فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

توبه شقیق بلخی

شقیق فرزند یکى از ثروتمندان منطقه بلخ بود . زمانى براى تجارت به بلاد روم رفت ، شهرهاى روم را در برنامه سیاحت و گشت و گذار گذاشت . در یکى از شهرها براى تماشاى مراسم بت پرستان وارد بتخانه اى شد ،
 خادم بتخانه را دید موى سر و صورت را تراشیده ، لباس ارغوانى به تن کرده و مشغول خدمت است ، به او گفت : تو را خداى حىّ و آگاهى است ، به عبادت او برخیز و این بت هاى بیجان را واگذار که نفع و زیانى ندارند .
خادم به شقیق گفت : اگر انسان را خداى حىّ و آگاهى است ، قدرت دارد تو را در شهر و دیار خودت روزى دهد ، چرا تصمیم گرفته اى همه عمر خود را براى به دست آوردن پول خرج کنى و اوقات گرانبها را در این شهر و آن شهر نابود سازى ؟
شقیق از نهیب خادم بتخانه بیدار شد و دست از فرهنگ مادّیگرى و دنیاپرستى شست، به عرصه گاه توبه و انابه درآمد و از عرفاى بزرگ روزگار شد.
مى گوید : از هفتصد دانشمند پنج مساله پرسیدم همه به طور مساوى پاسخ گفتند .
 پرسیدم عاقل کیست ؟ جواب دادند : کسى که عاشق دنیا نیست ، گفتم : زیرک کیست ؟ گفتند : کسى که مغرور به دنیا نشود ، پرسیدم : ثروتمند کیست ؟ گفتند : کسى که به داده حق رضایت دهد ، سوال کردم : تهیدست کیست ؟ گفتند : آن کسى که زیاده طلب است ، پرسیدم : بخیل کیست ؟ گفتند : کسى که حق خدا را در مالش از محتاجان منع مى نماید

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ترك ياد خدا
دل سپارى به اهل بيت و ازدواج‏
مرا سالم نگاه دار
توبه یزید بن معاویه!
عاقلى در لباس ديوانگان
زن بدكاره
فلسفه روزه‏
حکایتی از حلم آيت اللَّه اصفهانى‏ (1)
آمرزش و مغفرت از بركت احسان‏
حكايتى عجيب اندر مسأله تلبيه‏

بیشترین بازدید این مجموعه

بهترین برنامه اسلام
عاقلى در لباس ديوانگان
حكايت سمره‏
حكايتى عجيب اندر مسأله تلبيه‏
حکایتی از اعتماد و توكل بر حق‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
حکایتی از حلم آيت اللَّه اصفهانى‏ (1)
دل سپارى به اهل بيت و ازدواج‏
از دين جديد به نان و نوایی رسید!
ترك ياد خدا

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^