قال على (عليه السلام) : مَنْ أَحَبّنا فَلْيَعْمَل بِعَمَلِنا . . .
بحار الانوار : 71 / 174
بخش شانزدهم
راه بهشت
والاترين مكتب
والاترين مكتب
مكتب اهل بيت (عليهم السلام) كه در حقيقت توضيحى جامع و تفسيرى كامل بر آيات قرآن مجيد و بيان كننده ى سنّت پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) است راهنماى انسان به سوى سعادت دنيا و آخرت و ضامن امنيت و آرامش در دنيا و رفاه و آسايش ابدى در آخرت است .
در اين مكتب انسان ساز تمام ملكات مثبت باطنى و زيبايى هاى اخلاقى وحسنات باطنى بيان شده و نسبت به همه ى زشتى هاى اخلاقى به انسان هشدار داده اند .
آنچه در اين دو زمينه براى آبادى دنيا و آخرت بيان شده ، آگاهانه و به جرأت مى توان گفت كه در هيچ مكتب و مدرسه اى و در هيچ آموزشگاه و دانشگاهى و از طرف هيچ استادى بيان نشده است .
من تا حدّى به خاطر نيازى كه براى سخنرانى ها و نوشتن كتاب هايم داشته ام به كتاب هاى اخلاقى و روانكاوى و روانشناسى شرق و غرب بويژه به نوشته ها و مقالات اساتيد معروف يونان زمين و اسكندريه ى قديم و پارسيان حكيم و فلوطونيان جديد و اروپاييان قرون وسطى و قرن هيجدهم به بعد مراجعه داشته و به دقت آنها را بررسى كرده ام ، خدا را گواه مى گيرم و به همه ى حقايق سوگند مى خورم آنچه در مسائل اخلاقى و روانى در مكتب اهل بيت ديده ام نمونه اش را در جايى نيافته ام .
بى توجهى به مدرسه ى اهل بيت و بى خبرى از حقايقى كه آن بزرگواران براى
انسان سازى بيان كرده اند و جايگزين كردن مكتب ديگر به جاى مكتب آنان چه مكتب شرقى و چه مكتب غربى بزرگ ترين خسارتى است كه انسان به دست خود براى خود فراهم مى آورد ، و كوبنده ترين ضربه اى است كه با دست خود بر ساختمان انسانيت خود وارد مى كند ، و سخت ترين بلايى است كه جاهلانه به سر خود مى آورد !
اهل بيت (عليهم السلام) با راهنمايى هاى خود ، بويژه با هدايت گرى الهى و ملكوتى خود به سوى حسنات اخلاقى ، راه بهشت را به سوى انسان مى گشايند و جاده ى خطرناك دوزخ را به روى انسان مسدود مى كنند .
اهل بيت (عليهم السلام) هم چون پيامبران دلسوزترين معلمان نسبت به انسان هستند ، اين انسان است كه بايد با آگاه شدن از تعليمات آنان و به كار گرفتن آن تعليمات از وجود مباركشان قدردانى كند و نسبت به ساحت مقدسشان سپاس ورزد .
روايات فراوانى در كتاب هاى معتبر نقل شده است كه منظور از صديقين و شهدا و صالحين در آيات قرآن مجيد اهل بيت و ائمه ى طاهرين (عليهم السلام) هستند و روايات بسيارى به دنباله ى آيه ى شريفه ى
( وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً )(1) .
نقل شده است كه هركس پس از خدا و پيامبر از اهل بيت كه مفسر قرآن و بيان كننده ى سنت واقعى پيامبرند اطاعت كند در قيامت با آنان خواهد بود و بر سر همان سفره اى متنعّم خواهد گشت كه آنان متنعم اند .
كمال اطاعت از خدا و پيامبر به اين است كه از اهل بيت اطاعت شود ; زيرا خدا و پيامبر اطاعت آنان را به عنوان اولوالامر و اهل ذكر و دانايان واقعى واجب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نساء ( 4 ) : 69 .
كرده اند و بدون اطاعت از آنان در حقيقت خدا و پيامبر اطاعت نمى شود .
شيعه در كلام اهل بيت (عليهم السلام)
انسان با اطاعت از خدا و رسول و اهل بيت به عنوان شيعه يعنى مؤمن واقعى ، مطيع كامل شناخته مى شود وحرمتى مافوق حرمت همه ى موجودات پيدا مى كند.
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
إنَّ لِكُلِّ شَىء جُوهراً وَجُوهَرُ وُلْدِ آدَمَ مُحَمَّدٌ وَنَحْنُ وَشِيعَتُنا(1) .
بى ترديد براى هر چيزى مادّه و ذاتى است و ماده و ذات فرزندان آدم ، محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) و ما اهل بيت و شيعيان ما هستند .
امام صادق (عليه السلام) به فضيل بن يسار فرمود :
أنتُم وَاللهِ نورٌ فِى ظُلُماتِ الأرض(2) .
به خدا سوگند شما شيعيان روشنايى و نور در تاريكى هاى زمين هستيد .
امام هشتم (عليه السلام) فرمود :
حَقٌّ على اللهِ أن يَجعَلَ وَلِيّنا رَفيقاً لِلنَّبِيّينَ وَالصدّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحِينَ وَحَسُنَ أولئكَ رَفِيقاً(3) .
بر عهده ى خداست كه عاشق و يار ما را هم نشين با پيامبران و صديقين و شهيدان و صالحين قرار دهد و اينان نيكو رفيقانى هستند .
از فرزند عمر بن خطاب معروف به ابن عمر روايت شده است كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافى : 8 / 214 ، حديث الصيحة ، حديث 260 ; محاسن برقى : 1 / 143 ، باب 11 ، حديث 39 .
2 ـ محاسن برقى : 1 / 162 ، باب 30 ، حديث 112 ; بحار الانوار : 65 / 28 ، باب 15 ، حديث 54 .
3 ـ تفسير عياشى : 1 / 256 ، حديث 189 ; بحار الانوار : 65 / 32 ، باب 15 ، حديث 68 .
مَن أحبّ عَليّاً قَبلَ الله عنه صَلاتَه وَصِيامَه وَقِيامَه واستجابَ دُعاءَه ، ألا ومَن أحبّ عَليّاً أعطاهُ اللهُ بِكُلِّ عَرَق فِى بَدنِه مَدينَةٌ فِى الجنّةِ ، ألا وَمَن أحبَّ آلَ مُحمّد أمِنَ مِن الحِسابِ وَالمِيزانِ والصِراطِ ، ألا وَمَن مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحمّد فَأنا كَفيله بِالجَنَّةِ مَعَ الأنبِياء ، ألا وَمَن أبغَض آلَ مُحمّد جاءَ يَوم القِيامَةِ مَكتُوباً بَينَ عَيْنَيْهِ : آيِسٌ مِن رَحمَة الله(1) .
كسى كه على (عليه السلام) را دوست بدارد ، خدا نماز و روزه و عبادت شبش را مى پذيرد و دعايش را مستجاب مى كند ، آگاه باشيد هركس به على عشق ورزد خدا برابر هر رگى كه در بدن دارد شهرى در بهشت به او عطا مى كند ، آگاه باشيد هركس عاشق آل محمد باشد از حساب و ميزان و صراط در امان است ، آگاه باشيد هركس با آل محمد دشمنى ورزد روز قيامت مى آيد در حالى كه به پيشانى اش نوشته شده : نااميد از رحمت خداست .
امام صادق (عليه السلام) در توضيح آيه ى شريفه ى زير فرمودند :
( إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ )(2) .
كه شايسته ترين مردم به ابراهيم كسانى هستند كه او را پيروى كردند و شايسته ترين مردم ، اين پيامبر و مؤمنانند و خدا يار مؤمنان است .
منظور از مؤمنان در اين آيه ائمه و پيروانشان هستند .
امامان بزرگوار پيوسته عاشقان شيعه بودن را به عبادات و حسنات اخلاقى سفارش مى كردند و مى فرمودند : هركس عامل به عبادات و آراسته به حسنات اخلاقى باشد شيعه و پيرو ما و مؤمن حقيقى است . و اعلام مى كردند دسترسى به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كشف الغمه : 1 / 104 ; بحار الانوار : 65 / 40 ، باب 15 .
2 ـ آل عمران ( 3 ) : 68 .
حقيقت تشيع و ايمان بدون عمل و زيبايى هاى اخلاق ميسّر نيست .
امام صادق (عليه السلام) مى فرمود :
أمّا وَاللهِ إنَّكُم لَعَلَى دِينِ اللهِ وَمَلائِكَتِهِ فَأعِينُونَا عَلَى ذَلِكَ بِوَرَع وَإجتهاد ، عَليكُم بِالصَّلاةِ وَالعِبادَةِ عَلَيكُم بِالوَرَعِ(1) .
بيدار باشيد به خدا سوگند شما شيعيان بر دين خدا و فرشتگان هستيد ، پس ما را بر پابرجا بودن به اين دين به كمك پرهيزكارى و سخت كوشى در امور خير يارى دهيد ، بر شما باد به نماز و بندگى خدا ، بر شما باد به پرهيزكارى و تقوا .
سليمان به مهران مى گويد : خدمت حضرت صادق (عليه السلام) رسيدم ، گروهى از شيعيان نزد حضرت بودند و امام خطاب به آنان مى فرمود :
مَعاشِرَ الشِّيعةِ ! كُونُوا لَنَا زَيناً وَلاَ تَكُونُوا عَلَيْنا شَيْناً ، قُولُوا لِلنَّاسِ حُسناً وَاحْفَظُوا ألسِنَتَكُم ، وَكُفُّوها عَنِ الفُضُولِ وَقَبِيحِ القَوْلِ(2) .
اى جمعيت شيعه ! براى ما زينت باشيد نه مايه ى بدنامى ، با مردم سخن به نيكى و خوشى گوييد ، زبانتان را از گناهان مربوط به زبان حفظ كنيد ، و آن را از زياده گويى و زشت گويى نگاه داريد .
امام صادق (عليه السلام) در اين روايت بسيار مهم اوصاف شيعه را بيان مى كنند :
شِيعَتُنَا أهلُ الوَرَعِ وَالإجتِهادِ ، وَأهلُ الوَفاءِ وَالأمانَةِ ، وَأهلُ الزُّهدِ وَالعِبادَةِ ، أصحابُ إحدَى وَخَمسينَ رَكعةً فِى اليَومِ وَاللَّيلَةِ ، القائِمونَ بِاللَّيلِ ، الصَّائِمونَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالى مفيد : 270 ، المجلس الثانى و الثلاثون ، حديث 1 ; بحار الانوار : 65 / 87 ، باب 16 ، حديث 14 .
2 ـ امالى طوسى : 440 ، المجلس الخامس ، حديث 987 ; وسائل الشيعه : 12 / 193 ، باب 119 ، حديث 16063 .
صفحه 376
بِالنَّهارِ ، يُزَكُّونَ أموالَهُم وَيَحُجُّونَ البَيْتَ وَيَجْتَنِبونَ كُلَّ مُحرَّم(1) .
شيعيان ما اهل پرهيزكارى و كوشش در راه خدا و اهل وفاى به عهد و امانت و اهل بى رغبتى به دنيا و عبادت و اهل پنجاه و يك ركعت نماز واجب و مستحب در روز و شب هستند ، آنان شب بيدار و روزه دار در روزند ، زكات مال خود را مى پردازند و حج بيت را به جا مى آورند و از همه ى حرام هاى دورى مى كنند .
آنچه در صفحات گذشته خوانديد شمه اى از فرهنگ پاك اهل بيت (عليهم السلام)و تعليمات مدرسه ى آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) و ويژگى هاى پيروان آن بزرگواران بود ، اين فرهنگ راهى فراروى انسان به سوى خوشبختى در دنيا و رضوان الهى در آخرت است و به جانب خوشبختى و بهشت راهى و طريقى جز اين راه وجود ندارد و هر راهى جز اين راه بى ترديد ضلالت و گمراهى است .
سه حقيقت بسيار مهم اخلاقى
امام صادق (عليه السلام) مردم را به سه خصلت بسيار مهم اخلاقى توجه مى دهند كه اگر اين سه خصلت به وسيله ى همه ى مردم به كار گرفته شود مشكل تهيدستان حل مى شود ، و همه ى تلخى هاى روحى و باطنى و نزاع هاى خانمانسوز و برخوردهاى نامناسب خاتمه مى يابد ، و هركسى به هر حقى كه دارد مى رسد ، و خيمه ى حيات از شيرينى و آرامش و امنيت و كرامت پر مى شود . آن سه خصلت به اندازه اى باارزش و سودمند است كه امام صادق (عليه السلام) مى فرمايند : هركسى يكى از اين سه خصلت را به محضر حضرت حق بياورد حضرت حق بهشت را بر او واجب مى كند . آن سه خصلت عبارت است از :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ صفات الشيعه : 2 / حديث 1 ; بحار الانوار : 65 / 167 ، باب 19 ، حديث 23 .
صفحه 377
الإنفاقُ مِن إقتَار ، وَالبِشْرُ لِجَميعِ العَالَمِ ، وَالإنصافُ مِن نَفسِهِ(1) .
هزينه كردن مال در عين تنگدستى ، برخورد با گشاده رويى با همه ى مردم و انصاف دادن به همگان از سوى خود .
انفاق
قرآن مجيد و روايات به طور مكرر از انسان خواسته اند كه بخشى از مال خود را براى حلّ مشكل تهيدستان و كارهاى خير و امور عام المنفعه هزينه كنند ، گرچه خود هنگام انفاق در مضيقه ى مالى و فشار مادى قرار داشته باشند !!
راستى ، انفاق چه خصلت باارزشى است كه معارف الهيه انسان را گرچه تنگدست باشد به انجام آن دعوت كرده اند .
ممكن است تنگدست بگويد حكم پرارزش انفاق شامل حال من نمى شود ; زيرا چراغى كه به خانه رواست به مسجد حرام است .
ولى اسلام اين توجيه را كه انسان را از يكى از بهترين خصلت ها و از پى آن از پاداش هاى عظيم الهى محروم مى كند نمى پذيرد . اسلام انفاق تنگدست را به اندازه ى شأن مادى او از وى خواسته است .
در كتاب هاى قديمى نقل شده : هنگامى كه نمروديان براى سوزاندن ابراهيم آتش فراوانى افروخته بودند ، جبرئيل زنبورى را ديد كه به سوى آن آتش مى رود تا آب بسيار اندكى كه با دهانش حمل مى كند روى آن آتش بريزد . به او گفت : مگر ممكن است اين آب بسيار اندك اين آتش فراوان را خاموش كند ؟ زنبور گفت : من هم به اندازه ى ظرفيتم وظيفه دارم به خاموش كردن اين آتش كمك كنم ، كوچكى من و حجم غيرقابل توجه دهان من باعث نمى شود كه من وظيفه ى الهى خود را ترك كنم ، بر من هم لازم است در اين دستگاه الهى به اندازه ى توان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافى : 2 / 103 ، باب حسن البشر ، حديث 2 ; بحار الانوار : 71 / 169 ، باب 10 ، حديث 37 .
صفحه 378
و قدرتم به يارى ابراهيم بشتابم !
بى ترديد اگر چند نفر تنگدست پول اندك خود را كه فرض كنيد با روى هم گذاشتن آن مجموعاً ده هزار تومان مى شود به تهيدستى بپردازند ، يقيناً گوشه اى از مشكل او را حل مى كند ، پول نسخه ى بيمار او را تأمين مى نمايد يا كفشى براى فرزندش تهيه مى شود ، يا با آن ورقه ى آب و برقى را مى پردازد و يا . . . .
بنابراين تنگدستان هم بايد در كنار مؤمنانى كه گشايش مالى دارند و پيوسته در كار خير شركت مى كنند ، به اندازه ى شأن مادى خود گرچه يك درهم باشد ، گرچه يك متر پارچه باشد ، گرچه يك عدد خرما باشد ، شركت كنند تا حضرت محبوب آنان را نيز جزء انفاق كنندگان ثبت كند و در قيامت به پاداش عظيم و اجر كريم و ثواب بى نهايت برساند .
( آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ )(1) .
به خدا و پيامبرش ايمان بياوريد و از مال و ثروتى كه شما را در تصرف و هزينه كردنش جانشين خود قرار داده ام انفاق كنيد و كسانى از شما كه ايمان آورده اند و انفاق كرده اند داراى پاداش بزرگ هستند .
انفاق مال براى حل مشكل آبروداران و انجام امور خير از قبيل مسجد ، مدرسه ، حمام ، پل ، راه سازى ، غرس درخت براى بهرهورى عموم مردم ، درمانگاه ، بيمارستان ، نشر معارف اسلامى عبادت و طاعت خداست .
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد :
إنّ إنفاقَ هَذَا المالِ فى طاعَةِ اللهِ أعظَمُ نِعمَة ، وَإنّ إنفاقَه فى مَعاصِيهِ أعظَمُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ حديد ( 57 ) : 7 .
صفحه 379
مِحنة(1) .
بى ترديد انفاق مال در طاعت خدا بزرگ ترين نعمت ، و هزينه كردنش در معاصى بزرگ ترين مصيبت است .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
أرضُ القِيامَةِ نارٌ مَا خَلاَ ظِلَّ المُؤمِنِ : فَإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ(2) .
زمين قيامت يك پارچه آتش است ، مگر سايبان مؤمن ، زيرا صدقه ى مؤمن او را در سايه ى خود مى پوشاند .
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :
مَلعونٌ مَلعونٌ مَن وَهَبَ اللهُ لَهُ مَالاً فَلمْ يَتَصَدَّقْ مِنهُ بِشَىء(3) .
ملعون است ، ملعون است كسى كه خدا مالى به او بخشيده و او چيزى از آن را صدقه نداده است .
و نيز آن حضرت فرمود :
أنفِقْ وَأيْقِنْ بِالخَلَفِ(4) .
از مال خود در راه خدا هزينه كن و يقين داشته باش كه آنچه را هزينه كرده اى جايگزين دارد .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ غرر الحكم : 376 ، حديث 8463 .
2 ـ كافى : 4 / 3 ، باب فضل الصدقة ، حديث 6 ; ثواب الاعمال : 140 ; بحار الانوار : 7 / 291 ، باب 15 ، حديث 2 .
3 ـ وسائل الشيعه : 16 / 280 ، باب 41 ، حديث 21555 ; بحار الانوار : 93 / 133 ، باب 14 ، حديث 67 .
4 ـ جامع الأخبار : 178 ، الفصل الحادى و الاربعون ; بحار الانوار : 93 / 130 ، باب 14 ، حديث 57 .
صفحه 380
مَن مَنَعَ مَالَهُ مِن الأخْيَارِ إختِياراً صَرَفَ اللهُ مَالَهُ إلَى الأشرَارِ إضطِراراً(1) .
كسى كه مالش را به اختيار خود از هزينه كردن براى خوبان منع كند ، خدا مالش را به ناچار مصرف بدان خواهد كرد .
حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود :
إنَّ مِن أخْلاقِ المُؤمِنِ الإنفاقُ عَلَى قَدْرِ الأقْتَارِ(2) .
بى ترديد از خصلت هاى مؤمن هزينه كردن مال در حدّ تنگدستى است .
اين نكته ى بسيار مهم را نيز نبايد از ياد برد كه عمل به آيات انفاق و روايات مربوط به آن در صورتى براى انسان ميسّر است كه از بيمارى خطرناك بخل سالم باشد ; زيرا اين خصلت نكوهيده و خطرناك براى باطن انسان هم چون ترمز شديدى است كه نمى گذارد انسان يك قدم به سوى عمل به آيات كتاب خدا و فرهنگ اهل بيت بردارد و در نتيجه به خاطر تعطيل آيات خدا و فرمان هاى اهل بيت در زندگى اش دچار عذاب قيامت خواهد شد !
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين زمينه مى فرمايد :
البُخلُ يَكسِبُ العارَ وَيُدخِلُ النَّارَ(3) .
بخل براى انسان كسب عار و ننگ مى كند و او را وارد آتش دوزخ مى نمايد .
خوش رويى
از خصلت هاى بسيار زيبا كه غم و اندوه را از دل ديگران مى زدايد نشان دادن خوش رويى است ، كارى كه براى انسان هيچ هزينه اى ندارد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جامع الأخبار : 178 ، الفصل الحادى و الاربعون ; بحار الانوار : 93 / 131 ، باب 14 ، حديث 57 .
2 ـ كافى : 2 / 241 ، باب المؤمن و علاماته ، حديث 36 ; تحف العقول : 282 .
3 ـ غرر الحكم : 293 ، الذم ، حديث 6555 ; هداية العلم : 70 .
صفحه 381
چقدر شايسته است انسان هنگامى كه مى خواهد با زن و فرزند ، پدر و مادر ، اقوام و خويشان و همه ى مردم برخورد كند همه ى غم و اندوهش را در پس پرده ى باطن پنهان نمايد و همه ى نشاط و سرسبزى و خرمى اش را در چهره ظاهر كند و با خوش رويى كامل با همگان ديدار كند .
اميرالمؤمنين (عليه السلام) وقتى خصلت هاى مؤمن را مى شمارد مى فرمايد :
المُؤمِنُ بِشرُهُ فِى وَجهِهِ وَحُزنُهُ فِى قَلْبِهِ(1) .
مؤمن شادى و خرمى اش در چهره اش نمايان و غم و اندوهش در دلش پنهان است .
و نيز آن حضرت در رواياتى مى فرمايند :
البَشاشَةُ إحسان(2) .
خوش رويى احسان و نيكى نسبت به مردم است .
البَشاشةُ حِبالَةُ المَودّة(3) .
خوش رويى ريسمان محبت و عشق است .
البِشرُ يُطفِئُ نارَ المُعانَدة(4) .
خوش رويى آتش دشمنى و كينهورزى را خاموش مى كند .
البِشرُ شِيمَةُ الحُرّ(5) .
خوش رويى خصلت آزاده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نهج البلاغه : 852 ، حكمت 333 .
2 ـ غرر الحكم : 250 ، الأمانة ، حديث 5215 ; هداية العلم : 77 .
3 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9927 ; هداية العلم : 77 .
4 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9924 ; هداية العلم : 77 .
5 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9922 ; هداية العلم : 78 .
صفحه 382
بِشرُكَ يَدلُّ عَلى كَرَمِ نَفسِك وَتَواضُعِك يُنبِئُ عَن شريفِ خَلقِك(1) .
خوش روييت دليل بر بزرگوارى نفست و فروتنى ات خبردهنده ى از اخلاق بلند مرتبه ات مى باشد .
طلاقَةُ الوَجهِ بِالبِشرِ وَالعَطيّةُ وَفِعلُ البِرّ وَبذلُ التَحيّةِ داع إلى محبّةَ البَريّة(2) .
گشاده روييت با خوش رويى و دست دهنده ات و كار نيكت و سلام كردنت كشاننده ى تو به سوى محبوبيت نزد همه ى مردم است .
انصاف
انصاف دادن به مردم كه از زيباترين خصلت هاى اخلاقى است از نظر لغت به معناى عدالت ورزى و اجراى قسط و اقرار به حقوق مردم و اداى آنهاست و اين كه هر خيرى را كه براى خود مى خواهم براى ديگران هم بخواهم و هر زيان و ضررى كه براى خود نمى پسندم براى ديگران هم نپسندم .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد :
أعدَلُ النّاسِ مَن رَضِىَ لِلنّاسِ مَا يَرْضَى لِنَفْسِهِ وَكَرِهَ لَهُم مَا يَكْرَهُ لِنَفْسِهِ(3) .
با انصاف ترين مردم كسى است كه آنچه را براى خود مى پسندد براى همه ى مردم هم بپسندد و هرچه را براى خود نمى پسندد براى مردم هم نپسندد .
و نيز آن حضرت فرمود :
مَن وَاسَى الفَقِيرَ وَأنصَفَ النَّاسَ مِن نَفْسِهِ فَذَلِكَ المُؤمِنُ حَقّاً(4) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9933 ; هداية العلم : 78 .
2 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9938 .
3 ـ من لا يحضره الفقيه : 4 / 394 ، من الفاظ رسول الله ( ص ) ، حديث 5840 ; بحار الانوار : 72 / 25 ، باب 35 ، حديث اول .
4 ـ كافى : 2 / 147 ، باب الإنصاف و العدل ، حديث 17 ; خصال : 1 / 47 ، حديث 48 .
صفحه 383
كسى كه با مال خود به تهيدست كمك كند و از سوى خود به همه ى مردم انصاف دهد مؤمن حقيقى است .
حضرت على (عليه السلام) به محمد بن ابوبكر كه از طرف آن حضرت استاندار مصر بود نوشت :
أحِبّ لعامّة رَعِيّتك مَا تُحِبُّ لِنَفسِك وَأهل بَيتِك ، وَأكرِه لَهُم مَا تَكرَهُ لِنَفسِك وَأهلِ بَيتِك(1) .
آنچه را براى خود و خانواده ات دوست دارى براى همه ى افراد تحت حكومتت دوست بدار و آنچه را براى خود و خانواده ات دوست ندارى براى آنان هم دوست نداشته باش .
امام صادق (عليه السلام) به حذّاء كه از اصحابشان بود فرمود :
ألا أخبِرُكَ بِأشَدِّ مَا افْتَرَضَ اللهُ عَلَى خَلقِهِ ؟ إنصافُ النّاسِ مِن أنفُسِهِم ، مُوَاسَاةُ الإخوَانِ فِى اللهِ عَزَّ وجَلَّ وَذِكرُ اللهِ عَلى كُلِّ حَال ، فَإنْ عَرَضْتَ لَهُ طَاعةُ اللهِ عَمِلَ بِها وَإن عَرَضْتَ لَهُ مَعصِيَةٌ تَرَكَها(2) .
آيا تو را به قوى ترين امورى كه خدا بر مردم واجب نموده خبر دهم ؟ انصاف دهى به همه ى مردم از سوى خودشان ، و كمك دادن به برادران دينى با مالشان و ياد خدا در همه حال ، پس اگر طاعتى به آنان روى آورد به آن عمل كنند و اگر گناهى به آنان عرضه شد آن را ترك كنند .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
السَّابِقونَ إلَى ظِلِّ العَرشِ طُوبَى لَهُم . قِيلَ : يَا رَسولَ اللهِ ! وَمَن هُم ؟ فَقَالَ : الَّذِين يَقبَلُونَ الحَقَّ إذا سَمِعُوهُ ، وَيَبْذُلونَه إذا سُئِلُوهُ ، وَيَحكُمُونَ لِلنَّاسِ كَحُكمِهِم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالى طوسى : 29 ، المجلس الأول ; بحار الانوار : 101 / 276 ، باب 4 ، حديث 3 .
2 ـ امالى طوسى : 88 ، المجلس الثالث ، حديث 135 ; بحار الانوار : 90 / 152 ، باب 1 ، حديث 9 .
صفحه 384
لاِنفُسِهِم ، هُمُ السَّابِقون إلَى ظِلِّ العَرْشِ(1) .
خوشا به حال پيشى گيرندگان به سوى سايه ى عرش . گفتند : اى پيامبر خدا آنان كيانند ؟ فرمود : كسانى كه وقتى حق را مى شنوند مى پذيرند و زمانى كه حق را از آنان مى طلبند عاشقانه در اختيار خواهندگان مى گذارند و همانند داورىِ نسبت به خود در حق همه ى مردم داورى مى كنند ، اينان پيشى گيرندگان به سوى سايه ى عرشند .
چهار حق واجب اخلاقى
اسلام كه دين كامل و جامع پروردگار مهربان است و منابع معارفش قرآن مجيد و سنت پيامبر و فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) است همه ى مردم را از نظر اخلاقى نسبت به يكديگر مسؤول شناخته و انسان هاى بى تفاوت را از دايره ى محبت خدا خارج مى داند .
بر هر مسلمانى واجب شده كه هر حقى را از ديگر مسلمانان به عنوان حق انسانى يا شرعى به عهده دارد حتماً ادا كند و در صورت سهل انگارى بايد به انتظار عقوبت خدا باشد !
رسول بزرگوار اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) در گفتارى حكيمانه چهار حق را بر عهده ى مردم نسبت به يكديگر واجب دانسته و اداى آن را الزامى اعلام فرموده است :
يلزَمُ الحَقّ لأُمّتى فى أربَع : يُحبّون التائبَ ، وَيَرحَمونَ الضَّعيفَ ، وَيُعينُونَ المُحسِنَ ، وَيَستَغفِرونَ لِلمُذنِب(2) .
براى امتم در چهار چيز حقّ واجب است : دوست داشتن توبه كننده ، مهرورزى به ناتوان ، يارى دادن به نيكوكار ، و طلب آمرزش براى گناهكار .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مستدرك الوسائل : 11 / 308 ، باب 34 ، حديث 13118 ; بحار الانوار : 72 / 29 ، باب 35 ، حديث 19 .
2 ـ خصال : 1 / 239 ، حديث 88 ; بحار الانوار : 71 / 223 ، باب 15 ، حديث 11 .
صفحه 385
تائب
از انسان هايى كه در پيشگاه خداى مهربان ارزش والايى مى يابند و مورد احترام و دعاى فرشتگان قرار مى گيرند توبه كنندگان هستند .
آرى ، آنان كه با گناه قطع رابطه مى كنند و در حقيقت از ستم به خود و به ديگران و از تجاوز به مقررات دينى دست برمى دارند و به سوى حقايق و واقعيات شرعيه و انجام عبادت و خدمت به خلق و پاك سازى درون و برون مى شتابند شايسته ى ارزش يافتن هستند .
مگر نه اين است كه خداى مهربان در صريح قرآن مجيد به تائبان اعلام محبت فرموده است و آنان را در مدار عشقورزى به آنان از سوى خود قرار داده است ؟
( إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ )(1) .
بى ترديد خدا توبه كنندگان را دوست دارد .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد :
لَيسَ شَىءٌ أحبُّ إلَى اللهِ مِن مُؤمِن تَائب أَو مُؤمِنَة تَائِبَة(2) .
چيزى نزد خدا از مرد و زن مؤمنى كه به توبه برخاسته اند محبوب تر نيست .
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد :
غَرسوا أشجارَ ذُنوبِهم نصب عُيونِهِم وقُلوبِهِم ، وَسَقوها بِمِياه الندمِ فأثمَرَت لهُم السّلامَة وأعقبتهُم الرّضا وَالكِرامة(3) .
درختان گناهان را در ديده و دل كاشتند و آنها را به آب پشيمانى سيراب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره ( 2 ) : 222 .
2 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 29 ، باب 31 ; بحار الانوار : 6 / 21 ، باب 20 ، حديث 15 .
3 ـ بحار الانوار : 75 / 72 ، باب 16 ، حديث 38 .
صفحه 386
كردند ، آب پشيمانى به آنان سلامت را ميوه داد و خشنودى خدا را از آنان و ارزش و كرامت را براى آنان به دنبال آورد .
بنابراين وقتى خدا اعلام مى كند من توبه كننده را دوست دارم بر همه ى مردم واجب است كه توبه كننده را دوست داشته باشند و به او با ديده ى كرامت و بزرگوارى بنگرند و از برخورد سرد و كسل كننده با او بپرهيزند و وى را به عنوان محبوب خدا در ميان خود بپذيرند .
طرد كردن ديگران بويژه آنان كه موفق به اصلاح خود شده اند و نگاه به حقارت به ديگران به خصوص به تائبان كه گذشته ى بدى داشته اند ميوه ى تلخ خودپسندى و اخلاقى شيطانى است .
هر آن كس كه خود را پسنديده باشد *** به هر مويش ابليس خنديده باشد
نباشد پسنديده جز آن كه حقش *** در آيات قرآن پسنديده باشد
ز انوار ايمان و اسرار عرفان *** فروغى به سيماش تابيده باشد
ز ديدار او حق به ديدار آيد *** كه نور خدا زو تراويده باشد
در آيينه ى روى آن صاحب دل *** خداى جهان را عيان ديده باشد
به حق بسته باشد دل غيب بين را *** ز بيگانه و خويش ببريده باشد
بود بهر حق جنبشى آن زنده دل *** نفرموده باشد نجنبيده باشد
خلايق ز حق سوى باطل گرايند *** ز حق سوى حق او گراييده باشد
بود مردمان را همه ترس از هم *** خدابين ز جز خود نترسيده باشد
نخسبد دو چشم دو بينان همه شب *** يكى بين دو چشمش نخسبيده باشد
پسنديده ى دشمنان نيز باشد *** زبس دوست او پسنديده باشد
خنك آن كه چون فيض گل هاى قدسى *** ز گلزار لاهوت مى چيده باشد(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فيض كاشانى ، ديوان اشعار ، غزل 261 .
صفحه 387
محبتورزى به تائب او را به توبه اش دل خوش تر و نسبت به اصلاح وجودش شايق تر و در انجام عبادت و خدمت به خلق چالاك تر و نيرومندتر مى كند .
رحمت آوردن به ناتوان
در رابطه با دومين حق واجب كه ادايش بر همگان لازم است و آن رحمت آوردن به حال ناتوان و جبران خلأهاى او و يارى رساندنش براى برپا شدن خيمه ى زندگى اش و اداره شدن امورش در يكى از فصل هاى گذشته ى اين نوشتار مطالبى ذكر شد .
يارى دادن به نيكوكار
نيكان جامعه كه در نيكوكارى و امور مثبت و خير چون حلّ مشكلات مردم ، ساختن مساجد ، مدارس ، مراكز بهداشتى ، دار الايتام و خدمت به مناطق محروم سر از پا نمى شناسند ، گاهى دچار كمبود وقت و زمانى گرفتار تنگدستى و هنگامى با مشكلات و مضيقه هاى كمرشكن روبرو مى شوند كه سبب كندى يا توقف كار باارزششان مى شود و از اين جهت دچار فشار روحى و حسرت و غم و اندوه فراوان مى گردند
براى اين كه چنين مسائلى مانع حركت الهى آنان نشود ، پيامبر بزرگ اسلام يارى رساندن به آنان را به هر شكلى كه براى مردم ميسّر است واجب و لازم دانسته اند .
در چنان موقعيت هايى اگر مردم نسبت به آنان سهل انگارى و كوتاهى كنند ، گناه بزرگى مرتكب شده اند و در بقاى خلأهاى معنوى و شرعى و مادى جامعه كه خود زمينه ى پديد آمدن فساد است شريكند و از اين راه مورد خشم و سخط حق
صفحه 388
قرار مى گيرند و راه بهشت را به روى خود مسدود مى كنند .
آمرزش خواهى براى گناهكار
در روايات آمده كه ممكن است انسان در حق خود دعا كند ولى دعايش مستجاب نشود ، اما اگر در حق ديگران دعا كند خداى مهربان دعا و درخواستش را مستجاب مى كند و به خاطر آن دعا كه در حق ديگرى نموده پاداش و اجرش مى دهد .
بر همين اساس پيامبر بزرگوار اسلام دعا در حق گناهكار و در حقيقت آمرزش خواستن براى او را از پيشگاه حضرت ربّ حقى واجب بر عهده ى مردم مسلمان و جامعه ى ايمانى مى داند .
آمرزش خواهى براى گناهكار حقيقتى است محبوب حق ، به همين خاطر خداى مهربان به پيامبر اسلام كه دعايش به درگاه او مستجاب بود فرمان مى دهد كه براى امت از من طلب آمرزش كن :
( وَاسْتَغْفِر لَهُم )(1) .
و بر ايشان آمرزش بخواه .
آمرزش خواهى براى گناهكار از خصلت هاى بارز پيامبران و امامان معصوم و اولياى خدا بود .
حضرت سجاد (عليه السلام) در سحرهاى ماه رمضان به طور گسترده از خداى عزيز براى همه درخواست آمرزش مى كردند :
اللهمّ اغفِر لِحَيِّنا وَمَيِّتِنا وَشاهِدِنا وَغائِبِنا ، وذَكَرِنا وإناثِنا ، صغيرِنا وكبيرِنا ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ آل عمران ( 3 ) : 159 .
صفحه 389
حُرِّنا وَمَملوكِنا(1) .
خدايا زندگان و مردگان و حاضران و غايبان و مردان و زنان و كودكان و بزرگسالان و آزادگان و بردگان ما را مورد آمرزش قرار ده .
عجب نماز شبى
شخصى از دوستانم مى گفت : با اهل تهجّدى كه كمتر نماز شبش و مناجات سحرش ترك مى شد مأنوس بودم ، شبى در خلوت سحر شاهد نماز شب باحال و باارزشش بودم ، در حال و در عبادت او دقت مى كردم ، چون در نماز وتر دست به قنوت برداشت به جاى آمرزش خواستن براى چهل مؤمن براى چهل گنهكار درخواست آمرزش كرد ، پس از نماز به او گفتم : مگر نگفته اند در قنوت نماز وتر به چهل مؤمن دعا كنيد ؟ پاسخ داد : همه ى مؤمنان را مؤمنان ديگر در نماز شب دعا مى كنند ولى گنهكاران از اين خلوت پرقيمت و مناجات باارزش چرا نصيب و سهمى نبرند ، آنان هم بنده ى خدايند و مستحق و گداى آمرزش ، شايد خود براى آمرزش خود كارى نكرده باشند ، و اكنون در برزخ گرفتار گناهان خويشند ، بايد براى آنان هم بنا به فرموده ى پيامبر كه آمرزش خواهى براى آنان را بر عهده ى ما واجب دانسته اند از خدا طلب آمرزش كرد تا از رنج برزخ با دعاى ما درآيند و متقابلا به ما دعا كنند ، كه خدا دعاى دل سوختگان اهل برزخ را بى ترديد نسبت به ما مستجاب خواهد كرد .
آرى ، گناهكاران هم بر عهده ى ما حق واجب دارند ، بايد به اداى اين حق واجب عاشقانه اقدام كرد .
ما وقتى از خدا براى آنان آمرزش بخواهيم ، چه بسا جلوه ى آمرزش حق در افق وجودشان زمينه ساز تحول و تغييرى بنيادى در زندگى آنان گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مفاتيح الجنان : دعاى ابوحمزه ى ثمالى ، 312 .
صفحه 390
خدا و پيامبر با اثبات اين حق بر عهده ى ما خواسته اند ما درباره ى گناهكار نيت خير و قدم مثبت داشته باشيم نه اين كه آنان را طرد كرده و با خشونت با آنان رفتار كنيم و آنان را از جامعه ى ايمانى دلسرد نموده به دور شدنشان از حوزه ى ايمان و بيشتر غرق شدنشان در فساد و گناه كمك كنيم .
بر ما لازم است با اين گونه برخوردهاى معنوى و ملكوتى نسبت به گناهكار آبرودارى كنيم ، از او و گناهانش جايى و با كسى سخن نگوييم و اگر خود را درباره ى او ناچار به سخن ديديم ، فقط با خدا درباره ى او سخن بگوييم و سخن ما هم درخواست آمرزش براى او باشد .
بسيار اتفاق مى افتد كه ما از گناهان فراوان شخصى آگاه مى شويم ولى هنگامى كه اين شخص گناهكار از دنيا مى رود و ما به عنوان كارى واجب براى نماز خواندن به او در كنار جنازه اش مى ايستيم در عين آگاه بودن به گناهانش بايد در نماز واجب ميت بگوييم :
اللهمّ إنّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَيْراً .
خدايا ما از او جز خير و خوبى چيزى نمى دانيم !!
در حقيقت روايات وجوب حفظ آبروى مسلمان و نماز ميت كه نمازى واجب است به ما درس مى دهند كه بر شما لازم است نسبت به زنده و مرده ى مسلمان آبرودارى كنيد !!
داستانى آموزنده درباره ى آبرودارى
محدث قمى معروف به حاج شيخ عباس رضوان الله تعالى عليه در حاشيه ى كتاب شريف « مفاتيح الجنان » از شيخ كفعمى و فيض كاشانى روايت مى كند كه هركس سوره ى شمس و ليل و قدر و كافرون و توحيد و فلق و ناس و اخلاص را
صفحه 391
صد مرتبه همراه با صلوات بخواند هركس را كه اراده كند در خواب مى بيند .
يكى از دوستانم كه پدر شهيد و انسان وارسته اى است از قول مردى مؤمن و نيك سيرت و پاى بند به اصول الهى نقل كرد كه من چندين بار به دستورالعملى كه حاج شيخ عباس نوشته است ، عمل كردم ولى آنان را كه مى خواستم در خواب نديدم ، از جناب شيخ دلگير شدم و پيش خود گفتم چرا پاره اى از امور كه اثر و نتيجه ندارد در مفاتيح آمده است ؟!
شبى محدث قمى را در عالم رؤيا ديدم ، پس از آن كه خود را معرفى كرد ، فرمود : از من دلگير نباش من آن مسأله را بر اساس روايات نوشته ام . ولى شايد برخى از مردگان در عالم برزخ گرفتار رنج و محنت باشند و اگر به آن صورت به خواب اشخاص بيايند براى آبروى آنان زيان داشته باشد به اين خاطر حضرت حق نسبت به آنان آبرودارى مى كند و اجازه نمى دهد در خواب ديده شوند و شايد سبب خواب نديدن ، حجابى در باطن آرزومند خواب ديدن اشخاص باشد و آن حجاب مانع خواب ديدن اشخاصى كه انسان مايل است آنان را در خواب ببيند گردد !
پايان برگردان گفتار به نوشتار
25/2/1382 ايام ولادت
پيامبر بزرگوار اسلام
فقير حسين انصاريان
1 ـ حديد ( 57 ) : 7 .
مِحنة(1) .
بى ترديد انفاق مال در طاعت خدا بزرگ ترين نعمت ، و هزينه كردنش در معاصى بزرگ ترين مصيبت است .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
أرضُ القِيامَةِ نارٌ مَا خَلاَ ظِلَّ المُؤمِنِ : فَإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ(2) .
زمين قيامت يك پارچه آتش است ، مگر سايبان مؤمن ، زيرا صدقه ى مؤمن او را در سايه ى خود مى پوشاند .
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :
مَلعونٌ مَلعونٌ مَن وَهَبَ اللهُ لَهُ مَالاً فَلمْ يَتَصَدَّقْ مِنهُ بِشَىء(3) .
ملعون است ، ملعون است كسى كه خدا مالى به او بخشيده و او چيزى از آن را صدقه نداده است .
و نيز آن حضرت فرمود :
أنفِقْ وَأيْقِنْ بِالخَلَفِ(4) .
از مال خود در راه خدا هزينه كن و يقين داشته باش كه آنچه را هزينه كرده اى جايگزين دارد .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ غرر الحكم : 376 ، حديث 8463 .
2 ـ كافى : 4 / 3 ، باب فضل الصدقة ، حديث 6 ; ثواب الاعمال : 140 ; بحار الانوار : 7 / 291 ، باب 15 ، حديث 2 .
3 ـ وسائل الشيعه : 16 / 280 ، باب 41 ، حديث 21555 ; بحار الانوار : 93 / 133 ، باب 14 ، حديث 67 .
4 ـ جامع الأخبار : 178 ، الفصل الحادى و الاربعون ; بحار الانوار : 93 / 130 ، باب 14 ، حديث 57 .
مَن مَنَعَ مَالَهُ مِن الأخْيَارِ إختِياراً صَرَفَ اللهُ مَالَهُ إلَى الأشرَارِ إضطِراراً(1) .
كسى كه مالش را به اختيار خود از هزينه كردن براى خوبان منع كند ، خدا مالش را به ناچار مصرف بدان خواهد كرد .
حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود :
إنَّ مِن أخْلاقِ المُؤمِنِ الإنفاقُ عَلَى قَدْرِ الأقْتَارِ(2) .
بى ترديد از خصلت هاى مؤمن هزينه كردن مال در حدّ تنگدستى است .
اين نكته ى بسيار مهم را نيز نبايد از ياد برد كه عمل به آيات انفاق و روايات مربوط به آن در صورتى براى انسان ميسّر است كه از بيمارى خطرناك بخل سالم باشد ; زيرا اين خصلت نكوهيده و خطرناك براى باطن انسان هم چون ترمز شديدى است كه نمى گذارد انسان يك قدم به سوى عمل به آيات كتاب خدا و فرهنگ اهل بيت بردارد و در نتيجه به خاطر تعطيل آيات خدا و فرمان هاى اهل بيت در زندگى اش دچار عذاب قيامت خواهد شد !
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين زمينه مى فرمايد :
البُخلُ يَكسِبُ العارَ وَيُدخِلُ النَّارَ(3) .
بخل براى انسان كسب عار و ننگ مى كند و او را وارد آتش دوزخ مى نمايد .
خوش رويى
از خصلت هاى بسيار زيبا كه غم و اندوه را از دل ديگران مى زدايد نشان دادن خوش رويى است ، كارى كه براى انسان هيچ هزينه اى ندارد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جامع الأخبار : 178 ، الفصل الحادى و الاربعون ; بحار الانوار : 93 / 131 ، باب 14 ، حديث 57 .
2 ـ كافى : 2 / 241 ، باب المؤمن و علاماته ، حديث 36 ; تحف العقول : 282 .
3 ـ غرر الحكم : 293 ، الذم ، حديث 6555 ; هداية العلم : 70 .
چقدر شايسته است انسان هنگامى كه مى خواهد با زن و فرزند ، پدر و مادر ، اقوام و خويشان و همه ى مردم برخورد كند همه ى غم و اندوهش را در پس پرده ى باطن پنهان نمايد و همه ى نشاط و سرسبزى و خرمى اش را در چهره ظاهر كند و با خوش رويى كامل با همگان ديدار كند .
اميرالمؤمنين (عليه السلام) وقتى خصلت هاى مؤمن را مى شمارد مى فرمايد :
المُؤمِنُ بِشرُهُ فِى وَجهِهِ وَحُزنُهُ فِى قَلْبِهِ(1) .
مؤمن شادى و خرمى اش در چهره اش نمايان و غم و اندوهش در دلش پنهان است .
و نيز آن حضرت در رواياتى مى فرمايند :
البَشاشَةُ إحسان(2) .
خوش رويى احسان و نيكى نسبت به مردم است .
البَشاشةُ حِبالَةُ المَودّة(3) .
خوش رويى ريسمان محبت و عشق است .
البِشرُ يُطفِئُ نارَ المُعانَدة(4) .
خوش رويى آتش دشمنى و كينهورزى را خاموش مى كند .
البِشرُ شِيمَةُ الحُرّ(5) .
خوش رويى خصلت آزاده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نهج البلاغه : 852 ، حكمت 333 .
2 ـ غرر الحكم : 250 ، الأمانة ، حديث 5215 ; هداية العلم : 77 .
3 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9927 ; هداية العلم : 77 .
4 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9924 ; هداية العلم : 77 .
5 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9922 ; هداية العلم : 78 .
بِشرُكَ يَدلُّ عَلى كَرَمِ نَفسِك وَتَواضُعِك يُنبِئُ عَن شريفِ خَلقِك(1) .
خوش روييت دليل بر بزرگوارى نفست و فروتنى ات خبردهنده ى از اخلاق بلند مرتبه ات مى باشد .
طلاقَةُ الوَجهِ بِالبِشرِ وَالعَطيّةُ وَفِعلُ البِرّ وَبذلُ التَحيّةِ داع إلى محبّةَ البَريّة(2) .
گشاده روييت با خوش رويى و دست دهنده ات و كار نيكت و سلام كردنت كشاننده ى تو به سوى محبوبيت نزد همه ى مردم است .
انصاف
انصاف دادن به مردم كه از زيباترين خصلت هاى اخلاقى است از نظر لغت به معناى عدالت ورزى و اجراى قسط و اقرار به حقوق مردم و اداى آنهاست و اين كه هر خيرى را كه براى خود مى خواهم براى ديگران هم بخواهم و هر زيان و ضررى كه براى خود نمى پسندم براى ديگران هم نپسندم .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد :
أعدَلُ النّاسِ مَن رَضِىَ لِلنّاسِ مَا يَرْضَى لِنَفْسِهِ وَكَرِهَ لَهُم مَا يَكْرَهُ لِنَفْسِهِ(3) .
با انصاف ترين مردم كسى است كه آنچه را براى خود مى پسندد براى همه ى مردم هم بپسندد و هرچه را براى خود نمى پسندد براى مردم هم نپسندد .
و نيز آن حضرت فرمود :
مَن وَاسَى الفَقِيرَ وَأنصَفَ النَّاسَ مِن نَفْسِهِ فَذَلِكَ المُؤمِنُ حَقّاً(4) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9933 ; هداية العلم : 78 .
2 ـ غرر الحكم : 434 ، البشر و فوائده ، حديث 9938 .
3 ـ من لا يحضره الفقيه : 4 / 394 ، من الفاظ رسول الله ( ص ) ، حديث 5840 ; بحار الانوار : 72 / 25 ، باب 35 ، حديث اول .
4 ـ كافى : 2 / 147 ، باب الإنصاف و العدل ، حديث 17 ; خصال : 1 / 47 ، حديث 48 .
كسى كه با مال خود به تهيدست كمك كند و از سوى خود به همه ى مردم انصاف دهد مؤمن حقيقى است .
حضرت على (عليه السلام) به محمد بن ابوبكر كه از طرف آن حضرت استاندار مصر بود نوشت :
أحِبّ لعامّة رَعِيّتك مَا تُحِبُّ لِنَفسِك وَأهل بَيتِك ، وَأكرِه لَهُم مَا تَكرَهُ لِنَفسِك وَأهلِ بَيتِك(1) .
آنچه را براى خود و خانواده ات دوست دارى براى همه ى افراد تحت حكومتت دوست بدار و آنچه را براى خود و خانواده ات دوست ندارى براى آنان هم دوست نداشته باش .
امام صادق (عليه السلام) به حذّاء كه از اصحابشان بود فرمود :
ألا أخبِرُكَ بِأشَدِّ مَا افْتَرَضَ اللهُ عَلَى خَلقِهِ ؟ إنصافُ النّاسِ مِن أنفُسِهِم ، مُوَاسَاةُ الإخوَانِ فِى اللهِ عَزَّ وجَلَّ وَذِكرُ اللهِ عَلى كُلِّ حَال ، فَإنْ عَرَضْتَ لَهُ طَاعةُ اللهِ عَمِلَ بِها وَإن عَرَضْتَ لَهُ مَعصِيَةٌ تَرَكَها(2) .
آيا تو را به قوى ترين امورى كه خدا بر مردم واجب نموده خبر دهم ؟ انصاف دهى به همه ى مردم از سوى خودشان ، و كمك دادن به برادران دينى با مالشان و ياد خدا در همه حال ، پس اگر طاعتى به آنان روى آورد به آن عمل كنند و اگر گناهى به آنان عرضه شد آن را ترك كنند .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
السَّابِقونَ إلَى ظِلِّ العَرشِ طُوبَى لَهُم . قِيلَ : يَا رَسولَ اللهِ ! وَمَن هُم ؟ فَقَالَ : الَّذِين يَقبَلُونَ الحَقَّ إذا سَمِعُوهُ ، وَيَبْذُلونَه إذا سُئِلُوهُ ، وَيَحكُمُونَ لِلنَّاسِ كَحُكمِهِم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالى طوسى : 29 ، المجلس الأول ; بحار الانوار : 101 / 276 ، باب 4 ، حديث 3 .
2 ـ امالى طوسى : 88 ، المجلس الثالث ، حديث 135 ; بحار الانوار : 90 / 152 ، باب 1 ، حديث 9 .
صفحه 384
لاِنفُسِهِم ، هُمُ السَّابِقون إلَى ظِلِّ العَرْشِ(1) .
خوشا به حال پيشى گيرندگان به سوى سايه ى عرش . گفتند : اى پيامبر خدا آنان كيانند ؟ فرمود : كسانى كه وقتى حق را مى شنوند مى پذيرند و زمانى كه حق را از آنان مى طلبند عاشقانه در اختيار خواهندگان مى گذارند و همانند داورىِ نسبت به خود در حق همه ى مردم داورى مى كنند ، اينان پيشى گيرندگان به سوى سايه ى عرشند .
چهار حق واجب اخلاقى
اسلام كه دين كامل و جامع پروردگار مهربان است و منابع معارفش قرآن مجيد و سنت پيامبر و فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) است همه ى مردم را از نظر اخلاقى نسبت به يكديگر مسؤول شناخته و انسان هاى بى تفاوت را از دايره ى محبت خدا خارج مى داند .
بر هر مسلمانى واجب شده كه هر حقى را از ديگر مسلمانان به عنوان حق انسانى يا شرعى به عهده دارد حتماً ادا كند و در صورت سهل انگارى بايد به انتظار عقوبت خدا باشد !
رسول بزرگوار اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) در گفتارى حكيمانه چهار حق را بر عهده ى مردم نسبت به يكديگر واجب دانسته و اداى آن را الزامى اعلام فرموده است :
يلزَمُ الحَقّ لأُمّتى فى أربَع : يُحبّون التائبَ ، وَيَرحَمونَ الضَّعيفَ ، وَيُعينُونَ المُحسِنَ ، وَيَستَغفِرونَ لِلمُذنِب(2) .
براى امتم در چهار چيز حقّ واجب است : دوست داشتن توبه كننده ، مهرورزى به ناتوان ، يارى دادن به نيكوكار ، و طلب آمرزش براى گناهكار .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مستدرك الوسائل : 11 / 308 ، باب 34 ، حديث 13118 ; بحار الانوار : 72 / 29 ، باب 35 ، حديث 19 .
2 ـ خصال : 1 / 239 ، حديث 88 ; بحار الانوار : 71 / 223 ، باب 15 ، حديث 11 .
صفحه 385
تائب
از انسان هايى كه در پيشگاه خداى مهربان ارزش والايى مى يابند و مورد احترام و دعاى فرشتگان قرار مى گيرند توبه كنندگان هستند .
آرى ، آنان كه با گناه قطع رابطه مى كنند و در حقيقت از ستم به خود و به ديگران و از تجاوز به مقررات دينى دست برمى دارند و به سوى حقايق و واقعيات شرعيه و انجام عبادت و خدمت به خلق و پاك سازى درون و برون مى شتابند شايسته ى ارزش يافتن هستند .
مگر نه اين است كه خداى مهربان در صريح قرآن مجيد به تائبان اعلام محبت فرموده است و آنان را در مدار عشقورزى به آنان از سوى خود قرار داده است ؟
( إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ )(1) .
بى ترديد خدا توبه كنندگان را دوست دارد .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد :
لَيسَ شَىءٌ أحبُّ إلَى اللهِ مِن مُؤمِن تَائب أَو مُؤمِنَة تَائِبَة(2) .
چيزى نزد خدا از مرد و زن مؤمنى كه به توبه برخاسته اند محبوب تر نيست .
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد :
غَرسوا أشجارَ ذُنوبِهم نصب عُيونِهِم وقُلوبِهِم ، وَسَقوها بِمِياه الندمِ فأثمَرَت لهُم السّلامَة وأعقبتهُم الرّضا وَالكِرامة(3) .
درختان گناهان را در ديده و دل كاشتند و آنها را به آب پشيمانى سيراب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره ( 2 ) : 222 .
2 ـ عيون اخبار الرضا : 2 / 29 ، باب 31 ; بحار الانوار : 6 / 21 ، باب 20 ، حديث 15 .
3 ـ بحار الانوار : 75 / 72 ، باب 16 ، حديث 38 .
صفحه 386
كردند ، آب پشيمانى به آنان سلامت را ميوه داد و خشنودى خدا را از آنان و ارزش و كرامت را براى آنان به دنبال آورد .
بنابراين وقتى خدا اعلام مى كند من توبه كننده را دوست دارم بر همه ى مردم واجب است كه توبه كننده را دوست داشته باشند و به او با ديده ى كرامت و بزرگوارى بنگرند و از برخورد سرد و كسل كننده با او بپرهيزند و وى را به عنوان محبوب خدا در ميان خود بپذيرند .
طرد كردن ديگران بويژه آنان كه موفق به اصلاح خود شده اند و نگاه به حقارت به ديگران به خصوص به تائبان كه گذشته ى بدى داشته اند ميوه ى تلخ خودپسندى و اخلاقى شيطانى است .
هر آن كس كه خود را پسنديده باشد *** به هر مويش ابليس خنديده باشد
نباشد پسنديده جز آن كه حقش *** در آيات قرآن پسنديده باشد
ز انوار ايمان و اسرار عرفان *** فروغى به سيماش تابيده باشد
ز ديدار او حق به ديدار آيد *** كه نور خدا زو تراويده باشد
در آيينه ى روى آن صاحب دل *** خداى جهان را عيان ديده باشد
به حق بسته باشد دل غيب بين را *** ز بيگانه و خويش ببريده باشد
بود بهر حق جنبشى آن زنده دل *** نفرموده باشد نجنبيده باشد
خلايق ز حق سوى باطل گرايند *** ز حق سوى حق او گراييده باشد
بود مردمان را همه ترس از هم *** خدابين ز جز خود نترسيده باشد
نخسبد دو چشم دو بينان همه شب *** يكى بين دو چشمش نخسبيده باشد
پسنديده ى دشمنان نيز باشد *** زبس دوست او پسنديده باشد
خنك آن كه چون فيض گل هاى قدسى *** ز گلزار لاهوت مى چيده باشد(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فيض كاشانى ، ديوان اشعار ، غزل 261 .
صفحه 387
محبتورزى به تائب او را به توبه اش دل خوش تر و نسبت به اصلاح وجودش شايق تر و در انجام عبادت و خدمت به خلق چالاك تر و نيرومندتر مى كند .
رحمت آوردن به ناتوان
در رابطه با دومين حق واجب كه ادايش بر همگان لازم است و آن رحمت آوردن به حال ناتوان و جبران خلأهاى او و يارى رساندنش براى برپا شدن خيمه ى زندگى اش و اداره شدن امورش در يكى از فصل هاى گذشته ى اين نوشتار مطالبى ذكر شد .
يارى دادن به نيكوكار
نيكان جامعه كه در نيكوكارى و امور مثبت و خير چون حلّ مشكلات مردم ، ساختن مساجد ، مدارس ، مراكز بهداشتى ، دار الايتام و خدمت به مناطق محروم سر از پا نمى شناسند ، گاهى دچار كمبود وقت و زمانى گرفتار تنگدستى و هنگامى با مشكلات و مضيقه هاى كمرشكن روبرو مى شوند كه سبب كندى يا توقف كار باارزششان مى شود و از اين جهت دچار فشار روحى و حسرت و غم و اندوه فراوان مى گردند
براى اين كه چنين مسائلى مانع حركت الهى آنان نشود ، پيامبر بزرگ اسلام يارى رساندن به آنان را به هر شكلى كه براى مردم ميسّر است واجب و لازم دانسته اند .
در چنان موقعيت هايى اگر مردم نسبت به آنان سهل انگارى و كوتاهى كنند ، گناه بزرگى مرتكب شده اند و در بقاى خلأهاى معنوى و شرعى و مادى جامعه كه خود زمينه ى پديد آمدن فساد است شريكند و از اين راه مورد خشم و سخط حق
صفحه 388
قرار مى گيرند و راه بهشت را به روى خود مسدود مى كنند .
آمرزش خواهى براى گناهكار
در روايات آمده كه ممكن است انسان در حق خود دعا كند ولى دعايش مستجاب نشود ، اما اگر در حق ديگران دعا كند خداى مهربان دعا و درخواستش را مستجاب مى كند و به خاطر آن دعا كه در حق ديگرى نموده پاداش و اجرش مى دهد .
بر همين اساس پيامبر بزرگوار اسلام دعا در حق گناهكار و در حقيقت آمرزش خواستن براى او را از پيشگاه حضرت ربّ حقى واجب بر عهده ى مردم مسلمان و جامعه ى ايمانى مى داند .
آمرزش خواهى براى گناهكار حقيقتى است محبوب حق ، به همين خاطر خداى مهربان به پيامبر اسلام كه دعايش به درگاه او مستجاب بود فرمان مى دهد كه براى امت از من طلب آمرزش كن :
( وَاسْتَغْفِر لَهُم )(1) .
و بر ايشان آمرزش بخواه .
آمرزش خواهى براى گناهكار از خصلت هاى بارز پيامبران و امامان معصوم و اولياى خدا بود .
حضرت سجاد (عليه السلام) در سحرهاى ماه رمضان به طور گسترده از خداى عزيز براى همه درخواست آمرزش مى كردند :
اللهمّ اغفِر لِحَيِّنا وَمَيِّتِنا وَشاهِدِنا وَغائِبِنا ، وذَكَرِنا وإناثِنا ، صغيرِنا وكبيرِنا ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ آل عمران ( 3 ) : 159 .
صفحه 389
حُرِّنا وَمَملوكِنا(1) .
خدايا زندگان و مردگان و حاضران و غايبان و مردان و زنان و كودكان و بزرگسالان و آزادگان و بردگان ما را مورد آمرزش قرار ده .
عجب نماز شبى
شخصى از دوستانم مى گفت : با اهل تهجّدى كه كمتر نماز شبش و مناجات سحرش ترك مى شد مأنوس بودم ، شبى در خلوت سحر شاهد نماز شب باحال و باارزشش بودم ، در حال و در عبادت او دقت مى كردم ، چون در نماز وتر دست به قنوت برداشت به جاى آمرزش خواستن براى چهل مؤمن براى چهل گنهكار درخواست آمرزش كرد ، پس از نماز به او گفتم : مگر نگفته اند در قنوت نماز وتر به چهل مؤمن دعا كنيد ؟ پاسخ داد : همه ى مؤمنان را مؤمنان ديگر در نماز شب دعا مى كنند ولى گنهكاران از اين خلوت پرقيمت و مناجات باارزش چرا نصيب و سهمى نبرند ، آنان هم بنده ى خدايند و مستحق و گداى آمرزش ، شايد خود براى آمرزش خود كارى نكرده باشند ، و اكنون در برزخ گرفتار گناهان خويشند ، بايد براى آنان هم بنا به فرموده ى پيامبر كه آمرزش خواهى براى آنان را بر عهده ى ما واجب دانسته اند از خدا طلب آمرزش كرد تا از رنج برزخ با دعاى ما درآيند و متقابلا به ما دعا كنند ، كه خدا دعاى دل سوختگان اهل برزخ را بى ترديد نسبت به ما مستجاب خواهد كرد .
آرى ، گناهكاران هم بر عهده ى ما حق واجب دارند ، بايد به اداى اين حق واجب عاشقانه اقدام كرد .
ما وقتى از خدا براى آنان آمرزش بخواهيم ، چه بسا جلوه ى آمرزش حق در افق وجودشان زمينه ساز تحول و تغييرى بنيادى در زندگى آنان گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مفاتيح الجنان : دعاى ابوحمزه ى ثمالى ، 312 .
صفحه 390
خدا و پيامبر با اثبات اين حق بر عهده ى ما خواسته اند ما درباره ى گناهكار نيت خير و قدم مثبت داشته باشيم نه اين كه آنان را طرد كرده و با خشونت با آنان رفتار كنيم و آنان را از جامعه ى ايمانى دلسرد نموده به دور شدنشان از حوزه ى ايمان و بيشتر غرق شدنشان در فساد و گناه كمك كنيم .
بر ما لازم است با اين گونه برخوردهاى معنوى و ملكوتى نسبت به گناهكار آبرودارى كنيم ، از او و گناهانش جايى و با كسى سخن نگوييم و اگر خود را درباره ى او ناچار به سخن ديديم ، فقط با خدا درباره ى او سخن بگوييم و سخن ما هم درخواست آمرزش براى او باشد .
بسيار اتفاق مى افتد كه ما از گناهان فراوان شخصى آگاه مى شويم ولى هنگامى كه اين شخص گناهكار از دنيا مى رود و ما به عنوان كارى واجب براى نماز خواندن به او در كنار جنازه اش مى ايستيم در عين آگاه بودن به گناهانش بايد در نماز واجب ميت بگوييم :
اللهمّ إنّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَيْراً .
خدايا ما از او جز خير و خوبى چيزى نمى دانيم !!
در حقيقت روايات وجوب حفظ آبروى مسلمان و نماز ميت كه نمازى واجب است به ما درس مى دهند كه بر شما لازم است نسبت به زنده و مرده ى مسلمان آبرودارى كنيد !!
داستانى آموزنده درباره ى آبرودارى
محدث قمى معروف به حاج شيخ عباس رضوان الله تعالى عليه در حاشيه ى كتاب شريف « مفاتيح الجنان » از شيخ كفعمى و فيض كاشانى روايت مى كند كه هركس سوره ى شمس و ليل و قدر و كافرون و توحيد و فلق و ناس و اخلاص را
صفحه 391
صد مرتبه همراه با صلوات بخواند هركس را كه اراده كند در خواب مى بيند .
يكى از دوستانم كه پدر شهيد و انسان وارسته اى است از قول مردى مؤمن و نيك سيرت و پاى بند به اصول الهى نقل كرد كه من چندين بار به دستورالعملى كه حاج شيخ عباس نوشته است ، عمل كردم ولى آنان را كه مى خواستم در خواب نديدم ، از جناب شيخ دلگير شدم و پيش خود گفتم چرا پاره اى از امور كه اثر و نتيجه ندارد در مفاتيح آمده است ؟!
شبى محدث قمى را در عالم رؤيا ديدم ، پس از آن كه خود را معرفى كرد ، فرمود : از من دلگير نباش من آن مسأله را بر اساس روايات نوشته ام . ولى شايد برخى از مردگان در عالم برزخ گرفتار رنج و محنت باشند و اگر به آن صورت به خواب اشخاص بيايند براى آبروى آنان زيان داشته باشد به اين خاطر حضرت حق نسبت به آنان آبرودارى مى كند و اجازه نمى دهد در خواب ديده شوند و شايد سبب خواب نديدن ، حجابى در باطن آرزومند خواب ديدن اشخاص باشد و آن حجاب مانع خواب ديدن اشخاصى كه انسان مايل است آنان را در خواب ببيند گردد !
پايان برگردان گفتار به نوشتار
25/2/1382 ايام ولادت
پيامبر بزرگوار اسلام
فقير حسين انصاريان
1 ـ آل عمران ( 3 ) : 159 .
حُرِّنا وَمَملوكِنا(1) .
خدايا زندگان و مردگان و حاضران و غايبان و مردان و زنان و كودكان و بزرگسالان و آزادگان و بردگان ما را مورد آمرزش قرار ده .
عجب نماز شبى
شخصى از دوستانم مى گفت : با اهل تهجّدى كه كمتر نماز شبش و مناجات سحرش ترك مى شد مأنوس بودم ، شبى در خلوت سحر شاهد نماز شب باحال و باارزشش بودم ، در حال و در عبادت او دقت مى كردم ، چون در نماز وتر دست به قنوت برداشت به جاى آمرزش خواستن براى چهل مؤمن براى چهل گنهكار درخواست آمرزش كرد ، پس از نماز به او گفتم : مگر نگفته اند در قنوت نماز وتر به چهل مؤمن دعا كنيد ؟ پاسخ داد : همه ى مؤمنان را مؤمنان ديگر در نماز شب دعا مى كنند ولى گنهكاران از اين خلوت پرقيمت و مناجات باارزش چرا نصيب و سهمى نبرند ، آنان هم بنده ى خدايند و مستحق و گداى آمرزش ، شايد خود براى آمرزش خود كارى نكرده باشند ، و اكنون در برزخ گرفتار گناهان خويشند ، بايد براى آنان هم بنا به فرموده ى پيامبر كه آمرزش خواهى براى آنان را بر عهده ى ما واجب دانسته اند از خدا طلب آمرزش كرد تا از رنج برزخ با دعاى ما درآيند و متقابلا به ما دعا كنند ، كه خدا دعاى دل سوختگان اهل برزخ را بى ترديد نسبت به ما مستجاب خواهد كرد .
آرى ، گناهكاران هم بر عهده ى ما حق واجب دارند ، بايد به اداى اين حق واجب عاشقانه اقدام كرد .
ما وقتى از خدا براى آنان آمرزش بخواهيم ، چه بسا جلوه ى آمرزش حق در افق وجودشان زمينه ساز تحول و تغييرى بنيادى در زندگى آنان گردد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مفاتيح الجنان : دعاى ابوحمزه ى ثمالى ، 312 .
خدا و پيامبر با اثبات اين حق بر عهده ى ما خواسته اند ما درباره ى گناهكار نيت خير و قدم مثبت داشته باشيم نه اين كه آنان را طرد كرده و با خشونت با آنان رفتار كنيم و آنان را از جامعه ى ايمانى دلسرد نموده به دور شدنشان از حوزه ى ايمان و بيشتر غرق شدنشان در فساد و گناه كمك كنيم .
بر ما لازم است با اين گونه برخوردهاى معنوى و ملكوتى نسبت به گناهكار آبرودارى كنيم ، از او و گناهانش جايى و با كسى سخن نگوييم و اگر خود را درباره ى او ناچار به سخن ديديم ، فقط با خدا درباره ى او سخن بگوييم و سخن ما هم درخواست آمرزش براى او باشد .
بسيار اتفاق مى افتد كه ما از گناهان فراوان شخصى آگاه مى شويم ولى هنگامى كه اين شخص گناهكار از دنيا مى رود و ما به عنوان كارى واجب براى نماز خواندن به او در كنار جنازه اش مى ايستيم در عين آگاه بودن به گناهانش بايد در نماز واجب ميت بگوييم :
اللهمّ إنّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَيْراً .
خدايا ما از او جز خير و خوبى چيزى نمى دانيم !!
در حقيقت روايات وجوب حفظ آبروى مسلمان و نماز ميت كه نمازى واجب است به ما درس مى دهند كه بر شما لازم است نسبت به زنده و مرده ى مسلمان آبرودارى كنيد !!
داستانى آموزنده درباره ى آبرودارى
محدث قمى معروف به حاج شيخ عباس رضوان الله تعالى عليه در حاشيه ى كتاب شريف « مفاتيح الجنان » از شيخ كفعمى و فيض كاشانى روايت مى كند كه هركس سوره ى شمس و ليل و قدر و كافرون و توحيد و فلق و ناس و اخلاص را
صد مرتبه همراه با صلوات بخواند هركس را كه اراده كند در خواب مى بيند .
يكى از دوستانم كه پدر شهيد و انسان وارسته اى است از قول مردى مؤمن و نيك سيرت و پاى بند به اصول الهى نقل كرد كه من چندين بار به دستورالعملى كه حاج شيخ عباس نوشته است ، عمل كردم ولى آنان را كه مى خواستم در خواب نديدم ، از جناب شيخ دلگير شدم و پيش خود گفتم چرا پاره اى از امور كه اثر و نتيجه ندارد در مفاتيح آمده است ؟!
شبى محدث قمى را در عالم رؤيا ديدم ، پس از آن كه خود را معرفى كرد ، فرمود : از من دلگير نباش من آن مسأله را بر اساس روايات نوشته ام . ولى شايد برخى از مردگان در عالم برزخ گرفتار رنج و محنت باشند و اگر به آن صورت به خواب اشخاص بيايند براى آبروى آنان زيان داشته باشد به اين خاطر حضرت حق نسبت به آنان آبرودارى مى كند و اجازه نمى دهد در خواب ديده شوند و شايد سبب خواب نديدن ، حجابى در باطن آرزومند خواب ديدن اشخاص باشد و آن حجاب مانع خواب ديدن اشخاصى كه انسان مايل است آنان را در خواب ببيند گردد !
پايان برگردان گفتار به نوشتار
25/2/1382 ايام ولادت
پيامبر بزرگوار اسلام
فقير حسين انصاريان