فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

امام شناسی در بیان حضرت رضا (علیه السلام)

امامت مقام انبیا و میراث اوصیا است ، امامت جانشینى خدا ، و رسول ، امیرمومنان ، میراث حسن و حسین است .
امامت در اختیار گرفتن امور دین ، نظام و انتظام جامعه مسلمین ، اصلاح امور دنیا و به عزّت رساندن مومنین است .
امامت اصل و اساس اسلام است و پایه هاى دین مقدس ، به آن بستگى دارد و فروعات آن به امامت وابسته است .
با راهنمایى امام ، نماز ، زکات ، روزه ، حج و جهاد انجام مى گیرد و صدقات اموال و فىء از مردم اخذ مى شود و در مصارف خود مصرف مى گردد .
امام است که احکام و حدود دین را امضا مى کند ، حقوق اشخاص را مراعات مى نماید ، و کشور اسلام را از دست دشمنان محفوظ نگه مى دارد و مرزها را حفظ مى کند .
امام حلال خداى متعال را حلال و حرام آن را حرام مى کند ، در جامعه اسلامى حدود خداى متعال را جارى مى سازد ، از دین پروردگار دفاع مى نماید ، مردم را با حکمت و دانش به طرف پروردگار دعوت مى کند و آنان را با پندهاى نیکو و حجت هاى بالغه ، راهنمایى مى نماید .
امام مانند ستاره فروزان و آفتاب تابان است ، که روشنایى آن ، همه عالم را فراگرفته ، و خود در جاى بلند است که دست احدى از مردم به آن نمى رسد و دیدگان آن را در نمى یابد .
امام مانند ماه تابان ، نور فروزان ، چراغ درخشان و ستاره راه نما در شب هاى تاریک ، در بیابان ها و دریاها مى باشد .
امام آب گوارا براى تشنگان، و دلیل هدایت، و نجات دهنده از لغزش ها است .
امام مانند آتش در بلندى است که مردم از آن هدایت مى گردند و گرمایى است که به وسیله آن کسب انرژى مى کنند .
امام راهنمایى است که آدمى را از مهلکه ها نجات مى دهد ، پس هر کس امام را ترک گوید در هلاکت مى افتد .
امام ابر بارنده ، باران ریزنده ، آفتاب درخشنده و آسمان سایه افکنده ، زمین پهن شده ، چشمه جوشنده و باغ سرسبز و خرم است .
امام مونس ، رفیق ، پدر مهربان ، برادر همزاد و مهربان تر از مادر نسبت به فرزند کوچک است .
امام پناه بندگان ، در هنگام رسیدن به مصیبت هاى بزرگ مى باشد . امام امین خدا در میان مخلوقات ، حجت پروردگار در میان بندگان و جانشین خداى متعال در دنیاست .
امام دعوت کننده مردم به طرف خدا ، و مدافع حریم حضرت حق است .
امام از گناهان پاک ، و از هرعیب و نقصى منزه است ; امام از علم مخصوص برخوردار و به حلم بردبارى موصوف است ، امام نظام دین و عزت مسلمین بوده و کافران و منافقان را هلاک مى سازد .
امام یگانه روزگار است که هیچ کس با او قرین نیست و عالمى با وى برابرى ندارد . مانند کسى نیست و کسى را نمى توان به جاى او گذاشت . امام فضل دانش را بدون کسب و تعلیم فرا مى گیرد ، و خداى متعال وهّاب علم را به آنان عطا مى کند .
پس چه کسى مى تواند امام را بشناسد و یا بتواند امام را انتخاب کند ، چه قدر مردم از مطلب دورند ؟
عقول مردم در این وادى سرگردان ، و اندیشه آنان از درک حقایق ناکام است .
خردها در این موضوع حیران ، و چشم ها کور ، بزرگان در این وادى کوچک ، حکما و دانایان سرگردان ، بردباران از درک آن قاصر و سخنگویان از سخن گفتن عاجزند .
خردمندان به جهل خود اعتراف کرده ، و شعراء زبانشان بند آمده ، و ادیبان از فهم آن ناتوان شده ، و بلیغان زبان بند گردیده اند .
اینان قدرت ندارند مقام آنها را وصف کرده ، یا فضیلتى از فضایل امام را بیان کنند ، و به عجز و ناتوانى و تقصیر خود ، در این موضوع اعتراف دارند . چگونه مى توانند امام را با صفات او وصف کرده و یا او را به حقیقتاً تعریف نمایند .
علما و دانایان قدرت ندارند امر امام را درک کنند ، و کسى نیست که بتواند جاى امام را بگیرد و جامعه را از وجود او بى نیاز کند . مردم نخواهند توانست حقیقت وجودى امام را بشناسند .
امام مانند ستاره است ، که کسى نمى تواند بر آن دست یابد و یا حقیقتاً او را وصف کند ، پس مردم از کجا قدرت دارند امام را انتخاب نمایند ، و کجا عقل آنها به این موضوع خواهد رسید ، و در کجا مانند این یافت مى گردد؟!
آیا گمان مى کنید این فضایل و خصوصیات در غیر آل رسول (صلى الله علیه وآله) پیدا مى شود ؟ به خداى متعال سوگند ! نفس آنها خودشان را تکذیب کرده ، و اباطیل ، آنان را به آرزوهاى دور و دراز کشانده .
مردم به جایگاه بلند و گذرگاه سختى بالا رفته اند ، که از آن مقام بلند قدم هایشان خواهد لغزید ، و بر زمین افکنده خواهد شد .
در انتخاب امام به عقل ناقص خود مناضله کردند ، و به راى باطل خویش به مبارزه برخاستند ، و چیزى جز دورى از حق را به دست نیاوردند ، خداى متعال آنان را بکشد که دروغ و افترا بستند .
آنان مقام مشکلى را براى خود اتخاذ کرده ، و سخنان دروغ گفته و افترا بستند از طریق حق و صراط مستقیم منحرف شدند و در حیرت و سرگردانى فرورفتند ، و از روى بصیرت و بینش ، امام را ترک کردند .
شیطان کارهاى آنها را در نظرشان زیبا جلوه داد ، و آنان را از راه حق بازداشت ; در حالى که آنها راه درست را تشخیص داده بودند و حق را از ناحق تمیز مى داند .
آنها از امامى که خداى متعال و پیغمبرش اختیار کرده بودند ، اعراض نموده و از امامى که خود انتخاب کرده بودند متابعت نمودند ; در صورتى که قرآن ، آنان را مخاطب قرار داده و فرمود: ( وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ سُبْحَانَ اللهَ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ )(1) .
و نیز فرمود: ( وَمَا کَانَ لِمُوْمِن وَلاَ مُوْمِنَه اِذَا قَضَى اللهُ وَرَسُولُهُ اَمْراً اَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ اَمْرِهِمْ(2) .
و همچنین فرموده:  ( مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ * اَفَلاَ تَذَکَّرُونَ * اَمْ لَکُمْ سُلْطَانٌ مُبِینٌ * فَاْتُوا بِکِتَابِکُمْ اِن کُنتُمْ صَادِقِینَ )(3) .
و نیز فرمود: ( اَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلَى قُلُوب اَقْفَالُهَا )(4) .
یا این که فرموده: ( وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَیَفْقَهُونَ )(5) .
یا این که: ( قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَیَسْمَعُونَ * اِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَیَعْقِلُونَ * وَلَوْ عَلِمَ اللهُ فِیهِمْ خَیْراً لاََسْمَعَهُمْ وَلَوْ اَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ )(6) .
یا این که:  ( قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا )(7) .
امامت فضل خداى متعال است که به هر کس بخواهد عطا کند ، و پروردگار داراى فضل بزرگى است . آنان چگونه مى توانند ، امام را انتخاب کنند ، در صورتى که امام عالم است و نادانى در آن راه ندارد ، و نگهبانى است که از زیردستان حمایت کرده و آنها را تنها نمى گذارد .
امام معدن قداست ، پاکى و مرکز عبادت ، زهد و علم است . امام به دعوت مخصوص پیغمبر معرفى شده ، و از ذریه پاک حضرت زهراى بتول مى باشد . در نسب آن هیچ غل و غشى وجود ندارد ، و هیچ صاحب حسبى از نظر شرافت و برترى به آن نمى رسد .
امام از خاندان قریش ، نسل هاشم و از عترت رسول الله است و با رضایت خداى متعال برگزیده مى شود .
امام شریف ترینِ اشراف ، و فردى از خاندان عبدمناف است ، علمش همواره در تکامل ، و حلمش کامل مى باشد . در امر امامت متبحر ، در سیاست ماهر و عالم است .
اطاعتش بر بندگان واجب ، و همواره به امر خداى متعال قیام و اقدام مى کند ، بندگان خدا را نصیحت کرده ، و دین خدا را حفظ مى نماید .
پیامبران و پیشوایان (علیهم السلام) همواره موفق به توفیقات الهى هستند ، و از علوم خفیه پروردگار ، حکمت و دانش او برخوردار مى گردند ، و دیگران از این موهبت محروم مى باشند ، علم و دانش آنان ، از اهل زمانشان بالاتر است . خداى متعال مى فرماید :  ( اَفَمَن یَهْدِى اِلَى الْحَقِّ اَحَقُّ اَن یُتَّبَعَ اَمْ مَن لاَ یَهِدِّى اِلاَّ اَن یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ )(8) .
و همچنین فرمود: ( وَمَن یُوْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ اُوتِىَ خَیْراً کَثِیراً )(9) .
خداى متعال درباره طالوت فرمود: ( اِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَهً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللهُ یُوْتِى مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ )(10) .
و به پیامبر خود فرمود: ( وَاَنْزَلَ اللهُ عَلَیْکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکَ عَظِیماً )(11) .
و درباره ائمه اهل بیت فرمود: ( اَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ اِبرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَآتَیْنَاهُم مُلْکاً عَظِیماً * فَمِنْهُم مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَن صَدَّ عَنْهُ وَکَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِیراً )(12) .
هرگاه خداى متعال بنده اى را براى امور بندگانش انتخاب کرد ، به او شرح صدر عطا مى کند ، و دل او را از علم و حکمت سیراب مى گرداند ، و از علوم خود به او الهام مى نماید ، پس از این ، از پاسخ سئوالات باز نمى ماند و در طریق ثواب ، حیران و سرگردان نمى باشد .
امام معصوم ، موید ، موفق و مسدد است ، از خطا و لغرش مامون و از اشتباه و خطا مصون مى باشد ، خداى متعال او را چنین خلق کرده که تا براى بندگانش حجت باشد ، و شاهد در میان مردم گردد ، و این فضیلتى است که خداى متعال صاحب فضل بزرگ است . آیا مردم توانایى دارند چنین امامى را با این صفات اختیار کنند ؟ و یا کسى را که اختیار کرده اند ; داراى این صفت مى باشد ؟ تا او را بر دیگران مقدم دارند ؟
به خدا سوگند ! از حق تجاوز کردند ، و کتاب خداى متعال را پشت سرافکندند . گویا نمى دانند چه کارى مرتکب شده اند ، هدایت و شفاء در کتاب خداى متعال است ; لکن مردم آن را کنار گذاشتند و از هوى و هوس خود پیروى کردند .
خداى متعال آنان را مذمت و سرزنش کرده و از خود دور نموده و فرمود: ( وَمَنْ اَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدىً مِنَ اللهَ اِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ )(13) .
و نیز فرمود: ( فَتَعْساً لَهُمْ وَاَضَلَّ اَعْمَالَهُمْ )(14) .
و فرمود: ( کَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللهَ وَعِندَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذلِکَ یَطْبَعُ اللهُ عَلَى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّر جَبَّار )(15) .
با مطالعه در عناوین روایات بسیار مهم کافى ، درباره ائمه معصومین ، متوجه این حقایق مى شویم :
وجوب پیروى از ائمه ، امامان شهداى حق بر خلقند ، ائمه هادیان راه حقند ، والیان ، حاکمان و گنجینه هاى علوم الهى اند ، خلفاى خدا در زمین ، ابواب دانش و رحمتند ، نور الهى در بین خلقند ، ارمکان زمین اند ، محسود حاسدان اند ، آیات حق در قرآنند ، بودن با آنان واجب است ، اهل ذکرند ، راسخین در علمند ، علم در سینه آنان ثابت است ، وارث کتاب و برگزیدگان حضرت معبودند ، قرآن مردم را به واسطه آنان هدایت مى کند ، نعمت ذکر شده در کتابند ، محل عرض اعمالند ، معدن علم ، شجره نبوت و مختلف الملائکه اند ، وارث علومند ، عالم به تمام زبان ها و داراى علوم کتاب آسمانیند ، تمام علوم قرآن نزد آنهاست ، صاحب اسم اعظمند ، داراى علوم انبیا ، رسل و فرشتگانند ، آگاه به غیبند .
آرى ! واقعیات و حقایقى که در سطور گذشته از آیات و روایات خواندید ،همه درامام معصوم تجلى دارد ، سرچشمه ولایت مطلقه در وجود  مقدس آنان است ، ولایتى که از پیامبر به آنان رسیده ، و از حضرت حق به پیامبر ; پس در حقیقت ولایت امام معصوم ، همان ولایت پیامبر و ولایت پیامبر ولایت خداست ، که آیین حق ، نظام هستى و حیات انسانى مردمان ، در سایه این ولایت قابل حفظ است .
در حقیقت ائمه معصومین (علیهم السلام) بودند که بدون اندک تمایل شخصى ، و با گذشت و فداکارى ، نگهبانى دین را در قلمرو احکام و وظایف به عهده گرفته و تا نفس هاى آخر با انحراف و شیوع بدعت هاى ویرانگر ، مبارزه کردند .
در شرایطى که اجتماع دورانشان مساعد و آماده پذیرش بوده است ، ماموریت خود را در سطح اجتماع انجام داده اند ، و در هر زمانى که شرایط اجتماعى با اجراى ماموریت آنان مساعد نبوده ، به تربیت افرادى مى پرداختند که بتوانند در صورت امکان ، نگهبانى دین را عهده بگیرند ، و آن را انجام دهند .
در سرگذشت زندگى هر یک از ائمه معصومین (علیهم السلام) ، تربیت شدگانى دیده مى شوند ، که به اصطلاح ، هر یک از آنان ، شایسته منصب پیشتازى در سازندگى هاى انسانى بوده اند(16) .
آرى ! با توجه ائمه طاهرین به این معنى که بشر به طور ضرورى ، جهت اداره امور حیات ، در همه زمینه ها ، به طور صحیح احتیاج به حکومت دارد ، و به ارشاد معنوى نیازمند است ، و این که دین خدا باید تا قیامت از انحراف و بدعت ها مصون بماند ، با نور فرهنگ پاک الهى خود ، انسان هایى تربیت کردند ، تا اهداف آنان را تعقیب نمایند .
آنان فقه و فرهنگى از خود به جاى گذاشتند که از آن تعبیر به فرهنگ اهل بیت و مدرسه ائمه معصومین مى شود ، تا از برکت آن فقه ، فرهنگ و مدرسه ، شخصیت هاى فقهى ، فرهنگى و علمى با عنایت خدا به وجود آیند ; تا در هر عصرى بدعت مبدعان ، شرک مشرکان ، کفر کافران و اباطیل باطلان ، حکومت ستمگران ، ظلم ظالمان ، استعمار و استثمار شیطان صفتان را در هم شکنند . آئین حق را از انحراف حفظ کنند ، خفتگان را بیدار نمایند و همراه با جهاد نفس ، جهاد با زبان ، جهاد با قلم و مال از چراغ پرفروغ حق نگهدارى کرده ، و نفوس مستعده را با فقه ، علم ، درایت ، بینش و بصیرت خود تربیت و به رشدکمال برسانند .
ائمه معصومین با کمک آیات قرآن مجید ، و روایات بسیار مهمى که از خود به جاى گذاشتند ، که معتبرترین کتب حدیث آنها را با سلسله سند صحیح نقل کرده اند ، این گونه شخصیت هاى فقهى ، علمى ، بصیر و دانا را با تمام وجود تایید کرده ، و موجودیت آنان را در عصرى جهت حکومت بر امت و ارشاد معنوى آنان ،تقنین قوانین لازم بر اساس اجتهاد ، به عنوان نایب عام و جانشین امام ، و در یک کلمه فقیه جامع الشرایط ، به رسمیت شناخته ، و همراه با بیان یک سلسله شرایط ، که در روایات آمده و در فصل بعد به قسمتى از آن اشاره مى شود ، آنان را به امت شناسانده و ولایت ، امارت و حکومتشان را همچون ولایت و حکومت خود و رسول الله دانسته ، پیروى از آنان را بر همگان واجب کرده و ردّ آنان را در هر زمینه اى رد خود دانسته اند .
این همان معنایى است که در کتب فقهى استدلالى ، از آن تعبیر به « ولایت فقیه » شده است که در عصر غیبت ، چونان زمان پیامبران و امامان باید محور حیات و حرکت و رشد و کمال امت و مصونیت وى از هر خطرى باشد .


پی نوشت:
1 - « و پروردگارت آنچه را بخواهد مى آفریند و [آنچه را بخواهد ]بر مى گزیند ، براى آنان [در برابر اراده او در قلمرو تکوین و تشریع] اختیارى نیست ; منزّه است خدا و برتر است از آنچه براى او شریک مى گیرند » [قصص (28) : 68] .
2 - « و هیچ مرد و زن مومنى را نرسد هنگامى که خدا و پیامبرش کارى را حکم کنند براى آنان در کار خودشان اختیار باشد » [احزاب (33) : 36] .
3 - « شما را چه شده ، چگونه حکم مى کنید؟ * پس آیا متذکّر [حقایق] نمى شوید ؟ * یا شما [بر این ادعاى خود] دلیل روشنى دارید ؟ * پس اگر راستگویید ، کتابتان را [که این سخنان را با تکیه بر آن مى گویید به میان] آورید » [صافات (37) : 154 ـ 157]
4 - « آیا در قرآن نمى اندیشند [تاحقایق را بفهمند] یا بر دل هایشان قفل هایى قرار دارد » [محمد (47) : 24] .
5 - « بر دل هایشان مهر تیره بختى زده شده پس [به همین سبب] آنان [منافع جهاد در راه خدا و بهره هاى آخرتى آن را] نمى فهمند » [توبه (9) : 87] .
6 - « گفتند : شنیدیم در حالى که [از روى حقیقت ]نمى شنوند . * قطعاً بدترین جُنبندگان نزد خدا ، کرانِ [از شنیدن حق] و لالانِ [از گفتن حق] هستند که [کلام حق را] نمى اندیشند ! * اگر خدا [نسبت به پذیرفتن هدایت ، شایستگى و ]خیرى در آنان مى دید ، یقیناً ایشان را شنوای [حقایق و معارف ]مى کرد ، و اگر [با لجبازى و عنادى که فعلاً دارند ]آنان را شنوا کند ، باز اعراض کنان روى [از حق ]مى گردانند » [انفال (8) : 21 ـ 23] .
7 - « گفتند : شنیدیم و [در باطن گفتند :] نافرمانى کردیم » [بقره (2) : 93] .
8 - « پس آیا کسى که به سوى حق هدایت مى کند ، براى پیروى شدن شایسته تر است یا کسى که هدایت نمى یابد مگر آنکه هدایتش کنند ؟ شما را چه شده ؟ چگونه [بدون بصیرت و دانش ]داورى مى کنید ؟ » [یونس (10) : 35] .
9 - « و آنکه به او حکمت داده شود ،بى تردید او را خیر فراوانى داده اند » [بقره (2) : 269] .
10 - « خدا او را بر شما برگزیده و وى را در دانش و نیروى جسمى فزونى داده ; و خدا زمامداریش را به هر کس که بخواهد عطا مى کند ; و خدا بسیار عطا کننده و داناست » [بقره (2) : 247] .
11 - « و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد ، و آنچه را نمى دانستى به تو آموخت ; و همواره فضل خدا بر تو بزرگ است » [نساء (4) : 113] .
12 - « بلکه آنان به مردم [که در حقیقتْ پیامبر و اهل بیت اویند] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده ، حسد مىورزند . تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم ، و به آنان فرمانروایى بزرگى بخشیدیم . * پس برخى از آنان [که اهل کتاب اند ]به او [که پیامبر اسلام و والاترین فرد از خاندان ابراهیم است] ایمان آورند ، و گروهى از او روى گردانیده اند ، و دوزخ که آتشى سوزان و برافروخته است ، براى آنان کافى است » [نساء (4) : 53 ـ 54] .
13 - « و گمراه تر از کسى که بدون هدایتى از سوى خدا از هواهاى نفسانى خود پیروى کند ، کیست ؟ مسلماً خدا مردم ستمکار را هدایت نمى کند » [قصص (28) : 50] .
14 - « و بر کافران هلاکت و نابودى باد و [خدا ]اعمالشان را باطل و تباه ساخت » [محمّد (47) : 8] .
15 - « [این عمل زشتشان] نزد خدا و نزد اهل ایمان مایه دشمنى بزرگ است ; این گونه خدا بر دل هر گردنکش زورگویى ، مُهر [تیره بختى] مى نهد » [غافر (40) : 35] .
16 - شرح نهج البلاغه : 2/280 .

 
پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: کتاب بر بال اندیشه
 

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدابراهیم آیتی
نمونه هائى از بيانات پيامبر اكرم در عظمت ...
«عبدالله» كدام يك از فرزندان امام حسين(ع) است؟
رنج‌ نامه‌‌ای از امام حسن علیه‌السلام خطاب به ...
امام حسین(ع)؛ آیینه تمام نمای فضیلت های الهی
برداشت هاي انسان شناختي نهضت كربلا
ديدارامام حسین(ع) با ابى هره ازدى
علت عدم حضور سليمان بن صرد در کربلا
علت عزاداری بیشتر برای امام حسین(علیه السلام)
اسلام، دین سهولت

بیشترین بازدید این مجموعه

نشانه‎های رستاخیز
مراتب تقوا و صفات متقين
بازخورد سخنراني امام سجاد(عليه‏السلام)
وجوب حفظ قلب از نفوذ شيطان‏
قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
ویژگی های فردی و اجتماعی پیامبر اسلام (ص)
نقش بنی امیه در پیدایش نهضت امام حسین(علیه السلام)
کامل ترین مؤمنان از نظر ایمان کیست؟
جهان در شب ولادت پیامبر رحمت(ص)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^