فارسی
يكشنبه 30 ارديبهشت 1403 - الاحد 10 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نگاهى به مقام حضرت خديجه(ع)، ص: 27

او كه از آن هزار شبانه‏روز محاصره، به درآمد، از بس كه در اين محاصره زجر ديده بود، بيمار شد و به مرگ نزديك گشت. «1»

زبان حال خديجه (س) هنگام مرگ‏

بيمارى خديجه (س) كه شدت گرفت، پيغمبر (ص) به نزد او رفت و كنار بسترش نشست. خديجه (س) گريه مى‏كرد. پيغمبر (س) فرمود: خديجه جان! چرا گريه مى‏كنى؟ عرض كرد: الان كه لحظات آخر عمرم است، فقط براى يك مسأله گريه مى‏كنم و آن اين است كه نمى‏دانم الآن كه دارم مى‏ميرم، آيا خدا از من راضى است يا نه؟ جبرئيل (ع) نازل شد و فرمود: يا رسول‏الله! خدا مى‏فرمايد، سلام من را به خديجه (س) برسان و بگو، من از تو راضى هستم. خديجه شاد شد. بعد خديجه (س) گفت: آقا! من خواهشى از شما دارم، ولى خجالت مى‏كشم آن را به شما بگويم؛ شما از اتاق بيرون برويد تا من آن را به دخترمان‏

______________________________
(1) 1. بحارالانوار، ج 18، ص 233.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^