فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ترجمه نهج البلاغه، ص: 421

دشمنانت كه خواهان غارت دوستانت بودند پل شده ای، نه تو را بازوی توانايی است، و نه دشمن را از ناحيه تو ترسی، نه مرزی را بستی و نه شوكت دشمن را شكستی، و نه حاكمی بودی كه به درد اهل شهرش بخورد، و نه می توانی از امير خود كاری را كفايت كنی. والسلام.

62 از نامه های آن حضرت است

به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد،

زمانی كه او را به حكومت مصر منصوب كرد.

اما بعد خداوند سبحان محمّد صلی الله عليه و آله را ترساننده جهانيان از عذاب فردا، و گواه بر انبيا فرستاد. چون از جهان درگذشت- صلّی اللَّه عليه وآله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم نمی افتاد، و بر خاطرم نمی گذاشت كه عرب پس از پيامبر صلی الله عليه و آله خلافت را از خاندانش بيرون برند، يا آن را بعد از او از من دور دارند. چيزی مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بيعت می كردند. از مداخله در كار دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهی از اسلام بازگشته، و مردم را به نابود كردن دين محمّد صلی الله عليه و آله دعوت می كنند، ترسيدم اگر به ياری اسلام و اهلش برنخيزم رخنه ای در دين ببينم، يا شاهد نابودی آن باشم كه مصيبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتی كه متاع دوران كوتاه زندگی است، و همچون سراب از بين می رود، يا همچون ابر از هم می پاشد. بنابراين در ميان آن فتنه ها قيامت كردم، تا باطل از بين رفت و نابود شد، و دين به استواری و استحكام رسيد.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^