فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تعليم و ترتيب جوانان

در اين مرحله وظيفه و مسؤوليت پدران و مادران و ديگر مربيان چون معلّمان و استادان و هر كسی كه به شكلی با نوجوان و جوان سر و كار دارد ، از مراحل گذشته بسيار بسيار سنگين تر است به صورتی كه اگر در اين زمينه مربيان به ويژه پدران و مادران غفلت ورزند ، بنای انسانيت جوان با حمله خطرات معاشرتی و شهوانی و فساد فرهنگی ويران می گردد !

از زيباترين و بهترين سرمشق ها برای مربيان در اين مرحله وجود مبارك حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . آن حضرت در نامه ای پر محتوا و مفصلی ، روش حكيمانه و منش عالمانه ، انديشه دقيق خود را در مسأله تربيت حضرت امام حسن (عليه السلام) ـ جوان نوخاسته خود ـ توضيح داده و برنامه خود را با زنده كردن عواطف مذهبی و احساسات دينی جوانش آغاز نموده است .

« وأنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعلِيم كِتَابِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَتَأوِيلِهِ وَشَرَايِعِ الإِسْلاَمِ وَأَحْكَامِهِ وَحَلاَلِهِ وَحَرَامِهِ ».

و اين كه تربيتت را با آموزش دادن قرآن و معانی دقيق آيات آن شروع كنم ، و مقررات و قوانين اسلام و احكام نورانی آن و حلال و حرامش را به تو بياموزم .

آری ; بر مربيان است كه بهترين نقشه و طرح زندگی را كه همانا قرآن است و استوارترين قوانين را كه بی ترديد در فرهنگ اسلام جلوه دارد و با منفعت ترين احكام را كه احكام الهيه است و سودمندترين دانش را كه شناخت حلال و حرام خداست به نوجوان و جوان تعليم دهند .

البته اين تعليم نبايد با زور و خشونت و اخلاق تند و در جلساتی طولانی صورت بگيرد كه اگر اين گونه عمل شود به عواطف و احساسات جوان ضربه می خورد و به روح با صفايش زخم وارد می شود و خدای ناكرده از دين و ديندار روی برمی تابد و به دامن گرگانی كه به ظاهر اهل محبت و دوستی اند می افتد و نهايتاً پوستين انسانيت و آدميتش به وسيله آن گرگان دريده می شود و چه بسا خود او هم به گرگی برای دريدن پوستين ديگران تبديل شود !

اين تعليم اگر با اخلاقی پسنديده و رويی خوش و زبانی نرم و محبتی متعالی و جاذبه ای عاطفی صورت گيرد با گوشت و خون جوان آميخته می گردد و از او انسانی با ادب و با تربيت و با وقار و وزين و منبعی از ارزش ها و كمالات می سازد .

حضرت امام صادق (عليه السلام) در اين زمينه می فرمايد :

« مَنْ قَرَأَ القُرآنَ وَهُوَ شَابٌّ مُؤمِنٌ اختَلَطَ القُرآنُ بِلَحْمِهِ وَدَمِهِ ».

كسی كه قرآن می خواند در حالی كه جوان با ايمانی باشد ، قرآن با گوشت و خونش آميخته می شود و در همه وجودش اثر مطلوب می گذارد .

حضرت امام صادق (عليه السلام) در روايتی ديگر می فرمايد :

« . . . وَيَتَعَلَّمُ الكِتَابَ سَبْعَ سِنِيْنَ وَيَتَعَلَّمُ الْحَلاَلَ وَالْحَرَامَ سَبْعَ سِنِيْنَ ».

نوجوان بايد در طول هفت سال به تدريج قرآن بياموزد ، و در طول هفت سال ديگر حلال و حرام خدا را بياموزد .

نظر امام صادق (عليه السلام) اين است كه در تعليم قرآن و حلال و حرام به جوان فشار وارد نشود و تحقق تعليم قرآن و حلال و حرام در زمانی فشرده صورت نگيرد .

 

خطر دركمين

امام صادق (عليه السلام) خطرات مهلك فرهنگ های منحرف و فاسد را كه ممكن است نوجوان و جوان را به خاطر شور عواطف و احساساتش تحت تأثير قرار دهد به مربيان به اين صورت گوشزد می كند .

« بَادِرُوا أَوْلاَدَكُمْ بِالحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَكُمْ إِلَيْهِمُ المُرْجِئَةُ ».

در انجام تعليم فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) به جوانان خود سرعت به خرج دهيد و در تحقق اين وظيفه بسيار مهم شتاب ورزيد ، پيش از آن كه منافقان گمراه و به وجودآورندگان فرهنگ های منحرف با سخنان باطل و مقالات ايمان سوزشان عقل و عواطف جوانانتان را به اسارت بگيرند و آرای نادرستشان و گفته های به ظاهر زيبايشان را در نهاد پاك جوانان جای دهند و آنان را به وادی ضلالت و چاه گمراهی دراندازند ، و دنيا و آخرتشان را تباه نمايند .

 

ادب آموزی

حضرت اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) در روايتی به منفعت و سود تربيت صحيح و ادب استوار اشاره می كند و می فرمايد :

« من كَلفَ بِالاَْدَبِ قَلَّتْ مَسَاوِيْهِ ».

كسی كه به ادب و تربيت صحيح وادار گردد ، و به خوبی و سلامت رشد يابد ، زشتی و بدكاری اش بسيار اندك خواهد بود .

جوان هنگامی كه به وسيله پدر و مادر و مربی آگاه و دلسوز تربيت صحيح شود ، برای پدر و مادر منبع امنيت و آرامش و برای اطرافيان و جامعه موجودی سودمند و با منفعت خواهد شد .

پدر و مادری كه از ادب آموزی به جوانشان و تربيت صحيح او غفلت ورزند و تنها به لباس و پوشاك و خوراك او قناعت كنند ، يقيناً در آينده از بی ادبی و عدم تربيت او و شرارت و بدكاری اش در رنجی جانكاه و اضطرابی شكننده قرار خواهند گرفت .

امام صادق (عليه السلام) در روايتی می فرمايد :

« إنَّ خَيْرَ مَا وَرَّثَ الآبَاءُ لاَِبْنَائِهِم أَلاَْدَبُ لاَ المَالُ ».

بی ترديد بهترين ميراثی كه پدران برای فرزندانشان باقی می گذارند ادب و تربيت صحيح است نه ثروت و مال .

 

تربيت در آخر الزمان

پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله) در گفتاری كه از آينده امت خبر می داد ، از بی توجهی پدران به تربيت فرزندان شكوه و شكايت سخت كرده ، بعد از ديدن برخی از كودكان فرمود :

« وَيْلٌ لاَِوْلاَدِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبائِهِمْ ، فَقِيلَ : يَا رَسُولَ اللهِ مِنْ آبَائِهِمُ المُشرِكِينَ ؟ فَقَالَ : لاَ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤمِنِينَ ، لاَ يُعَلِّمُونَهُمْ شَيْئاً مِنَ الفَرَائِضِ وَإِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلاَدُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَرَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَض يَسِير مِنَ الدُّنْيَا فَأنَا مِنْهُمْ بَرِئٌ وَهُمْ مِنَّی بُرَآءٌ ».

وای بر فرزندان آخر زمان از غفلت و بی توجهی پدرانشان ، گفتند : يا رسول الله ! از پدران مشركشان ، فرمود : نه ، از پدران مسلمانشان ، پدرانی كه چيزی از واجبات دينی و فرائض الهی را به آنان نمی آموزند ، و اگر خود فرزندان در مقام يادگيری برآيند آنان را باز می دارند ، آنان نسبت به فرزندانشان به اين قناعت می كنند كه فرزندان ، كالايی اندك و متاعی ناچيز از دنيا به دست آورند ، من از چنين پدرانی بيزارم و آنان نيز از من جدا و بيزارند .

 

زمان تربيت

حضرت اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) كه مركب مسؤوليتش را در تربيت فرزند به سر منزل مقصود رسانيد ، در نامه استوارش به امام حسن (عليه السلام)می نويسد :

« فَبَادَرْتُكَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَيَشْتَغِل لُبُّكَ ».

فرزندم در راه ادب آموزی به تو و تربيت درست و استوارت از همه فرصت ها بهره گرفتم و وظيفه خود را در اين زمينه به طور كامل انجام دادم ، پيش از آن كه دل و قلبت در اين نوجوانی با هجوم خطرات سخت گردد و عقل و خردت با حمله فرهنگ های فاسد به اشتغال درآيد .

امام به پدران و مادران و مربيان در اين نامه هشدار می دهد كه اگر نسبت به تربيت صحيح جوانان كوتاهی ورزيد ، تشنگی و عقل آنان را با قرآن و معارف الهی و فرهنگ پاك اهل بيت (عليهم السلام) سيراب ننماييد ، دچار سنگدلی و نهايتاً گرفتار فرهنگ های شيطانی و مشغوليت ذهنی به امور باطل می گردند .

 

حق فرزند

امام زين العابدين (عليه السلام) در رساله حقوق می فرمايد :

« وَأَمَّا حَقُّ وَلَدِكَ فَأنْ تَعْلَمْ أَنَّهُ مِنْكَ وَمُضَافٌ إِلَيْكَ فِی عَاجِلِ الدُّنيَا بِخَيْرِهِ وَشَرِّهِ ، وَأَنَّكَ مَسؤولٌ عَمَّا وَلَّيْتَهُ مِنْ حُسْنِ الأَدَبِ وَالدَّلاَلَةِ عَلی رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالمَعُونَةِ لَهُ عَلی طَاعَتِهِ فَاعْمَلْ فِی أَمْرِهِ عَمَلَ مَنْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مُثَابٌ عَلی الإِحْسَانِ إِلَيْهِ مُعَاقَبٌ عَلَی الإِسَاءَةِ إِلَيْهِ ».

حق فرزندت بر عهده تو اين است كه بدانی او از تو به وجود آمده و در نيك و بد زندگی و خير و شرش وابسته به تو است و آگاه باشی كه در حوزه سرپرستی وی ، مسؤول ادب و تربيت سالم او می باشی و وظيفه داری كه او را به پروردگارش راهنمايی كنی و در اطاعت از فرمان های الهی ياری اش نمايی . لازم است رفتارت در تربيت فرزندت همراه با احساس مسؤوليت باشد ، رفتار كسی كه بداند در خوبی تربيت فرزند دارای پاداش است و در بدرفتاری اش نسبت به فرزند سزاوار كيفر و عقاب است .

 

وظيفه جوان در مقابل بی توجهی والدين

اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) به جوانانی كه پدران و مادران و مربيانشان از تربيت صحيح آنان كوتاهی میورزند ، سفارش بسيار مهمی دارند كه بايد به شدت مورد توجه جوانان قرار گيرد و خود را نسبت به بی توجهی پدران و مادران معذور ندارند و نگويند چون آنان ما را به ادب و تربيت نياراستند پس وظيفه ای بر عهده ما نيست و در اين زمينه تكليفی نداريم و گناهی بر ما نخواهد بود .

امام (عليه السلام) می فرمايد :

« يَا مَعْشَرَ الفِتيَانِ حَصِّنُوا أَعرَاضَكُمْ بِالاَْدَبِ وَدِينَكُمْ بِالعِلْمِ ».

ای گروه جوانان ! شرف انسانی و ارزش های اخلاقی خود را با ادب آموزی و تربيت صحيح محافظت نماييد و سرمايه گرانبهای دين خود را با آراسته شدن به دانش و معرفت از دستبرد دزدان راه خدا و خطرات گوناگون نگاه داريد .

 

درمان تجمل خواهی

پدران و مادران نبايد در برابر تجمّل خواهی و زينت طلبی جوانانشان ايستادگی كنند بلكه بايد آنان را با زبان خوش و اخلاقی پسنديده و گفتاری منطقی نصيحت كنند كه مبادا جمال ظاهر و زينت خواهی آنان سبب دوری از معنويت ، و تحصيل معرفت و اشتغال به امور بيهوده و افتادن در دامن شهوات و ارتباط با اهل گناه گردد .

بر پدران و مادران و مربيان واجب است در اين بخش از سنّ جوانان كه عواطف و احساسات و تمايلات و غرائز آنان در جوشش و فوران است ، آنان را تشويق به آراسته شدن به جمال باطن و زينت درون و آرايش قلب كنند و زمينه تحصيل دين و دينداری و علم و معرفت و اتصال به كوشش های مثبت چون كشاورزی و صنعت و تجارت و حرفه های مفيد هنری را برای آنان فراهم نمايند و به ويژه دراين بخش از عمر ـ كه جوان عاشق ارتباط با همسالان خود است و خواهی نخواهی در ميان اقوام و هم شاگردان مدرسه و فضای محل به دوست يابی برمی خيزد ـ او را با معاشرت های مفيد و انتخاب دوست مثبت آشنا سازند و آگاهش كنند كه در ميان همنشينان و رفيقان و دوستان ، كسانی هستند كه سبب سعادت و خوشبختی و چهره هايی قرار دارند كه عامل تيره روزی و بدبختی هستند و در اين زمينه به شدت مراقبت و مواظب باشند كه اگر به دوستانی برخوردند كه آنان را به راهی جز راه مستقيم و مثبت دعوت می كنند ، آنان را از خود برانند و رابطه خود را با آن منابع شر قطع كنند .

 

دوره چهارم ( تَفاخُرٌ ) :

در اين دوره كه به تعبير قرآن مجيد دوره باليدن و نازيدن و فخر كردن و بر شمردن مفاخر در برابر يكديگر است ، آدمی بايد توجه داشته باشد كه باليدن به امور فانی و فخر كردن بر ديگران ـ به اموری كه ريشه و اساس ندارد و افتخار به حسب و نسبت و قدرت و مقام و مداركی كه فقط عامل رسانيدن انسان به اندكی از مال دنياست ـ امری ناپسند و دور از اخلاق انسانی و آزردن دل ديگران و به نوعی كبرورزی و غرور است .

 

بيماری قدرت طلبی

اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) در عهدنامه هميشه جاويدش به مالك اشتر ، قدرت و حكومت را مايه خدمت و سرمايه ای برای ياری رسانيدن به امت و كليدی در دست انسان برای حلّ مشكلات مردم می داند .

قدرت اگر مايه غرور و كبر گردد ، انسان دچار اخلاق فرعونی می شود و اطرافيان خود را نيز به آن اخلاق آلوده می سازد و در نهايت حكومتی استبدادی و پر از ظلم و ستم به وجود می آيد .

اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) در نامه ای به اشعث بن قيس درباره حكومت ـ كه امانتی از سوی خدا در دست انسان است و بايد آن را هزينه خدمت به بندگان خدا كند ـ می نويسد :

« وَإِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَة وَلَكِنَّهُ فِی عُنُقِكَ أَمَانَةٌ ».

حكومت و دولت و حمكرانی و قدرت برای تو طعمه نيست كه آن را به سود خود و خانواده ات و اقوام و دوستانت ببلعی بلكه امانتی الهی بر عهده توست كه بايد آن را به صورت خدمت و حلّ مشكلات به صاحبانش كه مردم هستند بازگردانی .

بنابراين ميز رياست ، مال و ثروت ـ كه يقيناً از دست رفتنی است ـ و مدارك ـ كه نشان دهنده مدارج علمی است ـ نبايد مايه غرور و افتخار گردد بلكه همه اين امور فرصتی طلايی است كه دارنده آن بايد آن را در راه خدمت به خلق و كشور مغتنم شمارد .

 

تفاخر جايز

انسان اگر بنا باشد به خود ببالد و افتخار كند ، بايد به مايه تقوا و عبادات خالصانه ای كه حضرت حق توفيق انجام آن را به انسان داده ، مباهات نمايد .

اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) در كلام حكيمانه ای می فرمايد :

خوبی در اين نظام هستی اين نيست كه مال و اولادت فزونی يابد ، خوبی به اين است كه معرفت و دانشت بسيار شود و حلم و بردباری ات عظيم گردد و چنانچه موفق به نيكی و عبادت رب و خدمت به خلق شدی ، به سپاس خدا برخيزی .

« وَأَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ ».

و به بندگی در پيشگاه پروردگارت ، و بخاطر اطاعت و فرمان بردن از دستورات خدايت بر مردم مباهات داشته باشی .

راستی از كرامت دور است كه انسان به داشته های مادی و ظاهری خود بر ديگران به ويژه بر كسانی كه از بخشی از امور ظاهری محروم اند ، فخر بفروشد و با تكبر به خود ببالد و با تبختر ناز كند .

 

دوره پنجم ( تَكَاثُرٌ ) :

اين دوره به تعبير قرآن دوره علاقه به افزون كردن مال و ثروت و اولاد و نفرات است .

بی ترديد اگر اين علاقه به وسيله ايمان و تقوا و پندآموزی و عبرت كنترل نشود ، از انسان قارونی مستكبر و موجودی حريص و منبعی بخيل ساخته می شود كه به خرابی دنيا و آخرت انسان می انجامد .

انسان برای تأمين سعادت خود به وسيله مال و اولاد بايد با كمك هدايت خدا ، كسب ثروت كند و نيز بر اساس دستورات حق ، ثروت را هزينه كند و از هدايت حق برای تربيت نسل بهره گيرد و فرزندانی نيكوكار ، بزرگوار ، با كرامت ، با معرفت تحويل حوزه انسانيت دهد .

در هر صورت اگر اين پنج دوره از زندگی با تكيه بر هدايت حق و راهنمايی مربيان دلسوز رخ بنمايد ، در آخرت موجب آمرزش و خشنودی حق است و اگر بی مهار و بی كنترل جلوه كند ، در ابتدا چونان دشت سرسبزی است كه انسان را شگفت زده می كند و در پايان علف زرد و خشكی می شود كه جز سوزانيدنش چاره ای نيست چنانچه حضرت حق در انتهای آيه به اين حقيقت اشاره فرموده است كه :

 اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِی الاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ كَمَثَلِ غَيْث أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَكُونُ حُطَاماً وَفِی الآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ .

بدانيد كه زندگی دنيا  يی كه دارنده اش از ايمان و عمل تهی است ،  فقط بازی و سرگرمی و آرايش و فخرفروشيتان به يكديگر ، و افزون خواهی در اموال و اولاد است ،  چنين دنيايی  مانند بارانی است كه محصول  سبز و خوش منظره اش  كشاورزان را به شگفتی آورد ، سپس پژمرده شود و آن را زرد بينی ، سپس ريز ريز و خاشاك شود ! !  كه برای دنياپرستان بی ايمان  در آخرت عذاب سختی است و  برای مؤمنان كه دنيای خود را در راه اطاعت حق و خدمت به خلق به كار گرفتند  از سوی خدا آمرزش و خشنودی است ، و زندگی دنيا جز كالای فريبنده نيست .

 

پايان بازنويسی اوّل اذان ظهر چهارشنبه

16/10/1383 هجری شمسی

حسين انصاريان




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^