بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
یکی از مسائل بسیار مهمی که یقینا خیر دنیا و آخرت انسان در گرو آن است، و منهای آن مسئله احدی از انسانها راهی به سعادت دنیا و آخرت ندارد مسئله صراط مستقیم است، که از اولین سوره قرآن کریم مطرح شده تا جزء آخر قرآن، و کنار یک سلسله حقایق هم مطرح شده، این مطلب را اگر با حوصله و با دقت عنایت کنید به آن هدفی که در نظر دارم بگویم برسیم نسبت به آن هدف حالت یقین به شما دست میدهد. که از ایمان بالاتر است، البته قرآن مجید یقین را سه بخش بیان کرده است، علم الیقین، حق الیقین، عین الیقین.
من از پشت یک دیواری که دارم رد میشود میبینم از آن طرف دیوار دود به هوا بلند شده یقین پیدا میکنم پشت دیوار آتش روشن است، ولی آتش را نمیبینم، اما با دیدن دود یقین میکنم پشت دیوار آتش شعلهور است، این را میگویند علم الیقین، یعنی یقینی است که از خبرگیری فکرم از دود و آتش پیدا کردم، میپیچم پشت دیوار آتش را با دود میبینم این را میگویند عین الیقین، یعنی دارم با چشم میبینم آتش را هیچ راه شک و تردیدی هم در وجود آتش برایم نیست، میروم جلو، کاملا حرارت آتش را حس میکنم، دارم داغ میشوم، دارم به مرز سوختن پوستم میرسم، این را میگویند حق الیقین، من فکر میکنم اگر این مقدمه دقت بشود که با کمک گرفتن از این مقدمه سخن از امیر المومنین گفته شود از کتابهای بزرگ اهل سنت چند تا کتابشان، ما نسبت به ولایت و امامت و خلافت و وصایت امیر المومنین حق الیقین در قلبمان تجلی میکند.
صراط مستقیم به ترتیبی که من از قرآن مجید امروز به دست آوردم، راه شخص پروردگار است و بعد راه انبیاء ا لهی است، راه صدیقین و شهداء و صالحین است، و به ویژه راه شخص پیغمبر عظیم الشان اسلام است، این آیه را عنایت کنید، مٰا مِنْ دَابَّةٍ إِلاّٰ هُوَ آخِذٌ بِنٰاصِيَتِهٰا إِنَّ رَبِّي عَلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿هود، 56﴾ خیلی آیه فوق العادهای است پروردگار میفرماید مهار تمام جنبندگان عالم در دست قدرت من است، ما جنبندههایی داریم غیبی هستند نمیبینیم فرشتگان، جنبندگانی داریم غیبی هستند نمیبینیم جن، جنبندگانی داریم که حتی از دسترس میکروسکوپها هم خارج هستند، یعنی موجود هستند نمیبینیم، جنبندگانی هم داریم که در کل خشکیهای زمین زندگی میکنند، جنبندگانی هم داریم در دریاها زندگی میکنند که زین العابدین علیه السلام که اصلا یک بار سفر دریایی نکرده دریا را هم ندیده، اصلا، ایشان جاهایی را که دیده مکه بوده مدینه بوده عراق و شام بوده، مکهشان هم نمیآمدند جده و بروند مکه از مدینه یک راهی بود وارد شهر مکه میشدند میآمد جوفه. دریا ندید ایشان ا ما در همان اتاق کاهگلی تیرچوبی درباره دریا که امروز ثابت شده حالا آن روز که مردم حرف حضرت را نمیفهمیدند، ولی با اینکه خیلی حرفها را مردم آن روزگار نمیفهمیدند قران گفت پیغمبر گفت ائمه هم گفتند، چون کلام آنها محدود به زمان نبود، میگفتند حالا مردم زمانشان نمیفهمیدند مردم ده قرن بعد یک خرده میفهمیدند، الان خیلیهایش را میفهمند.
این مسئله شوک که در پزشکی خیلی جایگاه مهمی دارد، گاهی قلب یکی میایستد، میافتد در کام مرگ شوک بهش میدهند و قلب برمیگردد، امام چهارم پانزده قرن قبل بنا به نقل کتابهای هزار و هزار و صد سال پیش، به مفضل ابن عمر کوفی میگوید این که نوزاد خیلی گریه میکند و در گریهاش هم دیدید دست و پای شدید میزند، برای ریه و دستگاه تنفسش بسیار مفید است، چون دارد با گریه و دست و پا زدن شوک میزند کیسههای بسته تنفسی باز میشود کل کیسهها که باز شد نفس آرام میشود بچه هم از گریه میافتد، آرام میگیرد دیگر لازم ندارد این شوک را، مگر درد داشته باشد الان میفهمند.
یا ما روایاتی داریم من فکر کنم سه تا را تا حالا دیدم، موسی ابن جعفر میفرماید آنهایی که درجا میمیرند، سکته میکنند، دفنشان را تا سه روز تاخیر بیندازید، چون ممکن است قلب دوباره به کار بیفتد، یا طبیب آمد موسی ابن جعفر را معاینه کرد به حضرت رضا گفت چند روز آب بهش ندهید ضرر دارد برایش، طبیب وقتی رفت بیرون موسی ابن جعفر فرمود یک قدح آب بیاورید خورده خورده آب را خوردند و نظرشان هم این بود الماء سید نعم الدنیا و الآخرة، آب آقای همه نعمتهای دنیا و آخرت است، آب ترکیبی از اکسیژن و هیدروژن است، یعنی دو عنصر دارویی، و به حرف طبیب گوش نداد. ما روایاتی داریم بهتآور است، آن روز فرمودند و هیچ کس متوجه نشد، امروز ما میبینیم موشکافیهای علمی دارد ما را به معجزه بودن مغز ائمه طاهرین مومن میکند.
زین العابدین درباره دریاها میگوید یا من فی البحار عجائبه، این را درباره خاکیهای زمین نمیگوید، ما در خاکیهای زمین خدا میداند چه موجودات متنوعی داریم چند صد جور مورچه موریانه، حشرات مختلف، گلها، باغها، میوهها، دانههای نباتی، حبهها اما میگوید ای کسی که شگفتیهای خلقت تو در دریاهاست، ایشان هم که دریا را ندیده، معلوم میشود آیه وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنٰاهُ فِي إِمٰامٍ مُبِينٍ ﴿يس، 12﴾ درست است، که میآیند سوال میکنند از پیغمبر یا یکی از معصومین این امام مبین تورات است؟ که همه چیز را خدا در آنجا گفته؟ فرمود نه، امام مبین انجیل است؟ نه، پس امام مبین چیست؟ که همه چیز در این امام مبین است وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنٰاهُ فِي إِمٰامٍ مُبِينٍ، حضرت فرمود امام مبین امیر المومنین است.
همه پرونده هستی پیشش است، یکیش زین العابدین است، زین العابدینی که دریا را ندیده و دارد میگوید ای خدایی که شگفتیهای خلقت در دریاهاست امروز ثابت شده، که پرونده دریاها در سینهاش است، پرونده گذشته و آینده پیشش است، من تا حالا نشده پیشگوییهای پیغمبر و ائمه طاهرین را عنوان بحث قرار بدهم، خدا میداند این پیشگوییها چقدر مهم است، چیزهایی را پیغمبر و ائمه گفتند زمان خودشان اصلا نبوده، از صد سال پیش به این طرف دارد پیشگوییهای آنها روشن میشود.
اگر خدا لطف کند این عنوان را من انتخاب میکنم زنده بمانم یک ماه رمضان یک محرم و صفر در مجالس گوناگون پیشگوییهای پیغمبر و ائمه طاهرین را میگویم خیلی شنیدنی است، خب موجودات زنده، که نه ما کیفیت و شمارهشان را در پشت پرده میدانیم نه در این طرف پرده که در اختیار ماست. میگوید تمام این موجودات مهارشان دست من است، به هر مقصدی که برایشان قرار دادم مهارشان را میکشم دنبال این مهار میآیند به آن مقصد میرسانم، ان ربی به مردم بگو پروردگار من کل کارهایش ارادهاش، رحمتش، کلیدداریاش، کارگردانیاش بر صراط مستقیم است، خدا در فعلش انحراف ندارد، صراط مستقیم یعنی چی؟ یعنی جادهای که افراط و تفریط ندارد، کژی ندارد انحراف ندارد مستقیم است، این صراط مستقیم در پروردگار یعنی انحراف نداشتن در فعل، این یک آیه.
آیه دوم. بعد از بسم الله، يس ﴿يس، 1﴾ وَ اَلْقُرْآنِ اَلْحَكِيمِ ﴿يس، 2﴾ قسم دارد میخورد خدا به قرآن حکیم، إِنَّكَ لَمِنَ اَلْمُرْسَلِينَ ﴿يس، 3﴾ قسم به این قرآن تو از جانب من فرستاده شده هستی، عَلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿يس، 4﴾، هیچ انحرافی در تو نیست، آنهایی که در اروپا از چهار قرن پیش مستشرقین، عالمان اروپایی، عالمان کلیسایی، به پیغمبر اکرم ایراد گرفتند فقط ادعاست دلیل ندارند یعنی یک گفتار دروغی است. پروردگار عالم میگوید هیچ انحرافی در تو نیست تو میآیی یک کتاب پانصد صفحه مینویسی انحراف برای او اثبات میکنی احمق، همه را هم با دروغ میسازی، با افترا، با تهمت.
در قرآن مجید غیر از اینکه میگوید عَلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِيمٍ میگوید ثم تتفکروا، با اندیشه کردن بیایید طرف پیغمبر من، ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مٰا بِصٰاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ ﴿سبإ، 46﴾ هیچ اختلال روانی در او نمیبینید، با اندیشه بیایید، دروغ نگویید تهمت نزنید، چوبانداز حرف نزنید آبروی خودتان را پیش من و ملکوت نبرید، جهنم را برای خودتان آماده نکنید، انک علی صراط مستقیم.
خب صراط مستقیم درباره خدا یعنی هیچ انحرافی در فعل خدا وجود ندارد درباره پیغمبر یعنی چی؟ یعنی راهی است که از دنیا به آخرت کشیده شده راه مهندسی با عقاید درست، با اعمال صالح، و با اخلاق است، یقینا هر کسی این سلوک را داشته باشد آخر جاده بهشت ابد است، یقینا. خب پیغمبر اکرم بر صراط مستقیم است، خود قرآن مجید صراط مستقیم است، این را در آیه صد و پنجاه و دو سه و چهار با یک شماره پس و پیش احتمالا در سوره مبارکه انعام ببینید، خود قرآن همان صراط مستقیم الهی است. حالا دو تا سوال من میکنم آیا تمام حقایق قرآن در زمان پیغمبر بیان شد یا نشد، قرآنی که خود پیغمبر میگوید لا تحصی عجائبه، شگفتیهایش قابل شمردن نیست، بیست و سه سال پیغمبر سیزده سالش مکه بود کمی از قرآن نازل شد، ده سالش مدینه بود بقیه قرآن نازل شد، در این ده سال هم هشتاد و سه جنگ تحمیل به پیغمبر شد کی پیغمبر وقت پیدا کرد که کل حقایق قرآن را برای مردم بگوید، پیغمبر عبادات واجب را از قرآن گفت یک سلسله اخلاقیات را از قرآن گفت، یک سلسله عقاید را گفت، بقیهاش که بیان نشد. با کدام وقت؟ با کدام زمان، ماندههای حقایق قرآن بعد از مرگش باید پنهان میماند تا قیامت یا نه باید بیان میشد.
اگر باید بگوییم میماند یعنی حجت خدا بر بندگان تمام نیست روز قیامت میگویند ما قرآنت را داشتیم و نفهمیدیم، همان یک مقدار که پیغمبر گفت فهمیدیم، بقیهاش که به تناسب زمان به زمان، زمان به زمان باید میفهمیدیم ما نفهمیدیم کسی هم نبود برای ما بگوید حالا میخواهی ما را ببری جهنم قبیح است، چون عقل ما به قرآن قد نمیداد مثلا کسی را هم نگذاشتی که به ما بفهماند ما چه جرمی داریم که ما را ببری جهنم. این یک.
دو به پیغمبر میگوید انک علی صراط مستقیم، خب زمانی که پیغمبر بیست و سه سال بین مردم بود وجود او ملاک صراط مستقیم بود، بعد که از دنیا رفت کی باید قرآن را بیان میکرد؟ کی باید وجودش برای آنهایی که پیغمبر را ندیده بودند و نسلهای بعد ملاک صراط مستقیم بود که اگر مردم میگفتند صراط مستقیم چیست زمان خودش میگفتند پیغمبر صراط مستقیم تمام اعمال و رفتار و روش و منش است چون انک علی صراط مستقیم، حالا بعد از مرگش کی ملاک صراط مستقیم است؟ اگر بگوییم کسی را تعیین نکرد پس بالاترین ظلم را به مردم کرد، که مرد و هیچی نگفت هیچ کس هم نبود ملاک صراط مستقیم باشد، هیچ کس هم نبود حقایق قرآن را به مردم بگوید پس دین ناقص بود، اما هم کسی را گذاشت که حقایق قرآن را بگوید، و به مردم گفت و اسئلوا اهل الذکر من برای قران اهل گذاشتم بروید بپرسید، حقایق بیاننشده زمان پیغمبر را برایتان بگویند. و برای صراط مستقیم هم ملاک گذاشت، که اگر مردم از همدیگر پرسیدند ما بخواهیم در صراط مستقیم باشیم حقایق قرآن را که نمیفهمیم باید یکی برایمان بگوید، ملاک صراط مستقیم کیست؟
زمان حیات خودش از خودش پرسیدند، از پیغمبر. که آقا صراط مستقیم چهره انسانیاش کیست؟ خب چهره نوشتاری قرآن است، ولی باید این قرآن هم یکی باشد حقایقش را بگوید که ناقص نباشد برای ما، پیغمبر آخه میخواهد بگوید اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ میخواهد بگوید این را، خب باید دین را کامل بکند زمان خودش تمام حقایق قرآن که بیان نشد ملاک صراط مستقیم هم زمان خودش خودش بود، وقتی از دنیا رفت اگر ملاک صراط مستقیم معرفی نمیکرد و بعد از خودش معلمی که به اندازه خودش قرآن را بداند معرفی نمیکرد و بعد میگفت اکملت لکم دینکم، کجا اکملت لکم شد؟ کجا اتتمت علیکم نعمتی شد؟ نعمت ناتمام بود، دین ناتمام بود، کمال نداشت، ولی آمد اعلام کرد اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ﴿المائدة، 3﴾ یعنی من دارم دو ماه دیگر میمیرم کار را کامل کردم، برای کشف حقایق ناگفته قرآن معلم گذاشتند برای شناخت صراط مستقیم بعد از مرگ خودم ملاک گذاشتم، سوال، ای امت پیغمبر از کسانی که زمان مرگش را بودید، تا الان انصاف بدهید، کدامهایتان حاضر هستید با دلیل ثابت بکنید که ملاک شناخت صراط مستقیم من هستم کدامهایتان حاضر هستید اعلام بکنید به کل حقایق قرآن من آگاه هستم؟ چرا تا حالا همچنین ادعایی را هیچ کدام نکردید؟ چرا؟ آنهایی که بعد از مرگ پیغمبر بودند هیچکدام این ادعا را نکردند هیچکدام.
برادران اهل سنت، بزرگان قابل قبول شما نقل کردند کتابهایتان هم در ایران پر است، قم هست، تهران هست، زاهدان هست، بلوچستان هست، کردستان هست من تقاضا میکنم کتابهای خودتان را اگر هم عربی بلد نیستید بخرید ببرید پیش عالمانتان، بگویید بهتان نشان بدهند احدی بعد از پیغمبر تا الان ادعا نکرده به کل حقایق قرآن وارد هستم بیایید از من بپرسید و ملاک صراط مستقیم من هستم، خلافش را ادعا کردند، کتابهای بسیار مهم شما بزرگواران نوشته زمانی که بعد از تشکیل سقیفه ابوبکر را آوردند مسجد اولین روز نشست سر جای پیغمبر خودتان هم ننوشتید پیغمبر ایشان را انتخاب به جانشینی کرد نوشتید شورای مردم ایشان را انتخاب کرد خب باشد، ولی ایشان ابن ابی الحدید و غیر ابن ابی ا لحدید پر است در کتابهایتان نوشتند اولین لحظهای که سر جای پیغمبر نشست به مردم گفت عقیلونی بیعتتان را با من بشکنید و لست بخیر منکم، من هم عین یکی از شما هستم، امتیازی ندارم، آنی که امتیاز همه برنامهها را دارد و علی فیکم، علی است. حتما با این اقرار عجیب و غریب مصلحت ندیدند از منبر بیایند پایین و به امیر المومنین بگویند شما که کل ارزشها پیشت است شما برو بالای منبر.
حالا مصلحت ندیدند، اما تکلیف ما چیست؟ ایشان که خودشان فرمودند من بهتر از شما نیستم مثل شماها هستم، خب وقتی خودشان فرمودند من بهتر از شما نیستم مثل شماها هستم شما برادران اهل سنت به ما این زمینه را میدهید که برویم دنبال بهتر، بهتری که ایشان معرفی کردند و علی فیکم، اگر بنابر هدایت ابوبکر ما برویم دنبال امیر المومنین ایراد دارید به ما؟ ما مجرم هستیم؟ ما به فتوای علمای عربستان واجب القتل هستیم؟ چون به حرف ابوبکر گوش دادیم؟ اگر ما به خاطر گوش دادن به حرف ابوبکر واجب القتل هستیم کل شماها هم واجب القتل هستید چون شماها هم هزار و پانصد سال است دارید حرف ابوبکر را گوش میدهید، پس ابوبکر نه ادعا کرد که من آگاه به کل قرآن هستم، نه ادعا کرد که من ملاک صراط مستقیم هستم، گفت من یک فرد عادی مثل شماها هستم علی بین شماست، خب ما به حرف ایشان هزار و پانصد سال است رفتیم دنبال امیر المومنین، مجرم هستیم؟ دنبال علم رفتن جرم است؟ دنبال صراط مستقیم رفتن جرم است؟ دنبال دانش و حکمت و نهج البلاغه رفتن جرم است؟
اگر جرم نیست عمره و مکه رفتید از علمای خودتان اهل سنت حجاز بپرسید بیجرم به چه دلیل واجب القتل میدانید پیروان امیر المومنین را شاید قانعتان کردند، ما را که قانع نکرد، برادران اهل سنت فرصت نیست، اگر ماه رمضان ادامه داشت و وقت بود من با ضبط دوربین تلویزیون که واقعا در زمینه دین دارند خدمت میکنند، صدای خدا را از مساجد، سه شب احیا به تمام کره زمین دارند میرسانند البته احیاهای علما را پخش میکنند، حالا علاقه داشتند احیاهای من هم پخش بکنند من از طرف خودم و همه آنهایی که احیاهایشان پخش شد و منبرها را پخش میکنند برای بیداری مردم واقعا از صدا و سیما تشکر میکنم، کارتان بسیار بزرگ بود، چون اگر شما نبودید صدای ما در همین چهارچوب مسجد بود الان صدای ما در کل کره زمین است این کار شماست کارتان بسیار باارزش است و قابل تقدیر و تشکر.
خداوند زحمات همتان را از مدیریت بالا تا کارمندهای جزء را واقعا نور دنیا و آخرتتان قرار دهد، کار مهمی میکنید. اگر امکان داشت برادران اهل سنت من حدود صد تا کتاب میاوردم روی منبر میچیدم و بغل منبر، و دانه دانه را میآوردم جلوی دوربین باز میکردم که هفتاد بار فقط به نقل خودتان نه ما، ما نیازی نبوده اینها را بنویسیم در کتابهایمان ولی شما علمای بزرگ اهل سنت نوشتید، شماره هم هست یک دو سه چهار، هفتاد بار در مسائل شرعی در تفسیر قرآن، در قضاوتها، که اشتباه پیش آمد عمر گفت لو لا علی لهلک عمر، اگر علی نبود آبرو برای من نمیماند، هفتاد بار ایشان اقرار کرده، چون در قضاوتها دچار اشتباه شده در مسائل فقهی دچار اشتباه شده، کی میتواند ادعا بکند من ملاک صراط مستقیم هستم؟ کی میتواند بگوید من به همه حقایق قرآن آگاه هستم؟ حالا این که خود عمر هفتاد بار اقرار میکند اگر علم علی، فکر علی، شخصیت علی، دانش علی، نبود حداقل خود من هلاک شده بودم، یعنی نابود شده بودم، بیآبرو شده بودم حالا با این هفتاد باری که عمر ما را راهنمایی کرده که همه امتیازها را علی دارد در همه علوم ما بنا به راهنمایی عمر به امیر المومنین اقتدا میکنیم این را برای ما جرم میدانند وهابیت؟ میگویند شما مجرم هستید.
من علمای وهابیت را میگویم نه علمای ا هل سنت را، آنها پروندهشان با وهابیت جداست آنها خودشان را به شما چسباندند میگویند ما هم علمای اهل سنت هستیم در حالی که آنها علمای سازمان سیا امریکا و موصاد اسرائیل هستند، شماها باید آقایی کنید اعلام کنید بنویسید اینها را از خودتان جدا کنید، اینها به شما هم دارند لطمه میزنند، یعنی وجهه شما را در دنیا بد میکنند به ما هم لطمه میزنند ما را میکشند، به وجهه ما لطمه نمیخورد، ولی ما بیگناه داریم کشته میشویم شما هم بیگناه دارند آبرویتان را میبرند، یک اسلامی دارند نشان میدهند که مردم دنیا د یگر طرف اسلام نیایند، حالا به حق الیقین رسیدید به حق الیقینی که علی امام است، علی خلیفه است، علی وصیّ است، علی دریای بینهایت علم است، علی دریای بینهایت عقل است، علی دریای بینهایت ارزشهاست، علی ملاک صراط مستقیم است، علی آگاه به کل حقایق قرآن است.
خدایا اینطور که روایات نشان میدهد به خصوص روایات اهل سنت هر کسی تو را به حق علی قسم بدهد دعایش مستجاب است هر کسی. حالادر این زمینه یک روایت از بزرگان اهل سنت بخوانم برایتان، امیر المومنین میگوید وارد مسجد شدم هیچ کس نبود غیر از پیغمبر تک و تنها، به قول من دیدم عجب فرصت عالی است هیچکس نیست، آمدم جلوی پیغمبر زانو زدم آنوقت هم عمر امیر المومنین بیست و سه چهار سال بود جوان بود، گفتم یا رسول الله من یک تقاضا میتوانم از شما بکنم؟ این را علمای بزرگ اهل سنت نقل کردند در کتابهای خطی هست هم در کتابهای چاپی، اگر دلتان خواست مدرکش احباب الحق قاضی نور الله است، ایشان در این روایت مدارک مختلف اهل سنت را آورده، پیغمبر فرمود علی جان هر تقاضایی داری بگو، گفتم آقا هیچ کس نیست، من و شما هستیم، شما از خدا بخواه خدایا علی را بیامرز، اللهم اغفر لعلی، پیغمبر گفت باشد، چشم، آمرزش میخواهی؟ میخواهم برایت، پیغمبر بلند شد دو رکعت نماز خواند من هم حالا نشستم دارم میبینم، در سجده آخر خب بلند دارد میخواند دیدم دارد میگوید اللهم بحق علی اغفر لعلی، نمازش تمام شد، گفتم آقا من جوان به شما گفتم از خدا برای من آمرزش بخواه چرا خدا را به حق خودم قسم دادی؟ فرمود علی جان یعنی بعد از خودش من احدی را در پیشگاه خدا محبوبتر از تو ندیدم دیدم قسم به حق تو دعا را مستجاب میکند، خدایا به حق علی علی را تا قیامت برای ما و زن و بچهها و نسل ما نگه دار.
ای خدا به هیچ گناهی به هیچ قیمتی، تو را به جان زهرا علی را از مانگیر.
خدایا همینطوری که در دنیا ما را با علی مانوس کردی وقتی ما را از قبر درمیآوری ببر خدایا آنجا که علی ایستاده ما را هم ببر.
علی را شفیع ما قرار بده.
علی را دعاگوی ما قرار بده.
امضای علی را لحظه مردن پای پرونده ما قرار بده.