فارسی
يكشنبه 30 ارديبهشت 1403 - الاحد 10 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

توبه، ص: 26

ی

عنی هر چند با اين هجرت تبليغی، ممكن است رابطه ات با پدر و مادر قطع شود، به او نگفت، برو و هر دو سه ماه، يكبار برگرد، و به پدر و مادرت سری بزن. او در چند سالی كه مدينه بود، پدر و مادرش را نديد. فقط در اين سال ها يك روز عمويش به مدينه آمد و به نزد پيامبر رفت و گفت: يا رسول الله! من نيامده ام، مسلمان شوم. من جزو مكه ای ها هستم. اين مصعب، برادرزاد من، تك پسر است. مادرش از دوری اش دارد دق می كند و پدرش هم دارد از فراقش می ميرد. به او بگوييد، يك سفر با من به مكه بيايد و پدر و مادرش را ببيند و برگردد. پيامبر (ص) به دنبال مصعب فرستاد. مصعب درحالی كه پوست خشك شده گوسفندی را به صورت پيراهن به تنش كرده بود و از شدت نداری، روزها به كارگری می رفت و دو درهم مزد می گرفت، به نزد پيامبر (ص) آمد. اشك در چشمان پيامبر (ص) جمع شد و گفت: من او را با دو چشم خودم در مكه ديدم كه پدر و مادر اين جوان بهترين غذا را به او می دادند و




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^