فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

لباس تقوى‏

آن گاه كه لباس تقوا به تن هستى خود كردى و با آب عشق دوست، غسل يا وضو بجاى آوردى و يا با غبار كوى محبوب دست و صورت صفا دادى و در مقام تسليم قرار گرفتى، به مرحله ديگر سفر كن و آن مرحله خالى كردن دل از غير اوست كه اگر دل از غيرش خالى نكنى چگونه امكان نيت خالص و اراده پاك براى تو خواهد بود؟

همه حواس و مشاعر و ذهنيات خويش را از تفرقه نجات ده و بر محور عشق جانان جمع كن و بر اين حقيقت مراقب و مواظب باش كه در آستانه معراج هستى و در اين سفر مسئله درمان فراق با داروى وصال مطرح است!!

امام خمينى رحمه الله در اين زمينه مى گويد:

بدان كه اهل معرفت و اصحاب مراقبه را به قدر معرفت آن ها به مقام مقدس ربوبيت و اشتياق آن ها به مناجات حضرت بارى عز اسمه از اوقات صلاة كه ميقات مناجات و ميعاد ملاقات با حق است، مراقبت و مواظبت بوده و هست.

آنان كه مجذوب جمال جميل و عاشق و دلباخته حسن ازلند و از جام محبت سرمست و از پيمانه الست بيخودند، از هر دو جهان رسته و چشم از اقاليم وجود بسته و به عزّ قدس جمال اللّه پيوسته اند، براى آن ها دوام حضور است و لحظه اى از فكر و ذكر و مشاهدت و مراقبت مهجور نيستند و آنان كه اصحاب معارف و ارباب فضايل و فواضلند و شريف النفس و كريم الطينه اند، چيزى را به مناجات حق اختيار نكنند و از خلوت و مناجات حق، خود او را طالبند.

عزّ و شرف و فضيلت و معرفت را همه در تذكر و مناجات با حق دانند، اينان اگر توجه به عالم كنند و نظر به كونين اندازند نظر آن ها عارفانه باشد و در عالم، حق جو و حق طلبند و تمام موجودات را جلوه حق و جمال جميل دانند.

اينان اوقات صلاة را به جان و دل مواظبت كنند و خود را براى ميقات گاه حق حاضر و مهيا كنند و دل آن ها حاضر است و از محضرحاضر را طلبند و احترام محضر را براى حاضر كنند و عبوديت را مودت و معاشرت با كامل مطلق دانند و اشتياق آن ها براى عبادت از اين باب است.

آنان كه مؤمن به غيب و عالم آخرت و شيفته كرامات حضرت حق جلاله اند و نعمت هاى ابدى بهشتى و لذت ها و بهجت هاى دائمى سرمدى را با حظوظ دائره دنيويه و لذائذ ناقصه موقته مشوبه، مبادله نكنند نيز در وقت عبادات- كه بذر نعم اخرويه است- قلوب خود را حاضر نمايند و از روى دل چسبى و اشتياق قيام به امر كنند و از اوقات صلاة كه وقت حصول نتايج و كسب ذخاير است انتظار كشند و چيزى را به نعم جاويدان اختيار نكنند، اينان نيز چون قلب آن ها از عالم غيب با خبر است، ايمان قلبى به نعم هميشگى و لذات دائمه عالم آخرت آورند، اوقات خود را غنيمت شمارند و تضييع اوقات خود نكنند، «اولئك اصحاب الجنة و ارباب النعمة هم فيها خالدون».

اين طوايف كه ذكر شد و بعض ديگر كه ذكر نشد، خود عبادات نيز براى آن ها لذاتى است به حسب مراتب آن ها و معارف آنان و كلفت تكليف براى آن ها به هيچ وجه نيست.

نشاط اصفهانى در اين زمينه چنين سروده:

محفل عشقش چو مى آراستند

 

اول از بيگانگان پيراستند

     

ساقى آنگه باده در گردش فكند

 

باده ها در سينه ها آتش فكند

     

مست افتادست از خود بى خبر

 

نى شناسد سر زپا نى پا زسر

شخص انسان كز همه كامل تر است

 

ذات او را لطف حق شامل تر است

     

 

ولى ما بيچارگان گرفتار آمال و امانى و بسته زنجيرهاى هوا و هوس و فرو رفتگان در سجن مسجور ظلمانى طبيعت كه نه بويى از محبت و عشق به شامه روحمان رسيده و نه لذتى از عرفان و فضيلت را از ذائقه قلبمان چشيده، نه اصحاب عرفان و عيانيم و نه ارباب ايمان و اطمينان.

عبادات الهيه را تكليف و كلفت دانيم و مناجات با قاضى الحاجات را سربار و تكلف شماريم، جز دنيا كه معلف حيوانات است، ركون به چيزى نداريم و جز به دار طبيعت كه معتكف ظالمان است تعلقى نداريم، چشم بصيرت قلبمان از جمال جميل كور و ذائقه روح از ذوق عرفان مهجور است!!

عمر خود را در چه پايان برده اى

 

قوت و قوت در چه فانى كرده اى

گوهر ديده كجا فرسوده اى

 

پنج حس را در كجا پالوده اى

گوش و چشم و هوش و گوهرهاى عرش

 

خرج كردى چه خريدى تو ز فرش «1»

     

 

بلى سر حلقه اهل معرفت و خلاصه اصحاب محبت و حقيقت مى فرمايد:

ابيتُ عِنْدَ رَبّى يُطْعِمُنى وَيَسْقينى

نزد پروردگارم بيتوته كردم كه طعام و نوشيدنى مرا تأمين مى كرد.

خدايا! اين چه بيتوته است كه در دارالخلوت انس، محمد را با تو بوده و اين چه طعام و شراب است كه با دست خود اين موجود شريف را چشاندى و از همه عوالم وارهاندى؟!

آن سرور را رسد كه فرمايد:

لى مَعَ اللّهِ وقْتٌ لايَسَعُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَلا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ .

براى من با خداوند وقت و حالتى است كه در توان هيچ فرشته مقربى و هيچ پيامبر مرسلى نمى باشد.

آيا اين وقت از اوقات عالم دنيا و آخرت است؟ يا وقت خلوت گاه قاب قوسين و طرح الكونين است؟

موسى كليم چهل روز، صوم موسوى گرفت و به ميقات حق نايل شد و خدا فرمود:

[فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً].

پس ميعادگاه پروردگارش به چهل شب پايان گرفت.

با اين وصف به ميقات محمدى نرسد و با دقت احمدى تناسب پيدا نكند، به موسى در ميعادگاه خطاب رسيد:

[فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ]

پس كفش خود را از پايت بيفكن.

و آن را به محبت اهل، تفسير كردند و به رسول ختمى، امر به حب على شد،

در قلب از اين سر جذوه اى است كه دم از او نزنم، تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل!!

در دل بى خبران جز غم عالم غم نيست

 

در غم عشق تو ما را خبر از عالم نيست

خاك آدم كه سرشتند غرض عشق تو بود

 

هر كه خاك ره عشق تو نشد آدم نيست

از جنون من و حسن تو سخن بسيار است

 

قصه ما و تو از ليلى و مجنون كم نيست

گر طبيبان زپى داغ تو مرهم سازند

 

كى گذاريم كه آن داغ كم از مرهم نيست

من كه امروز هلاك دم جان بخش توام

 

دم عيسى چه كنم چون دم او اين دم نيست

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آداب خروج از منزل
شرح دعاي كميل
تفسیر حکیم (جلد9)
استاد حسین انصاریان در یزد: اگر حق مردم را ادا ...
اسراف
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
فرار انسان از چهره واقعى خود
حدّ لباس زن در اسلام
نسخه جالینوس حکیم
نماز، علاج خودپرستى‏

بیشترین بازدید این مجموعه

انتشار مجموعه یکصد جلدی سیری در معارف اسلامی
ارزش اهل بصیرت
فرار انسان از چهره واقعى خود
مال حلال در قرآن و روايات
طلب علم
متن سخنرانی حضرت استاد انصاریان در همایش نقش ...
فراغ خاطر در قرائت قرآن‏
نمایشگاه جنبی آثار استاد انصاریان در جشن بهار ...
استاد حسین انصاریان در یزد: اگر حق مردم را ادا ...
نیایش در هنگام فرا رسیدن ماه رمضان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^