعدادها و مستعد اشرف موجودات شدن و گل سرسبد آفرينش گرديدن است برای چهار هدف مقدس و والا می داند :

1 ـ كسب معرفت و دانشی گسترده به گستردگی آسمان ها و زمين و ايام و اوقات(1) .

2 ـ تحصيل عبادت و بندگی ، برای رسيدن به رضايت حق و رضوان الهی و حيات جاويد و پرنعمت آخرت(2) .

3 ـ آراسته شدن به نيكوترين و زيباترين عمل در همه ی زمينه های زندگی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ( اللهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوَات وَمِنَ الاَْرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الاَْمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَلَی كُلِّ شَيء قَدِيرٌ وَأَنَّ اللهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيء عِلْمَاً ) طلاق ( 65 ) : 12 .

2 ـ ( وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ ) ذاريات ( 51 ) : 56 .


صفحه 90


فردی و خانوادگی و اجتماعی(1) .

4 ـ رسيدن به رحمت الهيه و غرق شدن در الطاف و عنايات حضرت حق و آرميدن در سايه ی توجه پروردگار مهربان(2) .

روايات هم بعد از قرآن به زيباترين صورت به اين معنا اشاره كرده اند ; از جمله روايتی است كه صدوق از امام به حق ناطق حضرت جعفر صادق (عليه السلام) در كتاب باارزش علل الشرايع نقل می كند :

جعفر بن محمد بن عمارة عن أبيه قال : « سألتُ الصادقَ جعفرَ بن محمد (عليه السلام)فَقُلتُ له : لِمَ خلقَ اللهُ الخَلق » ؟ فقال : « إنّ اللهَ تبارَكَ وتَعالی لَم يَخلُقْ خَلقَه عَبَثاًوَلم يَترُكهُم سُدیً ، بَل خَلَقَهُم لاِظهار قُدرَتِهِ وَلَيكَلّفَهُم طاعَتَه ، فَيَستَوْجِبوا بِذلك رِضوانَه ; وَما خَلَقَهُم لِيَجلِبَ مِنهم مَنفَعةً ، وَلا لِيَدفَع بِهِم مَضرّةً ، بل خَلَقَهُم لِينفَعَهُم وَيوصِلَهم إلی نعيمِ الأبد »(3) .

جعفر بن عماره از پدرش روايت می كند كه گفت : « از حضرت صادق (عليه السلام)پرسيدم خدا انسان ها را برای چه هدفی آفريد » ؟ امام فرمود : « خدای بزرگ انسان را بيهوده نيافريد و باطل و بی جهت وا نگذاشت ، بلكه برای اظهار قدرتش آفريد و برای اين كه طاعتش را به آنان تكليف كند ، در نتيجه به خاطر طاعتش مستوجب رضايتش شوند ; و آنان را نيافريد تا از جانب آنان منفعتی جلب كند و زيان و خسارتی دفع نمايد ، بلكه آنان را آفريد تا سودی به آنان رساند و ايشان را به نعمت های ابد برساند » .

آری ، وجود مقدسی كه جامع همه ی كمالات است ، بيهوده كاری و عمل باطل و عبث در پيشگاهش راه ندارد . ما هر موجودی را كه به دقت و تأمّل مورد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ( تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَی كُلِّ شَيء قَدِيرٌ ) ملك ( 67 ) : 1 .

2 ـ ( إِلاَّ مَن رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لاََمْلاََنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ) هود ( 11 ) : 119 .

3 ـ علل الشرايع : 1 / 9 ، باب 9 ، حديث 2 ; بحار الانوار : 8 / 313 ، باب 15 ، حديث 2 .


صفحه 91


مطالعه قرار دهيم او را جلوه ای از صفات حضرت حق می بينيم .

شما به دقت خود را بنگريد ، می يابيد كه همه ی وجود شما ظهور قدرت وحكمت وعدالت و رحمت و بارئيت و مصوريت و خالقيت و بصيرت و علم خداست.

آری ، در تمام زوايای وجود ما اسما و صفات خدا ديده می شود ، و اگر غير از اين بود ، يا نبوديم و يا به صورتی ناقص و عيب دار قدم به عرصه ی هستی می گذاشتيم .

بر ما واجب است كه پرده ی غفلت از چشم دل به يكسو زنيم و هر حجاب شيطانی را از جان و قلب خود كنار نهيم و با كمك عقل و آيات حق و راهنمايی پيامبران و امامان به خود نظر كنيم تا بيابيم كه ما خليفه ی حق و نايب مناب خدا و افق طلوع صفات و اسماييم .

انسان مطلع الفجر اسمای حق

اگر پوشش گناه هم چون خيمه ای سياه ما را فرا نگرفته بود ، اگر هوای نفس در وجود ما جا خوش نكرده بود ، اگر ما دچار خواب غفلت و بی خبری نبوديم ، اگر فطرت و وجدان ما از اسارت شهوات آزاد بود ، اگر همه ی استعدادهای خود را در طاعت ربّ و خدمت به خلق به كار گرفته بوديم ، هر صاحب بصيرت و صاحب نفسی ما را مطلع الفجر صفات و اسمای محبوب می ديد ، چنان كه پيامبر بزرگ فرمود :

مَن رَآنی فَقَد رَأَی الحقّ(1) .

هركس مرا ديد به تحقيق حق را ديده است .

آری ، كسی كه وجودش از هر عيب و نقصی مبرّاست و از هر گناهی پاك

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الانوار : 58 / 234 ، باب 45 .


صفحه 92


و پاكيزه است و كمترين نشانه ای از نشانه های شيطان و هوای نفس در او نيست ، خليفه ی واقعی حق است و چون به او بنگرند گويا به حق نگريسته اند .

( وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلاَ تُبْصِرُونَ )(1) .

( همه ی آيات و نشانه های حق ) در خود شماست ، آيا با چشم بصيرت نمی نگريد ؟

او از هركسی به انسان نزديك تر است . او به انسان از همه ی آشنايان آشناتر است . او لحظه ای از انسان غايب و غافل نيست . او در همه ی زمينه ها به انسان توجه دارد و مواظب و مراقب انسان است ، چنان كه به همه ی اين حقايق در قرآن اشاره فرموده است :

( وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ )(2) .

و ما از رگ گردن به او نزديك تريم .

ای قوم به حج رفته كجاييد كجاييد *** معشوق همين جاست بياييد بياييد

معشوق تو همسايه ی ديوار به ديوار *** در باديه سرگشته شما در چه هواييد

گر صورت بی صورت معشوق ببينيد *** هم خواجه و هم خانه و هم كعبه شماييد

ده بار از آن راه بدان خانه برفتيد *** يك بار از اين خانه بر اين بام برآييد

آن خانه لطيف است نشان هاش بگفتيد *** از خواجه ی آن خانه نشانی بنماييد(3)

جان جانان با شماست ، معشوق عاشقان با شماست ، محبوب محبان ، انيس شاكران ، جليس ذاكران ، آشناترين آشنايان با شماست ، شما كجا می گرديد و دنبال كه هستيد و می خواهيد دل ناآرام با چه كسی ، و با چه چيزی آرام گيرد ؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ذاريات ( 51 ) : 21 .

2 ـ ق ( 50 ) : 16 .

3 ـ مولوی ، ديوان شمس ، شماره ی 648 .


صفحه 93


سالها دل طلب جام جم از ما می كرد *** آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا می كرد

بی دلی در همه احوال خدا با او بود *** او نمی ديدش و از دور خدايا می كرد(1)

حيات ما و قيام ما و روزی ما و تداوم زندگی ما و دنيا و آخرت ما همه و همه از اوست .

( اللهُ لاَ إلَهَ إلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَيّوم . . . )(2) .

الله خدايی است كه هيچ خدايی جز او نيست ، زنده و پاينده است . . .

در هر صورت ما مجموعه ای از صفات حق و جلوه ی اسمای اوييم ، و عبث كاری و بازی گری در آفرينش ما وجود ندارد . سراسر وجود ما و همه ی ذرات هستی ما حق است و هر جزئی از اجزای ما جلوه ای از قدرت و دانش و بصيرت و عدالت و حكمت است . و به همين خاطر در قرآن مجيد از وجود ما تعبير به احسن تقويم(3) شده و پس از خلقت ما حضرت حق به خودش گفت :

( فَتَبَارَكَ اللهُ اَحْسَنَ الخَالِقِينَ )(4) .

در اين بخش لازم است يك بار ديگر به كلام ملكوتی و سخن عرشی حضرت صادق (عليه السلام) دقت كنيم :

خدای متعال انسان ها را به بازی گری نيافريده و باطل و بی جهت وانگذاشته ; بلكه آنان را برای نمايان كردن قدرتش آفريد ، و برای اين كه طاعتش را به آنان تكليف كند ، و به اين خاطر مستوجب رضای او شوند . آنان را نيافريد تا از سويشان سودی نصيب خود كند و زيانی را دفع نمايد ، بلكه آفريدشان تا به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حافظ شيرازی ، ديوان اشعار .

2 ـ بقره ( 2 ) : 255 .

3 ـ ( وَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم ) تين ( 95 ) : 4 .

4 ـ مؤمنون ( 23 ) : 14 .


صفحه 94


آنان سود رساند و به نعيم ابد برساند(1) .

تكليف نمودن طاعت و ارائه كردن عبادت به انسان برای اين بوده كه انسان علاوه بر جمال ظاهر به جمال باطن آرايش يابد ، و همه ی زيبايی های معنوی در او پديدار گردد ، و در باطن خود چهره ای چون چهره ی فرشتگان پيدا كند ، و بلكه از هر زيبايی زيباتر گردد ، تا ديده ی هر صاحب ديده ای را از تماشای زيبايی اش خيره نمايد .

قلم طاعت و عبادت كه از جانب زيبای مطلق به انسان داده شده برای اين است كه انسان با اراده و اختيار خودش به وسيله ی آن قلم خود را مشاطه گری نمايد ، و چهره ی باطن را بيارايد و آن چنان به آراسته نمودن خود بپردازد كه ملكوتيان را نه با يك دل ، بلكه با صد دل عاشق و شيفته و شيوای خود كند .

از بركت اين آراستگی و زيبايی لايق مقام قرب زيبای مطلق شود . به پيشگاه رضای محبوب راه يابد و در سايه ی رحمت و لطف او سر سفره ی نعيم ابد بنشيند و از لذت های مادی و معنوی آخرت بهره مند گردد .

آری ، خاك مرده را به اراده ی خود تبديل به انسانی زنده كرد تا اين گونه به او سود بخشد و وی را به نعمت های ابد خود برساند .

كسی كه آفرينش خود را عبث و بيهوده بداند ، خدا را از بچه ای كه در كوچه ها با ديگر بچه ها خاك بازی می كند و با بازی با خاك ، آن را به شكل های گوناگون در می آورد نپخته تر و بی دانش تر به حساب آورده ، و از اين طريق مُهر كفر و ناسپاسی بر قلب خود زده و درونش را به اغواگری و وسوسه های شيطانی آلوده و نجس كرده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ محمد بن زكريا الجوهری ، قال : حدثنا جعفر بن محمد بن عمارة عن أبيه ، قال : سألت الصادق جعفر بن محمد (عليهما السلام) ، فقلت له : لم خلق الله الخلق ، فقال : إن الله تبارك وتعالی لم يخلق خلقه عبثا ولم يتركهم سدی بل خلقهم لإظهار قدرته وليكلفهم طاعته فيستوجبوا بذلك رضوانه وما خلقهم ليجلب منهم منفعة ولا ليدفع بهم مضرة بل خلقهم لينفعهم ويوصلهم إلی نعيم الأبد .

علل الشرايع : 1 / 9 ، باب 9 ، حديث 2 ; بحار الانوار : 8 / 313 ، باب 15 ، حديث 2 .


صفحه 95


حسن خلق

از علل بسيار مهم و پرارزشی كه در زيبايی باطن نقش بسزايی دارد و در سالم سازی حالات و حركات سهم قابل توجهی را داراست ، حسن خلق است ، كه پيامبر بزرگ اسلام از آن تعبير به برگ درخت دين كرده است .

درخت ظاهری در صحرا و باغ در پايان فصل خزان و در دل زمستان به خاطر اين كه عريان از لباس سبز رنگ خود است ، نه اين كه زيبايی ندارد بلكه به هر نظری و به هر چشمی زشت می نمايد . بخش عمده ای از زيبايی درختان در ارتباط با برگ های سبز رنگ آنهاست. برگ هايی كه با شكل های گوناگونش نظرها را جلب می كند و در دل هر بيننده ای شادی می آفريند و به باغ و صحرا نشاط می دهد و چهره ی طبيعت را در فصل بهار و تابستان به زيباترين مرحله می آرايد .

انسان اگر از حسنات اخلاقی عريان باشد باطنش در نظر ملكوتيان و در چشم صاحبان بصيرت بسيار زشت می نمايد . بويژه اگر شكل های مهيب و زشتی مانند حسد ، بخل ، كينه ، حرص ، كبر ، غرور ، ريا و . . . چهره ی باطن را پوشانده باشد كه در اين صورت قيافه ی باطن از قيافه ی هر جن و ديوی و از چهره ی هر حيوانی زشت تر و بدنماتر خواهد بود !

اين كه در قرآن آمده گروهی را به صورت بوزينه و خوك درآورديم(1) ، و در روايات آمده كه بعضی از مردم در قيامت به صورت حيوانات محشور می شوند ، و در گفتاری از حضرت سجّاد (عليه السلام) آمده كه مردم در زمان ما شش طايفه اند : شير ، گرگ ، روباه ، سگ ، خوك ، گوسفند(2) . بيان همين واقعيت و توضيحی از زشتی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ( قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِن ذلِكَ مَثُوبَةً عِندَ اللهِ مَن لَعَنَهُ اللهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكَاناً وَأَضَلُّ عَن سَوَاءِ السَّبِيلِ ) مائده ( 5 ) : 60 .

2 ـ زرارة بن أوفی قال : دخلت علی علی بن الحسين (عليهما السلام) فقال : يا زرارة ! الناس فی زماننا علی ست طبقات : أسد وذئب وثعلب وكلب وخنزير وشاة ، فأما الأسد فملوك الدنيا يحب كل واحد منهم أن يغلب ، ولا يغلب ، وأما الذئب فتجاركم يذمون إذا اشتروا ويمدحون إذا باعوا ، وأما الثعلب فهؤلاء الذين يأكلون بأديانهم ، ولا يكون فی قلوبهم ما يصفون بألسنتهم ، وأما الكلب يهر علی الناس بلسانه ، ويكرمه الناس من شر لسانه ، وأما الخنزير فهؤلاء المخنثون وأشباههم لا يدعون إلی فاحشة إلا أجابوا ، وأما الشاة فالمؤمنون الذين تجز شعورهم ، ويؤكل لحومهم ، ويكسر عظمهم ، فكيف تصنع الشاة بين أسد وذئب وثعلب وكلب وخنزير .

خصال : 1 / 338 ، الناس علی ست طبقات ، حديث 43 ; بحار الانوار : 67 / 10 ، باب 42 ، حديث 9 .


صفحه 96


باطن آنهاست .

تواضع ، خشوع ، خضوع ، مهرورزی ، قناعت ، كرامت ، صدق ، فرو خوردن خشم ، انفاق ، جود ، سخاوت و . . . حقايقی هستند كه چون در باطن جلوه كنند و از افق قلب طلوع نمايند ، آنچنان باطن را می آرايند كه بهشت با همه ی زيبايی اش مشتاق ديدار انسان می شود ; چنان كه پيامبر در روايتی فرموده است :

اشتاقَتِ الجَنَّةُ إلی أربَع مِن النِساءِ : مريمُ بِنتَ عِمران ، وآسِيةَ بِنت مُزاحم زوجةُ فِرعَون وَهِی زوجةُ النَّبیّ فی الجَنّةِ ، وَخديجةَ بنتَ خُويلدِ زوجةُ النَّبیِّ فِی الدُّنيا وَالآخِرةِ وَفاطِمةَ بنت محمّد(1) .

بهشت مشتاق چهار زن است : مريم دختر عمران ، آسيه دختر مزاحم همسر فرعون و او همسر پيامبر در بهشت است ، خديجه دختر خويلد همسر پيامبر در دنيا و آخرت و فاطمه دختر محمد .

دارندگان محاسن اخلاقی و حسنات باطنی كه در قرآن مجيد از آنان تعبير به محسنين(2) شده است به خاطر اين كه حركات و اعمالشان از باطن زيبايشان كسب زيبايی می كند ، محبوب خدا و خلق خدايند .

( واللهُ يُحِبُّ الُْمحْسِنِينَ )(3) .

و خدا نيكوكاران را دوست دارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كشف الغمه : 1 / 466 ; بحار الانوار : 43 / 53 ، باب 3 .

2 ـ ( الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ يُحِبُّ الُْمحْسِنِينَ) آل عمران (3): 134.

3 ـ آل عمران ( 3 ) : 148 .


صفحه 97


پيامبر و امامان معصوم نسبت به دارندگان حسنات اخلاقی اعلام محبت كرده اند.

درخت بهشتی

مجموعه ی حسنات اخلاقی درخت پرباری در بهشت است كه شاخه هايش در دنيا به صورت زيبايی های اخلاق نمودار است . هركس دارای يكی از حسنات اخلاقی باشد ، در حقيقت به شاخه ای از آن درخت متصل است كه آن درخت پس از برچيده شدن بساط دنيا شاخه هايش را و هركس را به آن متصل است به بهشت برمی گرداند .

پيامبر اسلام كه بصير به حقايق مُلكی و ملكوتی و آگاه به واقعيات غيبی و شهودی است در اين زمينه می فرمايد :

الَّسخاءُ شَجرةٌ فِی الجَنَّةِ أصلُها ، وَهِی مِطَلّةٌ عَلَی الدُّنيا ، مَن تَعلَّقَ بِغُصْن مِنها إِجْتَرَّهُ إلی الجَنَّةِ(1) .

سخا درختی است كه ريشه اش در بهشت است ، و آن درخت بر دنيا گسترده شده ، كسی كه به شاخه ای از آن آويخته او را به بهشت می كشاند .

هدف بعثت پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم)

پيامبر اسلام هدف بعثت خود را كامل كردن ارزش های اخلاقی اعلام كردند :

إنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِمَ الأخلاَقِ(2) .

من فقط برای كامل كردن مكرمت ها و ارزش های اخلاقی به پيامبری برانگيخته شده ام .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معانی الأخبار : 256 ، باب معنی السخاء ، حديث 4 ; وسائل الشيعه : 9 / 19 ، باب 2 ، حديث 11414 .

2 ـ مكارم الاخلاق : 5 ; مستدرك الوسائل : 11 / 187 ، باب 6 ، حديث 12701 ; بحار الانوار : 67 / 372 ، باب 59 .


صفحه 98


آری ، او اصلی ترين وظيفه اش درمان مردم از بيماری های اخلاقی و آراسته نمودن آنان به مكارم اخلاق بود ; زيرا اگر مردم از بيماری های اخلاقی درمان نمی شدند و به حسنات اخلاقی آراسته نمی گشتند دعوت پيامبر را برای اجرای فرمان های حق و رعايت حقوق مردم در زمينه های مختلف نمی پذيرفتند .

دعوت كردن متكبّران به نماز ، و بخيلان به خمس و زكات و انفاق ، و حسودان به رعايت حال مردم ، و رياكاران به اخلاص ، و طمع كاران به قناعت ، و هواپرستان به تقوا ، دعوتی بيهوده و بی نتيجه است .

اخلاق عامل اجرای احكام

هنگامی كه زمينه های مكارم اخلاقی فراهم شود به راحتی می توان مردم را به اجرای احكام حق ـ چه در مرحله ی عبادت و چه در مرحله ی خدمت به خلق ـ وادار كرد .

زمانی كه متكبّر را از بيماری كبر علاج كنند و باطنش را به تواضع بيارايند چون دعوت به نماز و روزه و حج و ديگر عبادات شود ، به خاطر تواضع و خاكساری و فروتنی اش در مدار نماز و روزه و حج و ديگر عبادات قرار می گيرد .

نيز اگر دعوت شود كه حقوق پدر و مادر و زن و فرزند و اقوام و خويشان و ديگر مردم را رعايت كند ، قطعاً رعايت خواهد كرد . ديگر جهات مثبت و منفی اخلاق هم به اين صورت است . بر مربيان جامعه و معلمان نيك سيرت و انديشمندان و دانشمندان و علمای ربانی بايد معلوم و روشن باشد كه بدون تزكيه ی نفس مردم ، نمی توان آنان را به اجرای حقايق و عمل به فرايض و رعايت حقوق واجب وادار كرد .

آنان كه آراسته به مكارم اخلاقی نيستند نمی توانند با حق و با قيامت و با


صفحه 99


پيامبران و با امامان و نهايتاً با بهشت پروردگار و خشنودی و رضای حق پيوند داشته باشند . پيوند با همه ی اين حقايق در سايه ی تواضع و خشوع و انصاف ميسّر است .

پيامبر بزرگ اسلام و اهل بيت گراميش رذايل اخلاقی را ريشه ی كفر می دانند . چگونه می توان كسی را كه آلوده به ريشه های كفر است در مدار عبادت حق و خدمت به خلق قرار داد ؟!

قَال أبوعَبدالله (عليه السلام) أصولُ الكُفرِ ثَلاثَةٌ : الحِرصُ وَالإستكبارُ وَالحَسَدُ .

فَأمَّا الحِرصُ فَإنّ آدَمَ حينَ نُهِیَ عَن الشَّجَرةِ حَمَلَهُ الحِرصُ عَلی أنْ أكَلَ مِنهَا ; وَأمّا الاِستِكبارُ فَإبلِيسُ حَيثُ أُمِرَ بِالسُّجودِ لآدَمَ فَأبَی ; وَأمَّا الحَسَدُ فَابْنَا آدَمَ حَيثُ قتلَ أحدُهُما صَاحِبَهُ(1) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : ريشه های كفر سه چيز است : حرص و كبر و حسد ;

و اما حرص ، آدم با اين كه از خوردن ميوه ی درخت ممنوعه نهی شده بود ولی حرص او را به خوردن آن وادار كرد ;

و اما كبر ، ابليس با اين كه به سجده بر آدم دعوت شده بود ولی كبر باعث خودداری او از سجده شد ;

و اما حسد ، قابيل به خاطر حسد خون برادرش هابيل را ريخت .

اگر آدم دچار حرص نبود يقيناً به آن درخت نزديك نمی شد ; واگر ابليس برخوردار از فروتنی بود بی ترديد همراه فرشتگان به آدم سجده می كرد ; و اگر قابيل آلوده به حسد نبود قطعاً برادرش را نمی كشت .

من گمان نمی كنم بتوان اسلام و حقايق نورانی اش را در فرد و خانواده و جامعه ای كه دچار رذايل اخلاقی است پياده كرد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافی : 2 / 289 ، باب فی اصول الكفر و اركانه ، حديث 1 ; بحار الانوار : 69 / 104 ، باب 99 ، حديث 1 .


صفحه 100


دلسوزان ابتدا بايد نفوس مردم را به مكارم و ارزش های اخلاقی بيارايند تا گوهر احكام الهی و حقايق اسلامی بر صفحه ی نفوسشان جای گيرد و از بركت مكارم اخلاقی ثبات و دوام يابد .

سعدی در اين زمينه چه زيبا می گويد :

زمين شوره سنبل برنيارد *** در آن تخم عمل ضايع مگردان

آری ، در شوره زار رذايل اخلاقی دانه های پرقيمت و پرمحصول عبادات و حالات ملكوتی فاسد می شود و از قابليت رشد ساقط می گردد .

چه بسيار اتفاق افتاده كه كسانی در ابتدای كار ، نفسی سالم و باطنی درست و قلبی پاك داشتند ، و به خاطر سلامت نفس و باطن درست و قلب پاكشان به همه ی احكام الهی و حقوق انسانی توجه عملی نمودند ، و ساختمانی از حقايق اسلامی را در سرزمين وجود خود ساختند ; ولی در پايان كار به برخی از رذايل اخلاقی دچار شدند و آن رذايل سبب شد كه همه ی محصولات عبادتی و خدمتی خود را از دست بدهند و ساختمان حقايق را به دست تخريب بسپارند و به زيان دنيا و آخرت دچار شوند كه از بارزترين نمونه های اين گونه مردم طلحه و زبيرند !!

برترين حقيقت در ميزان عمل

از مطالب بسيار مهمی كه در قرآن مجيد و روايات مطرح است ترازوی سنجش اعمال در قيامت است .

كيفيت اين ترازو چنان كه بايد بر ما معلوم نيست ، ولی آنچه كه مسلّم و يقينی است ، اين است كه همه ی اعمال انسان را ـ گرچه به وزن يك ذرّه باشد ـ در ترازوی قيامت می سنجند و در برابر آن اگر عمل نيك باشد به انسان پاداش


صفحه 101


می دهند ، و اگر عمل زشتی باشد كيفر آن را به انسان می چشانند .

( وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلاَ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَی بِنَا حَاسِبِينَ )(1) .

و ترازوی عدالت را برای قيامت می نهيم و به هيچ كس ذره ای ستم نمی شود ، و اگر عمل هم وزن دانه ی خردل باشد آن را برای سنجيدن می آوريم و كافی است كه ما حسابگر باشيم .

( يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَكُن فِي صَخْرَة أَوْ فِي السَّماوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ )(2) .

ای پسر من اگر عمل هم وزن دانه ی خردلی باشد ، پس در دل سنگی يا در آسمان ها يا در زمين باشد خدا آن را برای سنجيدن می آورد ، كه خدا لطيف و داناست .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) كه آگاه به همه ی حقايق است برترين حقيقت را در ترازوی عمل در روز قيامت حسن خلق اعلام كرده اند :

مَا يُوضَعُ فِی مِيزانِ امْرِئ يَومَ القِيامَةِ أفضلُ مِن حُسْنِ الخُلْقِ(3) .

چيزی در روز قيامت در ترازوی سنجش اعمال انسان برتر از حسن خلق نمی نهند .

راستی شگفت آور است كه پيامبر عزيز اسلام نماز و روزه و حج و ساير اعمال را در ترازوی سنجش به عنوان برتر قلمداد نكرده اند ، بلكه حسن خلق را برترين حقيقتی كه در ترازوی عمل می نهند به حساب آورده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ انبياء ( 21 ) : 47 .

2 ـ لقمان ( 31 ) : 16 .

3 ـ كافی : 2 / 99 ، باب حسن الخلق ، حديث 2 ; بحار الانوار : 68 / 374 ، باب 92 ، حديث 2 .


صفحه 102


اخلاق نيكو از حقايق عظيم است

از هيچ حكمی از احكام فقهی در قرآن مجيد با وصف عظيم ياد نشده است . در قرآن صوم عظيم ، صلاة عظيم ، جهاد عظيم و حج عظيم نيامده است ، ولی صفت عظيم همراه اخلاق ذكر شده است :

( وَإِنَّكَ لَعَلَی خُلُق عَظِيم )(1) .

و راستی كه تو را خويی والاست .

خدای متعال اخلاق پيامبر را عظيم خوانده ; زيرا آن حضرت همه ی حسنات اخلاقی را در عالی ترين درجه و مرتبه اش دارا بود و در برخورد و ديدار و ملاقات با مردم همه ی آن ها را به كار می گرفت ; و حتی در مورد دشمنانش تمام زوايای حسنات اخلاقی را رعايت می كرد ; و همين روش و منش سبب شد كه مردم سنگدل و بی رحم و بداخلاق و زنده به گور كنندگان دختران ، و پايمال كنندگان حقوق حق و خلق ، پروانهوار به گرد شمع وجودش گرد آيند و خود را به ايمان و اعمال شايسته آراسته نمايند و مطلع الفجر حسنات اخلاقی شوند .

قرآن در زمينه ی اخلاق پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) و نيروی جاذبه ای كه در منش آن حضرت وجود داشت می فرمايد :

( وَلَوْ كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ )(2) .

و اگر بداخلاق و سنگدل و خالی از رأفت و رحمت و رفق و مدارا بودی ، هر آينه از پيرامونت پراكنده می شدند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ قلم ( 68 ) : 4 .

2 ـ آل عمران ( 3 ) : 159 .


صفحه 103


حسن خلق در كلام صاحب خلق عظيم

پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله وسلم) كه خود دارای حسن خلق بود و به شدت از بداخلاقی و مفاسد نفسی و زشتی حالات نفرت داشت ، در رواياتی در رابطه با اخلاق نيك و اخلاق زشت می فرمايد :

أوّلُ مَا يُوضَعُ فی ميزانِ العَبدِ يَومَ القِيامَةِ حُسنُ خُلقِهِ(1) .

اول چيزی كه روز قيامت در ترازوی عبد می نهند حسن خلق اوست .

إنَّ العبدَ لَيَبلُغَ بِحُسنِ خُلْقِه عظيمَ درجاتِ الآخِرَةِ وشرَفَ المَنازِلَ ، وأنّه لَضعيفُ العِبادَةِ(2) .

عبد به سبب حسن خلقش به درجات بزرگ آخرت و مرتبه های شريف می رسد و حال آن كه از نظر عبادت و بندگی ضعيف بوده است .

سُوءُ الخُلقِ ذَنبٌ لاَ يُغْفَر(3) .

بداخلاقی گناهی غير قابل آمرزش است .

الخُلقُ وِعاءُ الدّين(4) .

اخلاق ظرف دين است .

راستی چه روايت مهمی است و چه واقعيت عظيم و حقيقت بسيار باارزشی است ، اخلاق ظرف دين است ; يعنی : كسی كه آراسته به حسنات اخلاقی نباشد نمی تواند ديندار باشد ; زيرا خورشيد دين از وجود كسی كه فاقد حسنات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ قرب الاسناد : 22 ، الجزء الاول ; بحار الانوار : 68 / 385 ، باب 92 .

2 ـ محجة البيضاء : 5 / 93 ، كتاب رياضة النفس .

3 ـ محجة البيضاء : 5 / 93 ، كتاب رياضة النفس .

4 ـ كنز العمال : 3 / 3 .


صفحه 104


اخلاقی است طلوع نمی كند . دين آنجا قرار می گيرد كه حسنات اخلاقی وجود داشته باشد . به عبارت ديگر حسنات اخلاقی و دين ، لازم و ملزوم يكديگرند .

مَكارِمُ الأخلاقِ مِن أعمالِ الجَنّة(1) .

ارزش های اخلاقی از روش های بهشتی است .

حُسنُ الخُلْقِ نِصفُ الدّينِ(2) .

حسن خلق نيمی از دين است .

أحبّ عبادِ اللهِ إلی اللهِ أحسَنُهُم خُلْقاً(3) .

محبوب ترين بندگان خدا نزد خدا خوش اخلاق ترين آنهاست .

إنّ حُسنَ الخُلقِ يُذيبُ الخَطِيئةَ كَما تُذِيبُ الشمسَ الجَليد(4) .

به راستی حسن خلق گناه را آب می كند همان گونه كه خورشيد يخ را آب می كند .

الخُلقُ السَيّیءُ يُفسِدُ العَملَ كَما يُفسِدُ الخَلُّ العَسلَ(5) .

بداخلاقی عمل را فاسد می كند ، همان گونه كه سركه عسل را فاسد می نمايد .

از روايات بسيار مهم و زيبايی كه درباره ی حسن خلق در كتاب شريف خصال شيخ صدوق و بحار الانوار علامه ی مجلسی نقل شده اين روايت است :

عَن أحمد بن عِمرانَ البغدادی قَال : حَدَّثنا ابوالحسن قال : حَدَّثنا ابوالحسن قال : حَدَّثنا ابوالحسن قال : حَدَّثنا الحسن عن الحسن عن الحسن : « إنَّ أحْسنَ الحَسَنِ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كنز العمال : 3 / 2 .

2 ـ خصال : 1 / 30 ، حديث 106 ; وسائل الشيعه : 12 / 154 ، باب 104 ، حديث 15930 .

3 ـ كنز العمال : 3 / 3 .

4 ـ الزهد : 29 ، باب حسن الخلق ، حديث 73 ; بحار الانوار : 68 / 395 ، باب 92 ، حديث 74 .

5 ـ كافی : 2 / 322 ، باب سوء الخلق ، حديث 5 ; عيون اخبار الرضا : 2 / 37 ، باب 31 ، حديث 96 .


صفحه 105


الخُلقُ الحَسَنُ(1) .

احمد بن عمران بغدادی می گويد : ابوالحسن ما را روايت كرد و ابوالحسن می گويد : ابوالحسن ما را روايت كرد و ابوالحسن می گويد : ابوالحسن ما را روايت كرد و ابوالحسن می گويد : حسن ما را از حسن از حسن روايت كرد : به راستی بهترين بهترها خُلق حَسن است .

ابوالحسن اوّل محمد بن عبدالرحيم شوشتری است ، ابوالحسن دوم علی بن احمد بصری است ، ابوالحسن سوم علی بن محمد واقدی است و حسن اوّل حسن بن عرفه عبدی و حسن دوم حسن بن ابی الحسن بصری و حسن سوم حضرت مجتبی حسن بن علی بن ابی طالب (عليهما السلام) است .

پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :

مَا مِن شَیء فِی المِيزانِ أَثْقَلُ مِن حُسنِ الخُلقِ(2) .

چيزی در ترازوی سنجش سنگين تر از حسن خلق نيست .

و نيز آن حضرت فرمود :

عَلَيكُم بِحُسْنِ الخُلْقِ ; فَإنَّ حُسنَ الخُلْقِ فِی الجَنَّةِ لاَ محالَةَ . وإيّاكُم وَسُوءَ الخُلْقِ ; فَإنّ سوءَ الخُلْقِ فِی النّارِ لاَ مَحالَةَ(3) .

بر شما باد به حسن خلق ; زيرا حسن خلق ناگزير در بهشت است . و از سوء خلق حذر كنيد ; زيرا سوء خلق بناچار در دوزخ است .

حضرت صادق (عليه السلام) در تفسير آيه ی شريفه ی

( رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ خصال : 1 / 29 ، احسن الحسن خصلة ، حديث 102 ; بحار الانوار : 68 / 386 ، باب 92 ، حديث 30 .

2 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 37  ، باب 31 ، حديث 98 ; وسائل الشيعه : 12 / 152 ، باب 104 ، حديث 15923 .

3 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 31 ، باب 31 ، حديث 41 ; بحار الانوار : 68 / 386 ، باب 92 ، حديث 31 .


صفحه 106


الاْخِرَةِ حَسَنَةً )

(1) می فرمايد : مراد از حسنه ی آخرت رضا و خشنودی خدا و بهشت است . و مراد از حسنه ی دنيا فراخی رزق و معاش و حسن خلق است .

حضرت علی (عليه السلام) به يكی از يارانش به نام نوف فرمود :

صِل رَحِمَك يزيدُ اللهُ فِی عُمرِكَ ، وحَسِّن خُلقِك يُخفِّفُ اللهَ حِسابَك(2) .

صله ی رحم كن تا خدا به عمرت بيفزايد و اخلاقت را نيكو گردان تا خدا حسابت را بر تو آسان گيرد .

مصاديق حسن خلق

آيات قرآن و روايات اين حقايق را از مكارم اخلاق و ارزش های رفتاری و از مصاديق حسن خلق دانسته اند : راستی در گفتار ، بذل و بخشش به تهيدست ، تلافی كردن خوبی ديگران ، حفظ امانت ، صله ی رحم ، حفظ عهد و امان و ضمان و حرمت و حق همسايه و رفيق ، حيا ، شجاعت ، صبر ، مهمانداری ، وفای به عهد ، نرمی ، مدارا ، ملاطفت ، حفظ آبروی مردم ، گذشت از كسانی كه به انسان ستم روا داشته اند ، انس و الفت با مردم ، آسان گرفتن به ديگران ، انصاف ، عدالت ، قناعت ، احترام به بزرگ تر ، ترحّم به كوچك تر ، رعايت ايتام ، خيرخواهی ، دور بودن از حسد و تجاوز و حرص و تكبر و ريا و خشم و سخت دلی و . . .   .

پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :

مِن سَعادةِ المَرءِ حُسْنُ الخُلُقِ وَمِن شَقاوَتِهِ سُوءُ الخُلُقِ(3) .

از خوشبختی مرد حسن خلق و از بدبختی اش بدخلقی است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره ( 2 ) : 201 .

2 ـ امالی صدوق: 209، المجلس السابع والثلاثون، حديث 9; بحار الانوار : 68 / 383 ، باب 92 ، حديث 20.

3 ـ كنز العمال : 3 / 12 ; مجموعه ی ورام : 2 / 250 ، الجزء الثانی .


صفحه 107


و نيز فرمود :

أفضلُ عَمل يُؤتِی بِه يَومَ القِيامَةِ خُلقٌ حَسَن(1) .

برترين عملی كه روز قيامت آورده می شود اخلاق نيكوست .

و نيز فرمود :

أفضَلُ مَا اُعطِیَ المُسلِمَ خُلقٌ حَسَن(2) .

برترين چيزی كه به مسلمان عطا شده اخلاق نيكوست .

و نيز فرمود :

إنَّ هذِهِ الأخلاق منائِح من اللهِ ، فَإذا أحبّ الله عَبداً مَنَحَه خُلقاً حَسناً ، وَإذا أبغضَ اللهُ عَبداً مَنَحَه خُلقاً سيئاً(3) .

اخلاق عطايای خداست ، هنگامی كه خدا بنده ای را دوست بدارد خلق حسن به او عطا می كند و هنگامی كه بنده ای را دشمن بدارد خلق زشت به او می دهد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كنز العمال 3 / 13 .

2 ـ كنز العمال : 3 / 14 .

3 ـ كنز العمال : 3 / 15 .




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^