موسي بن عمران (علیه السلام) وقتي به ملت گفت «لا اله الا الله» را بپذيريد، يعني فرعون را از همه جوانب زندگي خود بيرون کنيد. اطاعت از او را بر خود حرام کنيد؛ زيرا او خالق و رازق شما نيست، اختياردار دنيا و آخرت شما هم نيست. رزق و روزي شما در توان او نيست. او يک قلدر ستمگر است. زورگويي او وابسته به اطاعت شماست. اگر عدهاي از او اطاعت نکنند، دربار و ارتشي تشکيل نميشود.
حرف موسي بن عمران (علیه السلام) اين بود: اين شخصي را که در زندگي خود معبود انتخاب کردهايد، مثل خود شما است. به چه دليل بايد او فرمانرواي شما باشد و به چه دليل شما بايد در همة زمينهها مطيع او باشيد. قسمت اول «لا اله» تشهد يعني فرعون و يزيد را از زندگي خود پاک کنيد.
فرعون مگر چه قدرتي داشت كه در مقابل يک مقدار آب، مقاومت نداشت. ملت ميگفتند: او معبود ماست، نميگفتند آفرينندة ما است. هيچ ملتي در پرستش معبود زنده نميگفت او آفريننده و روزيدهندة ماست، ميگفتند: ما بايد شکل زندگي را از فرهنگ او بگيريم. اما انبيا آمدند و گفتند: اين انديشة شما غلط است. اين فکر، باطل است. اين سخنان را انبيا به مردم اعلان کردند. پيغمبر اکرم (ص) ما ايرانيان را از معبودي مانند آتش، نجات داد. آتش مقدس و نمايندة يزدان، آتشي که الان در معبدهاي زرتشتي در آتشكده روشن است.
بالاترين خدمت را رسول خدا به ما کرد. انبياي الاهي با اين تعصبات بيهوده، افکار و عقايد خرافي مخالف بودند. اگر رسول خدا (ص) در جامعة امروزي ما بيايد با خيلي از کارهاي مسلمانان مخالف است؛ کارهایی که بوي ضد خدا ميدهد و يک نوع بتپرستي است.
تصرف در ضريح وقفي امامزاده حرام است. قفل فولادي در شبکههاي ضريح وارد میکنند که با اين قفل بسته از کار من گرهگشايي شود. قفل و شبکههاي ضريح چه قدرتي در اين عالم دارد؟
اين توحيد منهاي پروردگار است. توجه به بتهاي زنده و بتهاي بيجان، حرکت ضد خدا و ضد توحيد است. پيامبران نخست «لا اله الا الله» را به قلب امتها القا کردند که دل بتخانهاي را از بتخانه بودن درآورند. اين بتي که در قلب تو است، فرعون، نمرود و يزيد، يا چيز ديگري است. بايد دل از اين بتها پاک شود. اگر دل از اين بتها پاک نشود، هشتاد سال هم آدم ذكر «لا اله الا الله» بگويد، باز اهل توحيد نيست و مشرک است.
منبع : پایگاه عرفان