نگاهى به مقام حضرت خديجه(ع)، ص: 28
فاطمه (س) بگويم تا او بعداً آن را به شما بگويد. خديجه (س) فاطمه پنج ساله را صدا كرد و از او خواست كه كنارش بنشيند. سپس به او گفت: فاطمه من! من مىخواهم به خانه قبر بروم و به عالم برزخ داخل شوم، براى محفوظ ماندن من از عذاب قبر و برزخ، تو به پدرت بگو مرا در عباى خودش بپيچد و كفن كند. فاطمه جان! مىدانى پدرت در اين عبا چقدر خدا را عبادت كرده؟ فاطمه (س) گفت: چشم مادر. فاطمه (س) بيرون آمد و گفت: پدر! مادر مىگويد من را در عباى خودت كفن كن! پيغمبر فرمود: فاطمه جان! چشم، و عباى خود را به او داد. فاطمه (س) آن را براى مادر بُرد و مادر از ديدن آن، بسيار خوشحال شد.
هنوز سه روز از وفات ابوطالب (ع) نگذشته بود كه خديجه (س) هم وفات يافت. پيغمبر (ص) شروع كرد به اين كه جسم شريف آن حضرت را آماده سفر آخرت نمايد، همين كه خواست حضرت را كفن كند، جبرئيل (ع) نازل شد و گفت: در ميان اين بقچه، كفن خديجه (س) است از لباسهاى بهشتى كه خداوند آن را به او هديه نموده. بعد بقچهاى به پيغمبر (ص) داد و گفت: يا رسولالله!