يكى از عوامل در هم شكننده روح اجتماعى و اخوت انسانى نظام طبقاتى است كه در طول تاريخ انسان از مهم ترين مشكلات زندگى بوده و هم اكنون هم به صورت خطرناك و لا ينحل در آمده است، و نيز مسلم است كه تجمع سرمايه از علل ايجاد فاصله طبقات بوده و طبعاً افراد بشر را در دو صف متقابل و متخاصم قرار مى دهد، و نتيجه آن را امروز مشاهده مى كنيم، و بيم آن است كه هر لحظه اين امر منجر به اصطكاك عمومى و برخورد جهانى گردد، و نسل بشر را به انقراض بكشاند، و با اين وضع چگونه مى توان تصور كرد كه شارع اسلام خطر تمركز سرمايه طغيان آور را در يك صف، و خطر محرومى و فقر كُشنده را در صف ديگر ناديده گرفته و انتظار داشته باشد كه خاك نشينان در جوار كاخ نشينان و محرومان در كنار محتكران به طور مسالمت آميز و برادروار زندگى كنند، آيا اساساً چنين همزيستى عادلانه امكان پذير است؟!
روى اين حساب فرهنگ پاك اسلام با قوانين قاطع و وضع مقررات مالى همه جا جلوى تجمع ثروت را در نزد افراد گرفته، به ويژه آنجا كه بدون سعى و رنج مالى به دست آيد.
در قرآن مجيد مى فرمايد:
وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ:
هر آنچه كه بدون رنج و كوشش شما از غنيمت به دست آمده است، مجاهدان را در آن حقى نيست، و همه در اختيار پيامبر خدا گذاشته شده كه به حكم ولايت عامه در مصالح مسلمين صرف نمايد.
ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ:
هر آنچه كه خداوند از ثروت مردم شهرها به صورت مصالحه نصيب رسول خود نموده است متعلق به خدا و رسول و ذوى القرباى او [يعنى اهل بيت ] و يتيمان بى سرپرست و مستمندان و غريبان است و نبايد ميان توانگران دست به دست بگردد.
مضمون دو آيه كريمه اين است كه نمى توان اجازه داد اموالى كه بدون سعى و كوشش و زحمت و مشقت به دست آمده، و مى بايد در مصالح عمومى و رفع احتياج نيازمندان صرف شود، بين معدودى سرمايه داران دست به دست بگردد.
منبع : پایگاه عرفان