منابع :
کتاب : تفسير حكيم جلد یک
نوشته : استاد حسین انصاریان
خدمت عالى وارسته و فقيهى بزرگوار و عاشق دلباخته اهل بيت بودم، از كسى كه معاصر با شهيد راه حق آيت عظماى رب شيخ فضلالله نورى بود نقل كرد كه:
شيخ شهيد فرمود: روزى چند تن از دوستانم مرا به صرف نهار در اطراف امام زاده داود واقع در دل كوههاى مشرف به تهران و پشت به مازندران دعوت كردند.
دعوتشان را پذيرفتم و به آن منطقه رفتم، چند خيمه برپا بود، خيمهاى به عنوان آشپزخانه، خيمهاى براى پذيرائى از ميهمانان و خيمهاى براى استراحت خادمان و خدمتگزاران.
در خيمهاى كه ويژه ضيافت و پذيرائى از ميهمانان بود قرار گرفتم. هنگامى كه سفره غذا آماده شد، و ميهمانان مهياى صرف غذا گشتند؛ ناگهان اسبهاى قافله سر به چموشى برداشتند و با خيزش و پرش طناب خيمهها را از جا كنده و خيمهها را به چند متر آن طرفتر از جاى خود كشيده و خوابانيدند، و در نتيجه سفره غذا در فضاى آزاد قرار گرفت.
ناگهان كلاغى قوى از هوا به سوى سفره سرازير شد و يك قرص نان به منقار گرفت و به پرواز درآمد، من كه در اين حادثه شعاع حكمت مىديدم به يكى از اطرافيانم گفتم با اسبى تيزرو كلاغ را دنبال كن و ببين اين قرص نان را كجا مىبرد.
پس از ساعتى با مردى كه آثار زحمت و كار و كوشش از جبينش پيدا بود بازگشت و به آن مرد گفت: داستان خود را براى شيخ بيان كن.
مرد لب به سخن گشود و گفت: سه روز پيش از محل زندگىام كه پشت اين كوههاست جنسى را براى فروش در نزديكى تهران با مركب راهوارم حمل مىكردم، راهزنى در برابرم قرار گرفت، دست و پايم را بست، مركبم را با بار برد، من دست و پا بسته در ميان اين كوه بدون اين كه بتوانم بنداز دست و پايم برگيرم تك و تنها ماندم، در اين سه روز روزى يك بار كلاغى برايم قرص نانى مىآورد، و من با آن قرص نان سدّ جوع مىكنم!!
شيخ دستور داد مركبى به او بدهند، و او را با پرداخت درهم و دينارى كه بتواند مال به غارت رفتهاش را جبران كند دلشاد و مسرور نمايند.
مرد را با مركبى ورزيده و كيسهاى پر از درهم و دينار به سوى خانهاش فرستادند و خودشان از جلوه رحمانيت حق كه روزىبخش به همه موجودات زنده است و اين مرد را در عين بسته بودن دست و پايش به وسيله كلاغى روزى مىرسانيد شگفتزده شدند!
آرى حضرت رب به همه مخلوقات و به ويژه انسان با ربوبيتش كه همراه با رحمت است توجه و نظر دارد، چنانكه از حضرت صادق (ع) روايت شده است:
«الرحمن بجميع خلقه:» «1»
راهى عجيب براى نجات از حادثه
ذوالنون مصرى مىگويد: در خانه بودم كه ناگهان اضطربى سخت قلبم را فرا گرفت، به صورتى كه نمىتوانستم خود را حفظ كنم، و درونم را به آغوش امنيت قرار دهم، از خانه درآمدم و قدم زنان به حركتم ادامه دادم تا نزديك شط نيل رسيدم، عقرب قوى و بزرگى را ديدم كه در آن ناحيه به سرعت مىدويد، او را دنبال كردم تا به كنار نيل رسيد، در آنجا چشمم به قورباغهاى افتاد كه كنار وادى متوقف است، عقرب به پشت قورباغه پريد و قورباغه وارد آب شد و شناكنان حركت كرد، به قايقى سوار شدم و دنبال قورباغه رفتم، قورباغه به طرف ديگر رود رسيد، عقرب از پشت او فرود آمد و به سرعت شروع به دويدن كرد، او را دنبال نمودم، جوانى را زير درختى در حال خواب ديدم كه افعى خطرناك زهردارى قصد گزيدن او را دارد، عقرب به روى افعى پريد و او را گزيد، افعى هم به عقرب نيش زد و هر دو از بين رفتند و آن جوان در خواب رفته از خطر هر دو به سلامت ماند، «2» آرى به فرموده امام صادق (ع).
«الرحمن بجميع خلقه:»
مؤمن و رحمت خدا
در روايت است جوانى در آستانه مرگ قرار گرفت، در حالى كه زبانش از گفتن «لاالهالاالله» بسته شد، اطرافيانش نزد پيامبر آمدند و حضرت را از مشكلى كه براى جوان پيش آمده بود خبر دادند، آن پيشواى رحمت كنار جوان آمد و شهادت به توحيد را به او تلقين كرد، او دچار اضطراب مىشد، و از گفتن باز مىماند!
حضرت پرسيد آيا نماز نخوانده، روزه نگرفته، زكات نپرداخته؟ گفتند: همه اين امور را انجام داده است، فرمود آيا عاق پدر و مادر است؟ پاسخ دادند آرى! حضرت فرمود مادرش را بياوريد. مادرش كه پيره زالى كور چشم بود آمد، حضرت فرمود: آيا از او گذشت نمىكنى؟ گفت: نه زيرا به من در حدى لطمه وارد نموده كه چشمم از دست رفته!! حضرت فرمود: هيزم و آتش بياوريد، پيرزن گفت آتش براى چه مىخواهى؟ حضرت فرمود: مىخواهم او را در برابر تو به كيفر كارى با تو كرده بسوزانم!
پيرزن دو بار گفت: از او گذشتم، از او گذشتم، آيا من او را نه ماه در رحمم براى سوختن به آتش حمل كردم، آيا او را دو سال براى سوزانده شدن به آتش شير دادم، يا رسول الله پس مهر مادرى كجاست؟
مادر با مهر اندكى كه در دل نسبت به فرزند داشت، مهرى كه جلوهاى ناچيز از مهر و رحمت حضرت رب است از جوانش گذشت و به همين سبب زبان فرزندش در آستانه ورود به جهان آخرت به گفتن «لاالهالاالله» باز شد، مهر و رحمت بىنهايت حق كه چشمه نامحدود همه مهرهاست كجا اجازه مىدهد مؤمنى كه شصت سال يا هفتاد سال يا كمتر يا بيشتر خدا را بندگى كرده، و اگر مرتكب گناهى شده به آغوش توبه درآمده به آتش قيامت بسوزد و از پاداش اعمالش محروم شود؟!! «3» در اين زمينه بيش از پيش به عمق گفتار حضرت رضا (ع) در ضمن دعايش به پيشگاه حق پىمىبريم:
«رحمن الدنيا و الآخرة و رحيمهما:» «4»
در اينجا مناسب است توجه همگان و به ويژه اهل خدا را به اين نكته ظريف جلب كنم كه چون بر اساس آيات قرآن مهر و رحمت حق بىنهايت و نسبت به كل شيئى فراگير و نيز بر خشمش كه در حقيقت عذاب اوست سبقت و پيشى دارد، بايد به هنگام دعا از حضرتش مناسب با رحمتش از او درخواست حاجت كنند و در اين زمينه به آيات و دعاهائى كه از اهل بيت رسيده و در آنها به همه تعليم دادهاند كه از خدا چه بخواهيد توجه و دقت كنند، زيرا از رحمت بىنهايت، اندك خواستن اسائه ادب به حضرت رحمن و رحيم است، و با ادب دعا تناسب ندارد.
براى نمونه به برخى عناوين خواستههائى كه از پيشگاه رحمن و رحيم به وسيله عارفان عاشقش درخواست شده اشاره مىكنم.
پروردگارا ما را در زمره صالحان و شايستگان درآور، «5» پروردگارا از عالم بالا براى ما سفرهاى پر از نعمت نازل كن، «6» پروردگارا به ما خير و خوبى دنيا و آخرت عنايت كن، «7» پروردگارا بر ما صبر و استقامت فرو ريز و قدمهايمان را در صراط مستقيمت و جهاد در راهت ثابت و استوار بدار، و بر كافران پيروز كن، «8» پروردگارا قلوب ما را پس از اين كه هدايتمان نمودى از انحراف و ضلالت، و ميل به سوى باطل حفظ فرما، «9» پروردگارا گناهان ما را بيامرز، و زشتىهاى ما را بپوشان، و جان ما را در حالى كه همراه با نيكان باشيم بگير. «10» اعضا و جوارحم را براى به كار گرفتن در خدمتت نيروبخش، و دلم را براى عزيمت به سوى حضرتت قوى و محكم گردان، و كوشش در به دست آوردن خشيت از عظمتت را به من عطا فرما، و دوام در پيوستن به خدمتت را به من عنايت نما، تا با جسم و جان در ميدانهاى پيشتازان به سويت به حركت آيم، و در گروه شتابندگان به سويت بشتابم. و به سوى بارگاه قربت در زمره مشتاقان غرق شوق گردم، و همانند نزديك شدن مخلصان به تو نزديك شوم، چون ترس يقين كنندگان از تو بيم ورزم، و در جوار رحمتت با مؤمنان گردآيم. «11»
انوار معرفتت را براى ما كامل كن، و شيرينى عفو و گذشتت و لذت آمرزشت را به ما بچشان، و قلوب ما را روز لقاءت به وسيله تماشاى جلال و جمالت با ديده باطن شاد فرما، و عشق دنيا را چنانكه از دل شايستگان برگزيدهات و نيكان ويژه حرميت بيرون بردى از دل ما بيرون بر، به مهربانيت اى مهربانترين مهربانان. «12» خدايا دورى گزيدن از خانه غرور را كه خانه دنياست روزى من كن و دل دادن به خانه جاودان را رزق من قرار ده، و پيش از فرا رسيدن مرگ استعداد براى آن را نصيب من فرما. «13» خدا فروتنى فروتنان واقعى را از تو درخواست دارم، و نيز اخلاص اهل يقين، و همراهى با نيكان، و شايستگى درك حقايق ايمانى، و بهره از هر نيكى و خوبى و سلامت از هر گناه، و مستوجب شدن به رحمتت و موجبات آمرزشت و رسيدن به بهشت و نجات از آتش را از تو خواهانم. «14» خدايا عقل كامل و مغز وزين و دل پاك و عمل بسيار و ادب شايان به من عنايت فرما. «15»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نورالثقلين ج 1، ص 16، حديث 75.
(2)- تفسير كبير ج 1، ص 233.
(3)- تفسير كبير ج 1، ص 235.
(4)- نورالثقلين ج 1، ص 12، حديث 55.
(5)- مائده 84.
(6)- مائده 114.
(7)- بقره 201.
(8)- بقره 250.
(9)- آل عمران 8.
(10)- آل عمران 193.
(1)- بخشى از دعاى كميل. (12)- بخشى از مناجات زاهدان مفاتيح الجنان ص 215.
(13)- از دعائى زين العابدينع مفاتيح، ص 389.
(14)- از دعاهاى اميرالمؤمنين، مفاتيح ص 392.
(15)- از دعاهاى زينالعابدين در زهنگام زيارت اميرالمؤمنين.
منبع : پایگاه عرفان