توحيد اين است که هم باورش داشته باشند و هم بندة واقعي او باشند. در آيات مربوط به حضرت مسيح به هنگام تولد خداوند متعال به مريم فرمودند: يهوديان ميآيند کنار گهواره و با تو شروع به بحث و جدال و گفتوگو ميكنند. شما در برابر آنچه که به تو ميگويند سکوت کن. اگر جواب خواستند، به گهواره اشاره کن. اين داستان از قرآن است.
يهوديها ميدانستند مريم وقتي به دنيا آمد مادرش نذر کرده بود که او را خادم بيت المقدس قرار دهد تا به خانة خدا خدمت کند. منطقة يهوديان کوچک بود و جمعيت هم همه را ميشناختند. داستان نذر مادر او را همه ميدانستند. حالا ناگهان يهوديان ديدند که مريم بدون شوهر، بچهدار شده است. به کنار گهواره آمدند؛ ولي مريم، مأمور به سکوت بود. پروردگار به مريم فرموده بود، پاسخ آنها را من خواهم داد. آنان به مريم گفتند:
(ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ)
ما پدرت عمران را ميشناختيم. آدم باشخصيت و باتربيتي بود. دامن پدرت به کارهاي بد آلوده نبود.
(وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا)
ما مادرت را هم ميشناختيم. او يک خانم به تمام معنا باعفت و پاکدامن بود. اما حرف يهود اين بود که از خاندان آن پدر نيکوکار و از آن مادر بسيار پاکدامن و باعفت، نبايد فرزندي بدون ازدواج به دنيا بيايد. به نظرشان مريم با مرد بيگانهاي ارتباط نامشروع برقرار کرده بود و اين کودک، محصول آن ارتباط است؛ و اين باورکردني نبود. ريشه و اصالت خانوادگي، بسیار مهم است.
منبع : پایگاه عرفان