وَ كانَ مِنْ دعائِهِ عليهالسلام فى يوم عَرَفَة
«دعاى آن حضرت در روز عرفه»
اَلْحَمْدُ للَّهِ رَبِالْعالَمينَ، اَللَّهُمَّ لَكَالْحَمْدُ بَديعَ السَّمواتِ
سپاس خداى را که پروردگار جهانیان است، بار خدایا تو را سپاس اى پدید آورنده آسمانها
وَ الْاَرْضِ، ذَاالْجَلالِ وَ الْاِكْرامِ، رَبَّ الْاَرْبابِ، وَ اِلهَ كُلِّ
و زمین، اى صاحب جلال و بزرگوارى، اى ربّ ارباب، و معبود
مَاْلُوهٍ، وَ خالِقَ كُلِّ - مَخْلُوقٍ، وَ وارِثَ كُلِّ شَىْءٍ، لَيْسَ
هر معبود و آفریننده هر آفریده، و وارث هر چیز، اى که چیزى
كَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَلا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَىْءٍ، وَ هُوَ بِكُلِّ - شَىْءٍ
شبیه تو نیست، و علم چیزى از تو پنهان نمىباشد، بلکه بر هر چیز
مُحيطٌ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ رَقيبٌ، اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ،
احاطهدارى، و نسبتبه هر چیز نگهبانى، تویى خدایى که جز تو خدایى نیست،
الْاَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ، الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ، وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ،
که یکتاى بىهمتایى، و فرد بىمانندى، تویى خدایى که جز تو خدایى نیست،
الْكَريمُ الْمُتَكَرِّمُ، - الْعَظيمُ الْمُتَعَظِّمُ، - الْكَبيرُ الْمُتَكَبِّرُ، وَ اَنْتَ
که بزرگوار و بخشنده، و بزرگ در نهایت بزرگى، و کبیر و متکبرى، و تویى
اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الْعَلِىُّ الْمُتَعالِ، الشَّديدُ الْمِحالِ، وَ اَنْتَ
خدایى که جز تو خدایى نیست، بلند مرتبه و بلند پایه، و شدید الانتقامى، و تویى
اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ، الرَّحْمنُ الرَّحيمُ، الْعَليمُ الْحَكيمُ، وَ
خدایى که جز تو خدایى نیست، که بخشنده و مهربان و دانا و حکیمى، و
اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، السَّميعُ الْبَصيرُ، الْقَديمُ الْخَبيرُ، وَ
تویى خدایى که جز تو خدایى نیست، که شنوا و بینا و قدیم و خبیرى، و
اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ الاَّ اَنْتَ، الْكَريمُ الْاَكْرَمُ، الدّآئِمُ الْاَدْوَمُ
تویى خدایى کهجز تو خدایى نیست، که کریمى و از همه کریمترى، و همیشگى و جاویدى،
، وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الْاَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ، وَ الْاخِرُ
و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست، که پیش از هر کس و هر چیزى، و بعد
بَعْدَ كُلِّ - عَدَدٍ، وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الدّانى فى عُلُوِّهِ،
از هر شمار و هر چیزى، و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست، که در نهایت بلندى خود نزدیک،
وَالْعالى فى دُنُّوِه، وَ اَنْتَاللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ، ذُوالْبَهآءِ وَالْمَجْدِ،
و در نزدیکى خود بلندى، و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست، که صاحب بها و مجد،
وَالْكَبْرِيآءِ وَالْحَمْدِ، وَاَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ، الَّذى اَنْشَاْتَ
و کبریا و ستایشى، و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست، خدایى که همه چیز را
الْاَشْيآءَ مِنْ غَيْرِ سِنْخٍ، وَ صَوَّرْتَ ما صَوَّرْتَ مِنْ غَيْرِ
بدون اصل پدید آوردى، و صورت هر چیز را بدون
مِثالٍ، وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعاتِ بِلاَ احْتِذآءٍ، اَنْتَ الَّذى
نمونه صورت دادى، و آفریدهها را منهاى اقتباس ساختى، تویى که هر چیز را
قَدَّرْتَ كُلَّ شَىْءٍ تَقْديراً، وَ يَسَّرْتَ كُلَّ شَىْءٍ تَيْسيراً، وَ
دقیقاً اندازهگیرى کردى، و هر چیز را براى انجام تکلیفش روبراه نمودى، و
دَبَّرْتَ ما دُونَكَ تَدْبيراً، اَنْتَ الَّذى لَمْ يُعِنْكَ عَلى خَلْقِكَ
ماسواى خود را سر و سامان دادى، تویى که در ایجاد موجودات
شَريكٌ، وَلَمْ يُوازِرْكَ فىاَمْرِكَ وَزيرٌ، وَلَمْ يَكُنْ لَكَ مُشاهِدٌ
شریکى به کمکت برنخاست، و در فرمانروائیت وزیرى تو را یارى نداد، و برایت شاهد (بر آفرینش)
وَ لا نَظيرٌ، اَنْتَ الَّذى اَرَدْتَ فَكانَ حَتْماً ما اَرَدْتَ، وَ
و نظیرى نبود، تویى که اراده فرمودى پس ارادهات حتمى شد، و
قَضَيْتَ فَكانَ عَدْلاً ما قَضَيْتَ، وَ حَكَمْتَ فَكانَ نِصْفاً ما
قضاوت کردى و قضاوتت بر اساس عدل بود، و حکم فرمودى پس حکمت
حَكَمْتَ، اَنْتَالَّذى لايَحْويكَ مَكانٌ، وَلَمْ يَقُمْ لِسُلْطانِكَ
بر مبناى انصاف بود، تویى که مکانى تو را فرا نمىگیرد، و سلطهاى در برابر سلطهات
سُلْطانٌ، وَ لَمْ يُعْيِكَ بُرْهانٌ وَ لا بَيانٌ، اَنْتَ الَّذى اَحْصَيْتَ
بر پا نخاسته، و برهان و بیانى حضرتت را عاجز ننموده، تویى که هر چیز را
كُلَّ شَىْءٍ عَدَداً، وَجَعَلْتَ لِكُلِّ - شَىْءٍ اَمَداً، وَ قَدَّرْتَ كُلَّ
به شمار آوردى، و براى هر چیز مدتى قرار دادى، و هر چیز را
شَىْءٍ تَقْديراً، اَنْتَ الَّذى قَصُرَتِ الْاَوْهامُ عَنْ ذاتِيَّتِكَ،
اندازه گرفتى، تویى که پرندههاى اوهام به کنه ذاتت نرسیدند،
وَ عَجَزَتِ الْاَفْهامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ، وَلَمْ تُدْرِكِالْاَبْصارُ مَوْضِعَ
و فهمها از درک کیفیتت ناتوان شدند، و چشمها موضعت را
اَيْنِيَّتِكَ، اَنْتَ الَّذى لا تُحَدُّ فَتَكُونَ مَحْدُوداً، وَ لَمْ تُمَثَّلْ
درنیافتند، تویى که برایت حدّى نیست تا محدود گردى، و حضرتت را مانندى
فَتَكُونَ مَوْجُوداً، وَ لَمْ تَلِدْ فَتَكُونَ مَوْلُوداً، اَنْتَ الَّذى لا
نیست تا به مثل و مانند ادراک شوى، و فرزندى نیاوردى تا خود نیز زائیده شده باشى، تویى که برایت
ضِدَّ مَعَكَ فَيُعانِدَكَ، وَ لا عِدْلَ لَكَ فَيُكاثِرَكَ، وَ لا نِدَّ لَكَ
همتایى نیست تا با تو به معارضه برخیزد، و همانندى ندارى تا با تو پهلو زند، و نظیرى برایت نیست
فَيُعارِضَكَ، اَنْتَ الَّذِى ابْتَدَأَ وَ اخْتَرَعَ! وَ اسْتَحْدَثَ
تا با تو عرض وجود کند، تویى که آغاز کردى و اختراع نمودى، و پدید آوردى
وَ ابْتَدَعَ، وَ اَحْسَنَ صُنْعَ ما صَنَعَ، سُبْحانَكَ! ما اَجَلَّ
و بدون نمونه آفریدى، و هر چه را ساختى نیکو ساختى، پاک و منزهى، چه بزرگ است
شَاْنَكَ! وَ اَسْنى فِى الْاَماكِنِ مَكانَكَ،! وَ اَصْدَعَ بِالْحَقِّ
شأنت! و چه بلند است در میان جایگاهها جایگاهت! و چه آشکار کننده حق است
فُرْقانَكَ! سُبْحانَكَ مِنْ لَطيفٍ ما اَلْطَفَكَ! وَ رَؤُوفٍ ما
فرقانت! پاکى تو اى صاحب لطفى که چه بسیار است لطفت! و رئوفى که چه فزون است
اَرْأفَكَ! وَ حَكيمٍ ما اَعْرَفَكَ! سُبْحانَكَ مِنْ مَليكٍ ما
رأفتت! و حکیمى که چه بسیار است شناسائیت! پاکى تو اى پادشاهى که چه شکوهمند است
اَمْنَعَكَ! وَجَوادٍ ما اَوْسَعَكَ! ، وَ رَفيعٍ ما اَرْفَعَكَ! ذُو الْبَهآءِ
پادشاهیت! و بخشندهاى که چه پهناور است سفره کرمت! و والایى که چه والاست قدر و مرتبهات،
وَالْمَجْدِ، وَالْكِبْرِيآءِ وَالْحَمْدِ. سُبْحانَكَ! بَسَطْتَ بِالْخَيْراتِ
تو صاحب بهاء و مجد و کبریایى و حمدى. پاکى تو، دست قدرتت را به خوبیها
يَدَكَ، وَ عُرِفَتِ الْهِدايَةُ مِنْ عِنْدِكَ، فَمَنِ الْتَمَسَكَ لِدينٍ
گشودهاى، و هدایت از جانب تو شناخته شده، پس هر کس تو را براى دین
اَوْ دُنْيا وَجَدَكَ. سُبْحانَكَ! خَضَعَ لَكَ مَنْ جَرى فى
یا دنیا بخواهد تو را مىیابد. پاک و منزهى، هر که در عرصه علم تو قرار گرفته در پیشگاهت خاضع،
عِلْمِكَ، وَخَشَعَ لِعَظَمَتِكَ مادُونَ عَرْشِكَ، وَ انْقادَ لِلتَّسْليمِ
و هرچه در زیر عرش توست در مقابل بزرگیت خاشع، و همه مخلوقاتت در پیشگاه تو ریسمان تسلیم
لَكَ كُلُّ خَلْقِكَ. سُبْحانَكَ! لاتُحَسُّ وَ لا تُجَسُّ وَ لا تُمَسُّ،
به گردن انداخته است. پاکى تو که با حواس برون و درون درک نشوى، و قابل لمس نمىباشى،
وَ لا تُكادُ وَ لا تُماطُ وَلا تُنازَعُ وَلا تُجارى وَلا تُمارى
و احدى را قدرت حیلهگرى و کنارزدن، و کشمکش و دعوا و غلبه و جدال و
و َلا تُخادَعُ وَ لا تُماكَرُ. سُبْحانَكَ! سَبيلُكَ جَدَدٌ، وَاَمْرُكَ رَشَدٌ،
فریب و مکر با تو نیست. پاکى تو که راهت هموار، و برنامهات صواب،
وَ اَنْتَ حَىٌّ صَمَدٌ. سُبْحانَكَ! قَوْلُكَ حُكْمٌ، وَ قَضآؤُكَ
و تو زنده و مرجع حاجتهایى. پاکى تو، گفتارت حکمت، و فرمانت
حَتْمٌ، وَ اِرادَتُكَ عَزْمٌ. سُبْحانَكَ! لا رادَّ لِمَشِيَّتِكَ
حتمى، و ارادهات جزمى است. پاکى تو، خواستهات را رد کنندهاى نیست،
، وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِكَ. سُبْحانَكَ! باهِرَ الْاياتِ، فاطِرَ
و کلماتت را تغییر دهندهاى نمىباشد. پاکى تو، اى دارنده آیات روشن، اى پدید آورنده
السَّمواتِ، بارِئَ النَّسَماتِ، لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَدُومُ
آسمانها، اى آفریننده جانها، سپاس تو را سپاسى که به
بِدَوامِكَ، وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خالِداً بِنِعْمَتِكَ، وَ لَكَ
دوامت دائم ماند، و تو را سپاس سپاسى که به نعمتت همیشه بپاید، و تو
الْحَمْدُ حَمْداً يُوازى صُنْعَكَ، وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَزيدُ
را سپاس سپاسى که با احسانت برابرى کند، و تو را سپاس سپاسى که بر
عَلى رِضاكَ، وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً مَعَ حَمْدِ كُلِّ حامِدٍ، وَ
خشنودیت بیفزاید، و سپاس تو را سپاسى که با سپاس هر سپاسگزارى توأم باشد، و
شُكْراً يَقْصُرُ عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ - شاكِرٍ، حَمْداً لايَنْبَغى اِلاَّ
شکرى که شکر هر شاکرى از آنکوتاه آید، سپاسى که سزاوار غیر تو نباشد،
لَكَ، وَلايُتَقَرَّبُ بِهِ اِلاَّ اِلَيْكَ، حَمْداً يُسْتَدامُ بِهِ الْاَوَّلُ،
و وسیله تقرب به غیر حضرتت نشود، سپاسى که موجب دوام سپاس اول،
وَ يُسْتَدْعى بِهِ دَوامُ الْاخِرِ، حَمْداً يَتَضاعَفُ عَلى كُرُورِ
و به دنبال داشتن دوام سپاس پایانى شود، سپاسى که بر گردش زمانها چند
الْاَزْمِنَةِ، وَ يَتَزايَدُ اَضْعافاً مُتَرادِفَةً، حَمْداً يَعْجِزُ عَنْ
برابر گردد، و به افزایشهاى پى در پى فزونى یابد، سپاسى که فرشتگان
اِحْصآئِهِ الْحَفَظَةُ، وَ يَزيدُ عَلى ما اَحْصَتْهُ فى كِتابِكَ
حافظ اعمال از شمردنش عاجز شوند، حمدى که از شماره اعمال بندگان که ملائکه در کتاب
الْكَتَبَةُ، حَمْداً يُوازِنُ عَرْشَكَ الْمَجيدَ، وَ يُعادِلُ كُرْسِيَّكَ
تو مىنویسند افزون باشد، سپاسى که با عرش برینت هموزن باشد، و با کرسى بلندت
الرَّفيعَ، حَمْداً يَكْمُلُ لَدَيْكَ ثَوابُهُ، وَ يَسْتَغْرِقُ كُلَّ جَزآءٍ
معادل نشان دهد، سپاسى که پاداشش از جانب تو کامل گردد، و مزدش همه مزدها را
جَزآؤُهُ، حَمْداً ظاهِرُهُ وَفْقٌ لِباطِنِهِ، وَ باطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ
فرا گیرد، سپاسى که ظاهرش با باطنش، و درونش با صدق نیّت وفق دهد،
النِّيَّةِ، حَمْداًلَمْ يَحْمَدْكَ خَلْقٌ مِثْلَهُ، وَلايَعْرِفُ اَحَدٌ سِواكَ
سپاسى که هیچ آفریده به مثل آن تو را سپاس ننموده باشد، و جز تو هیچ کس
فَضْلَهُ، حَمْداً يُعانُ مَنِ اجْتَهَدَ فى تَعْديدِهِ، وَ يُؤَيَّدُ مَنْ
فضل آن را نشناسد، سپاسى که هر کس در فراوان آوردنش زحمت کشد یارى گردد، و هر که در کامل
اَغْرَقَ نَزْعاً فى تَوْفِيَتِهِ، حَمْداً يَجْمَعُ ما خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ،
آوردنش نهایت کوشش را به کار برد تأیید شود، سپاسى که هر چه سپاس آفریدهاى را دارا باشد،
وَ يَنْتَظِمُ ما اَنْتَ خالِقُهُ مِنْ بَعْدُ، حَمْداً لا حَمْدَ اَقْرَبُ
و هر چه را پس از این به وجود آورى در برگیرد، سپاسى که هیچ سپاس از آن
اِلى قَوْلِكَ مِنْهُ، وَ لا اَحْمَدَ مِمَّنْ يَحْمَدُكَ بِهِ، حَمْداً يُوجِبُ
به کلام تو نزدیکتر، و هیچ کس از آن کس که بر این گونه سپاس گوید سپاس گزارتر نباشد، سپاسى که
بِكَرَمِكَ الْمَزيدَ بِوُفُورِهِ، وَ تَصِلُهُ بِمَزيدٍ بَعْدَ مَزيدٍ طَوْلاً
به کرمت باعث افزونى نعمت و وفور آن گردد، و از باب احسان پس از هر فزونى آن را
مِنْكَ، حَمْداً يَجِبُ لِكَرَمِ وَجْهِكَ، وَ يُقابِلُ عِزَّ جَلالِكَ.
به فزونى دیگر برسانى، سپاسى که با بزرگوارى ذات تو واجب آمده، و با جلال و عظمت تو برابر باشد.
رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَى
بار خدایا بر محمد و آل محمد که انتخاب شده و برگزیده
الْمُكَرَّمِ الْمُقَرَّبِ، اَفْضَلَ صَلَواتِكَ، وَ بارِكْ عَلَيْهِ اَتَمَّ
و گرامى و مقرب درگاه توست بهترین درودهاى خود را بفرست، و او را به کاملترین
بَرَكاتِكَ، وَ تَرَحَّمْ عَلَيْهِ اَمْتَعَ رَحَماتِكَ. رَبِّ صَلِّ عَلى
برکاتت برکت عنایت کن، و پر بهرهترین رحمتت را نصیب او فرما. خداوندا بر محمد و آلش
مُحَمَّدِ وَالِهِ، صَلوةً زاكِيَةً لاتَكُونُ صَلوةٌ اَزْكى مِنْها، وَصَلِّ
درود فرست، درودى بالنده که هیچ درودى از آن بالندهتر نباشد، و بر او درودى
عَلَيْهِ صَلوةً نامِيَةً لا تَكُونُ صَلوةٌ اَنْمى مِنْها، وَ صَلِّ
فزاینده فرست که درورى از آن فزایندهتر نباشد، و بر او دوردى
عَلَيْهِ صَلوةً راضِيَةً لا تَكُونُ صَلوةٌ فَوْقَها، رَبِّ صَلِّ عَلى
پسندیده فرست که دورى برتر از آن نباشد، پروردگارا بر
مُحَمَّدٍ وَالِهِ، صَلوةً تُرْضيهِ وَتَزيدُ عَلى رِضاهُ، وَصَلِّ عَلَيْهِ
محمد و آلش درود فرست، درودى که وى را خشنود سازد و بیش از رضایش باشد، و بر
صَلوةً تُرْضيكَ وَتَزيدُ عَلى رِضاكَ لَهُ، وَ صَلِّ - عَلَيْهِ صَلوةً
او درودى فرست که تو را خشنود سازد و بیش از رضایت از او باشد، و بر او درودى فرست
لاتَرْضى لَهُ اِلاَّ بِها، وَ لا تَرى غَيْرَهُ لَها اَهْلاً. رَبِّ صَلِّ عَلى
که براى او جز به آن خشنود نشوى، و غیر او کسى را شایسته آن ندانى. پروردگارا بر محمد وآلش
مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، صَلوةً تُجاوِزُ رِضْوانَكَ، وَ يَتَّصِلُ اتِّصالُها
درود فرست، درودى که از رضاى تو فراتر رود، و دوامش به دوام تو متصل
بِبَقآئِكَ، وَلايَنْفَدُ كَما لاتَنْفَدُ كَلِماتُكَ. رَبِّ صَلِّ عَلى
گردد، و پایان نپذیرد چنانکه کلمات تو پایان نگیرد. پروردگارا بر محمد و آلش
مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، صَلوةً تَنْتَظِمُ صَلَواتِ مَلائِكَتِكَ وَ اَنْبِيآئِكَ
درود فرست، درودى برابر همه درودهاى فرشتگان و پیمبران
وَ رُسُلِكَ وَ اَهْلِ طاعَتِكَ، وَ تَشْتَمِلُ عَلى صَلَواتِ عِبادِكَ
و فرستادگان تو و آنان که اهل طاعت تو باشند، و شامل بر درود بندگانت
مِنْ جِنِّكَ وَ اِنْسِكَ وَ اَهْلِ اِجابَتِكَ، وَ تَجْتَمِعُ عَلى صَلوةِ
از جنّ و انس و پذیرندگان دعوتت گردد، و درود هر که را
كُلِّ مَنْ ذَرَاْتَ وَ بَرَاْتَ مِنْ اَصْنافِ خَلْقِكَ. رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ
از انواع مخلوقات خود که آفریدهاى و پدید آوردهاى در برگیرد. خداوندا بر او و آلش
وَ الِهِ، صَلوةً تُحيطُ بِكُلِّ صَلوةٍ سالِفَةٍ وَ مُسْتَاْنَفَةٍ، وَ صَلِّ
درود فرست، درودى که بر هر درود گذشته و تازهاى محیط باشد، و
عَلَيْهِ وَ عَلى الِهِ، صَلوةً مَرْضِيَّةً لَكَ وَ لِمَنْ دُونَكَ، وَ تُنْشِئُ مَعَ
بر او و آلش درود فرست, درودی که نزد تو و غیر تو پسندیده باشد، و در کنار آن
ذلِكَ صَلَواتٍ تُضاعِفُ مَعَها تِلْكَ الصَّلَواتِ عِنْدَها،
درودهایى بیافرینى که آن درودهاى گذشته را چند برابر کنى،
وَ تَزيدُها عَلى كُرُورِ الْاَيّامِ زِيادَةً فى تَضاعيفَ لا يَعُدُّها
و با دور روزگار چندان بر آن اضافه کنى که غیر تو از شمارش آن ناتوان
غَيْرُكَ. رَبِّ صَلِّ عَلى اَطآئِبِ اَهْلِ بَيْتِهِ الَّذينَ اخْتَرْتَهُمْ
باشد. خداوندا درود فرست بر پاکیزهتران از اهل بیت او که ایشان را براى اجراى فرمان خود انتخاب
لِأمْرِكَ، وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ، وَ حَفَظَةَ دينِكَ، وَ
کردهاى، و آنان را گنجینهداران علم و حافظان دین و
خُلَفآءَكَ فىاَرْضِكَ، وَ حُجَجَكَ عَلى عِبادِكَ، وَ طَهَّرْتَهُمْ
خلفاى خود در زمین، و حجتهاى خویش بر بندگانت قرار دادهاى، و به اراده خود ایشان را
مِنَ الرِّجْسِ وَالدَّنَسِ تَطْهيراً بِاِرادَتِكَ، وَجَعَلْتَهُمُ الْوَسيلَةَ
از پلیدى به تمام معنى پاک کردهاى، و آنان را وسیلهاى به سوى - خود،
اِلَيْكَ، وَالْمَسْلَكَ اِلى جَنَّتِكَ. رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
و راه بهشت خود نمودهاى. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست،
صَلوةً تُجْزِلُ لَهُمْ بِها مِنْ نِحَلِكَ وَ كَرامَتِكَ، وَ تُكْمِلُ لَهُمُ
درودى که به سبب آن بخشش و بزرگواریت را در حق ایشان بزرگ گردانى، و هر گونه
الْاَشْيآءَ مِنْ عَطاياكَ وَ نَوافِلِكَ، وَ تُوَفِّرُ عَلَيْهِمُ الْحَظَّ مِنْ
عطا و احسانت را درباره ایشان کامل کنى، و بهره آنان را از
عَوآئِدِكَ وَ فَوآئِدِكَ. رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ صَلوةً لا اَمَدَ
تمام عوائد و فوائد خود سرشار نمایى. الها بر او و بر ایشان درودى فرست که
فى اَوَّلِها، وَ لا غايَةَ لِأمَدِها، وَ لا نِهايَةَ لِاخِرِها. رَبِّ صَلِّ
آغازش را مرزى، و مدّتش را پایانى، و آخرش را نهایتى نباشد. خداوندا برایشان
عَلَيْهِمْ زِنَةَ عَرْشِكَ وَ مادُونَهُ، وَ مِلْاَسَمواتِكَ وَ ما فَوْقَهُنَّ،
درودى فرست همپایه عرش و آنچه زیر عرش است، و به گنجایش آسمانها و آنچه فوق آنهاست،
وَعَدَدَ اَرَضيكَ وَ ما تَحْتَهُنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ، صَلوةً تُقَرِّبُهُمْ
و به شمار زمینهایت و آنچه زیر آنها و میانشان قرار دارد، درودى که آنان را بدان سبب
مِنْكَ زُلْفى، وَتَكُونُ لَكَ وَ لَهُمْ رِضًى، وَ مُتَّصِلَةٌ بِنَظآئِرِهِنَّ
به کمال قرب خود رسانى، و براى تو و ایشان رضا و خشنودى باشد، و براى همیشه
اَبَداً. اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَيَّدْتَ دينَكَ فى كُلِّ اَوانٍ بِاِمامٍ اَقَمْتَهُ عَلَماً
به نظائر آن متصل گردد. خداوندا تو در هر زمان دینت را به سبب رهبرى بر حق تأیید کردى و او را نشانهاى
لِعِبادِكَ، وَ مَناراً فى بِلادِكَ، بَعْدَ اَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ،
براى بندگانت، و مشعلى فروزان در شهرهایت بپا داشتى، پس از آنکه ریسمان او را به ریسمان خود وصل کردى،
وَ جَعَلْتَهُ الذَّريعَةَ اِلى رِضْوانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طاعَتَهُ، وَ
و او را سبب دستیابى به رضاى خود ساختى، و طاعتش را بر همه واجب نمودى، و